لینک به قسمت اول – افتضاا

قاضی که سر جایش نشست، متهم حتی منتظر سوال دادستان هم نشد و خودش بی‌مقدمه شروع کرد‌:

عملیات ۱۴ برای انتقام ترور عملیات ۱۳ طرح‌ریزی شد. حاج‌آقا ج.[۱] متاسفانه هنوز نشتی داشت و نبود. ولی پیام داده بود: «نیروهای بول‌شت رو بیالیرین دهن اغتشوشی گردلابی بپوکپ چرینون.»

قاضی متحیر پرسید: «نیروهای چی؟»

بول‌شت، بسیج ولایی شهر تهران. این نیروها در پایگاه‌های برادران سپاه آموزش‌های ویژه‌ای برای متقاعد کردن مردم دیده بودند.

«خب؟!»

همه موافق بودند. تنها پرسش این بود که این عزیزان بول‌شت را با چه خوراک فکری به عملیات بفرستیم. چون ایشان مغزهای بسیار پرسشگری داشتند و بدون خوراک فکری حاضر به همکاری نمی‌شدند.

سردار ق.[۲] ایده بکری داشت و پای وایتبورد رفت تا نقشه‌اش را توضیح دهد. شکل نامفهومی کشید که صورتی کج و معوج، دو گوش و موهای معوجی داشت. جناب ع.[۳] ذوق‌زده فریاد زد: «حوری بهشتی؟»

سردار با سر رد کرد و شکل معوج را به هشت قسمت تقسیم کرد.

جناب ع. به وجد آمد: «تقسیم حوری‌ها بین نفرات؟!»

سردار گفت: «نه، آقا. خطر تجزیه ایران!»

چند دقیقه‌ای سکوت اتاق را فرا گرفت. جناب ر. از فرصت استفاده کرد و پرسید: «ادامه جلسه انشالله بعد از صرف ناهار؟»

منتهی بحث حساس شده بود. مهندس آ.ج.[۴] به وجد آمد: «عالیه سردار. می‌دیم نقشه رو گه‌حاا پخش کنن تو فضای مجازی.»

قاضی پرسید: «کیا؟!»

گروه هکرهای حامی انقلاب اسلامی، گه‌حاا.

بله، عرض می‌کردم که استاد ف.[۵] هم اضافه کرد: «احسنت. کامنت‌های بی‌ادبی‌شون هم با من.»

جناب ع. گفت: «آفرین! فقط نقشه تجزیه باید کمی باورپذیر باشه. مثلاً از تربت جام تا … نمی‌دونم … تا اون بالاها برای ترکمنستان.»

همه به دنبال پیدا کردن انتهای مرز ترکمنستان بودند که جناب ر. پرسید: «ناهار نمی‌خوران؟!»

جناب ع. فریاد زد: «مرحبا، تا ناهارخوران بشن ترکمنستان. اون استان پایینش هم بلوچستان. خوزستان و هرمزگان رو بدیم به عربستان. فارس و بوشهر رو چکار کنیم؟»

جناب ر.[۶] آهسته پرسید: «کباب قشقایی‌ها؟»

جناب ع. دستانش را محکم به هم زد: «مرحبا، اسم جدیدش بشه قشقایستان. کردستان و آذربایجان هم که وضعشون معلومه.»

نقشه را در جلسه بستیم و مهندس آ.ج. آن را به همراه چند کامنت رکیک که توسط استاد ف. نوشته شده بود در اختیار گه‌حاا قرار داد تا خوراک فکری نیروهای بول‌شت را آماده کنند. البته جناب ر. تاکید ویژه داشتند که ناهار نیروهای بول‌شت هم فراموش نشود.

دادستان پرسید: «پس بعد ورود بول‌شت‌ها بود که سرکوب وحشیانه شد.»

تا حدودی بله. البته نشتی حاج‌آقا که طولانی شد، ایشان مدام پیغام و پسغام می‌داد و ما هم نیروهای بیشتری را به میدان می‌فرستادیم. بخصوص ورود گاوحاا کفه ترازو را به نفع نظام برگرداند.

«کی‌ها؟!»

گاوحاا، گردان اصلاح‌شده‌های ولایی حامی انقلاب اسلامی که از عزیزان اراذل و اوباش بودند که آموزش دیده و اصلاح شده بودند. البته نیروهای دیگری هم بودند. مثلاً:

بی‌شرفاا، بسیجیان یگان شرف انقلاب اسلامی

بی‌مخ‌حاا، بسیجیان یگان مردان خردمند حامی انقلاب اسلامی

قاضی همانطور که سرش را در دستانش گرفته بود، گفت: «برای این جلسه کافیه. اینا رو لیست کنن، پیوست کنین به پرونده!»

متهم همچنان به شمردن نیروها ادامه داد:

کونیاا، کمیته ولایی ناهیان‌منکر یاور انقلاب اسلامی

گوزحاا، گروه ولایی زنان حامی انقلاب اسلامی

گرآزحاا، گروه آقا‌ زاده‌های حامی انقلاب اسلامی

 

مجموعه داستان طنز – قسمت ۱: افتضاا

 

[۱] از مسئولین پا به سن گذاشته نظام

[۲] از مسئولین موبور نظام و علاقه‌مند به مسئولیت‌های بالاتر

[۳] از استراتژیست‌های بی‌اعصاب نظام با رویای حسینیه کاخ سفید

[۴] از مسئولین جوان نظام با ظاهری مردمی

[۵] از منتقدین هنری و بسیار باادب نظام

[۶] از مسئولین باسواد نظام با اولویت ناهار

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)