aljazeera

بیست سال قبل هنگامی که جورج دابلیو. بوش «جنگ با ترور» را اعلام کرد، می‌توانستیم این فکر را موجه بدانیم که این عبارت بدون هیچ تبعیضی انتخاب شده است.

اگر آن دو کلمه‌ی اساسی ــ «جنگ» و «ترور» ــ نه روی میز بوش در کاخ سفید بلکه مثل ورق‌های بازی روی میز قمار پشت و رو شده بود، آیا به طور غریزی دلمان نمیخواست که دوباره ورقها را بُر بزنند و از نو تقسیم کنند [تا شاید این بار مثل علت و معلول پشت سرِ هم ظاهر نشوند]؟ مفهوم «ترور» یا ترجیحاً «تروریسم» پس از واقعه‌ی ۱۱ سپتامبر همیشه روی میز بود، اما «جنگ» چگونه می‌توانست به عنوان پاسخ درست به خشونت انتخاب شده باشد؟

جنگ مسلماً شکلی از ترور است. و با وجود این، غرب، در آغاز به تلافیِ زندگی‌های فراوانی که به نحوی فاجعه‌بار در حمله‌های هدف‌گذاری‌شده از دست رفته بود، نعل وارونه زد: در این زمینه، پای ترور به مثابه‌ی تهدیدی همیشه‌حاضر در میان می‌آید و «این یعنی جنگ» [تا به این ترتیب خود جنگ موجه شود].

و چنین بود تا وقتی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین ایالات متحده، معامله با طالبان را، که بسیار مورد انتقاد قرار گرفت، در فوریهی ۲۰۲۰ امضاء کرد. تصاویر فرماندهان شورشی که در ۱۵ اوت ۲۰۲۱ بر کرسی اشرف غنی، رئیس‌جمهور افغانستان، در کابل تکیه زدند ــ تصاویری که بهسرعت منتشر شد ــ گواه توافقی بود که حکومت دست‌نشانده‌ی آمریکا را متزلزل کرده بود.

عقب‌نشینی تحت فشارِ نیروهای باقیمانده‌ی ایالات متحده، متحدانش و نیروهای ائتلافی، و تخلیه‌ی آکنده از هراس و وحشت شهروندان آمریکایی و شهروندان افغان متحدش، هنگامی تشدید شد که، در اقدامی مخالف با وعده‌ی مشکوک طالبان به پرهیز از خشونت، نهایتاً در یک عملیات تروریستیِ بمب‌گذاریِ انتحاریِ داعشی، زندگی تعداد زیادی از نظامیان و غیرنظامیان نابود شد. آنان که مردند به شمار واقعاً هولناک شهروندان کشته‌شده در این جنگ اضافه می‌شوند: بنا بر تخمین دانشگاه براون از سال ۲۰۰۳ تا سال ۲۰۱۹ بین ۱۸۴۳۸۲ و ۲۰۷۱۵۶ نفر در جنگ در عراق مردند و تخمین زده می‌شود که از سال ۲۰۰۱ به بعد بیش از ۷۱ هزار نفر نیز در افغانستان و پاکستان جان باخته باشند.

 

اعتراضی در لندن، انگلستان در اوت ۲۰۲۱ با عنوان «کشتن افغان‌ها را متوقف کنید»


 

قدرت کلمات

در کلمه‌ی درست از مجموعه‌ی جعبه‌ابزار گلنتا (فصل‌نامه‌ی سوئدی)، مایکل آذارِ (Michael Azar) فیلسوف با نقل قولی از آندره برِتون شروع می‌کند: «یک کلمه، و همه چیز نجات می‌یابد. یک کلمه، و همه چیز بر باد می‌رود.»

او در ادامه نه تنها دوراهی دشواری را می‌کاود که نویسندگان در هنگام انتخاب کلمات با آن مواجه‌اند بلکه آمیزهای از شوق و تردید آنان نسبت به قدرت وسوسه‌انگیزشان را هم بررسی می‌کند. آذار با شروع کردن از ادبیات به ارائه‌ی کاوش‌های میگل دُو سروانتس و گوستاو فلوبر از «رابطه‌ی میان واقعیت زیسته و رؤیاهای ایدئالیستی، با عطف توجه به برخورد آنها در محل تقاطع میان داده‌های سفت و سختِ واقعیت و رؤیاهایی که برای گریز از آن واقعیت‌ها تسلیم‌شان می‌شویم» می‌پردازد.

به نظر او، فلوبر در مادام بوواری می‌پرسد «تا چه حد می‌توان خطر کرد و در سرزمین رؤیاها پیشروی کرد بی‌آنکه تماس با واقعیت را از دست بدهیم» و پرسش سروانتس در دُن کیشوت این است که «از کجا می‌آید قدرتی که ما را متقاعد می‌کند با آسیاب‌های بادی بجنگیم، با این تصور که آن‌ها دیوهای شریرند؟»

آذار از فلسفه مکالمات افلاطون با گرگیاس و دیگر سوفسطاییان را برمی‌گزیند که عقیده داشتند کلمات می‌توانند «ترس را هم القا کنند و هم تخفیف دهند، هم اشک و هم لبخند را پدید آورند، هم عشق و هم نفرت را تبلیغ کنند». در عوض، افلاطون در جمهور «بحث و استدلال می‌کند که در چه موقعیت‌هایی شخص حق استفاده از کلمه را دارد». او «فلسفه‌ی کلمه را به قصد “روشن کردن” شنونده یا خواننده در مورد درستی، حقیقت، زیبایی مطرح می‌کند.»

کلمات وسوسه‌کننده و فریبنده کنار گذاشته می‌شوند زیرا «برده ممکن است ناگهان باور کند که ارباب است، زن باور کند که مرد است، مرد باور کند که زن است، کودک باور کند که بزرگسال است، بزرگسال باور کند که کودک است». یا، می‌توان افزود، تروریست، سرباز یا رئیس‌جمهور باور کند که ناجی است.

 

استدلالِ درست انتخاب‌شده

و اما در مورد آن موقعیت‌هایی که مردمِ واقعاً سرکوب‌شده کلمات را به کار می‌برند تا بر قدرتمندان و ثروتمندان چیره شوند چه؟ مقاله‌ی کسپر اندرسن (Casper Andersenمدادی به ازای زمین تو شرح می‌دهد که چینوآ آچبه (Chinua Achebe) و نگوگی وا تیونگ (Ngũgĩ wa Thiong’o)، نویسندگان آفریقایی، چطور توانستند تحصیل در مدارس دولتی استعماریِ بریتانیایی در کشورشان را به نفع کشور خود تغییر دهند.

اندرسن نقل می‌کند: «شبی در سال ۱۹۵۷، انجمن مدرسه مناظره‌ای در دفاع یا رد گزاره‌ی “آموزش و پرورش غربی در آفریقا بیشتر آسیب رسانده است تا منفعت” برگزار کرد. نگوگی توضیح می‌دهد که او چگونه در این بحث داغ درگیر شد: “من داستانی نقل کردم. شخصی به خانه‌ی شما می‌آید. زمین شما را تصرف می‌کند. به ازای آن، مدادی به شما می‌دهد. آیا این مبادله منصفانه است؟ بهتر بود که او مدادش را برای خود نگاه دارد و من زمینم را.”»

اما هنگامی که آن مداد در دست شماست، می‌تواند به ابزار ادبی برّنده‌ای تبدیل شود: اندرسن می‌نویسد: «درسی که او آموخت آگاهی از قدرت یک تمثیلِ درست انتخاب‌شده برای روشن کردن و به نقد کشیدن روابط پیچیده‌ی استعماری بود.»

 

کلمات یک اعتراض

همین الان، آزادی بیانِ زنان افغان در خطر است. گرچه وعده‌هایی برای ادامه‌ی تحصیل زنان داده می‌شود اما، برای مثال، جداسازی دانش‌آموزان و معلمان زن، و وضع محدودیت‌هایی برای رشته‌های تحصیلی‌شان، کلاس‌ها را به نحوی جدی محدود خواهد کرد. بهرغم نمایش اخیر زنانی که برقع به سر داشتند و در یک سالن سخنرانی در مرکز تعلیم و تربیت دانشگاه کابل ظاهراً به طیب خاطر نشسته بودند، اکنون چارچوب یادگیری و چگونگی تعامل زنان بر آنها تحمیل می‌شود. زنان پس از مدتی زندگی کردن با محدودیت‌های کمتر در حکومت قبلی حالا با دورنمای بسیار واقعیِ آپارتاید جنسیتی تحت سلطه‌ی طالبان مواجه‌اند.

هشتگ به‌لباسمن‌دست‌نزن اقدامی بسیار مستقیم و فوری در پاسخ به این سرکوب است. گزاره‌ی این هشتگ، همراه با تصاویری از زنان که با سربلندی لباسهایی سنتی با رنگ‌هایی شاد و زنده پوشیده‌اند، و هر تکه از آنها، همچون خود این زنان، منحصربه‌فرد و بی‌همتاست، به نوعی آرامش‌بخش است. این هشتگ همچون نوعی رویاروییِ آمرانه با یک دستور جلب توجه می‌کند و، هرچند نه به نحوی آشکار، خواسته‌های دیگری را هم نمایندگی می‌کند: در تحصیل من، در حرکت آزادانه‌ی من دخالت نکن، دختران نوجوان را به حال خود بگذار.

درباره‌ی جنگی که هم‌اکنون پیروز شده یا شکست خورده است بسیار نوشته شده است. اما چه چیز، آنگونه که برِتون گفته است، نجات یافته یا بر باد رفته است؟ زنان و دختران افغان چیزی بیش از حق تحصیل آزادانه‌ی خود را از دست می‌دهند. این حق از آنان دزدیده می‌شود. آنان به امکانات فوق‌العاده‌ای احتیاج دارند تا کلمه، راه دستیابی به ابراز وجودشان، را نجات دهند.

 

برگردان: افسانه دادگر


سارا وارینگ سردبیر وبسایت یوروزین است. آنچه خواندید برگردان این نوشته با عنوان اصلیِ زیر است:

Sarah Waring, ‘Pick a word’, Eurozine, ۲۰ September 2021.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)