«هر یک از ما، به عنوان فرد، در کدام طرف قرار خواهیم داشت؟ کدام خیابان را اشغال خواهیم کرد؟ تنها زمان می‌تواند بگوید. ولی آن‌چه می‌دانیم این است که زمان هم‌اکنون است. نه تنها نظام شکسته و افشا شده‌ است، بلکه جز سرکوب توان پاسخ دیگری ندارد. پس ما، مردم، انتخابی نداریم جز این‌که برای حق مشترک‌مان در تصمیم‌گیری درباره‌ی این‌که آن نظام چگونه، و با تصویر ذهنی چه کسانی باید بازسازی شود، مبارزه کنیم.» (کتاب «از حق به شهر تا شهرهای شورشی» اثر دیوید هاروی)

حیات شهروند، در میان ارتباط و تعامل با اشیاء و پدیده‌های شهری و مواجهه‌ی مستقیم با فرم‌هایی که بیان واضحی از ایدئولوژی و فرهنگ دولتی‌اند، شکل می‌گیرد. فضای شهری، صحنی برای نمایش اقتدار سیاسی، و عمل هژمونیک دولت برای کنترل، نظم‌بخشی و تصاحب فضاست؛ چراکه فضای شهری، شیوه‌های اندیشه و عمل را تولید می‌کند. در این شرایط، سیاست‌ استبدادی، امکانات لازم را برای پراکتیس‌های یکسان و هم‌نواخت فراهم می‌کند تا به خلق نظام‌هایی برای سرکوب صداهای غیریت‌سازی شده و همگونی بدن‌ها، شخصیت‌ها، هویت‌ها و عمل‌ها منجر شود. الوار بویتراگو [۱]، محقق حوزه‌ی معماری و شهرسازی، در مقاله‌ای با عنوان شهرگرایی و دیکتاتوری [۲]، سه جنبه‌ی: تأکید بر محاسبه و گسترش استراتژی‌های فضایی، برتری دولت‌های انضباطی و مهندسی اجتماعی و تلاش برای توتالیزه‌کردن زندگی اجتماعی به‌وسیله‌ی معانی پلاستیکی و فرم‌های ساختگی، را کارویژه‌های اصلی و پنهان «شهرسازی» توسط دیکتاتوری‌ها معرفی می‌کند. به همین خاطر است که هانری لوفه‌ور [۳]، چگونگی درک و بازنمایی فضا را معنای دقیق‌تر مالکیت فضا می‌داند، نه صرفاً وضع حقوق و قوانین به شکل انحصاری بر یک قلمروی فیزیکی. در واقع اشاره‌ی بویتراگو هم به تلاشِ فراگیر و همه‌جانبه‌ی دیکتاتوری‌ها در تصاحب حقیقی فضاست؛ سیاستی که از هر راهی تلاش می‌کند تا با کنشی تبهکارانه و ویران‌گرایانه و با فعالیت‌هایی استعماری، فضا را از آن خود کند.

امّا، فضای شهری محل تصادف و تعارض نیروهاست؛ نیروهایی که در این سوی ماجرا، به‌دنبال بازیابی قلمروهای شهری به مثأبه‌ی «آگورا»، مکان کنش دموکراتیک و جغرافیای آزادی بیان هستند. جنبش‌ها تلاش می‌کنند تا با «بازشکل‌دهی» به فرآیندهای شهری، بازی تک‌صدایی و هم‌گونی فرهنگ استبدادی را به‌نفع خرده فرهنگ‌ها، هویت‌ها و آلترناتیوهای سیاسیِ سرکوب شده کنار زنند. از این پس، تجربه‌ی مشترکی که از دل فضای شهری اشغال‌شده به وجود می‌آید، «دموکراسی محض» است؛ چون فضا این‌بار با یک تغییر نقش اساسی، جهت تبادل اجتماعی، خلق گزینش‌های سیاسی، خلل در روابط سیاست استبدادی، تأیید مجدد قدرت مردم و در یک کلام «دموکراسی» تولید می‌شود؛ آن‌هم با کنش‌ جسورانه‌ی بازیگران جنبش. امّا چه‌گونه و چه‌طور؟‌

ایده‌هایی جذاب و خلاقانه‌ در بازپس‌گیری فضای شهری:

دیوارهای لنون و اِستون ‌هِنج‌های کوچک؛ تصاحب شهر برای بازآفرینی خویشتن

هنگ‌کنگ. ماه‌ها اعتراض ضددولتی، چهره‌ی رسمی شهر و فرم‌های نهادینه‌شده‌ی فضا را دگرگون کرد. نمایش‌ها، شعارها، سروده‌ها، گرافیتی‌ها و حجم گسترده‌ای از برچسب‌های رنگی همه‌جا را فرا گرفته بود؛ در ساختمان‌ها، خیابان‌ها، پاساژ‌ها، معابر، پل‌های عابر پیاده، ایستگاه‌های شهری، زیرگذرها و حتی ویترین‌ فروشگاه‌ها. در حقیقت گسترش جغرافیای منازعه در شهر توسط بازیگران جنبش، انتشار میدان نبرد در قلمروهایی بود که غالباً غیرسیاسی و خنثی تلقی می‌شدند. ولی هم‌اکنون، پدیدارهای کسل‌کننده‌ی شهری دچار کیفیت نمادینی شده‌اند که می‌توانند در خدمت طرفداران دموکراسی‌خواه هنگ‌کنگی قرار گیرند. پس درست است که فضای قابل دسترسی، یکی از مهّم‌ترین عناصر جذب‌کننده‌ی اعتراض‌های شهری‌ست، امّا موضوع حیاتی‌تر به حرکت‌درآوردن «تمام» آن‌هاست؛ هم‌چون مهره‌های بازی شطرنج.

آن‌چه با عنوان «دیوارهای لنون» [۴] معروف شد، برچسب‌های رنگی با شعارهایی مثل:‌ «هنگ‌کنگی‌ها آزادی را دوست دارند»، «دولتِ آشغال»، «هرگز تسلیم نمی‌شویم»، «هرجا سرکوب باشد، مقاومت نیز وجود دارد» [۵]، «هنگ‌کنگ، انقلاب زمانه‌ی ما» و «هنگ‌کنگ، چین نیست» بود که به بیش‌از ۱۰۰ مورد در سراسر هنگ‌کنگ رسید. با این‌حال، دیوارهای لنون فقط به اعتراض‌های دامنه‌دار به «لایحه‌ی استرداد مظنونین» و چهار مطالبه‌ی دیگر که از ۲۰۱۹ آغاز شد، محدود نمی‌شود. یادداشت‌های چسبنده و رنگی‌ در طی «انقلاب چتر ۲۰۱۴»، با شعار محوری «با عشق و صلح، مرکزی را اشغال کنید» نیز دیده شد و در مجموع، منشا آن به مرکز شهر پراگ در سال‌های ۱۹۶۰ و به «جان لنون» افسانه‌ی موسیقی راک و از اعضای مؤسس گروه «بیتلز» بر می‌گردد. دیوار لنون در غرب رودخانه‌ی مالدو در پراگ، به عنوان مکانی برای شعرهای عاشقانه و شعارهای ضددولتی جا اُفتاده بود؛ امّا بعد از قتل جان لنون در سال ۱۹۸۰، فردی پرتره‌ای از او به همراه گزیده‌ای از سخنانش را بر روی این دیوار حک کرد و از آن پس «دیوار لنون» به نمادی از صلح، عشق و دموکراسی [۶] تبدیل شد.

کمبود فضای بازِ درون‌شهری در هنگ‌کنگ و حصارکشی، پلیسی‌سازی و خصوصی‌سازی گسترده‌، سیاست جنبش اعتراضی را اساساً به مسأله‌ی «فضا» گره زده و به همین خاطر است که هر کدام از اجزای شهر هم‌چون: دیوارها، تونل‌های زیرزمینی، راه‌پله‌ها، خیابان‌ها و حتی پیاده‌روها، نقشی «مشارکتی» و «رسانه‌ای» در جنبش دارند. به‌طور مثال، طراحی خلاق معترضان هنگ‌کنگی در ساخت موانع آجری یا همان «اِستون ‌هِنج‌های کوچک» [۷] از آجرهای پیاده‌رو، تحرک نیروهای ضدشورش، ماشین‌های آب‌پاش و زرهی را مختل کردند و نتیجه‌ی نبرد بر سر تصاحب فضا و به‌چالش کشیدن حاکمیت استبدادی به معترضان هنگ‌کنگی واگذار شد. ساخت ساده‌ و پاکسازی دشوار آن، باعث شد که «در هر جایی ظاهر شوند» [۸] و عمل سلطه‌گرایانه‌ی قدرت و سیاست در تصاحب فضا به شکست بینجامد و مسأله‌ی «حق فضا»، حداقل در موعد جنبش شهری بازیابی شود.

تالی هاتوکا، نویسنده‌ی کتاب «طرح اعتراض» گفت: «معترضان [هنگ‌کنگی] در پایان هر روز، روایت شهر را تغییر می‌دادند» [۹]؛ دقیق‌تر، روایتی به نفع دموکراسی از دل‌چیرگی بر فضا و روایتی از جنگ بی‌امان با اقتدارگرایی، که «خویشتنِ معترض» هم می‌تواند هدف اساسی باشد. همان‌طور که رابرت پارک [۱۰] نوشت: «شهر جهانی‌ست که آدمی خلق کرده و محکوم به زیستن در آن است؛ پس هر نوع ساختن شهر، بازآفرینی خویشتن است.»

هنر علیه کودتا؛ دامن‌هایی که آویزان شدند و ماشین‌هایی که ایستادند

میانمار. معترضان میانماری در پی هفته‌ها اعتراض دامنه‌دار علیه کودتای نظامیان و برای اختلال در پیشرفت نیروهای امنیتی‌ـ‌سرکوب‌گر، با به‌هم‌بستن لباس‌های زنان، آن‌ها را در بالای خیابان‌ها آویزان کردند. بر اساس یک باور ریشه‌دار و قدیمی، قدم‌زدن در زیر لباس‌های زنان، بد‌شانسی می‌آورد! [۱۱] و معتقدند قسمت‌های پایینی زنان و چیزی که آن‌ها را می‌پوشاند، قدرت را از مردان می‌گیرد [۱۲]. اما خرافه‌ی دیرینه‌ی مردم، به عنوان یک استراتژی دفاعی مورد استفاده قرار گرفت و تا حدود زیادی هم مؤثر بود: هواداران کودتا و نیروهای امنیتی با دیدن طناب‌هایی که لباس‌های زنانه بر روی آن آویزان بود، متوقف می‌شدند، به دنبال مسیری میان‌بر می‌گشتند و یا ساعت‌ها صرف برداشتن لباس‌ها می‌کردند. حتی بسیاری از سربازها به آن‌ها دست نمی‌زدند؛ چون تصور می‌کردند لمس‌کردن لباس‌ها باعث بداقبالی و آسیب‌دیدن‌شان در خط مقدم مقابله با اعتراض‌ها می‌شود!

علاوه‌براین، معترضان میانماری در کنشی دیگر ماشین‌های خود را در خیابان‌ها رها کردند. کمپینی که در شبکه‌های اجتماعی مورد توجه قرار گرفت، از معترضان می‌خواست تا با تظاهر به خراب‌شدن ماشین‌هایشان، آن را در وسط خیابان متوقف کنند. مسدودشدن خیابان، به‌عنوان مانعی برای تحرک نیروهای سرکوب‌گر و کارمندان دولت [۱۳] و جلوگیری از سرکوب معترضان قلمداد شد. در فراخوان این کارزار نوشته شده بود: «ماشین خراب شده» را در ساعت ۱۱ صبح متوقف کنید تا معترضان در اسرع وقت به [میدان] سوله بروند [۱۴].

این دو کنش نمادین به‌همراه حجم انبوهی از گرافیتی‌ها، دیوارنوشته‌ها، سرود‌های جمعی، تئاترهای اعتراضی، پوسترها و نمادگرایی‌ها در سیاست‌های خیابانیِ معترضان میانماری؛ به معنای ساخت قلمروهایی بود که اشکال مختلفی از هم‌بستگی و عملِ دموکراتیک در آن تجربه می‌شد. قلمروهایی که در طول فرآیندی نمادین مرز میان «ما و آن‌ها» را مشخص می‌کند و سرزمین جدیدی عاری از تحمیل‌هایِ سرکوب‌گرایانه‌یِ نظامیان می‌سازد تا جنبش اعتراضی بتواند به معنای واقعی ابراز وجود کند، تا از دل آن، میدان‌های جدیدی نیز برای کنش‌گرایی شکل گیرد.

در این امتداد، سیاست‌های خیابانیِ جنبش‌ها، به بازخوانی مجدد شهر می‌پردازند و آن‌ را بار دیگر به عنوان محصول کنش جمعی و پیکار دموکراتیک عرضه می‌کنند و در تعریف مجدد از فضا، «نظمِ شهری» خارج از شیوه‌ی مزدورانه‌ی قدرت و سیاستِ دولتی مفصل‌بندی می‌شود. به‌طور مثال، صحنه‌ی هنری فیلم‌سازی ناشناس که ترکیبی نمادین از سلام‌ سه انگشتی (با ژستی عصیان‌گرایانه) و کبوتر صلح را بر روی دیوار ساختمانی بزرگ در یانگون ظاهر کرد [۱۵] و صدها هزار پوستری که با تصویر «مینگ آنگ هلینگ» (برای لگدمال کردن) بر روی خیابان چسبانده شد و در نقطه‌ی مقابل آن، پوسترهای انقلابی «آنگ‌ سانگ سوچی» بر روی دیوارها و یا پاشیدن رنگ قرمز بر روی خیابان‌ها توسط معترضان ضدکودتا؛ همگی بیانگر تلاش ستودنی دموکراسی‌خواهان میانماری در بازپس‌گیری فضا و سیاست از دست کودتاچیان بود.

در شرایط امروزی، تولید انبوه سیاست با مداخله‌ و مهندسی مستقیم در «فضا»ست که امکان می‌یابد. پس بی‌دلیل نیست که وحشتناک‌ترین چهره‌ی سیاست دولت، دستکاری محیط زندگی بشر برای شکل‌دهی به نوعی از بازنمایی‌هاست که به خدمت قدرت درآیند؛ آن هم در وضعیت نظامی‌گری و سیاست میلیتاریستی. همان‌طور که مانوئل کاستلز [۱۶] می‌آموزد: «کنترل فضا، نماد کنترل زندگی مردم» است. به همین‌خاطر، نبرد مستمر و بی‌امان برای تصاحب فضای شهری، یکی از اخلاقی‌ترین گزینه‌های کنش‌گرانِ دموکراتیک در مبارزه با دولت‌هاست.

اشغال فضا برای بازگویی خشونت علیه زنان؛ «هرگز آرام نمی‌گیرم»

برزیل و … . ۴۲۰ شورت زنانه و خون‌آلود در یکی از معروف‌ترین سواحل برزیل در معرض نمایش عمومی قرار گرفت. این رقم، نشان‌دهنده‌ی تعداد تجاوزهایی است که در هر ۷۲ ساعت اتفاق می‌افتد و در آماری دیگر، تعرض جنسی برزیل در طول یک سال به ۵۰۰۰۰ هزار مورد می‌رسد! این کمپین اعتراضی بعد از تعرض ۳۳ مرد به دختری ۱۶ ساله، توسط سازمان غیردولتی «ریو دو پاز» [۱۷] سازمان‌دهی شد. پس از تجاوزی گروهی در محله‌ای فقیرنشین در غرب «ریو د ژانیرو» و انتشار ویدیوی آن که دختری برهنه و خون‌آلود بر روی زمین افتاده، موج اعتراض‌ها و واکنش‌های گسترده‌ای به دنبال داشت [۱۸] [۱۹]. در این نمایشگاه ۲۰ تصویر دو متری نیز در کنار لباس‌ها قرار داشت؛ تصاویری که بخشی از پروژه‌ی عکاسی «مارسیو فریتاس» با عنوان «هرگز آرام نمی‌گیرم» بود.

انتخاب زیرکانه‌ی فعالان حقوق زنان در تعیین محل برگزاری این نمایشگاه اعتراضی، تکرارهای بی‌حاصل زندگی شهری و «میدان غم‌بار کسالت روزمره» (به‌گفته‌ی گی دوبور) را مختل کرد و شاید آن‌طور که «پیتر مارکوزه» [۲۰] اشاره داشت: «فریادی از سرِ ضرورت و خواسته‌ای دوچندان» باشد. فریادی از سوی محرومان و رنج‌دیدگان که ضرورت دگرگون ساختن شهر به نفع دردها و عصیان‌ها را گوشزد می‌کند تا آن‌چه به عنوان «حق تغییر شهر» مورد اشاره قرار می‌گیرد، فرصتی برای نمایش نابرابری‌های جنسیتی، رنج‌ها و خشونت‌های اعمال شده بر زنان باشد؛ بی‌واسطه، عریان و با کلامی دردناک. همان‌گونه که مفهوم «حق‌به‌شهر» هم در چنین مواقعی اهمیت می‌یابد.

جای‌گذاری «امر واقعی» به‌جای «امر مصنوع» و مصرفی در فضای شهری، اصولاً «شهر» را به «شهر قابل بازی» تغییر می‌دهد که کنش‌گر می‌تواند با حرکت‌های سیال و خلاقانه چهره‌ی حقیقی و پنهان شهر را رو کند؛ یعنی شهر به مثأبه‌ی فضای جنسیتی، قلمروی خشونت، نابرابری، ناامنی و متن وحشتناک رخدادهای دائمی علیه زنان. اشغال شهر توسط کنش‌گران هم، در حقیقت اشغال سرزمین‌های نداشته و اعلام موضع علیه امنیت‌های احتمالی‌ست (جی. کوتراس: امنیت احتمالی، همیشه بخشی از تعریف فضا برای زنان است).

پس در واقع، حق دگرگون‌سازی، و آزادیِ ساختن و بازساختن شهر، باید صدای رسای آن «قدرت جمعی» باشد که تلاش دارد تصویری کنش‌گرانه و فعّال در قبال آزار و تعرض به زنان (چه در محیط خانه و چه بیرون) را در شهر ترسیم کند؛ به‌جای تبدیل شهر به مکان انباشت خشونت عریان و تبعیض‌های آشکار علیه زنان که روند زاد و رشد شهرهای امروزی نیز از فضای جنسیتی برای تولید و جذب مازاد سرمایه و بازسرمایه‌گذاری آن استفاده می‌کند.

در این شرایط، کوشش جمعی بازیگران جنبش به تولید فضاهایی منجر می‌شود که هم شیوه‌ی خاصی از اندیشیدن درباره‌ی مسایل را صورت‌بندی می‌کند، مثل: بحران فراگیر خشونت علیه زنان، و هم به عنوان یک پایگاه قدرت برای کنش‌های خاصی قلمداد می‌شود. فعالان حقوق زنان از این طریق «فضاهای حاشیه‌ای» و «سرکوب‌شده» را که در طول تاریخ مدرن در قالب امر غیرضرور، خصوصی، کم‌اهمیت و غیرسیاسی به گوشه‌ای از زیست بشر پرت شده بود، به مرکز می‌آورند و هویت جدیدی به آن می‌دهند. انگار که مرزهای داخلی خانه تا فراسوی فضای شهری پیش می‌رود و عمومیت امر شخصی، کل جامعه را فرا می‌گیرد و غلظت بین امر سیاسی و غیرسیاسی محو می‌شود. پس آن‌چه ضرورت می‌یابد: به‌راه افتادن گفت‌وگویی عمومی بر سر بحران‌ها، شکاف‌ها و ایرادهایی است که زندگی را دشوار کرده.

زیبایی‌شناسی اعتراض، اشغال فضا و تغییر سیاسی

«بیش‌ترین جذابیت ممکن» از آنِ گروه‌هایی‌ست که «قدرتی مرکزی آن‌ها را طرد کرده و به حاشیه‌های ذهنی، اجتماعی و فضایی رانده است» [۲۱]. امر اعتراضی تا جایی که در دست محرومان و طردشدگان برای پیکار با انقیاد و سرکوب باشد، با خلق دائمی رخدادهای ستایش‌آمیز و لحظه‌های استثنایی پیوند دارد. تلاش ستودنی «فراموش‌شدگان» در حذف مناسبات ناعادلانه و یا دشواره‌های زندگی بشر، این امکان را می‌دهد که «حق اشغال فضا» را در راستای سیاست دموکراتیک و در چشم‌اندازی اخلاقی تصور کرد.

 کنش‌های نمادین و اقدامات زیبایی‌شناختی بازیگران اعتراضی، متشکل از عناصر بصری، متنی، مادی و اجرایی، مثل: تصاویر، نمادها، علائم، طنز، رقص، دیوارنویسی و تئاتر است که فرصت‌های بی‌نظیری برای ساخت فضاهای جایگزین فراهم می‌کنند. امروزه، قلمروهای کنش اعتراضی فضاهای آلترناتیوی را فرا گرفته که بر خلاف «سیاست‌های سنتی اعتراض»، بسیار فراگیرتر و مشارکت‌پذیرتر است. پیام‌ها، ایده‌ها، ارزش‌ها، اهداف و دستورالعمل‌های جنبش، در متن فرم‌هایی زیبایی‌شناسانه، نمادین و هنری تعبیه می‌شوند که ظرفیت‌های بالایی در انتشار، هم‌رسانی و اشتراک‌گذاری دارند.

پس بی‌دلیل نیست که مسأله‌ی «حق اشغال فضا» بیش‌ از گذشته با زیبایی‌شناسی و کنش نمادین ارتباط دارد. چنان ارتباط نزدیکی که به‌طور مداوم، به آفرینش زیستگاه‌های اعتراضی تازه و خلاقانه منجر می‌شود، تا شاید بتوانند آرمان دیرینه‌ی بشر یعنی «باهم زیستن در دموکراسی واقعی» را تحقق‌پذیر کنند. اما جنبش‌ها به خوبی می‌دانند که تحقق این آرمانِ شورانگیز و دیرپای از دل پاسخ عملی به این پرسش‌هاست که برآورده می‌شود: «شهر» چگونه توسعه می‌یابد؟ چگونه تغییر می‌کند؟ چگونه شکل می‌گیرد؟ چگونه سازمان می‌یابد و تنظیم می‌شود؟ و در نهایت «شهر» چگونه به مصرف می‌رسد؟

***

منابع و پی‌نوشت:

۱. Álvaro Sevilla Buitrago

۲. Sevilla-Buitrago, Á. (۲۰۱۵). Urbanism and Dictatorship: Perspectives of the Field of Urban Studies. Urbanism and Dictatorship: A European Perspective, ۲۷-۳۵.‏

۳. Henri Lefebvre

۴. Lennon Walls

۵. Yu, Verna. (7/12/2019). Hong Kong’s Lennon walls: protest goes on in colourful collages of sticky labels. Available at:  https://www.theguardian.com/world/2019/jul/12/hong-kongs-lennon-walls-protest-goes-on-in-colourful-collages-of-sticky-labels

۶. Hou, Jeff. (1/17/2020). ‘Lennon Walls’ herald a sticky-note revolution in Hong Kong. Available at:  https://theconversation.com/lennon-walls-herald-a-sticky-note-revolution-in-hong-kong-129740

۷. Mini Stonehenges

۸. Yu, Verna. (11/15/2019). ‘Mini Stonehenges’: Hong Kong protesters take on police, one brick at a time. Available at:  https://www.theguardian.com/world/2019/nov/15/mini-stonehenges-hong-kong-protesters-take-on-police-one-brick-at-a-time

۹. Hui, Mary. (12/18/2019). From sidewalks to shopfronts, Hong Kong’s protests have rearranged its urban landscape. Available at:  https://qz.com/1755827/protests-remake-hong-kongs-urban-design-and-public-spaces/

۱۰. Robert park

۱۱. Reuters Staff. (3/6/2021). Myanmar protesters string up women’s clothes for protection. Available at:  https://www.reuters.com/article/us-myanmar-politics-protest-yangon-idUSKBN2AY0DX

۱۲. japantimes. (3/5/2021). Superstitions about women’s clothes help protesters skirt Myanmar’s junta. Available at:  https://www.japantimes.co.jp/news/2021/03/05/asia-pacific/longyi-power-myanmar/

۱۳. BBC. (2/17/2021). Myanmar coup: Mass protests defy military and gridlock Yangon. Available at:  https://www.bbc.com/news/world-asia-56094649

۱۴. Birsel, Robert. (2/17/2021). Myanmar protesters hope ‘broken down’ cars can stymie a crackdown. Available at:  https://in.news.yahoo.com/myanmar-protesters-hope-broken-down-061619106.html?guccounter=1&guce_referrer=aHR0cHM6Ly93d3cuZ29vZ2xlLmNvbS8&guce_referrer_sig=AQAAAAZkJ0A5Q0yHpPeWZnApAqH3zjjkSidCWsnLEfvQ_TkL47fpriZlMoZZqZLrqNr-jK-lneMVALvpCkszVjWvBGAGkcQlGsmAvAtYdl53GWZLzHBB-DyrXFTlbHzf8L5HiyyPTyTdSncUogD_6tkV9-p6PfkmqgjxvqTTF_21kEYn

۱۵. Beech, Hannah. (2/17/2021). Paint, Poems and Protest Anthems: Myanmar’s Coup Inspires the Art of Defiance. Available at:  https://www.nytimes.com/2021/02/17/world/asia/myanmar-coup-protest-art.html

۱۶. Manuel Castells

۱۷. Rio de Paz

۱۸. EFE. (6/6/2016). Brazil’s most famous beach covered with panties in anti-rape protest. Available at:  https://www.efe.com/efe/english/life/brazil-s-most-famous-beach-covered-with-panties-in-anti-rape-protest/50000263-2947717  

۱۹. Welsh, Teresa. (6/7/2016). ۴۲۰ pairs of women’s underwear cover Copacabana beach in anti-rape protest. Available

۲۰. Peter Marcuse at:  https://www.thestate.com/news/nation-world/world/article82343957.html

۲۱. Lefebvre, H. (1976). The survival of capitalism. London: Allison and Busby.‏ P. 116.

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)