این مقاله از منظر علم جغرافیای سیاسی نوشته شده است. و در این محدوده نویسنده تلاشِ سودمند و موفقی کرده است تا نشان دهد چرا این دو اصطلاح state و government را می‌باید جدای از هم تلقی کرد. دلایل من برای ترجمه‌ی این مقاله‌ی کوتاه، ولی بسیار مهم، دوتایند: یک) خواننده را به این نوشته که در زمره‌ی Literature Review است آشنا کنم و فهرست منابع این نویسنده را در اختیار خواننده‌ی ایرانی بگذارم. زیرا آن منابعِ مورد اشاره‌ و توصیف نویسنده بسیار مهم هستند. دو) ما در زبان سیاسیِ فارسی هنوز تکلیف خود را با این دو اصطلاح کلیدی روشن نکرده‌ایم و دچار کج‌فهمیِ مُهلکی هستیم. زیرا معلمان علوم سیاسی در دانشگاه‌های ایران و مترجمان ایرانی یک تقسیم‌بندی صُلب از این دو واژه کرده‌اند و آن را به همه‌ی متون بیگانه‌ی ترجمه شده به فارسی سرایت داده‌اند. مترجمان ایرانی state را به طور سلبی برابر “دولت” می‌دانند و government را برابر “حکومت”. به ناچار این افراد متنی یا متونی تحویل می‌دهند که با متن اصلی فاصله دارد یا حتا سازگار نیست. افراد ایرانی که در این حوزه می‌اندیشند و می‌نویسند می‌باید متوجه باشند که این تقسیم‌بندی (فاصله‌ی طبقه‌بندی شده‌ی ساختاریِ حکومت از دولت) صرفا ایرانی است و در فضای فرهنگ سیاسی ایرانی و تجربه‌ی ایرانی (تاریخ مدرن ایران از مشروطه به این سو) می‌گنجد. بنابر این، واژگانی که این دسته افراد در زبان فارسی به‌کار می‌گیرند ایرانی هستند و نسبتی با متون بیگانه بر اساس تجربه‌ی سیاسیِ دیگر و فرهنگِ سیاسیِ غریبه ندارند. فرهنگِ سیاسی ایران توسط قانون اساسی مشروطه، به ویژه متمم آن ساخته شده است و تا به امروز ادامه دارد.
دنباله‌ی مطلب

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)