امشب نیز تحصن کشاورزان در بستر خشک زاینده رود ادامه دارد اما تجمع و راهپیمایی بزرگ روز گذشته بود که توجههای مختلفی به خود جلب کرد و بنا به پیچیدگیهای مسئله، باعث طرح دیدگاههای متفاوتی شد. بحران آب، سیل عظیم جمعیت معترض، ویژگیهای جمعیتی-جغرافیایی اصفهان و مدارای حکومت با تجمع، باعث شده موضعگیریهای مختلفی نسبت به این تجمع صورت بگیرد.
اما در نظر گرفتن هرکدام از این موارد بدون اشاره به دیگری، نگریستن به آنچه در حال وقوع است را تحت تاثیر قرار خواهد داد. پس باید نگاهی دقیقتر و همهجانبهتر به این تجمع بیاندازیم.
بحران آب به عنوان دلیل بروز این تجمع بیش از اندازه عینی است. رودخانه خشک شده است، ترکهایی بر بناهای مختلف افتاده، خبر از فرونشست زمین و به اتمام رسیدن سفرهای زیرزمینی میدهد، کشاورزان از حقآبهی خود محروماند و ساکنان مناطق حاشیهای اصفهان گاهوبیگاه با کمبود آب شرب روبرو هستند. البته اولین بار نیست که کشاورزان به اعتراض میپردازند، اما این اولین بار است که چنین جمعیتی به خیابان آمده است.
پیشتر نیز بارها تاکید کردیم که حتی اگر شیوهی کشاورزی در این مناطق نیازمند بازنگری باشد، اما باز هم حقآبهی این کشاورزان به پای صنایع آببر، کشتوصنعتهای عظیم، ویلاشهرها، دامداری صنعتی و باغداریهای بزرگمالکان این استان نمیرسد.
آنچه طی سالیان اخیر سبب تشدید بحران آب گشته، نه کشت محدود این کشاورزان خُرد، بلکه سدسازی و پروژههای انتقال آبی است که بخش مذکورِ متعلق به طبقهی حاکم را فربهتر کرده است. از سوی دیگر تمرکز صنایع بزرگ و غالباً آببر (از فولاد و کاشی تا صنایع شیمیایی و نظامی) در مناطق مرکزی عمدتاً فارس نشین بدون فهم مسئلهی ستم ملی قابل درک نیست. نمیتوان انکار کرد که کشاورزان و حتی دامدارانِ بختیاری و عرب ستم مضاعفی را نسبت به کشاورزان اصفهانی متحمل میشوند.
همزمان با همین اعتراضات بسیاری از سابقاً کشاورزان بختیاری و عرب، اکنون نهتنها امکان کشاورزی را به کل از دست دادهاند، بلکه در پی خشکی و نابودی زیستبوم تاریخیشان مجبور به کوچ شده و تبدیل به کارگران روزمزد و قراردادی در مناطق مختلف گشتند. امروزه کم نیستند لرهای چهارمحال و بختیاری و خوزستان که بدل به کارگران بارکش در صنف اثاثکشی و گاریچی و وانتبارِ تهران و اصفهان شدهاند و عربهای خوزستان، مهاجران شاغل در بخشهای خدماتی بیمزد و منت در کشورهای حاشیه خلیج فارس.
اما این امر به معنی آن نیست کشاورزان اصفهانی از سیاستهای سودمحورانه و سرمایهدارانهی جمهوری اسلامی متضرر نگشتند و یا تنها به دلیل فارس بودن تظاهراتشان سرکوب نشده است. هنوز مدت زمان زیادی از درگیریهای کشاورزان ورزنه و نیروهای گارد ویژه نگذشته و به یاد داریم که چگونه نیروهای سرکوب با باتوم و گاز اشکآور به کشاورزان هجوم بردند.
اما آنچه دیروز رخ داد یکی از تلاشهای سابقهدار جمهوری اسلامی برای بهرهبرداری از اعتراضات است. بحران به قدری عینی است که مسئولین جمهوری اسلامی توان انکار آن را ندارند، اما در عین حال آن را زمینی برای پیشبرد سیاستهای غارتگرانهی خود میبینند. از سویی میخواهند چنین اعتراضاتی را زمینهی اجرای طرحهای جدید انتقال آب کنند و با کوبیدن بر طبل تنشهای اتنیکی در منطقه، فرودستان را در مقابل هم قرار میدهند. از سوی دیگر نیز با مدارای نسبی با تجمع، تلاش کنند که اعتراضات را کانالیزه کرده و «درون نظام» نگه دارند.
فیلم اول نمود عینی این تلاش است. در عین حال که میکروفنی به یک کودک معترض میدهند، اما هر لحظه هراسان اند که مبادا حرف دیگری به میان آید و به اصل ماجرا اشارهای شود. البته که این هراس واقعی است و چنان که در فیلم دوم هم مشخص است، به محض تلاشی برای مصادره، جمعیت یک صدا به اعتراض میآید. جدا از این موارد، تجربهی سازماندهی در چنین تجمعاتی به خوبی میتواند قدرت جمعی فرودستان را به آنان یادآوری کند.
اما در دیگر سو رانت سرزمینی کشاورزان استان اصفهان نسبت به همسنگرانشان در استانهای چهارمحال و بختیاری و خوزستان، امکان منتفع شدن حداقلی آنان از خلال همراهی با سیاستهای آبی حاکمیت و طبقهی اقتصادی حاکم در اصفهان را به وجود میآورد.
این به آن معنی است که شاید طرحهای انتقال آب جدید، قسمتی از حقآبهی این کشاورزان را تامین کند، اما این امر نتیجهای جز نابودی زیستبوم همسرنوشتان بختیاری و عربشان به بار نمیآورد و در آیندهای دورتر دوباره گریبان فرودستان اصفهانی را نیز خواهد گرفت.
به بیان دیگر اگر در چنین تجمعاتی در قبال هر شکلی از سیاستهای انتقال آب موضعگیری نشود و امکان سواستفاده از آن فراهم گردد، اجتماعات مشابه دیروز نه تنها منجر به اتحاد میان فرودستان نمیشود، بلکه آتش تضادهای اتنیکی را به نفع دولت مرکزی گسترش میدهد.
در اینجا صحبت از این که کشاورز خرد اصفهانی که دارای حقابه تاریخی خود بوده و امروز بیآب و زمین شده، نباید اعتراض کند یا اعتراضش به جا به نظر نمیآید، نیست.
بلکه دقیقاً صحبت از آن است که کشاورز خرد اصفهانی راهی جز متمرکز و متحدن شدن با کشاورزان و دامداران محلیِ بختیاری و عرب، علیه زمین داران بزرگ، مافیای صنعت و خرده بورژوازی صاحب ویلاباغها، ندارد.
آبِ اصفهان به خودی خود یک گزارهی بی معنی است اما حقآبهی کشاورزان خرد علیه بورژوازی صنعتی در تمام مناطق درگیر تنش آبی این بخش از فلات مرکزی (آبخور زردکوه) دقیق و معنیدار است.
**********************
در همین رابطه:
مردم چهارمحال و بختیاری در خیابانهای شهرکرد
از عصر امروز گروهی از مردم استان چهارمحال و بختیاری در خیابان های شهرکرد اقدام به راهپیمایی و تجمعات گسسته در اعتراض به سیاستهای آبی حاکمیت و پروژههای انتقال آب کرده اند.
باید توجه داشت که همانطور که بارها تاکید کرده ایم به رغم تلاشهای حاکمیت جمهوری اسلامی برای روبه روی هم قرار دادن فرودستان و خنثی سازی اعتراضات از خلال تقلیل آن به مطالبات کور شهری و سیاست زدایی از آن، از قضا حل بحران آب از مسیر اتحاد فرودستان میگذرد نه اتحادهای شوم فراطبقاتی مبتنی بر منافع مشترک کاذب.
راهکار اصلی این است: اعتراض و مخالفت در برابر سیاستهای انتقال آب،کانال کشیها و سدسازیهای مافیایی و تمام اقدامات حاکمیت و ذینفعان صاحب سرمایه و قدرت برای منحرف کردن مسیر تاریخی آب به نفع خود.
#بحران_آب
#تنش_آبی
#مافیای_آب
@sarkhatism
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.