یک ماه؛ سی بزنگاه
– اعتراف میکنم زمانی که در حال تماشای سریال خانهی پوشالی (House of Cards) بودم شنیدن خبر عدم حضور کوین اسپیسی، یکی از بازیگران اصلی این فیلم در فصل آخرش، بسیار ناراحتم کرد؛ راستش تماشای فصل شش هم چنگی به دلم نزد. اما آیا غم من به عنوان مخاطب یک ستارهی سینمایی با رنج یک بزهدیدهی آزار جنسی برابر است؟ عوامل سریال زمانی تصمیم به حذف او گرفتند که او هنوز متهم به آزار جنسی بود. بعد از مدتی رسانهها اعلام کردند که وی توسط دادگاه از این اتهام تبرئه شده است. اگرچه عدم اثبات در حضور دادگاه لزوما به معنای عدم وقوع یک جرم نیست. در ایران اما ستارههای متهم به آزار جنسی نه تنها حذف نشدند بلکه همچنان و حتی بیش از پیش در قلهی شهرت، میدرخشند. مثلا یکی از آنها، تمام بیلبوردهای شهر را تصرف کرد؛ انگار نه انگار که در مورد وقوع جنایت و خشونت از سوی او گمانهزنیهای جدی وجود داشت.
جنبش میتو (ME TOO) به سال ۲۰۰۶ بازمیگردد؛ زمانی که یک فعال رنگینپوست از این هشتگ برای ابراز همدردی با قربانیان جرایم جنسی استفاده کرد. این هشتگ به مرور طرفداران زیادی پیدا کرد و زنان در گوشهوکنار دنیا به بیان تجربیات خود از آزارهای جنسی پرداختند. این جنبش در هالیوود و با روایتهای زنان بسیاری از سوءاستفادهها و آزارگری تهیهکنندهی معروف سینما، هاروی وینستین، به اوج خود رسید.
در سال گذشته شبکههای اجتماعی فارسیزبان، صحنهی حضور پررنگ زنانی شد که برای نخستین بار اتهاماتی جدی را علیه مردانی صاحب شهرت و قدرت مطرح کردند. ماجرا با آیدین آغداشلو شروع و در مورد محسن نامجو بسیار پرتنش شد.
چند نکته در ارتباط با “من هم” در ایران؛
نخست آنکه شکستن سالها سکوت سنگین زنان و بازگو کردن روایتِ تلخ آزار جنسی، مهمترین و زیباترین دستاورد این جنبش چه در دنیا چه در ایران بود. شرح تجربهی تجاوز جنسی از سوی قربانی به شدت دشوار و تلخ است. قربانیان خشونت جنسی معمولا به راحتی نمیتوانند این دردِ فرسایشی را با کسی به اشتراک بگذارند. آنها حتی از دردودل کردن با عزیزانشان در این مورد نیز امتناع میکنند. بنابراین رسیدن به چنین نقطهای که زنان از تجربههای تاریکِ آزاردیدگی خود در فضای عمومی و رسانههای جمعی بگویند، دستاورد شگفتانگیزی است که با همت و قدرت زنان به شایستگی هر چه تمامتر کسب شده است.
دوم آنکه این جنبش و روایات زنان، مستقیما نظام فکری مردسالار را نشانه گرفتهاند. در نتیجه طبیعی است که از سوی قدرتبهدستان مورد نقد و انکار قرار بگیرند. در این جریان افراد بسیاری که خود به نوعی تحت سلطهی این نظام هستند، راه به رد و حاشا زدند. غلبهی باورهای کلیشهای و مقصرانگاری زنان در مردان و زنان بسیاری باعث شد آنها تصمیم بگیرند به جای حمایت از زنان، پشت متجاوزان را نوازش کنند. راه مقابله با این جریان، نه تقویت خشونتورزی که آگاهیرسانی و تلاش برای تفهیم ساختار مردسالار و تعریف انواع تجاوز است.
سوم آنکه پذیرش آزارگری سلبریتیها و هنرمندان بیش از سایرین، با مقاومت و بعضا حمله روبهرو میشود؛ چرا که انتظار مخاطبان و طرفداران از این افراد، بیشتر از افراد معمولی است. عموما تصور میشود که آدمهای مشهور و معروف منزه از خطا و بری از گناه هستند. آنها در نگاه یک طرفدار دو آتشه، به بتی معصوم و مصون از اتهام، تبدیل میشوند و همین موضوع امکان قضاوت منصفانه از طرفداران را میگیرد.
این موضوع در خود آزار جنسی و تجاوز واقع شده نیز نقش دارد؛ به این معنا که افراد با کسب شهرت و اعتبار، طرفدارانی به دست میآورند که گاه حاضرند جانشان را نیز برای آنها بدهند. بنابراین در شرایطی که یکی از این خاطرخواهانِ دلباخته به خلوت محبوبِ دلها راه یابد، او با موضعی قدرتمند، رضایت او را به سکس مفروض میپندارد و یا نه گفتن او به رابطه را نادیده میگیرد.
از سوی دیگر قربانی در این شرایط یا رابطهی تحمیلی را لطفی سخاوتمندانه از سوی آن فرد مشهور میداند یا تا همیشه خودش را به خاطر دوست داشتن او و مقابله نکردن در برابر او مقصر میداند. به طور خلاصه بتسازی از افراد هم سوءاستفاده از قدرت را تسهیل میکند هم در ادامه محکومیت متجاوز را با چالش روبهرو خواهد کرد.
چهارم اینکه متاسفانه این جنبش هنوز نتوانسته نظام حقوقی ایران را به سمت تغییر قوانین سوق دهد. جنبشی که در بسیاری از کشورهای دنیا، منجر به تحولات جدی قانونی و قضایی شد، در ایران از اعتراضات اجتماعی و ابراز خشم رسانهای پا فراتر نگذاشت. علت مشخص است. اساسا ارادهای برای گام برداشتن در مسیر حذف تبعیض و خشونت علیه زنان وجود ندارد. تصویب قوانین در حوزهی جرایم جنسی و به رسمیت شناختن گفتمان تجاوز، دغدغهی قانونگذاران و سیاستمداران نبوده و نیست.
در آخر اینکه هر جنبش اعتراضی اگر با بیتوجهی و مقاومت نهادهای رسمی روبهرو شود، ممکن است به خشونت، تحریف، دروغ مبتلا شود و یا در کل از بین برود. احتمال سوءاستفاده از جریانهای تند رسانهای و افزایش انتقامگیریهای شخصی همیشه وجود دارد.
همچنین ممکن است واکنشها به قدری شدید و خشونتبار باشند که به طرد، حذف و یا خودکشی متهمان منجر شوند. با همهی اینها، باید به یاد داشته باشیم آسیبپذیری یک جنبش نمیتواند ارزش و اعتبار آن را به طور کلی از بین ببرد. در این راه فعالان حقوق زنان با دور ایستادن از هیاهو تلاش کردند با راستیآزمایی و استناد به روایتهای معتبر، هدایت این مسیر را به عهده بگیرند و آن را از این آسیبهای احتمالی تا جای ممکن دور نگاه دارند.
بیسابقه بودن این جنبش در ایران، شکستن تابوهای سخت و سنتی و گفتگو در مورد تجاوز و انواع آن همگی باعث میشوند این جنبش شایستهی تقدیر و افتخار باشد.
به امید روزی که شاهد تاثیرپذیری قانونگذار از جنبشهای این چنینی باشیم!
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر
@bidarzani
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.