برای مردم ایران، مردمی که بیش از چهار دهه است با تمام سرکوب هایی که جمهوری اسلامی در حقشان روا داشته است، آبان ۹۸، تاریخی است که نه تنها زنده نگه داشته می شود بلکه همچنان ادامه پیدا می کند. شورش گسترده ی زحمتکشان، حاشیه نشینان، کارگران، دانشجویان، زنان و کودکان کار در شهرهای مختلف ایران، در حالی سربرآورد که خود را به عنوان سوژه ی انقلاب بازیافته بودند.

و این امر اتفاقا نکته ای است که هم برای جمهوری اسلامی هم برای دولت هایی که منافعشان در ادامه حاکمیت جمهوری اسلامی است البته با تمایل به تعدیل گردن کشی های منطقه ای آن به شدت ترسناک است.

آمار رسمی دست کم ۱۵۰۰ کشته شده در این قیام، فقط کشتار پانصد زندگی، پانصد شورشی، پانصد انقلابی و پانصد عمل برای از میان برکندن نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی نیست، بلکه این رقم که در واقعیت بسیار بیشتر است، نشان می دهد که میزان پراتیک و آگاهی برای سرنگونی جمهوری اسلامی اولا تا چه اندازه جان دار و امیدوار کننده است و دوما برای توده های تحت ستم، چاره ای نمانده است جز این که خود دست به کار شوند.

اگرچه بخشی از حاکمیت مانند مدافعین علی خامنه ای و جبهه ی پایداری در رقابت با دولت روحانی، کوشیدند ورق را به نفع خود برگردانند و به مدیریت اعتراضها دست بزنند اما خشم بی امان مردم ناشی از شرایط جانفرسای اقتصادی، بی کاری، دستمزدهای چند مرتبه زیر خط فقر، افزایش میزان اعتیاد، تن فروشی، رشد چشمگیر کودکان کار، دیگر ناامنی های اجتماعی و بیش از چهار دهه سرکوب به دریای خشمی بدل شد که حتی اسحاق جهانگیری معاون وقت رئیس جمهور اقرار کرد که “شرایط از دست برنامه ریزان خارج و به اعتراض مردمی علیه کلیت نظام بدل شده است”.

اعتراضات از مشهد به شهرهای کرمانشاه، همدان، اصفهان، اهواز، قم، زاهدان، قزوین، مریوان، سنندج، جوانرود، لرستان، قوچان و ساوه و … گسترش پیدا کرد. “شورش گرسنگان” و تهیدستان شهری و یا به نوعی به پا خاستن بی چیزان جامعه خود باعث به وجود آمدن غلیان گسترده ای شد که نه تنها از سرکوب نمی ترسیدند بلکه ناچار به سربلند کردن شده بودند. شعاری نوید بخش علیه کلیت رژیم نه تنها شعار حاشیه نشینان و گرسنگان بود بلکه به شعار آن بخش از طبقه ی کارگر بدل گشت که در مقابل مجلس و یا نهادهای دولتی دست به تجمع می زدند.

باتوجه به این خصوصیات اعتراضی است که می توان شدت سرکوب و سبعیت نیروهای امنیتی رژیم را  توضیح داد. در فاجعه نیزار حاشیه شهرک چمران ماهشهر که در آن معترضان به نیزارها پناه برده بودند، نیروهای امنیتی رژیم سلاح سنگین به کار بردند. انداختن جنازه ها در آب اطراف نیزارها و پیدا شدن این جنازه ها توسط مردم در روزهای بعد از سرکوب، روایت گر ابعاد سرکوب و جنایات مزدوران رژیم اسلامی بود.

تحت پیگرد قرار دادن کسانی که در این اعتراضات زخمی شده بودند یا ربودن جنازه های کشته شده گان از سردخانه ها و بیمارستانها و دفن کردن مخفیانه و یا انداختنشان به سدها و رودخانه ها از یک طرف نشانه اوج درمانگی جمهوری اسلامی، و از طرف دیگر، بیانگر عزم و اراده ی مردم برای تغییر بود.

از این زاویه است که رژیم سعی کرد با صدور حکم اعدام برخی از بازداشت شده گان، تا آنجا که ممکن است، این آگاهی جمعی و عمل انقلابی را برای براندازی نظامی که در آن چیزی جز کشتار، فقر، سرکوب و شکنجه وجود ندارد را از بین ببرد.

خیزش سراسری آبان بار دیگر پتانسیل مبارزاتی نهفته در مناطق حاشیه شهرها که عمدتا خانواده های کارگری و تهیدستان شهری در آن ساکن هستند و از محرومیت های شدید اقتصادی و اجتماعی و فقدان خدمات شهری رنج می برند را نشان داد.

تجربه خیزش سراسری آبان ماه و حضور جوانان و مردم کارگر و زحمتکش در این اعتراضات و همبستگی شورانگیز آنان در مقابله با نیروهای سرکوبگر نشان دهنده آن بود ترسی که حکومت به پشتوانه ماشین سرکوب در دل ها افکنده بود جای خود را به خشم و همبستگی و مقاومت داده است.

آبان ۹۸ همچنان ادامه دارد. چرا که این تاریخ و این نقطه عطف مبارزاتی مانند تاریخ تاکنونی مبارزات مردم ایران متعلق است به کسانی که هستی آنها توسط جمهوری اسلامی استثمار شده و به یغما رفته است.

این تاریخ متعلق است به همه ی آنهایی که مانند مرضیه طاهریان جانشان را میان چرخ دنده های نظام سرمایه داری از دست داده اند.

آبان، این تاریخ رزم اجتماعی متعلق است به تمام کودکان کاری که مانند محسن محمدپور که دنیای کودکیشان در میان رنج کار به یغما رفت.

آبان برای کارگرانی که دستمزدهای زیر خط فقر کفاف کمترین امکانات را نمی دهد، برای پرستارانی که چند ماه دستمزد نگرفته اند، برای معلمانی که این روزها کلاسهای درس را در کف خیابان دایر می کنند، برای زنانی که از شدت فقر چیزی جز حراج کردن بدنهایشان برایشان نمانده و برای آن زندانی سیاسی که با شکنجه و احکام سنگین روبروست، ادامه دارد.

بدون تردید درسهای آبان هم برای بالائی ها وهم برای پائینی ها فراموش نمیشود.

یکی خود را برای نبردهای نهائی آماده میکند وآن دیگری صفوف خود را  فشرده تر میسازد. ولی تاریخ را آنهائی ساخته اند که افق رهائی انسان را در پیش رو داشتند.

 

 

 

 

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)