1. این نوع جدید از جمهوری!
    ولی فقیه سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (۸۷)
    [حکایت حکومت ولایت فقیه در سرزمین ایران
    فصل دوم (۴۴)
    تصویب اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی (اول) تا دوره «مطلقه»]
    تدوین و تحقیق از: محمد شوری (نویسنده و روزنامه نگار)
    @shourimohammad
    «نظام امت و امامت اساس جمهوری اسلامی است. این نظام انقلابی بر اساس  دمکراسی متعهد قرار دارد.
    دمکراسی متعهد عبارت است از حکومتی است که بدست مردم متعهد و مسئول ایجاد می گردد. در این حکومت همواره آرای عمومی مبتنی بر اصول و ضوابط و با پیروی از رهبری آن ابراز می گردد. هم اکنون ما شاهد زایش این نوع انقلابی دمکراسی در جامعه خود هستیم. در این نوع دمکراسی که ملت ما ایجاد نموده است. اراده خلق و آرای عمومی بر اساس تعهد به اسلام و پیروی از رهبری امام خمینی اعمال می شود. این نوع دمکراسی هرگز به جامعه ما تحمیل نشده است. و هیچ قدرتی مردم را مجبور نمی کند که از فرامین امام خمینی اطاعت نمایند. بلکه آن ها در تجربه پیروزمند انقلابی خویش به این نوع دمکراسی رسیده اند و این نوع رهبری را در سرنوشت سیاسی خویش پذیرفته اند. تجربه سیاسی ملت هم نشان می دهد که این نوع دمکراسی یک دمکراسی آزادیبخش و واقعی است.
    این نوع جدید از جمهوری که مبتنی بر نظام امت و امامت است در زمان غیبت امام زمان(عج) به عنوان ولایت فقیه تعبیر می گردد که نه تنها برای روشنفکران غیر اسلامی قابل فهم نیست، بلکه حتی برخی از روشنفکران مذهبی نیز که تحت تاثیر دمکراسی غیر متعهد غربی قرار دارند نمی فهمند و ندانسته بر آن می تازند. یکی از این برادران می گوید چه اشکالی دارد که رئیس جمهور ضد اسلامی باشد! باید مردم در انتخاب رئیس جمهور کاملا آزاد باشند. و دیگری می گوید اگر رهبران مذهبی وارد سیاست شوند، اسلام دین دولتی می شود. پس بهتر است فقها در سیاست دخالت نکنند و متاسفانه بیشتر برادرانی که بر ولایت فقیه حمله کرده اند طوری این موضوع را طرح نموده اند که به نظر می رسد نمی دانند ولایت فقیه چیست و یا اگر می دانند معمولا کوشش در دگرگون جلوه دادن آن دارند. اساسا قبل از آنکه کسی بخواهد از این اصل دفاع کند یا بدان حمله نماید باید بداند که از چه چیز دفاع می کند و یا به چه چیز حمله نماید. نخست باید ولایت فقیه را خوب بشناسیم. و سپس قضاوت کنیم و موضع بگیریم.
    مثلا یکی از برادران ما در معرفی ولایت فقیه گفته است ولایت فقیه به معنای این است که افراد غیر مسئول فقیه در امور سیاست دخالت کنند. و یا ایشان گفته اند که ولایت فقیه موجب دو قطبی شدن قدرت سیاسی می شود و یا اینکه افرادی که متخصص و کارشناس امور سیاسی نیستند می خواهند کارها را بدست بگیرند. از جمله اخیرا ایشان گفته اند به نظر می رسد دعوا بر سر پست و مقام است و ایشان نگرانند که روحانیون مصدر امور شوند. دوست دیگر ما در شورای خبرگان می گفت ولایت فقیه قبائی است که روحانیون برای خود دوخته اند و بدینوسیله آخوندها می خواهند بر سرکار بیایند. این نوع طرح مساله نشان می دهد یا آقایان نمی دانند ولایت فقیه چیست؟ یا اگر می دانند دچار سراب قدرت شده اند و به قول خودشان  کیش شخصیت آن ها را فرا گرفته است. و بر سر ریاست دعوا دارند و نمی خواهند مساله را به صورت عملی و فنی طرح و تحلیل نمایند. اما برای اینکه بخوبی مفهوم ولایت فقیه درک شود بهتر است مثالی را که امام  در کتاب ولایت فقیه خودشان مطرح فرموده اند توضیح دهیم.
    امام در آن جا فرموده اند که ماهیت ولایت فقیه کار قاضی و دادستان است…دادستان بیشتر در مواردی دخالت می کند که جرم، مدعی خصوصی ندارد و مربوط به حق جامعه است. فقیه جامع الشرایط  نیز در حوادث واقعه، و مسایل اجتماعی و سیاسی موظف است که بر اساس منابع قانونی حکم قضایا را پیدا کند….ولی فقیه جامع الشرایط در تمام مسائل و حوادث اجتماعی دخالت نموده و بر اساس موازین اسلامی حکم می کند…
    [گفتنی است ما در شماره های نخست این مجموعه _در فصل اول_ قسمت هایی از سخنان خمینی در بحث دروس ولایت فقیه که در کتاب حکومت اسلامی یا ولایت فقیه منتشر شده است را آورده ایم، آنجا رجوع شود].
    کسانی که کوشش می کنند اصل شورا را مخالف اصل ولایت فقیه جلوه دهند باید بدانند که اساسا از نظر قرآن دو اصل شورا و ولایت ممکل یکدیگرند. قرآن در یک آیه هر دو اصل را بیان کرده است: «وشاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله». یعنی مشورت «شورا» کن و سپس بر اساس شورا تصمیم بگیر و حکم نما. اصل شورا بدون امامت فقیه موجب می شود که عناصر ضد انقلابی در شوراها رخنه نموده و آن ها مسیر انقلاب را منحرف سازند…
    [گفتنی است تجربه ۴۳ سال حکومت ولایت فقیه ثابت کرد که ولی فقیه نه تنها مشورت نمی کند. و اگر هم بکند صرفا با کسانی طرف مشورت است که تملق کرده و یا باصطلاح ذوب در ولایت هستند!! و نفوذ هم تا زیر عبای ولایت فقیه هم رخنه کرده و  فساد سیستماتیک  همه جا را فرا گرفته است]
    و اما اینکه یکی از برادران گفته است ولایت فقیه یعنی حکومت روحانیون، صحیح نیست. و همانطور که آیت الله منتظری فرموده اند ولایت فقیه یعنی اینکه اسلام باید تحت رهبری سیاسی اسلام شناش پیاده شود. حالا این اسلام شناس خواه معمم باشد خواه کُت و شلواری. لباس یا عنوان مطرح نیست… اینکه ایشان گفته اند ولایت فقیه موجب می شود که اسلام دین دولتی گردد، این واقعا مطالعه بسیار مضحکی است. ما مبارزه کردیم که دولت اسلامی بر سر کار بیاوریم… آقایان روشنفکر مطمئن باشند که حکومت اسلامی حکومت روحانیون نیست و اگر یک روحانی اسلام شناش و متعهد و مسئول در راس حکومت باشد او خواستار آن نخواهد بود که روحانیون را در مصدر تمامی امور مملکت بگذارد، بلکه کار را به کاردان با تقوا می سپارد و به این ترتیب قدرت سیاسی هم دو قطبی نمی شود. بلکه رهبری فقیه به معنای رهبری دولت در مسیر اسلامی است. و هر گاه که دولتی بخواهد از این مسیر منحرف شود بر خلاف اراده متعهد خلق مسلمان عمل کرده است. و دیگر جای آن حرف نمی ماند که یکی از نمایندگان در یکی از کمیسیون ها گفته بود آقایان بنده را عده ای کاندید کرده اند و معنای اصل ولایت فقیه  این است که اگر بنده به ریاست جمهوری انتخاب شوم فردا فقیه می گوید فلان کار تو خلاف شرع است و مرا اگر فوت کند باد می برد! خوب باید به این دوست روشنفکر گفت برادر جزای کسی که بر خلاف اراده مسئول ملت و مخالف با اساس جمهوری اسلامی عمل کند این است که باد او را ببرد. رئیس جمهوری مردمی باید بر اساس آنچه خلق مسلمان می خواهد، یعنی اسلام و قرآن عمل کند و اگر عمل کرد، دیگر بر خلاف اظهارات نماینده دیگر هرگز دولت دو قطبی نمی شود. و اگر هم نکرد ملت رئیس جمهور ضد اسلامی نمی خواهد.
    اما اینکه برخی دغدغه دارند پس از امام خمینی چه خواهد شد؟ باید بدانند که امام خمینی را امت اسلامی بوجود آورد و با تکامل انقلاب امت اسلامی تکامل یافته و از هم اکنون خمینی های دیگری برای ما مهیا نموده است. بگذارید جامعه اسلامی ایجاد گردد تا در جو آزاد و بارور آن خمینی ها زائیده شوند…».
    [حامد کریمی. ولایت  فقیه. ۳ مهر ۱۳۵۸. روزنامه جمهوری اسلامی]
    ادامه دارد…
    ۲۳ مهر ۱۴۰۰
    نه به ولی فقیه سوم!
    پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.
    t.me/shourimohammad

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)