۳۱ روز از سقوط ولایت هرات به دست گروه طالبان گذشته است. شهر هرات را خفقان گرفت. هیچکس صدایش را بلند نمیکرد و همه ترس داشتند. سکوت مرگ آسای سر تا سر کشور حکم فرما است. اکثریت افغانها بی خانمان شده اند، بیسرزمین شدهاند. افغانستان تبدیل به یک زندان بزرگ برای مردم شده است.
طالبان هر کس را به یک اتهام از خانه اش می برند. همه ما به فکر این هستیم گروه طالبان به رهبری ملا منصور، سراج الدین حقانی و ملا برادر چه برنامههایی برای ما مردم افغانستان دارند و چی را به نمایش میدهند. از یک طرف میگویند خبرنگاران مصوناند و از طرف دیگر آنها را لت و کوب (سرکوب) میکنند و دستگیربندی میکنند. از یک سوی عفوعمومی اعلام میکنند و از سوی دیگر نظامیها را شهید میسازند.
در چنین اوضاعی که تمام ولایات به دست طالبان افتاده، فقط مردمان پنجشیر در برابر متجاوزین و زورگویان مقاومت میکنند. جبهه مقاومت تحت رهبری احمد مسعود هنوز ایستادگی میکند. احمد مسعود پسر احمدشاه مسعود در خط اول مقاومت با مردمش ایستاد شده است. مردم افغانستان و حتی کشور های دیگر از شجاعت مردم پنجشیر صحبت میکنند.
تا اینکه در صفحههای اجتماعی ویدیویی پخش شد از طیاره جنگنده پاکستانی به فراز آسمان پنجشیر که این بیانگر این بود؛ کشور همسایهمان، پاکستان، در آشوب و قتل مردمان افغانستان دست دارد. با چند روز مقاومت، احمد مسعود بیاینهای پخش کرد و از مردم افغانستان خواست سکوت نکنند و قیام نمایند. همان شب بود که مردم کابل در شهرک آریا در تاریکی شب و با صدای الله اکبر و مرگ به پاکستان تظاهرات کردند. در این تظاهرات زنان با پوشش و حجاب مناسب همیشه تظاهرات اشتراک فعال داشتند و تظاهرات مردم دیگر ولایات شروع شد… مزار، غزنی و ….
داشتم اخبار هرات را تعقیب میکردم که چرا مردم هرات سکوت کردند. تا اینکه این پیام را دیدم، قیام مردم هرات… زمان، سهشنبه ساعت پنج عصر، مکان مقابل فدارسیون فوتبال هرات. در همان لحظه تصمیم گرفتم اشتراک کنم (شرکت کنم).
شب گذشت ….
قبل از ساعت تعیین شده خود را به فدراسیون رساندم. زنان و دختر خانمهای مکاتب(مدارس)، همان دختر خانمهایی که دیگر حق درس خواندن نداشتند و خانم های کهنسال حضور داشتند.
همه حجاب شرعی را مراعات کرده بودند. همه چادر نماز داشتیم، پوششی که طبق شریعت بود(و نه طبق آنچه طالبان می گویند) رفتم در کنار دیگر زنان ایستاد شدم که با صدای الله اکبر تظاهرات شروع شد. از نزدیک فدراسیون تا در مقابل دروازه ولایت خود را رساندیم. طالبان را که اسلحه به دست داشتند را نگاه میکردم. خبرنگاران هم بودند. طالبان به سرعت به سمت خبرنگاران رفتند، چند جوان خبرنگار را با زور اسلحه با خود بردند اما ما ادامه دادیم. به سمت زنان حمله کردند و با اسلحههایی که در دست داشتند شروع به زدن زنان کردند. موبایلهایی را که دختران برای ثبت این اتفاقات در دست داشتند را میگرفتند و فرار میکردند. زنان برای گرفتن موبایلهای خود به دنبال آنها میدویدند. تظاهرات ادامه داشت. همه شعار میدادند و از وضعیت عصبانی بودند.
نگاهم به چند طالب جوان که در کنار خیابان ایستاده بودند افتاد. جلویشان ایستادم و گفتم چرا چنین میکنید. نگاهی به من کرد و گفت شما طرفدار آمریکا هستید. آمریکا از شما حمایت میکند وگرنه جرات به خیابان آمدن نداشتید. نتوانستم جواب ندهم. گفتم :ما شهروندان عادی این کشور هستیم. بخاطر گرفتن حق و حقوق که در اسلام به ما داده شده آمدیم و بخدا قسم است که آمریکا حمایتگر ما نیست.
نگاهی به من کرد و گفت، نمیخواهید! از این کشور بروید… گفتم از وطن خود کجا برویم. خانه و زحمات چندین ساله خود را چی کنیم.
ناگهان صدای شلیک گلوله شروع شد. شلیک هوایی که قطع نمیشد. همه وحشت کردند. به اندازهای وحشت زده شدم که اصلا نمیتوانستم از جای خود تکان بخورم. تمام دختران گریه میکردند و فرار میکردند. دو جوان معترض ما را شهید ساختند و چند نفر را زخمی ….
از صحنه دور شدم. درست آن زمان، زمان رخصتی کودکان از مکتب بود (تعطیل شدن مدارس بود). طفلان اشک ریخته وحشت کرده بودند. همه به سمت طفلان رفتند و کمک میکردند آنها را جای امن ببرند. بعضی تاکسیها اطفال را میگرفتند (سوار میکردند) و به خانه های شان میبردند.
داد خواهی ما با اسلحه جواب داده شد. یکی از معترضین حرفی زد که گپ (حرف) دل همه ما را بیان کرد؛
#نه_حامی_جمهوریت ایم #نه_حامی_امارت!
#ما_صلح_میخواهیم_نه_تسلیمی_به_ظلم_و_بربریت؛
ما حفظ آزادی در پرتو شریعت الهی میخواهیم نه قوانین افراطی و تفریطی بشریت؛
نمیخواهیم ناموس ما فرار داده شود و ما با دیده های پر اشک و نگاههای معصومانه به ظالم بنگریم؛
نمیخواهیم باغستان ها و گلستان های ما به آتش کشیده شود با چشمان پر اشک سر به زانو بگذاریم؛
ملت اگاه باشید نشود با سرنوشت امیر حبیب الله کلکانی دچار شوید. نشود با #رفتار_های_ملایم_صیاد (شکارچی) چند روز بعد ظلم ظالم همه جا را فرا گیرد و تو از خود دفاع کرده نتوانی و هیچ آزادی نداشته باشی.
عبدالمصور .
و اینکه
این تظاهرات نتیجه نداده …تا حال هیچ اقدام از طرف سازمان ملل به صورت اساسی نشده ….
بحران اقتصادی در افغانستان شروع شده ….
کار بار نیست…. قیمت ها بالا رفته ….
و تمام زنان که در افغانستان کار میکردند و حالا منع شدند از کار کردن و حتی در کابینه که ایجاد کردند زن در تشکیل کابینهشان نیست
چرا که این گروه زنان را نیم از پیکر جامعه نمیدانند
سوال است در ذهنم در کدام جای قرآن آمده مرد را خلق کردیم زن را نه ؟
کرامت انسانی به مرد دادیم به زن نه ؟
حقوق اساسی انسانی را مرد دارا است زن نه ؟
زنان جامعه من کار میکنند چون برای اطفال شان لقمه نان فراهم کنند، چون حقوق و خواستههایشان را بر آورده کنند. اکثریت اطفال کشور مان یتیم اند. این که اکثریت زنان مسولیت هایی دارند.
سوالات و حرف ها برای گفتن به این گروه زیاد است.
هدف از جهاد ، کشتن و ریختن خون برادر مسلمان و اطفال مسلمین و ضرر رساندن به آنها نیست . غنیمت جمع کردن نیست. مال دنیا و شهرت طلبی نیست. شما با ریختن خون ناحق وضاحت میدهید اهدافتان را….
بلکه هدف آزاد شدن انسانها از قید بندگی بندگان و خداوند زور و زر است و هر زمان که روزنه امیدی به سوی این حقیقت گشوده شد باید به سوی آن شتافت.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.