رشد ۱۲ میلیون نفری جمعیت و رشد اقتصادی صفر درصد!
مسعود نیلی اقتصاددان حکومت ایران اعلام کرده است در ۱۰ سال اخیر رشد اقتصادی کشور نزدیک به صفر درصد بوده است در حالی که در همین مدت ۱۲ میلیون نفر به جمعیت کشور افزوده شده است.
رشد اقتصادی در هر کشور معمولا یکی از اهداف اولیه و پایه هر دولتی برای آن کشور میباشد.
در سایه رشد اقتصادی کشور است که چرخهای معیشت کشور میتوانند به حرکت درآیند و رفاه اجتماعی و معیشت مردم کشور را تامین کنند.
اما در ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه با وجود این که حد فاصل سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ جمعیت کشور رشد ۱۲ میلیونی داشته اما رشد اقتصاد ایران صفر درصد بوده و باعث شده تا از معیشت مردم ایران کاسته شود.
این بدان معناست که در حالی که به درآمد کشور در ۱۰ سال گذشته چیزی اضافه نشده اما ۱۲ میلیون نفر به جمعیتی که دور سفره نشستهاند افزوده گشته است.
دلایلی که برای عدم رشد اقتصادی یا رشد صفر درصدی اقتصاد ایران در۱۰ سال گذشته از زبان نیلی ارائه میشود شامل برخی موضوعات از جمله موارد زیر میشود.
عدم تامین مالی
اولین موضوع تامین مالی است بدین معنا که هیچ فعالیتی در اقتصاد انجام نمیشود جز اینکه تامین مالی شده باشد. این اولیهترین و بدیهیترین اصل است.
این در حالی است که حکومت ولایت فقیه جزء معدود کشورهایی است که عدم تامین مالی تاثیر بسزایی در رشد صفر درصدی اقتصاد ایران داشته است.
علت آن نیز این است که نهادهایی که باید کشور را تامین مالی کنند خود دچار مشکلات عدیدهای بوده و خود نیازمند منابع مالی هستند.
تامین منابع مالی بنگاههایی که باید چرخهای اقتصاد ایران را به حرکت درآورند توسط بانکها انجام میشود اما در اقتصاد ایران بانکها خود نیاز به منبع دارند و برای تامین کسری خود از منابع بانک مرکزی استفاده میکنند.
عدم تامین انرژی
تامین انرژی نیز یکی از موضوعات مهم در روند رشد اقتصادی کشور است که میتوان گفت در اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان موضوع آن حل شده است.
اما در اقتصاد ایران با وجود اینکه سرشار از منابع انرژی است مشکلات عدیدهای به دلیلی نالایقی سیستم حکومتی و بیکفایتی مدیران بخش مربوطه وجود دارد که تامین انرژی در کشور را با مشکل مواجه کرده است.
شایان ذکر است مشکلات در بخش انرژی در اقتصاد ایران در حالی است که ایران از نظر ذخائر گاز در رتبه اول جهان و از نظر ذخائر نفت در رتبه چهارم جهان قرار دارد.
اما همگان به وضوح میبینند که کشوری با این ذخائر، در زمستان با کمبود گاز و در تابستان با کمبود برق مواجه است.
در زمینه تامین انرژی نیز البته موضوع تامین مالی در بخش زیرساختها و توسعه آنها حرف اساسی را میزند.
عدم ارائه خدمات عمومی
ارائه خدمات عمومی نیز یکی دیگر از موضوعاتی است که حاکی از رشد اقتصادی هر کشور است اما در ایرانی که رشد صفر درصدی را در یک دهه اخیر تجربه کرده سران حکومت در این زمینه نیز حرفی برای گفتن ندارند.
چرا که ارائه مطلوب خدمات عمومی نیز نیاز به منابع و تامین مالی دارد که در بخش اول به آن پرداخته شد.
با این وجود و فقدان خدمات عمومی مناسب و خصوصا با افزایش روزافزون جمعیت کیفیت و کمیت خدمات عمومی لاجرم با افت کیفی مواجه خواهد شد.
محیط زیست و طبیعت
هر فعالیت اقتصادی که در هر کشوری انجام میشود یک ما به ازاء طبیعی دارد. بدین معنا که یک کانال ارتباطی با طبیعت دارد.
تولید در صنایع به آب وابسته است. تولید در بخش کشاورزی به خاک و آب وابسته است. هوا نیز مستقمیا با نیازهای مردم جامعه ارتباط مستقیم دارد که در ایران در مورد آن مشکلات جدی وجود دارد.
بیشک در هر یک از این زمینهها نیز علاوه بر هزینههای جاری، نیاز به هزینههای تامین موارد تخریبی و جایگزینی آن وجود دارد که فقدان آنها در حکومت ولایت فقیه باعث بروز مشکلات عدیده در کشور شده است.
نگاهی به ابربحران بیآبی در شهرهای کشور، بحران ریزگردها، جاریشدن سیلابهای سهمگین و خسارات آن و تخریب و فرسایش شدید خاک که ایران را در رتبه دوم جهانی فرسایش خاک در جهان قرار داده هر ناظر بیطرفی را بینیاز از توضیح اضافه میسازد.
فقدان سیاستهای حمایتی دولتها
موضوع مهم دیگر در توسعه و رشد اقتصادی موضوع سیاستهای حمایتی دولتها میباشد.
هر کشوری برای پایداری وضعیت خود باید راهکارهایی برای مقابله با فقر عمومی داشته باشد.
این در حالی است که بنا بر گفته مسعود نیلی در ۱۰ سال منتهی به سال ۱۴۰۰، رشد اقتصاد ایران صفر درصد بوده است. [صندوق بین المللی پول و عقب گرد فاجعه بار رشد اقتصادی ایران]
رشد صفر درصدی به معنای آن است که در این ۱۰ سال هیچ چیز به درآمد کشور افزوده نشده و در همین حال ۱۲ میلیون نفر به جمعیت کشور افزوده شده که این ۱۲ میلیون نفر باید از سفره جمعیت پیشین ارتزاق کند که این امر به منزله ایجاد فقر و کوچکشدن سفره کلیت جامعه میشود.
چون سهم درآمد سرانه در کشور کاهش یافته است. البته کاهش سهم درآمد سرانه کشور در بین همه اقشار به یک اندازه نیست و قطعا اقشار ضعیفتر جامعه از این بابت دچار لطمات و خسارات بیشتری شدهاند.
با وجود تمامی این محورها که ذکر شد و افزون بر اینکه اقتصاد کشور در ۱۰ سال اخیر رشد صفر درصدی داشته است و با توجه به این که حکومت ولایت فقیه هیچ گام قابل توجه و مثمر ثمری در این رابطه برنداشته است اما در سالهای اخیر حکومت ولایت فقیه و رأس آن یعنی خامنهای مستمر سیاست فرزندآوری بیشتر و افزایش جمیعت کشور را ترویج و برنامههای گسترده تبلیغاتی بدین منظور ایجاد کردهاند.
این امر به معنای به قهقرا بردن اقتصاد ایران در دهه آینده است که از سوی ولایت فقیه دنبال میشود.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.