حق اعتصاب مهمترین حقی است که در صورت استفاده کارگران از آن می‌تواند به نبود موازنه‌ی قدرت بین کارگران و سرمایه‌داران پایان بخشد. از این رو اعتصابات تأثیرگذار مانند اعتصاب کارگران صنایع نفت به این حق مشروعیت دوباره خواهد داد.

 


 

اعتصاب کارگران صنایعِ نفت و پتروشیمی فصلی جدید در مبارزات کارگری ایران!

 به دنبال فراخونی در فضای مجازی و کانال‌های مرتبط با کارگران معترض صنایع نفتی ایران، یک «اعتصاب اخطاری»  آغاز شده است که قرار است یک هفته به طول بیانجامد. این فراخوان مدعی است که از کارگران پیمانی و پروژه‌ای از روز نهم تیر ماه به اعتصاب کارگران رسمی نفت خواهند پیوست. اعتصاب کارگران رسمی نفت قرار است از روز ۹ تیر ماه آغاز شود.

بنابر گزارش‌ها کارکنان رسمی روز پنجشنبه کارگران فاز ۲ پالایشگاه آبادان، کارگران پیمانکاری پتروشیمی فجر، کارگران بخش برق و ابزار دقیق بهین پالایش قشم، کارگران یپمانکاری نیروگاه سیکل ترکیبی ارومیه، کارگران پیمانکاری شرکت سازه فرافن قشم، کارگران پیمانکاری شرکت فولاد بوتیا در کرمان و کارگران شرکت دی پلیمر در عسلویه نیز به اعتصاب سراسری پیوسته اند. هم اکنون واحدهای بسیاری از صنایعِ نفت و پتروشیمی در اعتصاب به شرکت داشته‌اند.

گفته می‌شود کارگران پالایشگاه‌ها و شرکت‌های دیگری که آنها نیز دست از کار کشیده‌اند و به اعتصابات سراسری پیوسته‌اند. متأسفانه به دلیل آنکه اسامی شرکت‌های و پالایشگاه‌هایی که به اعتصاب پیوسته‌اند از سوی کارگران همان شرکت‌ها هنوز تأیید نشده است از انتشار اسامی اعلام شده خودداری می‌کنیم . اما آنچه اهمیت دارد این است که این اعتصابات صورت گرفته است و به دنبال توافق با مسئولین وزارت نفت و سایر نهادهای حکومتی کارگران زمان نهم تیر ماه را زمان پایان مهلت برای پاسخ به مطالبات‌شان قرار داده‌اند.

ما در اینجا قصد داریم نشان دهیم که: چرا اعتصاب کارگران صنایعِ نفت و پتروشیمی فصلی جدید در مبارزات کارگری ایران است؟

۱- آنچه بیش از هرچیز در این اعتصابات قابل توجه است موضوع همبستگی کارگران رسمی و پیمانی است. علیرغم آنکه نفس برقراری شرکت‌های پیمانی تأمین نیروی انسانی علاوه برپایه‌ی فساد و ایجاد سیستم‌های رانت‌بر به سود وابستگان رژیم جمهوری اسلامی، در اصل تلاشی برای جدا کردن کارکران از یکدیگر و اعمال تبعیض بر آنها و از این طریق، ایجاد رقابتی کاذب و غیر طبقاتی میان کارگران است. سرمایه‌داری ایران از این وسیله امکانی کارآمد برای پراکنده‌سازی کارگران سود برده ‌است و مادام که این شیوه به هر میزان در استخدام و پذیرش کارگران برقرار باشد به همان میزان موجب پراکندگی و ناهمبسته بودن کارگران و در نتیجه تجزیه‌ی اراده جمعی کارگران برای ایجاد نهادهای و سازمان‌های کارگری خواهد شد.

متأسفانه این ترفندها تاحدودی طی سال‌های اخیر موجبات دوری کارگران از یکدیگر فراهم ساخته است و در همین اعتصابات هم این تبعیض تا حدودی تاثیر گذار بود، ولی اکنون کارگران آگاه و پیشرو می‌کوشند تا با ایجاد همبستگی‌های بیشتر یک اتحاد عمل تأثیرگذار را در اعمال اراده جمعی برای تضمین پیشبرد اعتراضات تا رسیدن به خواسته‌های برحق خود برقرار سازند. برچیدن بساط شرکت‌های پیمانی نیروی انسانی و حذف پیمانکاران و واسطه‌ها از روابط کار، حرکت نیرومندی است که می‌تواند تمامی مناسبات و روابط کار در ایران شامل شود و به همه‌‌ی ایران سرایت پیدا کند و بازار کار را از آفت واسطه‌گری و مناسبات فاسد و رانتی و ظالمانه‌ای که نتیجه‌ای جز عدم امنیت شغلی را ببار نیاورده است، پاک کند!

۲- در برخی از واحدهای صنایع نفتی براجرای ماده ۱۰ وظایف و اختیارات وزارت نفت مربوط به شیوه استخدام کارگران مصوبه ۱۹/۲/۱۳۹۱ و شمولیت آن برای تمام کارگران صنایع نفت اصرار دارند که این خود می‌تواند زمینه‌ی همبستگی بیشتر بین کارگران را ایجاد کند.

۳- موضوع تعیین حداقل دستمزد بالاتر از حد خط فقر در این اعتصابات نه تنها خواست نفت‌گران که خواسته‌ی عمومی همه کارگران و مزد و حقوق بگیران است. پیروزی درکسب این خواست اقدام تعیین کننده‌ای در راه از بین بردن شکاف مزدی ایجاد شده طی چهار دهه تاکنون است.

۴- گستردگی اعتراضات و تنوع آن در مناطق مختلفی نشان از اهمیت  وجود سازمان های کارگری برای ساماندهی و هدایت مبارزات کارگری است و این مهم می‌تواند و باید برای  اولین بار در صنایع نفت درعمل به کارکردِ دستورالعمل‌ها و بخشنامه‌های ممنوعیت و در جلوگیری ایجاد تشکل در واحدهای بزرگ و کلیدی (از جمله مصوبه‌ی شورای انقلاب درباره ممنوعیت ایجاد تشکل‌های کارگری در این گونه واحدها تا اطلاع ثانوی!) پایان می‌دهد.

۵– حق اعتصاب مهمترین حقی است که در صورت استفاده کارگران از آن می‌تواند به نبود موازنه‌ی قدرت بین کارگران و سرمایه‌داران پایان بخشد. از این رو اعتصابات تأثیرگذار مانند اعتصاب کارگران صنایع نفت به این حق مشروعیت دوباره خواهد داد.

۶- آنچه طی سال‌های بعد از انقلاب موجب ناتوانی طبقه‌ی کارگر ایران شده بود، عدم حضور تأثیرگذار و چه بسا تعیین کننده‌‌ی کارگران صنایع بزرگ و کلیدی، به ویژه کارگران صنایع نفتی بوده است. حضور مقتدرانه و همبسته‌ی کارگران واحدهای کلیدی به این دوران پایان خواهد داد، مشروط بر آنکه این همبستگی طبقاتی تداوم یابد و کارگران نفت به احیای دوباره تشکیلات قدرتمند کارگری خود همت گمارند.

ما در راهکار سوسیالیستی اطمینان داریم توجه به این فصل جدید و دیدن دستاوردهای آن و بکارگیری نتایج مثبت ناشی از این مبارزات همبسته، بار دیگر موقعیت و جایگاه طبقه‌ی کارگر ایران را درعرصه مناسبات در روابط کار و همچنین درسایر عرصه‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی تغییر و ارتقاء خواهد داد و کارگران ایران می‌توانند انرژی و توانمندی بسیاری در تغییر به سود عدالتخواهی و آزادگی و علیه استبداد و خودکامگی به وجود آورند.

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)