انتخاب رئیسی؛ آخرین پیام بیدارباش به جهان

سران یکی از کشورهای منطقه انتخاب رئیسی به ریاست‌جمهوری ولایت فقیه توسط خامنه‌ای را آخرین پیام بیدارباش به جهان قلمداد کرده‌ است. این سخن چقدر می‌تواند واقعیت داشته باشد؟

خامنه‌ای و دوراهی انقباض یا انبساط

شروع رسمی برجام همراه با آوردن حسن روحانی بود که خامنه‌ای و نظامش سعی داشتند وی را به مخاطبان خارجی مدره نشان دهند هر چند بعدها خامنه‌ای اعلام کرد مذاکرات با آمریکا را پیش از دوران روحانی از طریق سلطان قابوس عمانی شروع کرده بود.

وقتی پای مذاکره به میان می‌آید باید کسی را از انتخابات سال ۱۳۹۲ بیرون کشید که اهل معامله و مذاکره باشد.

حسن روحانی پیش از آن نشان داده بود در فریب غرب، آنطور که خودش در کتاب خاطراتش نوشته است ید طولایی داشته، پس گزینه خوبی برای مذاکره است.

این انتصاب حسن، دیگری برای خامنه‌ای داشت و می‌توانست مذاکره با آمریکا را که همیشه تابوی حکومت بوده به گردن جناح روحانی بیندازد و عربده‌کشان ولایی را رو به روحانی و جناحش گسیل دارد.

برجام با روحانی و با رضایت خامنه‌ای هر چند با سیاست با دست پس‌زدن و با پا پیش‌کشیدن در سال ۹۴ حاصل شد.

جهان به خوابی خوش فرو رفت هنگامی که بعد از برجام گمان ‌کرد حکومت ایران به برنامه هسته‌ای نظامی‌اش توقف زده است.

اکنون مشخص شده که در تمامی این سال‌ها برنامه اتمی ایران در سایت‌‌های اعلام‌نشده‌اش ادامه داشته است.

برای تعمیق خواب خوش غرب، برای بار دوم روحانی به خواست خامنه‌ای راهی پاستور شد تا چهره مدره‌ای مد نظر خامنه‌ای پیش غرب محفوظ بماند.

یک مهمان ماخوانده

اما مهمان ناخوانده‌ای که از راه رسیده بود رویاهای برجامی خامنه‌ای ـ روحانی را بر هم زد؛ دونالد ترامپ و خروجش از برجام و شروع تحریم‌هایی که به گفته خودش در تاریخ سابقه نداشته است.

سیاست تعارض و تضاد بین حکومت ایران و آمریکا شروع شد، اروپا نیز در این بین بیشتر نقش میانجی یا تماشاگر بی‌تاثیری را داشت که سعی می‌کرد به رویاهای طلایی برجام ادامه دهد البته در بعد اقتصادی و مادی‌اش.

آشکارشدن برنامه هسته‌ای ایران

برنامه هسته‌ای ایران که در این سال‌ها در خفی پیش می‌رفت بعد از آنکه تهدیدهایش علیه آمریکا و اروپا کارساز نیفتاد آشکار شد و از اردیبهشت سال ۱۳۹۸ گام‌های کاهش تعهدات برجامی را برداشت.

تحریم‌های آمریکا بر حکومت ایران افزون ‌گشت و حکومت ایران هم هر از چندی یکی از مواردی را که در برجام به آن متعهد شده بود را زیر پا گذاشت.

یک نکته کلیدی

از یک نکته نباید غافل ماند حکومت ایران جرات نکرد در دوران دونالد ترامپ هرگز و هیچگاه اشاره‌ای به اقدامات اتمی که اکنون در دوران بایدن علنی می‌سازد بکند. [هشدار مدیر کل آژانس انرژی اتمی به حکومت ایران]

چون می‌دانست هرگونه اقدامی از این دست با بازخورد قاطعی علاوه بر تحریم‌ها همراه خواهد بود.

بخت با حکومت ایران یار بود و با ترامپ اغیار و ساختمان بیضی سفید در واشنگتن‌ در انتخابات آمریکا صاحبخانه جدیدی را در خود دید؛ جو بایدن.

سیاست بازگشت به برجام و جری‌شدن خامنه‌ای

سیاست از پیش اعلام‌شده‌ی بایدن بازگشت به برجام بود، این پیام به سراسر جهان مخابره شد و مخاطب اصلی هر چند از نظر جغرافیایی خیلی دورتر از آمریکا بود اما اولین نفر بود که رسید دریافت را صادر کرد؛ خامنه‌ای و حکومتش.

دولتی در آمریکا بر سر کار آمده که حاضر است سیاست نرمش و مماشات با این حکومت را ادامه دهد به مانند دوران زمان اوباما.

این امر حاوی پیام دیگری در داخل کشور برای خامنه‌ای بود آنهم بعد از سلسله‌ اعتراضات چند سال اخیر و آن اینکه باید سراب مدره و مدره‌نمایی را به کناری بگذارد و خط انقباض را پیش بگیرد؛ انتخاب رئیسی برای ریاست جمهوری.

خامنه‌ای پیش از این، یکبار دیگر این موضوع رو آزموده بود. در دوران اوباما که سیاست مماشات غالب بود احمدی‌نژادی به ریاست‌جمهوری نصب ‌شد که «بی‌دنده‌و‌ترمز» حرکت می‌کرد و قطعنامه‌های شورای امنیت را «ورق‌پاره‌»‌ای بیش نمی‌خواند.

این شاخ و شانه‌‌کشیدن‌ها حاصل آن بود که سیاست مماشات برقرار بود و خامنه‌ای و احمدی‌نژاد مانند فردی که حریف قدری روبرویش نمی‌یابد به رجزخوانی می‌پرداخت.

منطق توازن قوا

اما پس از روی کارآمدن ترامپ در درون حکومت، کسی جرات این رجزخوانی‌ها را پیدا نکرد و تنها تلاش و پنجه‌‌آزمایی برای جدال با ترامپ، به فرود موشک‌ها در نزدیکی فرودگاه بغداد و کشته‌شدن قاسم سلیمانی انجامید.

اما بعد از روی کارآمدن بایدن که گویا سیاست نرمش پیش گرفته، عملکرد خامنه‌ای و حکومتش نیز تغییر کرده است.

از سویی انتظار همگان یا حداقل، اکثریت قریب به اتفاق بر این بود که بلافاصله بعد از آمدن بایدن تحریم‌ها لغو و گشایش اقتصادی، ره‌آورد بایدن برای حکومت ایران باشد؛ اما تاکنون چنین امری محقق نشده است.

حال خامنه‌ای می‌خواهد تجربه پیشین خود را دوباره به کار ببندد و با وجود تحریم گسترده انتخابات دست به انتخاب رئیسی با رسوایی و مشارکتی بی‌سابقه پایین زد.

خامنه‌ای درنیافته که آن سبو بشکسته و همان‌گونه که تحلیلگران امور برجام می‌گویند برجام ۲۰۲۱ برجام ۲۰۱۵ نیست، ایران ۱۴۰۰ نیز ایران ۱۳۹۴ نیست.

انتخاب رئیسی شمشیر دولبه

انتخاب رئیسی شمشیر دولبه برای خامنه‌ای است. اگر با وی به احیای برجام گردن نهد بدنه جناحش که ۱۰ سال علیه برجام شعار داده بود فرو می‌ریزد.

اگر با روحانی به برجام برگردد سود آن را با رئیسی خواهد برد اما با احیای برجام و گشایش اقتصادی، مطالبات مردمی افزون گشته و روزبروز گسترده‌تر می‌شود. [چرا خامنه ای توافق در مذاکرات وین را به بعد از انتخابات ۱۴۰۰ موکول کرد؟]

انتخاب رئیسی در راستای خط انقباض حکومت و حذف اصلاح‌طلبان کذایی نیز راه به سرکوب اعتراضات می‌برد.

چرا که رئیسی جلادی است که در دهه سوم زندگی‌اش، زندگی بیش از ۳۰ هزار نفر را گرفته و ابایی از تکرار این کار ندارد.

این امر فرای مذاکرات برجام باید زنگ هشدار و خطری برای غرب و کشورهای غربی باشد که اکنون دیگر با یک قاتل حرفه‌ای هستند و چه در برجام، چه در موشکی، حقوق بشر و تروریسم باید از خواب خوش مماشات بیدار شوند و سراب تغییر رفتار و مذاکره‌جویی با حکومت ایران را به کناری بگذارند.

تجربه نشان داده است حکومت ولایت فقیه همواره در مقابل اهرم قوی و برخوردهای قاطع و یکدست جهانی، ساده‌ترین راه یعنی عقب‌نشینی را انتخاب می‌‌کند.

اکنون زمان آن فرا رسیده است.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)