یادداشت های جنبش کارگری:
کارگران ایران بهمراه کارگران هفت تپه، یک گام اساسی بجلو

یکشنبه نوزدهم اردیبهشت هزار و چهارصد روز غرور انگیزی برای طبقه کارگر ایران بود. روزی که کارگران شرکت نیشکر هفت تپه پس از پنج سال مبارزه بی امان و رزمنده و مشقت بار و پرهزینه به مهمترین خواست خود یعنی خلع ید از مالک و کارفرمای بخش خصوصی دست یافتند و بیرون ریختن این بخش از استثمارگران و ستمگران از شرکت با اتکا به نیروی متحد و مبارزاتی خویش را جشن گرفتند.

واضح است که خلع ید از اسدبیگی ها و اعلان آن به لحاظ حقوقی توسط دادگاه نظام استثمارگر و ستمگر و استبدادی طبقه سرمایه دار حاکم انجام شد، اما بسیار بیش از آن نیز این واضح است که به لحاظ عملی و سیاسی و نبرد قوای طبقاتی این «خلع ید» تماما توسط زور متحد و قدرتمند کارگران نیشکر هفت تپه به نظام حاکم تحمیل شد.

همچنین هیچ اندازه ای از سو استفاده های سالوسانه و ضد کارگری از آن ذره ای از این حقیقت نمی کاهد که: خلع ید از اسد بیگی ها حاصل مستقیم اعمال اراده متحد طبقاتی کارگران به نظام حاکم و درهم شکستن اراده یکپارچه نظام در حمایت از اسد بیگی ها بود. لذا این جشنِ پیروزی اعمال اراده بخشی از طبقه کارگر به نظام حاکم است و از همین رو نیز یک پیروزی برای طبقه کارگر ایران محسوب می شود.

در برابر چنین پیروزی ها و دستاوردهایی، متاسفانه این سندروم جنبش کارگری معاصر در ایران است که در قبال هر پیشرفت و موفقیتی به جای حمایت و همبستگی و تقویت همدلی طبقاتی و ارتقا روحیات مبارزاتی، بعضا با هجمه ای از «انتقاد» های نابخردانه و غیر مسئولانه مواجه می گردد و بعضا نیز شیرینی پیشرفت و موفقیت اش به تلخی آزار دهنده بدل می شود. «انتقاد» هایی که جز منفی بافی و ایجاد فضای تردید و بدبینی و لذا تضعیف مبارزه واقعی نقشی ندارند و از سر «دلسوزی» راه جهنم را فرش می کنند. به این سندروم که در دوران نوین جنبش کارگری از سال ۱۳۸۳ تاکنون صدمات جبران ناپذیری به جنبش وارد نموده لازم است جداگانه پرداخت و آنرا آسیب شناسی کرد. این هجمه اما کارگران نیشکر هفت تپه را نیز بی نصیب نگذاشت و با طرح نظراتی سطحی و بی پایه، پروسه مبارزاتی آنان و اهدافشان برای «خلع ید از اسدبیگی ها» و «خلع ید از بخش خصوصی» و «انتقال مالکیت به دولت» را توهم آلود خواند و پیروزی شان را «بازی انتخاباتی قوه قضاییه» نامید.

اینها در حالیست که کارگران نیشکر هفت تپه از زبان و قلم فعالین و رهبران شان دهها بار و بکرات در سخنرانی ها و مصاحبه های مکتوب و گفتاری و در مقالات و در پست های تلگرامی با جزییات و شفاف توضیح داده اند درک و هدفشان از «خلع ید از اسدبیگی ها» و «خلع ید از بخش خصوصی» و «انتقال مالکیت به دولت» چیزی جز پیش روی در پروسه ای نیست که گام به گام دشمنان رنگارنگ کارگران را تضعیف نموده و اراده طبقاتی کارگران را تقویت و تثبیت نماید و کنترل و اداره و حتی مالکیت شرکت را به مالکیت جمعی کارگران منتقل سازد.

واضح است که این پروسه بسیار سخت و پیچیده و پر از موانع و مشقات و پیشروی ها و عقب نشینی های گوناگون است، اما کارگران نیشکر هفت تپه و حداقل فعالین و رهبران آنان نشان داده اند که به این پروسه و مختصات آن اشراف دارند و با چشم باز حرکت می کنند. بی شک قدم گذاشتن در چنین پروسه سخت و پیچیده و پر مخاطره ای با اشتباهات و کجراهه های متعدد همراه است و جز این نخواهد بود. اینجا نیز فعالین و رهبران کارگران نیشکر هفت تپه نشان داده اند که از صداقت و شجاعت لازم برای پذیرش و اصلاح اشتباه و تصحیح مسیر خود برخورداند. همه شواهد نشان می دهد که این فولاد دارد آبدیده می شود.

موفقیت کارگران نیشکر هفت تپه در خلع ید از اسد بیگی ها برای تکامل مبارزه آنان و کل طبقه کارگر در ایران بسیار مهم و تعیین کننده است.

آنها پرچم خلع ید از اسد بیگی ها را به دلیل فقر و فلاکت و ناامنی و بی حرمتی و بی آیندگی که به زندگی شان تحمیل شد برافراشتند. یعنی آنها برای تامین منافع آنی و آتی خودشان و عیله استثمار و ستم و فساد گسترده جاری خواستار بیرون انداختن اسدبیگی ها از هفت تپه شدند. کارگران همچنین با شناخت از روند خصوصی سازی های ویرانگر، خلع ید از اسد بیگی ها را بدرستی به خلع ید از بخش خصوصی پیوند زدند و خواستار برچیدن بخش خصوصی بطور کلی از نیشکر هفت تپه شدند.

تا اینجا از نظر اکثر کارگران و یا بخش فعال آنها ممنوعیت مالکیت بخش خصوصی در شرکت یکی از شرایط تامین منافع طبقاتی شان است. به مساله مالکیت دولتی و ضرورت نظارت کارگری بر آن اشاره می کنیم، اما تا همین جا رسیدن کارگران به چنین ضرورتی خلق الساعه و یا صرفا انتخاب شکلی از مالکیت و ترجیح یکی بر دیگری نبوده، بلکه نتیجه منطقی و اجتناب ناپذیر تجربه پانزده سال مبارزه بی وقفه از سال ۸۵، که برای اولین بار فریادهای “کارگر هفت تپه ایم گرسنه ایم، گرسنه ایم” را به خیابانها آوردند، تا کنون است. فقدان هر گونه پاسخ نظام سرمایه داری ایران به فقر و فلاکت و نا امنی و بی حرمتی و بی آیندگی تحمیل شده به کارگران و خانواده هایشان آنان را به سمت مصاف با بنیاد این نظام یعنی مالکیت سرمایه داری بر ابزار و وسایل تولید سوق داده است.

اما تجربه این پانزده سال نبرد برای معاش و حرمت و زندگی انسانی تنها به نفی مالکیت بخش خصوصی در اندیشه کارگر معترض و حق طلب نیشکر هفت تپه محدود نماند و در همان حال به نفی مالکیت دولتی و مالکیت سرمایه داری بطور کلی نیز تعمیم یافت. طبعا درک این آگاهی برخاسته از تجربه زندگی واقعی برای معاش و بقا برای کسی که می کوشد به همین درک با طی مراحل مداقعه فکری نایل شود سخت است. اما این غلیان تحولی عمیق در بین کارگران نیشکر هفت تپه و جنبش کارگری ایران بطور کلی است. جریان یافتن این تحول تماما ناشی از بحران و بن بست همه جانبه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی نظام سرمایه داری ایران است و با خیزش های دی ۹۶ و آبان ۹۸ و با هزاران اعتصاب و اعتراض و مبارزه کارگری هر روز بیش از پیش در اندیشه پرولتاریای ایران طرح و گسترش می یابد.

اغلب کارگران نیشکر هفت تپه که در دل همین بحران عمومی نظام سرمایه داری ایران تجربه مخرب هر دو مالکیت دولتی و بخش خصوصی را از سر گذرانده اند هیچ توهمی به مالکیت دولتی ندارند و در حقیقت مالکیت جمعی خود بر شرکت را تنها شکل مشروع و بر حق مالکیت بحساب می آورند. اما برای اعمال این مالکیت جمعی و لذا اداره مستقل و جمعی شرکت توسط خودشان نیازمند شرایط و تناسب قوای طبقاتی خیلی مناسب تر از موقعیت کنونی هستند. ارجاع مالکیت شرکت به دولت نه از سر توهم و یا اتکا و وابستگی به آن، بلکه برعکس ارجاع مالکیت به دولت همچون افساری است که کارگران به گردن دولت می اندازند تا آنرا برای رفع نیازمندی های اداره شرکت مسئول و پاسخگو نگه دارند و همزمان با اعمال نظارت شورای مستقل کارگری در عمل بیش از پیش به توده هرچه وسیع تری نشان دهند و آموزش دهند که تنها راه نجات موثر از وضع موجود اعمال قدرتمند مالکیت و مدیریت جمعی کارگران بر شرکت است.

خواست برقراری مالکیت و مدیریت جمعی و شورایی کارگران بر محیط کار افقی است که کارگران هفت تپه در برابر خود و در برابر جنبش کارگری ایران گشوده اند. اگر چه طرح این افق از حقایق شرایط واقعی موجود، و از این حقیقت که همه مبارزات جاری برای مطالبات همه بخش ها جنبش طبقاتی با درهای بسته نظام اقتصادی و سیاسی حاکم مواجه است، و از این حقیقت که کلیت نظام در باتلاق بحران کشنده دست و پا می زند، برخاسته است، اما لازم است که در خودآگاهی ما وسیعا تقویت و تثبیت شود.

کارگران نیشکر هفت تپه نه فقط پنج سال که پانزده سال است برای تولد و پروش و طرح چنین افقی در جنبش کارگری ایران آنهم در یک نظام سرمایه داری یکسره برده دارانه و تحت حاکمیت استبدادی و خونبار این نظام جنگیدند و هزینه های بیشمار پرداختند و با خلع ید از اسدبیگی ها و برپایی جشن پیروزی خود اولین میخ این افق رهایی بخش را بر پیکر نظام سرمایه داری ایران کوبیدند.

به کارگران هفت تپه باید درود فرستاد و از آنها آموخت و در مبارزه سخت و پر فراز و نشیبی که در پیش دارند صمیمانه و رفیقانه یار و همراهشان بود.

امیر پیام
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
۱۴ مه ۲۰۲۱

********************************************************

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)