ساعت ده شب یکی از دوستان وکیل تماس گرفت و ماجرای یکی از موکلینش را شرح داد که در آن ساعت شب نیاز به کمک داشت. زنی که خودش را از دست کتکهای شوهرش نجات داده و اکنون در خیابانها سرگردان است. اقوام زن ساکن تهران نیستند و دوست و آشنایی در شهر برای مراجعه ندارد. از من خواست که برای او در خانههای امن مکانی پیدا کنم. با تمامی تلفنها و رابطین تماس گرفتم. مدام حواله میشدم به فردا صبح یا اصلاً تلفن جوابگو نبود. بالاخره دوستی قبول کرد که زن را چند روز مهمان خود کند تا سر فرصت برای اسکانش اقدام کنیم.
خشونتخانگی از مواردی است که آمار درستی از آن در دست نیست و خشونتها را تحت عنوان دعوای زن وشوهری یا خانوادگی در درجههای پایینتر قرار دادهاند و سعی شده با صلح و سازش موضوع را فیصله دهند. شاید مصداقی برای این ضربالمثل قدیمی: که زن و شوهر دعوا کنند، ابلهان باور کنند.
اما خشونتخانگی هم شبیه همان برخوردهایی است که در خیابان میبینیم، میان دو غریبه با همان پیامدها. زنان قربانی نیازمند همدلی و کمک هستند و این حس باید در وجودشان نهادینه شود که تنها نیستند و وجود خانههای امن یکی از همین موارد مهم است. مکانی که میتواند به زنان این امکان را بدهد تا خود را از محیط خشونتآمیزی، حتی در مواردی میتواند جان او را به خطر بیندازد، نجات دهد.
یکی از دلایل مهمی که بسیاری از این زنان را در رابطه پر خشونت نگه میدارد، نبود حامیست. بیشتر این زنان از جهت مالی به شوهر وابستهاند. خانواده در روند طلاق حامی آنها نیست و در صورت ترک خانه جایی برای اقامت ندارند.
خانههای امن یکی از موارد حمایتی زنان در برای خشونتخانگی است. در کشورهای پیشرو در برابر خشونتخانگی زن در هر ساعت شبانهروز میتواند خود را به خانه امن معرفی کند. این خانهها پنهانند و زنان به صورت ناشناس در آنجا زندگی میکنند.
اما عملکر خانههای امن در ایران به چه صورت است؟
خانه امن شامل موارد همسرآزاری میشود که زنان متأهل با فرزندشان در آنجا اسکان داده میشوند. در ایران خانههای امن تحت نظر و با مجوز بهزیستی فعالیت میکنند و زنان از طریق اورژانس اجتماعی به آنجا معرفی میشوند.
زنان بعد از مراجعه به اورژانس اجتماعی و با دستور قضایی به خانه امن منتقل میشوند. زنان آسیبدیده با توجه وضع و مشخصاتشان پذیرش میشوند و مدت زمان حضور تقریباً مشخص است. فرزتدان دختر تا ۱۷ سال و فرزندان پسر تا ۱۲ سال میتوانند در این خانهها پذیرش شوند.
یکی از مسائل مهم غیر از روند کند پذیرش، محدود بودن این خانههاست. مجوز این خانهها به سختی صادر میشود به همین دلیل تعداد خانههای موجود، حتی در شهری مثل تهران، کفاف مراجعین را نمیدهد.
در بسیاری از شهرستانها هم که اثری از خانه امن نیست و زنان در صورت بروز حادثه باید به شهرستان مرکز استان مراجعه کنند. آن هم بر فرضی که آن شهرستان دارای خانه امن باشد.
دوستی تماس گرفت برای کمک به زنی افغانستانی که مدام از شوهرش کتک میخورد. شمارههای مرتبط را دادم و پیگیر تماس، خبری نشد. مسئولان خانه امن به او گفته بودند: تعداد متقاضیان آنقدر زیاد است که باید منتظر بمانند تا تأسیس خانه جدید.
یکی از عوامل مهم حل مشکلات، اصلاح قوانین و تسریع شرایط تأسیس خانههای امن است. باید خشونتخانگی را به عنوان یک ناهنجاری پذیرفت تا بتوان برای کاهش آن تلاش کرد. آسان کردن روند تأسیس خانههای امر یکی از این راهکارهاست. چه بسیار افرادی که خواهان تأسیس این مراکز و کمک به زنان و دختران آسیب دیده هستند اما روند طولانی و سنگاندازیهای پی در پی، این افراد را در رسیدن به هدف ناکام گذاشته است.
خانههای امن کنونی به هیچ عنوان کفاف مراجعه کنندگان را نمیدهد و از همه مهمتر روند معرفی زنان به این مؤسسات خود عاملی است که فرد از تماس خودداری میکند.
خانههای امن مدام نیازمند بررسی است و باید با آزمون و خطا به این نتیجه رسید که چه مقدار در حمایت از زنان مؤثر بوده و زنان بعد از استفاده از این امکانات تا چه میزان توانستهاند از بار مشکلات خود کم کنند و مستقل باشند.
بزرگترین مشکل نبود قوانین حمایتی است. از زنان در برابر خشونت هیچ حمایتی نمیشود و قوانین سختگیرانهای برای مردان خشونت کننده وجود ندارد. زنان غیر از خشونت فیزیکی در اثبات باقی خشونتها به مشکل برمی خورند و همین امر جدای از جنبههای حمایتی باعث میشود که برای نجات خود از آن برزخ منفعل باقی بمانند.
آگاهی مردم نسبت به این خانههای کم است. به زوجین در کلاسهای آموزشی ازدواج یاد نمیدهند که در هنگام خشونت و برخوردهای خطرناک چه باید بکنند. بسیاری حتی از وجود چنین خانههایی مطلع نیستند و حتی در رسانه هم به آن پرداخته نمیشود.
جامعه نیاز به آگاهی و قوانین پیشگیرانه دارد. جوامع متمدن و برابر یک شبه و بدون تلاش و آگاهی دستهجمعی به این امر دست پیدا نکردهاند.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.