وقتی ۲۱ ساله بودم استاد موسیقی‌ام به من تجاوز کرد. یک روز در اتاق آکوستیکش را بست و با دست‌های قوی و بزرگش من که حداقل نصف سن او را داشتم روی زمین خواباند و ذره‌ای اهمیت به اشک‌هایم نداد. وقتی کارش تمام شد دستم را گرفت که از زمین بلند شوم و از الهام‌بخش بودن صورتم صحبت کرد و در مقابل ملغمه وحشت، گریه و شوک من در چشم‌هایم نگاه کرد و گفت:‌ ناکرده گنه در این جهان کیست بگو!

سال‌ها سکوت کردم و این ماجرا را برای کسی تعریف نکردم. تا اینکه سروکارم به جمعی افتاد که بی‌قضاوت تجربه‌هایشان را با یکدیگر به اشتراک می‌گذاشتند و من تازه متوجه شدم که چقدر تجاوز و آزار جنسی اطرافم رایج است و البته فهمیدم که باید درباره این تجربه‌ها صحبت کرد. از میان این صحبت‌ها می‌شود فهمید که فرهنگ تجاوز در زندگی ما چه حضور پررنگی داشته و به لطف فضای مجازی نه‌تنها که فرصت بروزی دوباره پیدا کرده بلکه ادبیات ویژه خودش را هم ساخته است.

من دهن شما را… سلام بنده رو به مادرتون ابلاغ بفرمایید!

برای درک بیشتر فرهنگ تجاوز در یک جامعه باید از مثال‌های نه‌چندان خوشایند اطرافمان استفاده کنیم. فرهنگ تجاوز باعث می‌شود که نجات‌یافته مورد توبیخ قرار بگیرد. مثال همیشگی که زیاد اطرافمان می‌شنویم: «طرف خودش رفته خونه یارو!» فرهنگ تجاوز بدن زن را به شکل کالا می‌بیند و لذت بردن از آن را حق طبیعی دیگران می‌داند«بدنو ببین جون بابا خودتو بلرزون بابا».

فرهنگ تجاوز، تجاوز را راهی برای اعمال قدرت و نشان از پیروزی می‌داند. برای همین مرد را تهدید می‌کند که سراغ مادر، خواهر و همسرش (دارایی‌هایش) می‌رود. این مورد حتی به‌عنوان شوخی در ارتباط‌های روزمره و البته در فیلم‌های سینمایی استفاده می‌شود و ما هر بار که می‌شنویم به آن می‌خندیم. پرویز پرستویی در فیلم مارمولک می‌گوید «– من دهن شما را… سلام بنده رو به مادرتون ابلاغ بفرمایید!».

فرهنگ تجاوز به مردان نمی‌گوید تجاوز نکنید بلکه از زنان می‌خواهد که تلاش کنند مورد تجاوز واقع نشوند! فرهنگ تجاوز تنها چیزی مربوط به متجاوزان نیست. بخش جدی‌ای از چیزهایی است که به‌طور روزمره به کار می‌رود و برخی از ما از آن‌ها لذت هم می‌بریم. بخشی از چیزی که امثال تتلو را مشهور می‌کند.

یه عکس نود برای حرمسرا بفرست عمو ببینه

تتلو به‌عنوان یک فرد شناخته‌شده در حوزه موسیقی زیرزمینی طرفداران زیادی دارد. البته طرفداران تتلو تنها به دنبال موسیقی او نیستند. آن‌ها از ادبیات به‌ظاهر هنجارشکنانه و صراحت او لذت می‌برند. حالا این چهره مشهور به ترویج به رابطه با کودکان متهم است. در یک استوری از مخاطبان می‌خواهد که دختران جوان را به حرمسرایش معرفی کنند. دخترانی که هنوز «بیبی‌فیس»! و ۱۵ تا ۲۰ ساله‌اند. تمام کسانی که تا دیروز از هنجارشکنی تتلو دفاع می‌کردند امروز باید به این فکر کنند که می‌خواهند بخشی از ترویج کودک‌آزاری و به‌اصطلاح «حرمسراداری» تتلو باشند یا نه.

اما این اتفاق یک‌شبه و در چند استوری برای تتلو نیفتاده است. تتلو به مادرش فحش می‌دهد و او را بابت کار در خانه دیگران جهت تامین معاش خانواده سرزنش می‌کند. زنان اطرافش را متهم به بی‌بندوباری و فاحشگی می‌کند و این تنها ماجرای تتلو نیست. ماجرای پای ساشا سبحانی روی کمر دختری است که با مایو برای دوربین ژست گرفته است. اینستاگرام و توییتر فارسی در لایه‌های مختلفی سرشار از محتوای مشابه است. شوخی‌های توییتری که از «یه عکس نود بفرست بیاد» شروع شده و به رشته‌توییتی در راستای نانجیب بودن یک زن ختم می‌شود. مسعود، اینفلوئنسری که در گرجستان لا‌به‌لای زنان برهنه و نیمه‌برهنه حرف‌های بی‌معنی می‌زند. داوود هزینه، اینفلوئنسر دیگری که خودش را صاحب معتبرترین کازینوی ایران می‌داند تقریبا در تمام پست‌هایش از زنان نیمه برهنه با حرکات اروتیک استفاده می‌کند.

تفاوت ساشا سبحانی و داوود و امثال آن‌ها با تتلو شاید در حرفه‌شان باشد. تتلو تا به امروز به خاطر آهنگ‌هایش از امنیت بیشتری برخوردار بوده. تتلو طرفدارانی دارد که حاضرند تمام کارهایش را توجیه کنند زیرا موسیقی‌اش را دوست دارند. همان رفتاری که دور از فضای مجازی سال‌ها با مردهای مشهور و نامدار شده است. همان کاری که اگر در ۲۱ سالگی معلم موسیقی‌ام را افشا می‌کردم احتمالا با او می‌شد. مردان هنرمند همیشه از شانس این برخوردار بوده‌اند که رفتارهای نژادپرستانه، ضد زن و باقی اشتباهاتشان نه‌تنها ترویج فرهنگ خشونت در نظر گرفته نشود بلکه بخشی از جذابیت و رفتار متفاوت آن‌ها به حساب بیاید. جامعه‌ای که با فرهنگ تجاوز خو گرفته است در مقابل آن‌ها، از زنان می‌خواهد که در مقابل این افراد هوشمند عمل کنند.

ادبیات تجاوز و آزادی بیان

در مورد ماجرای تتلو می‌شنویم که حق «آزادی بیان» از او گرفته شده و او هم حق دارد حرف بزند؛ اما مساله آزادی تتلو نیست، بلکه فضایی است که این به‌اصطلاح آزادی بیان را به امثال او می‌دهد و فضایی که از دیگرانی که صاحب قدرتی مشابه او نیستند می‌گیرد. این آزادی بیان به امیر تتلو و امثال او اجازه می‌دهد تا ادبیات تجاوز و فرهنگ تجاوز را اشاعه دهند.

اینکه می‌توانیم هر محتوایی را با هشتگ مناسب به دست مخاطب مورد نیاز برسانیم من را وحشت‌زده می‌کند. تاثیری که تبلیغات و محتوای هدفمند بر مخاطب می‌گذارد در فضای غیرمجازی به‌سختی به دست می‌آمد. قدرتی که پلتفرم‌های اینترنتی به یک شخص می‌دهند با بسته‌شدن صفحه او برابری نمی‌کند و حتی می‌شود گفت به‌نوعی بیشتر باعث شهرت آن فرد می‌شود. اینفلوئنسرهای اینستاگرامی تریبونی میلیونی دارند تا حرفشان را به گوش همه برسانند. خشونتی که ادبیات تجاوز رواج می‌دهد توسط این افراد به زبان ساده بیان شده و بین طرفدارانشان دست‌به‌دست و بازنشر می‌شود.

اگر استاد موسیقی من دسترسی به فضای مجازی داشت چقدر امکان داشت که من جرات کنم حتی پس از گذشت سال‌ها از او صحبت کنم؟ بگذارید روراست بگویم. بسیار کم! چه کسی ممکن بود باور کند که آقای ف در آن اتاق لعنتی با من چه کرده است؟ اگر استاد موسیقی من آدم معروفی بود که یک استوری می‌گذاشت و توضیح می‌داد که دخترها از من می‌خواهند بکارتشان را بگیرم (کاری که تتلو در یکی از استوری‌هایش کرد) چطور می‌توانستم ثابت کنم من یکی از آن‌ها نبوده‌ام؟ چه کسی اهمیت می‌داد که ستاره اینستاگرامی‌اش در انتهای یک جلسه آموزشی موسیقی من را روی فرش خوابانده و تجاوز کرده است؟ قدرتی که فضای طرفداری به ستاره‌های سینما، ورزش و موسیقی می‌دهد چطور موجب سکوت کسانی می‌شود که برای صحبت کردن خود را در مقابل حجم نابرابری از شهرت، هواداران و ثروت می‌بینند؟

فرهنگ تجاوز در شرایط مشابه این شک و تردید را به وجود می‌آورد که زن‌ها به خاطر شهرت، قدرت و یا دیده‌شدن به سراغ ستاره‌ها می‌روند؛ اما این را ندیده می‌گیرد که تجاوز توسط هر کسی ممکن است رخ دهد. در بسیاری از موارد متجاوز فردی به‌ظاهر معقول و «اهل خانواده» بوده است. فرهنگ تجاوز رابطه نابرابر قدرت میان این چهره‌های مشهور و قدرتمند و قربانیانشان را به نفع تجاوز نادیده می‌گیرد.

فرهنگ تجاوز و در کنار آن ادبیات تجاوز بر تمام جامعه اثر می‌گذارد. ترس از تجاوز را بدل به بخشی عادی و طبیعی از ترس‌های روزمره می‌کند. انگار تجاوز مانند زلزله یا باران چیزی‌ست که هر لحظه می‌تواند رخ دهد و باید مراقبش باشیم. این طبیعی‌سازی روزمره، به سکوت در برابر تجاوز چه در میان کودکان و چه بزرگسالان دامن می‌زند. البته برخورد قانونی، مانند بسته‌شدن حساب اینستاگرام یک فرد، تنها بخش کوچکی در مسیر مقابله با فرهنگ تجاوز و تکدی‌گری است و بدون پدید آمدن بسترهای فرهنگ مراقبتی و حمایتی و حرکت در جهت رفع نابرابری‌های جنسیتی کافی نخواهد بود.

حالا یک بار دیگر به مساله تتلو نگاه کنیم. ادبیات مورد استفاده در پست‌ها و استوری‌ها و ترانه‌های تتلو تنها نمونه‌ای از ترویج فرهنگی است که می‌تواند بر زندگی برخی تاثیری بسیار تلخ بگذارد.

 

*تیتر برگرفته از اجرای موئر در جریان مستقیم

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)