پیشگفتار

دبستانهای فکری و اندیشه های ایران گرایی و ایران سالاری کنونی دچار پارادوکس ها و تضادهایی هم در ژرفا و چیستی تاریخ ایران و هم با ارزشهای نوین و مدرن جهانی هستند. از انجایی که هیچ مکتب فکری که دارای تضادها و رویارویی جدی با ارزش های جهان شمول شود جدی گرفته نخواهد شد و یا حتا اگر هم پیروزی به دست اورد، زندگی مردمان و پیروانش را رویارویی همیشگی با جهان به نابودی خواهد کشاند، نیاز به پدید امدن یک اندیشکده ( مکتب) ایران گرا که دچار تضاد ها و پارادوکس های گفته شده دربالا نباشد احساس می شود. از اینرو نویسنده این مانیفیست که از سویی زبانهای باستانی ایران و هند و اروپا یی و تاریخ ایران و جهان را از نوجوانی اموخته و به دریای بی کران این نوشته ها به زبان اصلی انها دسترسی داشته و همچنین در کاوشهای باستان شناسی ایرانویچ یا BMAC با باستان شناس های سرشناس جهانی همراهی و همکاری داشته است و همچنین برای نخستین بار در تاریخ ایران و جهان پروژه کلان مجموعه صد و بیست گانه فیلمهای مستند میراث جاویدان ایران باستان را اغاز کرده است، و از سویی دیگر، سالها به گونه اکادمیک در جامعه شناسی و فلسفه پژوهش و کاوش کرده، تلاش کرده است تا برای نخستین بار در تاریخ هزاران ساله تمدن ایرانی، مکتب فلسفی و علمی بوجود آورد که ایرانگرایی و ایرانسالاری را از مجموعه ای از احساسات و اندیشه های متضاد به نظم مدون فکری و علمی و فلسفی برساند. همچنین شایان ذکر است که این برای نخستین بار است که یک مکتب ایرانگرایی با چهارچوب و بر پایه جامعه شناسی و فلسفه مدرن با نام اندیشکده ایرانزمین عرضه می شود و نیز برای نخستین بار یک مکتب ایرانگرایی بر پایه نظریه تمدنی ساموئل هانتینگتون سازماندهی شده و به ایرانیان تقدیم می شود. این مانیفست برای قابل درک بودن به زبان دری پارسی نوشته شده است و متن دری سره ان سپس تر انتشار خواهد یافت.

اساس و اصلهای اندیشکده ایران زمین

 اصلهای فلسفی و هستی شناسی و جهان بینی ایران زمینی
 اصلهای انتروپولوژیک و انسان شناسی ایران زمینی
 اصلهای تمدنی و تاریخی ایران زمینی
 اصلهای فرهنگی، جامعه شناختی،دینی و آیینی ایران زمینی
 اصلهای سیاسی و مدیریتی ایران زمینی، شاهنشاهی گزینشی (جمهوری پارلمانی با حفظ سنت های ایرانی) برای کشور ایران
 اصلهای اجتماعی و مردمی ایران زمینی
 اصلهای زیست بومی ایرانزمینی
 اصلهای اقتصادی ایرانزمینی

اصلهای فلسفی و هستی شناسی و جهان بینی ایران زمینی

• اندیشکده ایرانزمین نگاهی داینامیک و پویا به فلسفه و جهان بینی و هستی شناسی دارد و بر این باور است که چیستی و چند و چون جهان هستی بسیار رازامیز است و تنها ساینس ( دانش) می تواند حقیقت انرا اشکار کند و از انجا که دانش ( ساینس) ماهیتی داینامیک دارد فلسفه و جهان بینی ایرانزمینی انعطاف پذیر و غیر دگم اندیش است و همواره در حال تکامل و تکاپو و فرگشت و به گشت است.

• اندیشکده ایرانزمین باورمند به دیالکتیک ایرانی تاریخ و تمدن بشری به عنوان بخشی مهم از دیالکتیک ابرتمدن هندوایرانی و اروپایی در تاریخ بشری و اصالت تاریخی آن است.

• اندیشکده ایرانزمین باور به «رنسانس ایرانی» به عنوان بخشی از «رنسانس هندوایرانی و اروپایی» دارد.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به «انقلاب ایرانی» در حوزه های هستی شناسی و جهان بینی و فلسفی ایران و تغییر ارزش های اجتماعی و تغییر جهت تمدنی از توحش عربی به ابر تمدن هندوایرانی و اروپایی است و این انقلاب ایرانی را ضامن اجرایی رنسانس ایرانی می داند.

• اندیشکده ایرانزمین باورمند به «تمدن ایرانی» به عنوان بخش مهمی از «ابر تمدن هندوایرانی و اروپایی» است.

• دیدگاه فلسفی اندیشکده ایرانزمین ترکیبی است از «فلسفه تحلیلی» و «فلسفه ساختارگرا» ی «زروانی-مهری»، اما اولویت را به «فلسفه تحلیلی» مبنی بر استدلال های منطقی و مجرد ریاضی می دهد و «منطق ریاضی» را بهترین ابزار بیان «منطق فلسفی» یا «فلسفه منطق» می داند.

• اندیشکده ایرانزمین پس از تطابق دانشهای مدرن فیزیک و ریاضیات با جهان بینی های گوناگون ایران باستان فلسفه ساختارگرایانه و دید تمثیلی و هستی شناسانه زروانی-مهری را به عنوان نمادی از هستی شناسی خود بر می گزیند و بر این باور است در عین اتحاد اغازینی که در جهان هستی و در اغاز زمان وجود داشته است دو نیروی اهورایی و اهریمنی در جنگ جاودان با یکدیگرند. جنگ و نبرد این دو نیرو این جهان را به پیش می راند و ان دو نیرو لازم و ملزوم یکدیگرند.

• اندیشکده ایرانزمین برپایه فلسفه زروانی ، نیروهای اهریمنی و اهورایی را در دل زمان بی کرانه می داند و بر این باور است که همانگونه که در فلسفه زروانی امده است و همانگونه که فیزیک مدرن ، ضد ماده و انرژی تاریک را بسیار قدرتمند تر از ماده و از نظر حجمی شامل بیش از هشتاد درصد جهان ما می داند، نیروهای اهریمنی و تاریک جهان هستی بسیار قدرتمند تر از نیروهای اهورایی هستند هر چند هدف باید میل بسوی نیروهای اهورایی یا نیکی و نور مطلق باشد.

• اندیشکده ایرانزمین «میترا» را معادل آورنده نور مطلق و فروغ جاویدان می پندارد و بر این باور است که در دوران باستان چندین بار سمبلهای میترا دچار تغییر شده اند. میترا ی مهریشت اوستا که در ایرانویچ ستایش می شده معادل ستاره قطبی بوده است و گردونه های آن برابر با مجموعه ستارگان خرس بزرگ و خرس کوچک. در روم باستان آنرا با سیاره کیوان در ارتباط می دیدند اما پس از مدتی هم در ایران باستان و هم در روم باستان خورشید را سمبل آن دانسته اند در صورتی که در آغاز میترا نه خود خورشید که روشنایی ارغوانی پیش از طلوع خورشید در بامدادان بوده است.

• اندیشکده ایرانزمین ماهیت ماده و انرژی را دوگانه می داند و بر این باور است که جهان در نوع اصیل خود ماهیتی دوگانه دارد. این دوگانگی در طبیعت، درنور و تاریکی ،ماده و ضد ماده ، إلکترون و پروتون، زن و مرد، روز و شب، نیکی و بدی ، اهورایی و اهریمنی، دیدگاه های راست و چپ سیاسی وتاریخ برخورد ها پلوگروه های ژنتیکی R و J1 و نمونه های فراوان دیگر دیده می شود.

• اندیشکده ایرانزمین ، باور مند به دوشبکه متضاد درهم تنیده شده در تمام ده بعد فضایی جهان هستی است، اما نه در بعد یازدهم یا زمان که برای ان اصالت قائل است.

• اندیشکده ایرانزمین باورمند به روح یگانه هستی درقالب «زمان بی کرانه» است و باور دارد که تضاد های اهورایی و اهریمنی در دل زمان به وحدت می رسند.

• اندیشکده ایرانزمین بر این باور است که فلسفه ای و هستی شناسی ای با حقیقت سازگار است که در راستای ساینس یا مطالعه ابجکتیو اشیا باشد و مرز فلسفه و علم باید کاهش داده شود.

• اندیشکده ایرانزمین «ساینس» را مطالعه ابجکتیو اشیا می داند و قائل به تکرارپذیری تجربه های علمی است اما «دانش و علم» را با «نولج» برابر می داند که مجموعه ای از دانسته ها و اگاهیهایی هستند که بگونه ابجکتیو درستی یا نادرستی انها بررسی نشده است و لزوما تکرار پذیر نیستند و لزوما با حقیقت تطبیق ندارند. از اینرو افزودن هیچ پسوند و پیشوندی را به ساینس نمی پذیرد اما تنها پسوند و پیشوندها را برای اندیشیدن فلسفی که روشی سابجکتیو است مجاز می داند.

• این مکتب بر این باور است که در ایران و بسیاری از کشورها مفهوم «ساینس» ( مطالعه ابجکتیو پدیده ها) درک نشده است و ترجمه ان به «علم و دانش» که همان نولج است غلط می باشد اما به ناچار گاهی این غلط رایج را به کار می برد.

• اندیشکده ایرانزمین باورمند به یک حقیقت و نیروی برتر در جهان هستی است.

• اندیشکده ایرانزمین باورمند به اصالت زمان است و دوگانگی و دو بن باوری را در درون حقیقت برتر زمان به رسمیت می شناسد و اصالت دو بن دوگانه و متضاد را تابعی از اصالت زمان می داند.

• اندیشکده ایرانزمین، تئوری ابرریسمان را به عنوان تئوری همه چیز می پذیرد و باور دارد که این تئوری ، دستگاه فکری متحد کننده تئوری کوانتمی و تئوری نسبیت است.

• اندیشکده ایرانزمین ، بر پایه تئوری ابر ریسمان باور دارد که جهان ما دارای یازده بعد است، این ابعاد شامل یک بعد زمان و ده بعد فضا می باشند.

• اندیشکده ایرانزمین بر پایه نظریه رضا هازلی ( کی اشکان اردلان افشارنادری) می پذیرد که حد زمان اگر به سمت بی نهایت میل کند تبدیل به انرژی می شود. . E=Lim t ( t&) بر پایه این نظریه حد زمان بی کرانه منجر به انفجار بزرگ یا مهبانگ شده است. بر این پایه اصالت زمان حتا پیش از مهبانگ نیز وجود داشته است و زمان با انفجار بزرگ اغاز نمی شود.

• E=Lim t (t—>&)

• اندیشکده ایرانزمین برپایه نظریه هارتل-هاوکینگ می پذیرد که جهان از هیچ بوجود آمده است، همچنین بر این باور است که به گونه شگفت آوری در فرهنگ و جهانبینی ایرانی این مساله شناخته شده بوده است تا آنجا که در شاهنامه فردوسی بزرگ به صراحت آمده است: که یزدان زناچیز چیز آفرید بدان تا توانایی آید پدید!

• اندیشکده ایرانزمین باوردارد که از هیچ پدید آمدن جهان لزوما به مفهوم نفی نیروی برتر در جهان نیست.

• اندیشکده ایرانزمین برپایه نظریه هارتل-هاوکینگ می پذیرد که امکان پدید آمدن جهان‌های متعدد (مالتی ورس) با قوانین فیزیکی همانند جهان ما و یا حتا با قوانینی متفاوت ازجهان ما پس از انفجار بزرگ یا مهبانگ (بیگ بنگ) وجود دارد.

• اندیشکده ایرانزمین براین باور است که اگر جهان های موازی و متعددی که پس از انفجار بزرگ (مهبانگ) پدید آمده اند دارای قوانین فیزیکی یکسانی باشند، آنگاه نظریه هرتوگ-هاوکینگ راه گشاست.

• اندیشکده ایرانزمین تکثر را در تضاد با وحدت نمی بیند . و اتحاد را در احترام به تکثر می داند نه در سرکوب ان.

• اندیشکده ایرانزمین به عدم تمرکز باور عمیق و فلسفی دارد اما باورمند به نماد قدرتمند برای اتحاد در عین عدم تمرکز است.

• اندیشکده ایرانزمین باور دارد که جامعه های بشری ۴ مرحله رشد و نمو را از نظر بلوغ فکری و جهانبینی طی می کنند؛ مرحله نخست که عقب افتاده ترین و دگم اندیش ترین جوامع هستند، جوامع مذهبی (دینی) نامیده می شوند. نمونه های چنین جوامعی از دوران باستان تا کنون فراوان است. مرحله دوم جامعه های فلسفی هستند که جهانبینی های بازتری بر أساس أصول خردمندانه و اندیشه های فلسفی دارند. نمونه چنین جوامعی را می توان جامعه ایران باستان در زمان زرتشت ( البته نه دین نوزرتشتی که زمان ساسانیان پدید آمد) با اندیشه های خردمندانه و خردسالار و فلسفی اش نامید و یا جامعه یونان باستان با اندیشه های فلسفی شان. مرحله سوم که دستاور عصر روشنگری و رنسانس اروپایی است جوامع علمی هستند که در اینجا علم تعریف ویژه خود را دارد و به مفهوم ساینس است نه آگاهی. جوامعی که دید و جهانبینی آنها برپایه مطالعه آبجکتیو اشیاء یا «ساینس» پدید آمده است، پیشرفته ترین، دقیق ترین و کامل ترین و قابل اعتماد ترین جهانبینی را دارند. از نمونه های چنین جوامعی می توان تقریبا به همه کشورهای حوزه تمدنی غرب و بیش تر کشورهای شرقی تمدن اروپایی اشاره کرد. همچنین برخی از کشورهای آسیای شرقی و جنوب شرقی نیز وارد این مرحله علمی شده اند. مرحله چهارم که برخی کشورها کم کم به آن دارند وارد می شوند، کم کردن مرزهای «ساینس فیزیک» با «فلسفه» از راه «فلسفه تحلیلی» است. چهره های تکی در تاریخ فلسفه و علم مانند «برتراندراسل» و «استفان هاوکینگ» تلاش برای ورود بشریت به این مرحله کرده اند.

• اندیشکده ایرانزمین بر أساس فرهنگ اصیل إیرانی بویژه بر أساس فلسفه زرتشتی و أصول مندرج در تمام گات ها بویژه در بند های پنج، ده و یازده از هات سی و یکم گات ها یا سخنان زرتشت ، معتقد به گزینش آزاد و انتخاب آزادانه مردم است از اینرو بر مردمسالاری یا گزینش و انتخاب ازادانه مردم در همه امور تأکید دارد.

• اندیشکده ایرانزمین قائل به اصالت و رسالت و مسؤلیت و ازادی انسان و بویژه انسان ایرانی است و انسان را از نظر فلسفی یار و همراه جهان هستی در گسترش نیکی ها می داند نه بنده و عبد کسی یا نیرویی حتا اگر این نیرو برتر باشد. از اینرو این مکتب انسان را “خدایار” می داند نه ” عبدالله”.

• اندیشکده ایرانزمین برای انسان حق و همزمان مسؤلیت و خویشکاری قائل است و این دو را لازم و ملزوم یکدیگر می داند.

• اندیشکده ایرانزمین باورمند به حق برابر دو بن جهان هستی است. از اینرو معتقد به حقوق برابر نیکی و بدی، نیروهای اهورایی و اهریمنی ، تز و انتی تز ، زن و مرد، نور و تاریکی ، ماده و ضد ماده ، دین زرتشتی و دین اسلام ، و …. می باشد.

• اندیشکده ایرانزمین عمیقا باور دارد که نیکی بر بدی و نور بر تاریکی پیروز است و تقدم دارد اما همزمان ان دو لازم و ملزوم یکدیگرند.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به عدالت اجتماعی است اما عدالت را به مفهوم دسترسی شهروندان به فرصتهای برابر می داند نه تقسیم کورکورانه ثروت میان مردمان یا از آن بدتر دیکتاتوری پرولتاریا. بنابراین اگر سوسیالیسم آنگونه که در مکتب انگلس- مارکس-لنین گفته می شود مرحله گذار به کمونیسم باشد، اندیشکده ایرانزمین با آن به شدت مخالف است اما اگر سوسیالیسم بازار محور و مردمسالار و ملی باشد می تواند در کنار لیبرالیسم دو قطب سیاست کشورهای تمدن ایرانی را تشکیل دهند. چنین سوسیالیسمی به عنوان آنتی تز پذیرفته شده است و باعث اصلاح مداوم و کنترل تز لیبرالیسم و یا کانسرواتیزم می شود.

• اندیشکده ایرانزمین سوسیالیسمی را که در آن عنصر ملی و ناسیونالیستی وجود نداشته باشد به رسمیت نمی شناسد. از نظر این مکتب جنبش‌های چپ در ایران باید ملی شوند و عدالت محور و اگر غیر ملی و جهان وطن باشند این جنبش‌ها جز خیانت به کشور و قربانی کردن منافع ملی در راه منافع مبهم کانونهای قدرت جهانی کاری نخواهند کرد. از اینرو ناسیونال سوسیالیسمی که نژاد پرست و راسیست نباشد قابل پذیرش است.

• اندیشکده ایرانزمین باور به «دموکراسی ملی» دارد. این به مفهوم «مردمسالاری» احزابی است که کشور-ملت ایران و هویت ایرانی و اصالت تاریخی ایران و جهان ایرانی (تمدن ایرانی) را به رسمیت بشناسند و به هیچ عنوان جهان وطن نباشند، چه جهان وطن کمونیست و چه جهان وطن اسلامگرا و … .

• اندیشکده ایرانزمین بر این باور است که عدالت اجتماعی باید در حوزه ملی و تمدنی تعریف شود و بار جهانشمولی را باید از آن گرفت تا خیانت به منافع ملی به بار نیاورد. یعنی اول خانه خود را آباد کنید و بگذارید آبادی خانه همسایه مسئولیتش با خود همسایه باشد.

• اندیشکده ایرانزمین هر چند برای هم عشق و هم عقل اصالت قائل است اما تقدم را بر اصل عشق و مهر می گذارد و اصالت عقل را زیر مجموعه و درون عشق می داند.

• اندیشکده ایرانزمین جوهر عشق و مهر را مطلق و عقل و خرد را نسبی و در حال تکامل می پندارد.

• اندیشکده ایرانزمین باورمند به «فلسفه اشا» زرتشت بزرگ است و باور دارد که راه در جهان یکی است و آن راستی است. بر این پایه حتا اگر با تازش و تخریب دروغ، راستی برای مدتی از دیدگان دور شود اما در یک بازه زمانی طولانی تر، این راستی است که پیروز خواهد بود. حمله به راستی آن را قدرتمند تر و حمله به دروغ آن را ضعیف تر خواهد کرد و این است راز «اشا».

• اندیشکده ایرانزمین در فلسفه اجتماعی عمیقا معتقد به خردگرایی است و زرتشت را نخستین فیلسوف خردگرای جهان و کتابش گاتها را نخستین نوشته تمثیلی خردگرا در جهان می داند و اورا بنیانگذار راسیونالیسم اغازین بشری و مبتکر روش دیالکتیک فلسفی به شمار می اورد.

• اندیشکده ایرانزمین عمیقا باوردارد که گرایشهای گوناگون اسپکتروم سیاسی ، چه گرایشهای دست راستی و چه گرایشهای دست چپی باید ” ملی” و ” میهن پرست” شوند. عنصر ناسیونالیسم میهنی و ناسیونالیسم تمدنی باید در همه گرایشهای سیاسی چه گرایشهای کاپیتالیستی محافظه کار و چه گرایشهای کاپیتالیستی لیبرال و چه گرایشهای سوسیالیستی دیده شود.

• اندیشکده ایرانزمین، بر این باور است که بر أساس خردگرایی و فلسفه سیاسی مدرن، مفهوم “فر” یا ” خورنه ” در اوستا را که در فلسفه سیاسی ایران باستان از ان نام برده شده است باید باز تعریف کرد و جنبه های آسمانی و الهی و ایزدی انرا زدود. بر این أساس مراد از “فر” یا “خورنه” هر فردی در اوستا ، شایستگی ها و ویژگیهای ان فرد است و نه ارتباط ویژه الهی، آسمانی یا فرا زمینی. با چنین تعریف علمی و زمینی از “فر” یا “خورنه” که با تئوری قرارداد اجتماعی که در کارهای توماس هابز و جان لاک امده است، تطبیق دارد، مراد از “فر ایزدی” ، ویژگیهای خوب أخلاقی و مراد از “فر شاهی” ، ویژگیها و شایستگی های یک فرد برای حکومت و مراد از “فر إیرانی ” ویژگیهای فرهنگی، زبانی ، تاریخی و انتروپولوژیک یک فرد که متعلق به حوزه تمدنی ایران زمین است می باشد و در این برداشت “فر” یا “خورنه” به معنی همان ویژگیها و صفات است.

• اندیشکده ایرانزمین حکومت را پدیده أی زمینی می داند و بر این باور است که تمام ارکان حکومت و قوای سه گانه ( مجریه ، مقننه و قضاییه ) باید بر پایه فلسفه سیاسی عصر روشنگری و تئوری قرارداد اجتماعی که در کارهای روشنفکران و اندیشمندانی چون توماس هابز ، جان لاک، ژان ژاک روسو و شارل دو مونتسکیو آمده است، تعریف شود.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به «سکولاریسم فرانسوی » یا «لائیسیته» یا جدایی دین و مذهب هم از نهاد حکومت و هم از سیاست می باشد.

• اندیشکده ایرانزمین گیتی گرایی ( سکولاریسم ) را نه تنها دستاورد عصر روشنگری بلکه از ویژگیهای فرهنگ اصیل إیرانی نیز می داند. در ادبیات باستانی و همچنین در اسطوره های إیرانی که در شاهنامه فردوسی بزرگ تجلی یافته اند، همواره ” همم شاهی و هم موبدی” نقد شده است و از اینرو پادشاه پیشدادی، جمشید شاه هنگامی که ادعای هم شاهی و هم موبدی ( آمیزش حکومت و سیاست با دین و مذهب ) را می کند، نکوهش شده است و فر شاهی و فر ایزدی از او پس از این ادعا جدا می شود.

• اندیشکده ایرانزمین سکولاریسم را شرط لازم و لائیسیته را شرط کافی برای بهبود کشورها و سرزمینهای به شدت مذهب زده إیرانی می داند.

• اندیشکده ایرانزمین باوردارد که شرایط وخیم فناتیسم و ارتجاع مذهبی در ایران تنها با «سکولاریسم فرانسوی» یا «لائیسیته» درمان می شود یعنی مذهب باید هم ازنهاد دولت و هم از نهاد سیاست جدا شود. پذیرش مذهب در نهاد سیاست حتا اگر از دولت هم جداباشد راه را برای شارلاتان های سیاسی برای سوء استفاده از برخی عقاید خرافی عوام و پوپولیسم مذهبی برای رسیدن به قدرت باز می کند. بدینگونه پرسه رشد فرهنگ انسانی قربانی جاه طلبی و پوپولیسم مذهبی می شود.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد و پایبند به بیانیه جهانی حقوق بشر است و بر این باور است که این بیانیه نسخه بروز شده ، نخستین بیانیه تاریخی حقوق بشر است که از استوانه کورش بزرگ و فرمان او پس از تصرف بابل متاثر است. اندیشکده ایرانزمین بر این باور است که استوانه کورش و بیانیه جهانی حقوق بشر در راستا و امتداد ارزشهای فرهنگ اصیل إیرانی هستند.

• هویت ملی و تمدنی ایرانی در تضاد با هویت انسانی جهانی نیست بلکه تکمیل کننده آن است. اندیشکده ایرانزمین بر این باور است که هویت های ملی و تمدنی اصیل جهانی مانند هویت ایرانی جاودانه اند و تلاش برای نابودی آنها خیانت به میراث فرهنگی بشری است. هویت انسانی باید به هویت های تمدنی و ملی تقسیم شود تا این تکثر زمینه و انگیزه رقابت و پیشرفت جامعه بشری را مهیا کند . جهان تک ملیتی یا جهان بی ملیت آنگونه که در برخی مکتب های فکری گفته می شود مانند جام جهانی فوتبال یا مسابقات المپیک تنها با یک تیم خواهد بود. چنین جهان بی ملیتی چیزی نخواهد بود جز آبی راکد که در نهایت گندیده خواهد شد.

• اندیشکده ایرانزمین جهان هستی را دارای روح واحد یگانه می داند که در قالب زمان با دو اصل همزاد و نیروی اهورایی و اهریمنی که در هم تنیده شده اند، به وحدت می رسد.

• اندیشکده ایرانزمین برای همه جانوران و گونه های انها حق قائل است و باور به ان دارد که انها مسئولیت خود را نسبت به جهان هستی به گونه غریزی و ژنتیکی انجام می دهند.

• اندیشکده ایرانزمین برای گیاهان و پوشش گیاهی حق قائل است و باور به ان دارد که انها مسؤلیت خود را نسبت به جهان هستی به گونه غریزی و ژنتیکی انجام می دهند.

• اندیشکده ایرانزمین برای زیست بوم یا محیط زیست و چهار اخشیج حق قائل است و قائل به اصالت مکانی و کالبدی انهاست.

• اندیشکده ایرانزمین برای زنان حق برابر با مردان قائل است.

• اندیشکده ایرانزمین باورمند به حق برابر کودکان در جامعه و مسئولیت جامعه دربرابر کودکان است.

• اندیشکده ایرانزمین باوردارد که رفتار انسانی برگرفته از کدهای فرهنگی و زیستی اوست. از اینرو برای اصلاح رفتار فرد در جامعه و در نهایت برای اصلاح رفتار جامعه باید کدهای فرهنگی و کدهای زیستی مردمان یک جامعه را اصلاح کرد.

• اصطلاح «کد فرهنگی» در اندیشکده ایرانزمین به مفهوم «ارزش» ها و «الگو» های فرهنگی رفتار انسانی است که در اندیشکده ایرانزمین باید برگرفته از «فرهنگ اصیل ایران باستان» ، «فرهنگ هندو ایرانی» و «فرهنگ هندو اروپایی» باشند. یا به بیان کلی تر «کدهای فرهنگی » و «ارزش» ها در این مکتب فکری باید برگرفته از ارزش های «ابر تمدن هندوایرانی و اروپایی» باشند. این ارزشها و الگوهای رفتاری فرهنگی همزمان با حفظ اصالت باستانی و طبیعی خود باید مدرن شوند.

• اصطلاح «کد زیستی» در اندیشکده ایرانزمین به مفهوم اصلاح پارامترهایی در رفتار انسانی است که منشاء زیستی دارند و و پس از تاثیر گذاری بر روی یک انسان در تمام طول زندگی او یا اصلا قابل تغییر نیستند و یا قابل تغییر جدی نیستند و منشاء رفتارهای غیر ارادی افراد هستند. این «کدهای زیستی» شامل دو دسته کلی «ژنوتیپ» و «فنوتیپ » میشوند. «ژنوتیپ» همان ژنتیک و هاپلوگروپ های ژنتیکی است و «فنوتیپ» عوامل محیطی در شکوفایی پتانسیل ژنتیکی است، مانند کیفیت خوراک و آب در هنگام شکل گیری و رشد انسان‌ و در طول زندگی آنها.

اصلهای انتروپولوژیک و انسان شناسی اندیشکده ایرانزمین

• همه إنسانها از هر نژاد، ملت و گروه اتنیکی و قومی، جنس، باور، دین و مذهب، حقوق برابر دارند.
• همه تیره ها و گروه های اتنیکی و ملت های ایرانی و کشورهای ایرانی ( تاجیکستان، افغانستان، ایران، آران (باکو)، کردستان ( عراق و سوریه و ترکیه) بلوچستان ( پاکستان)، استیا و الانیا ، ارمنستان، تاجیکان سمرقند و بخارا و اسیای مرکزی ، ایرانیان مهاجر در دیگر کشورها و…) حقوق برابر در همه زمینه ها دارند.

• نژاد و پیشینه نژادی انسانها تنها با مشخصات ظاهری مانند ، رنگ پوست و رنگ چشم و رنگ مو مشخص نمی شود، بلکه بر أساس علم ژنتیک و هاپلو گروه های ژنتیکی سه گانه شامل؛ هاپلو گروپ پدری یا yDNA ، هاپلوگروپ مادری یا mtDNA و از همه مهمتر استخر ژنتیکی یا Autosomal DNA مشخص می شود.

• پدید اوردگان فرهنگ و تمدن ایرانی در حوزه های باستان شناسی ایرانویچ BMAC در شمال شرقی فلات ایران و همچنین در حوزه های باستان شناسی هیتی ها در شمال غربی فلات ایران ، دارای هاپلو گروپ پدری یا Y-DNA گروه Rو سه زیرشاخه اش یعنی R1a و R1b ، R2 هستند. چنین هاپلو گروپهای سه گانه R که نژاد آریا را تشکیل می دهند در اسطوره های إیرانی در قالب اسطوره فریدون ( در زبان اوستایی ثر ئتون یا سه همزاد) و فرزندانش یعنی ایرج ، سلم و تور بیان شده اند.

• پدید اورندگان فرهنگ و تمدن ایرانی در حوزه های باستانشناسی درون ایران و قفقاز افزون بر دارندگان Y-DNA هاپلوگروپ های گوناگون R شامل هاپلوگروپ های ژنتیکی J2 و G نیز می شوند.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به «انقلاب ایرانی» در حوزه آنتروپولوژی زیستی و فرهنگی کشور ایران و کشورها و سرزمینهای دیگر تمدن ایرانی است.

• براساس هاپلو گروپ ژنتیکی پدری یا Y-DNA، تمام ملت ها و کشورهای اروپایی ایرانی محسوب می شوند این واقعیت شگفت اور ژنتیکی بر اثر مهاجرت تیره های ایرانی اسکیت و آلان و سرمت و پیش از انها کاسپی ها و کیمری ها و هیتی ها و دیگر مردمان آریایی به اروپا رخ داده است.

• هاپلوگروپ های ژنتیکی پدری یا Y-DNA مردمان اسلاو در شرق, مرکز و جنوب اروپا با هاپلو گروپ ایرانیان باستان و حوزه باستانشناسی ایرانویچ تطابق دارد و R1a است. امروزه این هاپلو گروپ بیشتر در مناطق شرقی و مرکزی ایران زمین بویژه در خراسان بزرگ یافت می شوند.

• هاپلوگروپ های ژنتیکی پدری یا Y-DNA مردمان غرب اروپا و جنوب غربی با هاپلوگروپ های حوزه تمدنی ایرانویچ و همچنین هاپلوگروپهای تمدن هیتی ها تطابق دارد و R1b است هرچند امروزه بیشتر این هاپلو گروپ ها در غرب ایران در کردستان و همچنین در ارمنستان و أناتولی شرقی و کردستان ترکیه عراق و سوریه یافت می شوند که درواقع همان سرزمین هیتی های باستانند.

• بیشتر فرعونها ی مصر باستان دارای هاپلو گروپ پدری R1b هستند ، که این واقعیت نشان از مهاجرت تیره های إیرانی و هندواروپایی باستان مانند کاسپی ها و هیتی ها به مصر باستان است که از ان در تاریخ مصر با نام مهاجرت هیکسوس ها نام برده شده است. این مهاجرت عامل انتقال فرهنگ و فلسفه میترایی -زروانی به مصر باستان بوده است تا جایی که حتا پاژنام پادشاهان مصر باستان «فرعون» است که تلفظ دیگری است از «فَرَ اونا» اوستایی به مفهوم «دارندگان فر» است. «فر» همان فر در فرهنگ ایرانی و نشان لجیتیمسی سیاسی و پادشاهی و «اونا» به مفهوم «دارنده و صاحب» است وهمان است که در زبان انگلیسی تا کنون بصورت «own» به کار می رود.

• بیشتر فرمانروایان و پادشاهان سومر و بابل باستان دارای هاپلو گروپ های پدری هند و اروپایی R بوده اند ، که این واقعیت نشان از مهاجرت تیره های إیرانی و هندواروپایی باستان مانند کاسپی ها و هیتی ها به این تمدنهای باستانی است که از ان در تاریخ با نام مهاجرت و حکومت کاسپی ها در بابل نام برده شده است. این مهاجرت عامل انتقال فرهنگ و فلسفه میترایی -زروانی به این تمدنهای باستانی بوده است.

• اذربایجانیان به دلیل نداشتن هاپلوگروپ ژنتیکی پدری Q و C و داشتن هاپلوگروپهای ایرانی مردمانی ایرانی شناخته می شوند و ریشه مغولی ندارند.

• مردمان ارمنی به دلیل داشتن هاپلوگروپ های ژنتیکی إیرانی ، مردمی إیرانی محسوب می شوند.

• بیشتر سیدها به دلیل نداشتن هاپلوگروپ ژنتیکی پدری J1, و داشتن هاپلوگروپهای ایرانی مردمانی ایرانی شناخته می شوند و هیچگونه ارتباطی با عربستان ندارند.

• هاپلوگروپ های ژنتیکی مادری یا mtDNA مردمان پدید اورنده فرهنگ و تمدن إیرانی در حوزه باستانشناسی BMAC، و حوزه تمدنی هیتی های باستان، هاپلو گروپهای H و U وT و I و HV بوده اند. این هاپلوگروپ ها امروزه در ایران و اروپا و سراسر سرزمینهای هندو اروپایی یافت می شوند.

• مهمترین هاپلو گروپ ژنتیکی یا Autosomal DNA مردمان إیرانی که معرف استخر ژنتیکی یا Gene pool آنان است، حتا اگر هاپلوگروپ پدری یا مادری انها ایرانی نباشد، همانند است و همه انها ایرانی هستند.

• همه إنسانها حق برابر دارند اما استعداد برابر ندارند.

• پیوستن همه انسانهای با استعداد با هر هاپلوگروپ ژنتیکی به فرهنگ و تمدن إیرانی به عنوان شهروند با حقوق برابر و نه قوم مجاز است.

• اندیشکده ایرانزمین باورمند به اصل « ایران کشور مردمان و اقوام ایرانی» است.

• اندیشکده ایرانزمین خواهان تصویب قانون «کشور ایرانی» در دو مجلس ایران ( مهستان و خانه نمایندگان) است که به موجب آن « هویت کشور ایران» و « تعریف قوم ایرانی» آشکارا بیان شده باشد.

• بر پایه علم جامعه شناسی و بر پایه اصول اندیشکده ایرانزمین «قوم ایرانی» باید دست کم سه شاخص از چهار شاخص تعریف قومی اش ایرانی باشد.

• شاخص های « هویت قومی» بر پایه علم جامعه شناسی و اندیشکده ایرانزمین عبارتند از: ۱) تاریخ مشترک به مفهوم شرکت در تاسیس ایران ۲) زبانشناسی به مفهوم داشتن زبان هندوایرانی یا دست کم هندواروپایی ۳)آنتروپولوژی فرهنگی به مفهوم جشن ها و سنت ها و سال نو وبه رسمیت شناختن جشن‌های بزرگ ایرانی مانند «نوروز» و «مهرگان» ۴) آنتروپولوژی زیستی به مفهوم ایرانی بودن دست کم یکی از سه هاپلو گروپ های ژنتیکی yDNA, mt DNA, Autosomal DNA

• قوم های ایرانی شامل اما نه محدود به اقوام زیر است: پارس، آذری، کرد، لر، بختیاری، بلوچ، گیلکی، مازندرانی، تالشی، تاجیکی، پشتون، آلانی (استیایی)، ارمنی وچند تیره کوچک دیگر.

• ضریب هوشی إنسانها نقش اساسی درباورها و مذهب و رشد اجتماعی و اقتصادی انها و کشورشان دارد.

• ضریب هوشی مردمان ایرانی معاصر باید با تغییر سیستم اموزش و پرورش کودکان و تغییر رژیم غذایی و همچنین از راه أمیزش طبیعی و مصنوعی با نژادهای اروپایی و مهاجرت انها به ایران افزایش یابد. و ضریب هوشی میانگین جامعه باید به صد افزایش یابد.

• اندیشکده ایرانزمین باوردارد که رفتار انسانی برگرفته از کدهای فرهنگی و زیستی اوست. از اینرو برای اصلاح رفتار فرد در جامعه و در نهایت برای اصلاح رفتار جامعه باید کدهای فرهنگی و کدهای زیستی مردمان یک جامعه را اصلاح کرد.

• اصطلاح «کد فرهنگی» در اندیشکده ایرانزمین به مفهوم «ارزش» ها و «الگو» های فرهنگی رفتار انسانی است که در اندیشکده ایرانزمین باید برگرفته از «فرهنگ اصیل ایران باستان» ، «فرهنگ هندو ایرانی» و «فرهنگ هندو اروپایی» باشند. یا به بیان کلی تر «کدهای فرهنگی » و «ارزش» ها در این مکتب فکری باید برگرفته از ارزش های «ابر تمدن هندوایرانی و اروپایی» باشند. این ارزشها و الگوهای رفتاری فرهنگی همزمان با حفظ اصالت باستانی و طبیعی خود باید مدرن شوند.

• اصطلاح «کد زیستی» در اندیشکده ایرانزمین به مفهوم اصلاح پارامترهایی در رفتار انسانی است که منشاء زیستی دارند و و پس از تاثیر گذاری بر روی یک انسان در تمام طول زندگی او یا اصلا قابل تغییر نیستند و یا قابل تغییر جدی نیستند و منشاء رفتارهای غیر ارادی افراد هستند. این «کدهای زیستی» شامل دو دسته کلی «ژنوتیپ» و «فنوتیپ » میشوند. «ژنوتیپ» همان ژنتیک و هاپلوگروپ های ژنتیکی است و «فنوتیپ» عوامل محیطی در شکوفایی پتانسیل ژنتیکی است، مانند کیفیت خوراک و آب در هنگام شکل گیری و رشد انسان‌ و در طول زندگی آنها.

• افرادی از مردمان ایرانی که در جایگاه های بزرگ سیاسی و اجتماعی و علمی و به ویژه در جایگاه تئورسین علوم انسانی قرار می گیرند نباید ضریب هوشی کمتر از صد و بیست و پنج داشته باشند.

• به تندرستی روانی و بهداشت روانی مردمان ایرانی باید توجه ویژه مبذول داشته شود و أمار دارندگان چنین بیماریهایی باید به زیر ده درصد جامعه کاهش داده شود.

• باید در کشور ایران و دیگر کشورهای تمدن ایرانزمینی ، سازمانهای کنترل کیفیت غذا و دارو و آب إیجاد شوند. تا کیفیت خوراک مردم را کنترل کنند و انرا از مواد مضر و از هورمونهای گوناگون بویژه هورمون استروژن پاک کنند.

اصلهای تمدنی و تاریخی اندیشکده ایرانزمین

• ایران زمین تمدنی کهن و از نخستین تمدن‌های بشری است که در جهان باستان بزرگ‌ترین سهم ها را در گسترش و پیشرفت تمدن بشری و «ابرتمدن هندوایرانی و اروپایی» داشته است و تمدن بشری تاکنون مدیون اوست هرچند که به دلیل کینه های تاریخی، غرب این تمدن را نادیده می گیرد و جلوی فرشگرد آنرا گرفته است.

• اصطلاح «ابرتمدن هندوایرانی و اروپایی»، در اندیشکده ایرانزمین به معنای بزرگ ترین تمدن ها و فرهنگ های بشری است، که در طول هزاران سال ، از هندوستان تا ایران و روم و اسکاتلند امتداد داشته اند و بزرگ ترین و پیشرفته ترین تمدنهای بشری را بوجود آورده اند و در «ارزش » های بنیادین و دستاوردها و ویژگیهایی مانند «آزادی»، «حقوق بشر»، «حقوق جانوران»، «حقوق گیاهان» ، «اندیشیدن و تفکر عمیق برای شناخت جهان و ماهیت آن و فرگشت و تکامل آن»، «ریشه مشترک زبانی»، «ریشه مشترک آنتروپولوژیک»، «ریشه مشترک در ژرفای تاریخ» ، « برترین دستاوردهای علمی و ادبی و فلسفی و دینی و آیینی و هنری» و «زیبایی شناسی» و «میل به حقیقت و راستی» مشترکند و بزرگ‌ترین دستاوردهای تاریخ بشری را تا به امروز داشته اند. «ابرتمدن هندوایرانی واروپایی» به سه شاخه زیر تقسیم میشود که هرکدام از آنها باهم در أصول بنیادین مشترکند هرچند تفاوت‌های محیطی نیز دارند؛ ۱) تمدن هندی ۲) تمدن ایرانی ۳) تمدن اروپایی .

• «تمدن هندی» و «تمدن ایرانی» که به آن تمدن مشترک «هندوایرانی» نیز گفته میشود، تمدن‌هایی برادر با ریشه های مشترک اند و هردو آنها «تمدن زمین محور» یا «تمدن خشکی» هستند.

• «تمدن اروپایی» با تمدن «هندوایرانی» خواهر با ریشه های مشترک هستند. «تمدن اروپایی»، «تمدن دریا محور» یا «تمدن دریایی» است.

• اندیشکده ایرانزمین باورمند به «تمدن ایرانی» به عنوان بخشی از «ابر تمدن هندوایرانی و اروپایی» است.

• اندیشکده ایرانزمین براین باور است که «ارزش های بنیادین و پیشرو» تمدن ایرانی و ابرتمدن هندوایرانی و اروپایی و «روابط اجتماعی پیشرو» آنها با دیگر تمدن ها در تضاد است بویژه با آن چیزی که به غلط به آن «تمدن ؟» عربی-اسلامی می گویند. بنابراین تمدن هفت هزارساله ایرانی نزدیک به ۱۴ سده است که از مسیر خود منحرف شده و دلیل تضادها و ناکارآمدی های پیش آمده این جمع اضداد است که باید با یک حرکت انقلابی با نام «انقلاب ایرانی» اصلاح شود تا ضامنی باشد برای اجرای «رنسانس ایرانی» و بازگشت به مسیر درست ابر تمدن هندوایرانی و اروپایی از بیراهه و توحش عربی-اسلامی.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به «انقلاب ایرانی» برای تغییر جهت تمدنی و تاریخی کنونی ایران از جهت تحمیلی پس از قادسیه و نهاوند، یعنی از توحش عربی به ابر تمدن هندوایرانی و اروپایی است و این انقلاب ایرانی را ضامن اجرای رنسانس ایرانی می داند.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به دیالکتیک ایرانی تاریخ و تمدن بشری به عنوان بخشی مهم از دیالکتیک هندوایرانی و اروپایی تاریخ و تمدن بشری و اصالت تاریخی آن است.

• بر پایه کاوشها و کشفیات باستانشناسی در حوزه تمدنی ایران بزرگ و ایرانویچ از خراسان بزرگ در شرق تا کردستان بزرگ در غرب ، قدمت این تمدن دست کم به بیش از هفت هزار سال در خراسان ( مانند حوزه های باستانشناسی Andronova و BMAC )همچنین و تا بیش از دوازده هزار سال در کردستان ( مانند حوزه باستان شناسی گنج دره هرسین کرمانشاه یا گوبکلی تپه (Gobekli Tepe) در کردستان ترکیه ) می رسد. بنابراین بی شک کهن ترین حوزه های تمدنی جهان در ایران بزرگ قرار دارند.

• واژه و نام «ایران» و ریشه های آن بسیار کهن است و در نخستین کتاب‌ها و متنهای نوشته شده جهان آمده است. در بیشتر بخش‌های کهن ازاوستای به جای مانده که به ترتیب قدمت عبارتند از فروردین یشت، مهریشت، زامیاد یشت، آبان یشت، تشتر یشت، ارت یشت، بهرام یشت، رام یشت و هوم یشت نام ایران و ترکیب‌های دارای این نام آشکارا آمده است.

• بند ۴۳ فروردین‌یشت کهن‌ترین یادکرد از نام «ایران» در اوستای به جای مانده است: «آنان در میان زمین و آسمان سَـتَویس ( ستاره سهیل) را به گردش در می‌آورند تا باران بباراند، بانگ یاری‌خواهان را می‌شنود تا باران بریزاند و گیاهان برویاند؛ برای نگاهداری چارپایان و مردمان، برای نگاهداری «سرزمین‌های ایرانی»، برای نگاهداری جانوران پنجگانه، برای یاری رساندن به مردان پیرو راستی» . همچنین عبارت «سرزمینهای ایرانی» در بند چهارم مهریشت نیز که پس از فروردین یشت کهن ترین بخش اوستاست آمده است: «می ستایم مهر دارنده دشت های پهناور را؛ او که به همه «سرزمینهای ایرانی»، خانمانی پر از آشتی، پر از آرامی و پر از شادی می بخشد». در بند ۱۷ آبان‌یشت، مفهوم کهن «ایران‌ویج» به معنای پهنه ایرانیان و سرزمین ریشه ایرانی آمده است: «آفریدگار اهـورامـزدا او را بستود در ایـران‌ویـج و در کرانه رود وَنْـگوهی دائیـتیا» و چنین اشاره هایی به نام «ایران» و ترکیبات لغوی آن در سراسر اوستای به جای مانده به چشم می خورد.

• اندیشکده ایرانزمین بر أساس مطالعات زبانشناسی ایرانی و همچنین بر أساس حوزه های باستان شناسی ابر فرهنگ و ابر تمدن هندوایرانی و اروپایی باور دارد که «ایرانویچ» یا «آریانم وئجه» سرزمین نخستین آریاییان در محدوده ای واقع میان دریاچه خوارزم و استپ های پونتیک کاسپین بوده است. به احتمال زیاد حوزه های باستانشناسی Andronova و همچنین Yamna حوزه های اصلی ایرانویچ بوده اند که بعدها از جانب شرق به حوزه باستانشناسی BMAC و از جانب غرب به حوزه باستانشناسی تمدن هیتی – اورارتو گسترش یافته است. همچنین مطالعه حوزه های کهن تری مانند حوزه باستان شناسی دنیپر-دن یا Dnieper – Donets و حوزه های مجاور آن می تواند اطلاعات سودمندتری در بازگشایی این راز تاریخی در اختیار پژوهشگران قرارداد.

• در بند های سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم از مهر یشت اوستا که از کهن ترین بخشهای آن است آشکارا نشانه های تمدن ایرانی و ابرتمدن هندوایرانی و اروپایی به چشم می خورد. در بند سیزدهم سخن از سرزمینها و کشورهای ایرانی، در بند چهاردهم سخن از پادشاهان کشورهای ایرانی و در بند پانزدهم نام هفت کشور ایرانی و کشورهای ابرتمدن هندوایرانی و اروپایی « اَرِزَهی»، «سَـوَهی»، «فْـرَدَه‌ذَفْـشـو»، «ویدَه‌ذَفْـشو»، وُئـوروبـَرِشْـتی»، «وُئوروجَـرِشْـتی» و «خْـوَنیـرَث» آمده است.

• در کتیبه داریوش بزرگ هخامنشی و در کتیبه کانیشکا شاه بزرگ کوشانی از زبان «آریه» و «پهنه آریاییان» نام برده شده است.

• در کتیبه نقش رستم در پارس، اردشیر یکم ساسانی خود را حدود دوهزار سال پیش شاهنشاه «ایران »می خواند. نام «ایران» در کتیبه به زبان پهلوی پارسی Eran آمده است و در ترجمه کتیبه به زبان پهلوی پارتی Aryan آمده است.

• در متنهای پهلوی اشکانی و ساسانی بویژه در تنها کتاب جغرافیایی به جا مانده به زبان پهلوی با نام «شهرستانهای ایرانشهر» ، نام «ایرانشهر» و چهار کوست « بخش» آن شامل خراسان، خوروران، نیمروز و آدورباداگان (آذربایجان) آمده است.

• نام «ایران زمین» در ایران پس از اسلام برای نخستین بار روی سکه های نادرشاه بزرگ افشار حک شد. (سکه بر زر کرد سلطنت را در جهان نادر ایران زمین و سلطان گیتی ستان). در زمان نادرشاه بزرگ افشار مراد از «ایران زمین» تمام حوزه تمدنی ایرانی بوده است که او به گونه ای افسانه وار موفق شد برای نخستین و آخرین بار ( تا زمان نوشتن این متن) پس از ساسانیان همه آنها را بار دیگر در چهارچوب یک شاهنشاهی گرد هم آورد. نشان شیر و خورشید در دوران این پادشاه بزرگ نشان رسمی حکومتی شد و روی مهر او نقش بست و پرچم شیر و خورشید در این زمان پرچم رسمی ایران شد هر چند که ریشه های این نشان و پرچم به ژرفای تاریخ ایران است و دوره هایی بصورت پراکنده به کارگرفته است، اما تا زمان نادرشاه، نشان و پرچم رسمی و دائمی نبوده اند.

• نام ایران و ترکیبات و مشتقات این نام در کهنترین اسناد و الواح بشری آمده است. افزون بر آنکه در بیش‌تر بخشهای اوستا که خود کهنترین نوشته باستانی است که قدمت سروده های آن از نظر زبانشناسی دست کم تا حدود پنج هزار سال پیش می رسد، در الواح سومری نیز مشتقات این نام به چشم می خورد. در کتیبه ای سومری متعلق به هزاره سوم پیش از میلاد ( حدود پنج هزار سال پیش) که اکنون در موزه استانبول نگهداری می شود نام «ارا ته» آمده است که همسایه شرقی «اوروک» در شرق کوهستانهای زاگرس بوده است. تمدن اراته اشاره به نام ایران در زبان تیره های ایرانی آلانی دارد و با حوزه های باستانشناسی داخلی فلات ایران مانند تمدن های باستانی جیرفت و سیلک کاشان و شهر سوخته سیستان تطبیق دارد. از نظر زبانشناسی « اراته» از دو بخش «ارا» به اضافه «ته» تشکیل شده است که بخش نخست آن «ارا» اشاره به نام ایران و آریا دارد و بخش دوم آن «ته» علامت جمع و مکان در زبان های ایرانی شرقی یا آلانی است که تا امروز در جمهوری اوستیا و آلانیا در قفقاز بدان سخن گفته می شود و معادل «ن» در زبانهای ایرانی غربی است. بطور خلاصه «اراته» صورت دیگری از «اران» و «ایران» است.

• حوزه های باستان شناسی تمدن ایرانی و مردمان ایرانی و نیا ایرانی یا بطور خلاصه حوزه های باستان شناسی ابرتمدن هندو ایرانی و اروپایی، شامل تمام دوره های سه گانه باستانشناسی بشری از عصر سنگ گرفته تا عصر برنز و آ هن است و شامل اما نه محدود به حوزه های باستان شناسی زیر است:

حوزه باستان شناسی Andronova، BMAC یا حوزه باستانشناسی خراسان بزرگ و ایرانویچ و بلخ، حوزه باستان شناسی آنو، حوزه باستانشناسی YAZ ، حوزه باستان شناسی Yamna، حوزه باستان شناسی Dnieper-Donets ، حوزه باستان شناسی Vinča ،حوزه باستانشناسی تپه سیلک کاشان، حوزه باستانشناسی شهر سوخته سیستان، حوزه باستانشناسی جیرفت کرمان، حوزه باستانشناسی تپه حسنلو ، حوزه باستانشناسی زیویه در کردستان، حوزه باستان شناسی گنج دره هرسین کرمانشاه، حوزه باستان شناسی تپه گوبکلی در کردستان ترکیه، حوزه باستان شناسی دژ اربیل در کردستان عراق، حوزه باستانشناسی تمدن هیتی در کردستان ترکیه، حوزه باستان شناسی تمدن اورارتو در کردستان ترکیه، حوزه باستان شناسی شهر اشکانی پالمیرا در سوریه، حوزه باستان شناسی تیسفون در عراق، حوزه باستان شناسی تمدن سند و هاراپا در هند و پاکستان، حوزه باستانشناسی کوکوتن -تریپولی در اوکراین ، حوزه باستان شناسی رود دانوب در اروپا ، حوزه باستان شناسی مصر باستان پس از ورود هیکسوس ها، حوزه باستانشناسی سومر باستان، حوزه باستان شناسی بابل پس از ورود کاسپی ها و سکا ها، حوزه باستان شناسی لرستان در عصر مفرغ، حوزه باستان شناسی خوارزم، حوزه های باستان شناسی سکاها و سرمت ها در سراسر اروپا و «کورگان» های آنها ، حوزه های باستان شناسی پارس در دوران های گوناگون، حوزه باستان شناسی شهر ری، حوزه های باستان شناسی گیلان و مازندران، حوزه باستان شناسی آذربایجان ، حوزه های باستانشناسی ارمنستان و گرجستان و استیا و آلانیا و سراسر قفقاز و افغانستان و شمال هندوستان.

• برای پایداری و پویایی و شکوفایی مردمان ایرانی باید نگاه تمدنی از نگاه کشوری اولویت داشته باشد.

• تمدن إیرانی از واحد ها و سابجکت هایی به نام کشورهای إیرانی و سرزمینها و مردمان إیرانی در دیگر کشورها تشکیل شده است .

• مردمان و ملت های ایرانی در تعیین هویت خود و تعامل با تمدنهای دیگر باید نگاه خود را گسترش داده أفق دید خود را باز کرده و هویت خود را درون تمدن ایرانی تعریف کنند.

• تمدن ایرانی یا ایران فرهنگی یا ایران زمین یا «جهان ایرانی» یا اتحادیه کشورهای تمدن ایرانی، شامل کشورها و ملت ها و مردمان ایرانی می شود. ( تاجیکستان، افغانستان، ایران، آران (باکو) ، کردستان ( در عراق، سوریه، ترکیه) ، بلوچستان ( در پاکستان) ، استیا و الانیا ، ارمنستان، تاجیکان اسیای مرکزی، پارسیان هند، ایرانیان مهاجر در دیگر کشورها ،همچنین سرزمینهایی که از نظر تاریخی متعلق به ایران و تمدن ایرانی اند مانند بحرین اشغالی و نخجوان و تالش شمالی و جزیره آریایی در خلیج پارس که امارات عربی آنرا اشغال کرده است).

• اندیشکده ایرانزمین باورمند به اصل « ایران کشور مردمان و اقوام ایرانی» است. و بدین گونه معتقد به صاحب و مالک تاریخی برای کشور ایران و تمدن ایرانی است.

• اندیشکده ایرانزمین خواهان تصویب قانون «کشور ایرانی» در دو مجلس ایران ( مهستان و خانه نمایندگان) است که به موجب آن « هویت کشور ایران» و «صاحب و مالک تاریخی کشور ایران» و« تعریف قوم ایرانی» آشکارا بیان شده باشد.

• بر پایه علم جامعه شناسی و بر پایه اصول اندیشکده ایرانزمین «قوم ایرانی» باید دست کم سه شاخص از چهار شاخص تعریف قومی اش ایرانی باشد.

• شاخص های « هویت قومی» بر پایه علم جامعه شناسی و اندیشکده ایرانزمین عبارتند از: ۱) تاریخ مشترک به مفهوم شرکت در تاسیس ایران ۲) زبانشناسی به مفهوم داشتن زبان هندوایرانی یا دست کم هندواروپایی ۳)آنتروپولوژی فرهنگی به مفهوم جشن ها و سنت ها و سال نو وبه رسمیت شناختن جشن‌های بزرگ ایرانی مانند «نوروز» و «مهرگان» ۴) آنتروپولوژی زیستی به مفهوم ایرانی بودن دست کم یکی از سه هاپلو گروپ های ژنتیکی yDNA, mt DNA, Autosomal DNA

• قوم های ایرانی شامل اما نه محدود به اقوام زیر است: پارس، آذری، کرد، لر، بختیاری، بلوچ، گیلکی، مازندرانی، تالشی، تاجیکی، پشتون، آلانی (استیایی)، ارمنی وچند تیره کوچک دیگر.

• دو کشور ارمنستان و آران (باکو) در میان کشورهای تمدن إیرانی و اتحادیه کشورهای إیرانی دارای موقعیت ویژه أی هستند. این دو کشوربا وجود انکه زبان انها رسما زبان إیرانی محسوب نمی شود اما زبانهای هر دو کشور از زبانهای إیرانی بسیار تاثیر گرفته تا جایی که بگونه زبانهایی نیمه إیرانی در امده است. زبان ارمنی یک زبان هند و اروپایی است که بسیار تحت تاثیر زبان پهلوی و اوستایی است. همچنین زبان آذری به شدت تحت تاثیر زبانهای سکایی باستان و پارسی است. همچنین از نقطه نظر دیگر شاخص های فرهنگی و تاریخی و انتروپولوژیکی این دو گروه مردمان همواره بخشی جدایی ناپذیر از تمدن إیرانی بوده اند تا جایی که برای نمونه فرهنگ ارمنی وامدار فرهنگ هندواروپایی کهن اورارتو و هیتی باستان است که خود از عوامل سازنده تمدن إیرانی بوده اند. همچنین آذریان آران (باکو) وابستگی به آذربایجان ایران دارند و آذربایجان همانگونه که از نام إیرانی ان بر می آید، سرزمین آتش زرتشت و مغان و از مهمترین و مقدس ترین سرزمینهای زرتشتی در طول تاریخ بوده است و در زیر مجموعه ماد و درون تمدن إیرانی قرار داشته است. لازم به ذکر است که در آران دو قوم ایرانی تالش و هندوایرانی و اروپایی ارمنی نیز فراوانند و آنجا تنها آذری زبان نیستند.

• هویت ملی و تمدنی ایرانی در تضاد با هویت انسانی جهانی نیست بلکه تکمیل کننده آن است. اندیشکده ایرانزمین بر این باور است که هویت های ملی و تمدنی اصیل جهانی مانند هویت ایرانی جاودانه اند و تلاش برای نابودی آنها خیانت به میراث فرهنگی بشری است. هویت انسانی باید به هویت های ملی و تمدنی تقسیم شود تا این تکثر زمینه و انگیزه رقابت و پیشرفت جامعه بشری را مهیا کند . جهان تک ملیتی یا جهان بی ملیت آنگونه که در برخی مکتب های فکری گفته می شود مانند جام جهانی فوتبال یا مسابقات المپیک تنها با یک تیم خواهد بود. چنین جهان بی ملیتی چیزی نخواهد بود جز آبی راکد که در نهایت گندیده خواهد شد.

• ملت ها و کشورهای متعلق به فرهنگ و تمدن ایران زمینی باید در راه ایجاد و گسترش اتحادیه های اقتصادی و سیاسی و نظامی گام بردارند.

• تمدن ایرانزمینی در تعامل با تمدن غربی تعریف می شود نه در تقابل با ان.

• تمدن ایرانزمینی و تمدن غربی دو شاخه از ابر تمدن هند وایرانی و اروپایی هستند.

• اندیشکده ایرانزمین بر این باور است که دوران شاهنشاهی اشکانی بهترین و موفق ترین تجربه ایرانیان برای بهره گیری از دستاوردهای مهم تمدن غربی ( یونانی-رومی) به همراه حفظ استقلال فرهنگی و سیاسی خود است. این تجربه نمونه موفقیت آمیزی از وحدت و ترکیب فرهنگ بزرگ هند و ایرانی و اروپایی ( فرهنگ ایرانی و غربی) است. در این دوران شکوفا هم یونان و روم از ایران زمین آموختند و هم ایران زمین از آنها۰ آن دوره فرهنگی و تاریخی که به آن هلنیسم یونانی گفته می شود ریشه های ژرفش را افزون بر یونان در ایران باستان نیز باید جستجو کرد. این تجربه موفق تاریخی می تواند الگویی برای « مدرنیته ایرانی» در عصر مدرن باشد.

• تمدن ایرانزمینی و تمدن هندی دو تمدن همزادند و دو شاخه از ابرتمدن هندوایرانی و اروپایی هستند و باید به سمت اتحاد استرتژیک تمدنی با همدیگر حرکت کنند.

• تمدن ایرانزمینی با تهدید تمدن (؟ توحش) عربی و مغولی روبروست.

• تمدن ایرانزمینی از انجایی که به سبب تهاجمات گسترده اقوام وحشی عرب و مغول ، دچار تغییر مسیر رشد طبیعی خود شده است باید از تمدنهای دیگر هندو اروپایی که دچار تغییر مسیر ساختگی نشده اند یا کمتر شده اند مانند تمدن هند و تمدن اروپا الگو برداری کند و این الگو ها را بومی کند.

• تمدن ایرانزمینی باید به گونه ای فعال به سمت اتحاد استراتژیک با سه بخش تمدن اروپایی ( شرقی ( اسلاو) و غربی ( انگو ساکسون) و جنوبی ( گرکو و رومن ) ) پیش رود.

• تمدن ایرانزمینی باید رابطه ای دوستانه و بر اساس احترام متقابل با تمدنهای اسیای شرقی و جنوب شرقی داشته باشد.

• تمدن ایرانزمینی باید رابطه ای دوستانه و براساس احترام متقابل با اسراییل و تمدن یهودی داشته باشد.

• تمدن ایرانزمینی باید رابطه ای دوستانه و بر اساس احترام متقابل با امریکای لاتین داشته باشد.

• تمدن ایرانزمینی باید رابطه ای دوستانه و بر اساس احترام متقابل با افریقا داشته باشد.

• رابطه درون تمدنی ایران زمینی حتا مهمتر از رابطه برون تمدنی ان است و در این راستا قدرتمند ترین کشور این تمدن یا کشور ایران و متحدانش باید از حقوق دیگر کشورها و ملت ها و مردمان دیگر تمدن ایرانزمینی حمایت جدی و فعال کنند. چنین حمایت درون تمدنی ایرانزمینی برای کشور ایران عمق استراتژیک و مناطق نفوذ و مناطق حائل ایجاد خواهد کرد و منافع ملی کشور ایران را نیز به شدت افزایش می دهد.

• تمدن ایرانزمینی و کشورهای ان نباید عضو هیچ سازمان مذهبی و بلوک مذهبی باشند در عین حالی که تمام دینها و مذهب ها و ایین ها باید در نهایت ازادی در همه کشور های عضو این تمدن وجود داشته باشند.

• تمدن ایرانزمینی باید امنیت استراتژیک و نظامی خود را از یکی یا درصورت امکان همه سه راه زیر تأمین کند: الف) توسعه تکنولوژی هسته ای ب) عضویت ناتو یا سازمان امنیتی شانگهای پ) اتحاد استراتژیک اتمی با هند.

• کشور ایران به دلیل منابع طبیعی و انسانی فراوان باید چون خورشیدی در مرکز سامانه یا منظومه کشورهای ایرانی تمدن ایرانزمینی باشد و نقش رهبری را داشته باشد.

• کشورهای تمدن ایرانزمینی نیز باید از اصول اساسی سیاست خارجی مشترکی پیروی کنند و امنیت مرزهای یکدیگر را از طریق کنترل گروه های خرابکار درون کشورشان تضمین کنند. همچنین کشور ایران به عنوان بزرگ ترین وثروتمند ترین کشور این تمدن موظف است به دیگر کشورهای ایران زمینی کمک های نظامی و امنیتی دهد . همچنین پیمانهای امنیتی دوجانبه باید میان کشور شاهنشاهی ایران و دیگر کشورهای حوزه تمدنی ایران زمین امضا شوند.

• کشورهای ایرانی عضو تمدن ایران زمینی متعهد به حفظ تمامیت عرضی یکدیگر می شوند.

• کشورهای عضو تمدن ایران زمینی باید استقلال مردمان ایرانی از کشورهای غیر ایرانی را که انها را اشغال کرده اند به رسمیت بشناسند و پی گیر فعال خواسته مردمان ایرانی در کشورهای غیر ایرانی باشند و بدین گونه از منافع و عمق استراتژیک تمدن ایرانزمین دفاع کنند.

• اندیشکده ایرانزمین باور دارد که بخشهای اشغال شده ایران زمین بوسیله دیگر کشور ها وهمچنین مردمان ایرانی دیگر کشورها حق برگزاری رفراندوم استقلال و اعلان استقلال از این کشورها را دارند، اما کشور شاهنشاهی ایران هیچگونه ادعایی نسبت به این سرزمینها ندارد بلکه تنها استقلال انها را به رسمیت شناخته و ورود انها را به حوزه تمدنی ایران زمین و اتحادیه کشورهای ایرانزمینی خوش امد می گوید.

• اندیشکده ایرانزمین باور دارد که سرزمینهای إیرانی و مردمان إیرانی که در کشورهای غیر هند و اروپایی قرار دارند اولویت استقلال دارند تا مردمان و سرزمینهای إیرانی که درون کشورهای حوزه تمدنی هند و اروپایی قرار دارند.

اصلهای فرهنگی ، جامعه شناختی ، دینی و ایینی ایران زمین

• فرهنگ ایران زمینی فرهنگی متکثر است و تکثر را در تعارض با اتحاد نمی بیند.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به دیالکتیک ایرانی تاریخ و تمدن بشری به عنوان بخشی مهم از دیالکتیک هندوایرانی و اروپایی تاریخ و تمدن بشری و اصالت تاریخی آن است.

• اندیشکده ایرانزمین باورمند به «تمدن ایرانی» به عنوان بخشی از «ابر تمدن هندوایرانی و اروپایی» است.

• اندیشکده ایرانزمین باورمند به «ارزش ها» و «روابط اجتماعی» ویژه «فرهنگ و تمدن ایرانی» به عنوان بخشی از ارزش ها و روابط اجتماعی «ابر تمدن هندوایرانی و اروپایی» است.

• اصطلاح «ابرتمدن هندوایرانی و اروپایی»، در اندیشکده ایرانزمین به معنای بزرگ ترین تمدن ها و فرهنگ های بشری است، که در طول هزاران سال ، از هندوستان تا ایران و روم و اسکاتلند امتداد داشته اند و بزرگ ترین و پیشرفته ترین تمدنهای بشری را بوجود آورده اند و در «ارزش » های بنیادین و دستاوردها و ویژگیهایی مانند «آزادی»، «حقوق بشر»، «حقوق جانوران»، «حقوق گیاهان» ، «اندیشیدن و تفکر عمیق برای شناخت جهان و ماهیت آن و فرگشت و تکامل آن»، «ریشه مشترک زبانی»، «ریشه مشترک آنتروپولوژیک»، «ریشه مشترک در ژرفای تاریخ» ، « برترین دستاوردهای علمی و ادبی و فلسفی و دینی و آیینی و هنری» و «زیبایی شناسی» و «میل به حقیقت و راستی» مشترکند و بزرگ‌ترین دستاوردهای تاریخ بشری را تا به امروز داشته اند. «ابرتمدن هندوایرانی واروپایی» به سه شاخه زیر تقسیم میشود که هرکدام از آنها باهم در أصول بنیادین مشترکند هرچند تفاوت‌های محیطی نیز دارند؛ ۱) تمدن هندی ۲) تمدن ایرانی ۳) تمدن اروپایی .

• اصطلاح «کد فرهنگی» در اندیشکده ایرانزمین به مفهوم «ارزش» ها و «الگو» های فرهنگی رفتار انسانی است که در اندیشکده ایرانزمین باید برگرفته از «فرهنگ اصیل ایران باستان» ، «فرهنگ هندو ایرانی» و «فرهنگ هندو اروپایی» باشند. یا به بیان کلی تر «کدهای فرهنگی » و «ارزش» ها در این مکتب فکری باید برگرفته از ارزش های «ابر تمدن هندوایرانی و اروپایی» باشند. این ارزشها و الگوهای رفتاری فرهنگی همزمان با حفظ اصالت باستانی و طبیعی خود باید مدرن شوند.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به «رنسانس ایرانی» در امتداد و موازی «رنسانس اروپایی» است.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به «انقلاب ایرانی » در همه حوزه ها بویژه حوزه فرهنگ و آیین هاست و باوردارد که بدون انقلاب ایرانی جدی «رنسانس» ایرانی تضمین اجرایی در دستگاه فرهنگ و قدرت ایران نخواهد داشت.

• فرهنگ ها و ایین ها و سنت های ایران باستان باید توسط دوستداران انها و کمکهای دولتی احیا شوند به ویژه مهمترین انها مانند فرهنگ و ایین زروانی، فرهنگ مهری یا میترائیسم و فرهنگ زرتشتی اصیل گاهانی نه فرهنگ نیمه زرتشتی فقاهتی ساسانی.

• فرهنگ ایرانزمینی زرتشت را به عنوان یک فیلسوف و کتابش گاتها را به عنوان یک کتاب فلسفی بر پایه اصول دیالکتیک فلسفی تز و انتی تز و جهان فروشی را به عنوان یک مکتب فلسفی مولد جهان أمثال أفلاطون به رسمیت می شناسد.

• مکتب و فرهنگ ایرانزمینی بر این باور است که در خوشبینانه ترین حالت فلسفه برای افرادی با ضریب هوشی زیر هشتاد قابل درک نیست از اینرو این افراد را ازاد می گذارد تا فلسفه زرتشت را تبدیل به دین و مذهب زرتشت کنند به شرطی که أساس اندیشه این نوزرتشتیان کتاب گات های زرتشت باشد نه خرافات موجود در برخی کتاب های عهد ساسانی.

• اندیشکده و فرهنگ ایرانزمین ، فلسفه کهن زروانی و زروانی -مهری را منطبق ترین فلسفه ها ی ایران باستان از نظر هستی شناسی یا انتولوژی با فیزیک مدرن و تئوری های انفجاربزرگ و مهبانگ و ماده و ضد ماده و دوگانگی جهان هستی و اصالت زمان می داند .

• اندیشکده ایرانزمین بر این باور است که در خوشبینانه ترین حالت فلسفه برای افراد ی با ضریب هوشی زیر هشتاد قابل درک نیست بنابراین این افراد را ازاد می گذارد تا این فلسفه زروانی-مهری را بصورت دین و مذهب در اورند به شرطی که از خرافات و تفکر جزم اندیش فقهی به دورباشد.

• اندیشکده ایرانزمین «میترا» را معادل آورنده نور مطلق و فروغ جاویدان می پندارد و بر این باور است که در دوران باستان چندین بار سمبلهای میترا دچار تغییر شده اند. میترا ی مهریشت اوستا که در ایرانویچ ستایش می شده معادل ستاره قطبی بوده است و گردونه های آن برابر با مجموعه ستارگان خرس بزرگ و خرس کوچک. در روم باستان آنرا با سیاره کیوان در ارتباط می دیدند اما پس از مدتی هم در ایران باستان و هم در روم باستان خورشید را سمبل آن دانسته اند در صورتی که در آغاز «میترا» تنها روشنایی ارغوانی رنگ پیش از طلوع خورشید بوده است. «میترا» داور میان تاریکی و روشنایی و فرستاده «زروان» در داوری میان نیکی و بدی و دو فرزندش اهورا مزدا و اهریمن است.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به «انقلاب ایرانی» در حوزه فرهنگی و ارزش های اجتماعی و تمدنی وآیینی ایران و تغییر جهت تمدنی از توحش عربی به ابر تمدن هندوایرانی و اروپایی است.

• اندیشکده ایرانزمین باور به «دموکراسی ملی» دارد. این به مفهوم «مردمسالاری» احزابی است که کشور-ملت ایران و هویت ایرانی و اصالت تاریخی ایران و جهان ایرانی (تمدن ایرانی) را به رسمیت بشناسند و به هیچ عنوان جهان وطن نباشند؛ چه جهان وطن کمونیست و چه جهان وطن اسلامگرا و … .

• اندیشکده ایرانزمین باورمند به تقسیم مسؤلیت ها و کارها بر أساس پیشینه تخصصی و تحصیلی افراد است . از این رو این مکتب به شدت مخالف دخالت تکنوکرات ها در علوم انسانی و علومی است که در انها تخصص لازم را ندارند. این مکتب دخالت تکنوکرات های مهندس و پزشک و دندانپزشک و غیره در تئوریهای علوم انسانی و تئوریهای سیاسی را فاجعه بار می داند. هر چند مشارکت انها را به عنوان فعالین سیاسی خوش امد می گوید.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به سکولاریسم فرانسوی یا «لائیسیته» یا جدایی دین و مذهب هم از حکومت و هم از سیاست می باشد.

• اندیشکده ایرانزمین گیتی گرایی ( سکولاریسم ) را نه تنها دستاورد عصر روشنگری بلکه از ویژگیهای فرهنگ اصیل إیرانی نیز می داند. در ادبیات باستانی و همچنین در اسطوره های إیرانی که در شاهنامه فردوسی بزرگ تجلی یافته اند، همواره ” همم شاهی و هم موبدی” نقد شده است و از اینرو پادشاه پیشدادی، جمشید شاه هنگامی که ادعای هم شاهی و هم موبدی ( امیزش حکومت و سیاست با دین و مذهب) را می کند، نکوهش شده است و فر شاهی و فر ایزدی (لجیتیمسی سیاسی ) از او پس از این ادعا جدا می شود.

• اندیشکده ایرانزمین سکولاریسم را شرط لازم و لائیسیته را شرط کافی برای بهبود کشورها و سرزمین های به شدت مذهب زده إیرانی می داند.

• اندیشکده ایرانزمین هیچ دین رسمی ندارد ولی همه دینها جدا ازاینکه سرچشمه ایرانی داشته باشند یا نه ازادند و هیچ محدودیتی برای انها وجود ندارد.

• اندیشکده ایرانزمین بر أساس فرهنگ اصیل إیرانی بویژه بر أساس فلسفه زرتشتی و أصول مندرج در تمام گات ها بویژه در بند های پنج، ده و یازده از هات سی و یکم گات ها یا سخنان زرتشت ، معتقد به گزینش آزاد و انتخاب آزادانه و فردی مردم است از اینرو بر مردمسالاری یا گزینش و انتخاب ازادانه مردم در همه امور تأکید دارد به شرطی که این «انتخاب آزاد» ، نابود کننده «جهان ایرانی» و «تمدن ایرانی» و «کشور ایران» نباشد.

• اندیشکده ایرانزمین باور دارد که جامعه های بشری چهار مرحله رشد و نمو را از نظر بلوغ فکری و جهانبینی طی می کنند؛ مرحله نخست که عقب افتاده ترین و دگم اندیش ترین جوامع هستند، جوامع مذهبی (دینی) نامیده می شوند. نمونه های چنین جوامعی از دوران باستان تا کنون فراوان است. مرحله دوم جامعه های فلسفی هستند که جهانبینی های بازتری بر أساس أصول خردمندانه و اندیشه های فلسفی دارند. نمونه چنین جوامعی را می توان جامعه ایران باستان در زمان زرتشت ( البته نه دین نوزرتشتی که زمان ساسانیان پدید آمد) با اندیشه های خردمندانه و خردسالار و فلسفی اش نامید و یا جامعه یونان باستان با اندیشه های فلسفی شان. مرحله سوم که دستاورد عصر روشنگری و رنسانس اروپایی است جوامع علمی هستند که در اینجا علم تعریف ویژه خود را دارد و به مفهوم «ساینس» است نه آگاهی. جوامعی که دید و جهانبینی آنها برپایه مطالعه آبجکتیو اشیاء یا «ساینس» پدید آمده است، پیشرفته ترین، دقیق ترین و کامل ترین و قابل اعتماد ترین جهانبینی را دارند. از نمونه های چنین جوامعی می توان تقریبا به همه کشورهای حوزه تمدنی غرب و بیش تر کشورهای شرقی تمدن اروپایی اشاره کرد. همچنین برخی از کشورهای آسیای شرقی و جنوب شرقی نیز وارد این مرحله علمی شده اند. اما، مرحله چهارم که برخی کشورها دارند به آن وارد میشوند، باید از میان بردن مرزهای «ساینس فیزیک» با «فلسفه» باشد که تنها از راه «فلسفه تحلیلی» میسر است. نمایندگان چنین تفکری اشخاص فیلسوف-دانشمندی مانند «برتراند راسل» و «استفان هاوکینگ» هستند.

• هویت ملی و تمدنی ایرانی در تضاد با هویت انسانی جهانی نیست بلکه تکمیل کننده آن است. اندیشکده ایرانزمین بر این باور است که هویت های ملی و تمدنی اصیل جهانی مانند هویت ایرانی جاودانه اند و تلاش برای نابودی آنها خیانت به میراث فرهنگی بشری است. هویت انسانی باید به هویت های تمدنی و ملی تقسیم شود تا این تکثر زمینه و انگیزه رقابت و پیشرفت جامعه بشری را مهیا کند . جهان تک ملیتی یا جهان بی ملیت آنگونه که در برخی مکتب های فکری گفته می شود مانند جام جهانی فوتبال یا مسابقات المپیک تنها با یک تیم خواهد بود. چنین جهان بی ملیتی چیزی نخواهد بود جز آبی راکد که در نهایت گندیده خواهد شد.

• اندیشکده ایرانزمین باور به کانسپت ( تئوری) جامعه شناسی « من ایرانی» دارد که بوسیله رضا هازلی ( کی اشکان اردلان افشارنادری) بیان شده است۰ در تئوری جامعه شناسی « من ایرانی»، « هویت ایرانی» بر پایه ارزش‌های مدرن و تئوری « من خودانگاره» در جامعه شناسی و روانشناسی و ریشه های زبان شناسی، تاریخی، فرهنگی و آنتروپولوژیک خود باز تعریف می شود.

• «هویت ایرانی» ، بخشی از «ابرهویت هندوایرانی و اروپایی» است و در امتداد و به موازات آن است نه در تضاد با آن.

• «من ایرانی» ، بخشی از «ابرمن هندوایرانی و اروپایی» است و در امتداد و به موازات آن است نه در تضاد با آن.

• «هویت ایرانی» و «من ایرانی» باید افزون بر ذهن خودآگاه در ذهن ناخودآگاه هر انسان «تمدن ایرانی» در جریان پروسه آموزش و پرورش و آموزش عالی بنشیند تا «کدهای فرهنگی» و «ارزش ها» و «روابط اجتماعی » مشابه و هماهنگ و پیشرفته ایجاد کند. شایان گفتن است که ذهن ناخودآگاه تا ۹۵ درصد فعالیت های انسانی را کنترل می کند درصورتی که سهم ذهن خود آگاه حدود ۵ درصد است.

• «هویت ایرانی» که بر پایه تئوری «من ایرانی» تعریف می شود بر اساس شاخص های چهارگانه زبانی، تاریخی، فرهنگی و آنتروپولوژیک شکل می گیرد. در تعیین این هویت شاخص مذهبی دخالت ندارد.

• هویت ایرانی یک هویت تمدنی و فرا ملی خواهد بود که کشورهای نه گانه تمدن ایرانی (تاجیکستان، افغانستان، ایران، کردستان (در عراق، سوریه و ترکیه) ، بلوچستان (در پاکستان) ، آران (باکو)، ارمنستان، ایریستون ( استیا و آلانیا)، تالش شمالی) را فرا خواهد گرفت و از آنجایی که در سطحی بالاتر از هویت های ملی و محلی است، با این هویت های کوچکتر برخورد پیدا نمی کند بلکه همه هویت های ملی و محلی کوچکتر زیر مجموعه ای از این فرا هویت تمدنی خواهند بود.

• «من ایرانی» از چهار « من ایرانی» شامل ؛ «من کنونی ایرانی»، «من گذشته ایرانی»، «من آینده ایرانی» و « طرحواره ذهنی و برداشت من ایرانی نسبت به خود» شکل می گیرد. هر یک از بخش‌های چهارگانه «من ایرانی» خود با چهار شاخص زبان شناسی، تاریخی، فرهنگی و آنتروپولوژیک تعریف می شوند.

• بخش یکم «من ایرانی» یا «من کنونی ایرانی»، هویت ایرانی شخصی است که در حال حاضر دارای دست کم سه شاخص از شاخص های چهارگانه زبان شناسی، تاریخی، فرهنگی و آنتروپولوژیک ایرانی باشد.

• بخش دوم «من ایرانی» یا «من گذشته ایرانی»، هویت ایرانی شخصی است که در گذشته دارای دست کم سه شاخص ﺍز شاخص های چهارگانه زبان شناسی، تاریخی، فرهنگی و آنتروپولوژیک ایرانی بوده باشد.

• بخش سوم «من ایرانی» یا «من آینده ایرانی»، هویت ایرانی شخصی است که در آینده دارای دست کم سه شاخص از شاخص های چهارگانه زبان شناسی، تاریخی، فرهنگی و آنتروپولوژیک ایرانی خواهد شد.

• بخش چهارم «من ایرانی» یا «طرحواره ذهنی و برداشت من ایرانی نسبت به خود»، هویت ایرانی شخصی است که ساختار ذهنی و برداشت و إحساس او نسبت به خود دست کم در سه شاخص از شاخص های چهارگانه زبان شناسی، تاریخی، فرهنگی و آنتروپولوژیک ، ایرانی است.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد و پایبند به بیانیه جهانی حقوق بشر است و بر این باور است که این بیانیه نسخه بروز شده ، نخستین بیانیه تاریخی حقوق بشر است که از استوانه کورش بزرگ و فرمان او پس از تصرف بابل متاثر است. اندیشکده ایرانزمین بر این باور است که استوانه کورش و بیانیه جهانی حقوق بشر در راستا و امتداد ارزشهای فرهنگ اصیل إیرانی و ارزش های ابرتمدن هندوایرانی و اروپایی هستند.

• همه مردم در عقاید فرهنگی دینی و ایینی خود ازادند و هیچ کس حق تحمیل هیچ عقیده ای را بر دیگران ندارد.

• تحمیل عقیده و سبک خاصی از زندگی به مردم نه تنها ناقض حقوق بشر مدرن است بلکه فرهنگ اصیل إیرانی چه در تاریخ ایران و چه در اسطوره های ایرانی همواره در طول تاریخ با ان مخالفت داشته است. رفتار انسانی و بزرگ منشانه کورش در پاسبانی از حقوق همه مردمان شاهنشاهی ایران و بویژه استوانه او از سویی و از سوی دیگر شکست اسفندیار قهرمان زرتشتی از رستم مهر دین در اسطوره های ایرانی که برخلاف گفته های خود زرتشت بزرگ، قصد بزور زرتشتی کردن مهردینان إیرانی در سیستان را داشته است از نمونه های هماهنگی تاریخ و اسطوره های إیرانی در محکومیت تحمیل عقاید و نقض بنیادین حقوق بشر است.

• اندیشکده ایرانزمین براین باور است که هرکس در کوتاه مدت دین و مذهب خود و یا عدم وجود انها را برحسب عادت وسنت و تبلیغات اما در بلند مدت بر اساس ضریب هوشی و شخصیت روانی و باطن و منتالیته خود انتخاب خواهد کرد.

• اندیشکده ایرانزمین بر این باور است که دوران شاهنشاهی اشکانی بهترین و موفق ترین تجربه ایرانیان برای بهره گیری از دستاوردهای مهم تمدن غربی ( یونانی-رومی) به همراه حفظ استقلال فرهنگی و سیاسی خود است. این تجربه نمونه موفقیت آمیزی از وحدت و ترکیب ابرفرهنگ هند وایرانی اروپایی ( فرهنگ ایرانی و غربی) است. در این دوران شکوفا هم یونان و روم از ایران زمین آموختند و هم ایران زمین از آنها۰ آن دوره فرهنگی و تاریخی که به آن هلنیسم یونانی گفته می شود ریشه های ژرفش را افزون بر یونان در ایران باستان نیز باید جستجو کرد. این تجربه موفق تاریخی می تواند الگویی برای « مدرنیته ایرانی» در عصر مدرن باشد.

• عالی ترین و زیباترین جلوه هنر و فرهنگ و گونه و سبک نقاشی و معماری و موسیقی و ادبیات و تئاتر و باله و…، سبک کلاسیک است، اما از آنجایی که این گونه هنر بسیارگرانقیمت است می توان از گونه های ساده شده و کم هزینه هنر و سبک های دیگر نیز استفاده کرد.

• در ساختمان سازیها و شهر سازیها ، الگوی معماریهای ایران باستان باید اولویت داشته باشند تا هویت تاریخی کشورهای ایران زمین حفظ شوند.

• رادیو و تلویزیون های ملی کشورهای ایران زمینی موظف به ساختن تعداد بسیار زیادی فیلمهای مستند و سینمایی درباره فرهنگ و تمدن و هنر و علم و تکنولوژی و ادبیات و تاریخ ایران باستان می باشند.

• شبکه های تلویزیونی جهانی ایرانی باید فیلمهای مستند فرهنگی و تاریخی درباره ایران باستان به زبانهای ایرانی و اروپایی و زبانهای مهم اسیایی بصورت بیست و چهار ساعته برای جهان پخش کنند . در همین راستا شبکه های تخصصی پخش مستند تاریخی باید تاسیس شوند.

• تکنولوژی خبر و رسانه هایی که اخبار و رویدادهای جهانی را از دیدگاه اندیشکده ایرانزمین تحلیل و تعبیر می کنند نهایت اهمیت را دارد. از اینرو باید شبکه های خبری رادیویی و تلویزیونی و اینترنتی و ماهواره ای به زبانهای تمدن ایرانی و دیگر زبانهای پر کاربرد جهان تاسیس شوند تا دیدگاه های ایرانزمینی را درون کشورها و ملت ها و اقوام تمدن ایرانی از یک سو و از سوی دیگر درون مردمان وکشورهای دیگرابرتمدن هندوایرانی و اروپایی و دیگر مردمان جهان گسترش دهند و بدین گونه حافظ منافع ایرانزمین و اتحادیه کشورهای ایرانی باشند.

• خط و نوشتار کشورهای تمدن ایرانزمینی باید به خط ایرانیک که حاصل پژوهشهای ذبیح بهروز و و پژوهشها و اصلاحات رضا هازلی ( کی اشکان اردلان افشار نادری ) است تغییر کند.

• مردمان ایرانزمین از نظر فرهنگی به دلیل داشتن اصل ها و ریشه های مشترک زروانی-میترایی با نهاد های کانونهای قدرت جهانی و سازمانها و اُوردر ها و لژهای وابسته آنها باید با انها همکاری و هم اندیشی نزدیک داشته باشند و مردمان ایرانی در این سازمانها که از کانونهای قدرت جهانی هستند باید به تعداد بیشتری عضو شده و فعالیت و نفوذ جدی تری داشته باشند. این اصل برای دفاع از منافع ایران و تمدن إیرانی در کانونهای قدرت جهانی و سازمانهای تاریخی قدرت ضروری و اجتناب ناپذیراست.

• تقویم و گاهشماری رسمی ایران زمین ، گاهشماری هفت هزار و هفتصد ساله مهری خواهد بود که استاد سیاوش اوستا انرا بر پایه رصد زرتشت و خیام و کارهای استاد ذبیح بهروز و استاد احمد بیرشک و تطبیق انها با حوزه های باستانشناسی ایرانویچ یا BMAC و ANDRONOVA بنیان گذاشت و بعدا به پیشنهاد رضا هازلی ( کی اشکان اردلان افشارنادری)، محاسبات آن دقیق ترشد. همچنین کاربرد گاهشماری سه هزار و هفتصد ساله زرتشتی استاد ذبیح بهروز نیز در کنار آن مجاز است. ( امسال ۷۷۵۵ میترایی، ۳۷۵۵ زرتشتی ، ۲۰۱۷ میلادی)

• پژوهش و تحقیق در زمینه زبانها و ادبیات باستانی هند و إیرانی و هند و اروپایی باید گسترش یابد، در این راستا نهضت ترجمه متنهای کهن از زبانهای سنسکریت و اوستایی و پهلوی و لاتین به زبان دری با گویش پارسی باید اغاز شود.

• آموزش زبانهای باستانی ، إیرانی، هندوایرانی و هندواروپایی در ایران و کشورهای تمدن إیرانی باید گسترش یابد تا جایی که باید به خلق و گسترش ادبیات نوین پهلوی، اوستایی، سانسکریت و لاتین بینجامد.

• نام رسمی زبان رسمی کشور ایران و یکی از زبانهای رسمی کشورهای ایرانزمینی ،همانگونه که در کتیبه داریوش بزرگ در ایران و کتیبه کانیشکا در أفغانستان به دست امده است، زبان “آریه” است که در طول زمان با تغییرات آوایی بر أساس علم زبانشناسی به زبان “آری” و سپس با قانون زبانشناسی هندو اروپایی تغییر “آ” به “د” ، به گونه “دری” در آمده است. همچنین شایان یادآوری است که حرف معرفه «د» در زبانهای هندواروپایی بسیار متداول است و این حرف با حرف The انگلیسی ریشه مشترک دارد. برای نمونه امروزه در زبان پشتو به افغانستان، « د افغانستان» می گویند. بنابراین نام «دری» نیز از دو بخش « د » به اضافه «آری» ساخته شده است و «د» آغازین حرف معرفه است. پس از اسلام زبان آری یا دری با گویش پارسی را به اختصارزبان پارسی نیز می نامند.

• زبان رسمی کشور شاهنشاهی گزینشی ایران و یکی از زبانهای رسمی دیگر کشورهای حوزه تمدن إیرانی زبان دری با گویش پارسی خواهد بود. اما هر کشوری زبان خود را نیز همانند زبان دری به عنوان زبان رسمی یکم یا دوم به کار خواهد برد.

• آموزش زبانهای گوناگون ایرانی ( دری، پارسی، تاجیکی، پشتون، کردی، لری، گیلکی، مازنی، تالشی، ارمنی، بلوچی و …) در کشور ایران و همه کشورهای تمدن ایران زمین در همه مقاطع تحصیلی ازاد است.

• درکشور ایران، تنها زبان رسمی و زبان آموزش دولتی ، زبان دری خواهد بود.

• آموزش به دیگر زبانهای ابرتمدن هندوایرانی و اروپایی در مدارس خصوصی و برای آموزش خصوصی و با شرط آموزش عمیق زبان دری، آزاد خواهد بود.

• تلاش برای همگرایی الفبایی و واژه نامه ای سه شاخه مهم زبان دری یعنی ۱) دری تاجیکی ۲) دری پشتو و ۳) دری پارسی بوسیله فرهنگستان بزرگ زبان دری که ناظر بر فرهنگستانهای هر سه کشور تاجیکستان، أفغانستان و ایران خواهد بود، باید انجام شود.

• الفبای هر سه شاخه زبان دری باید به الفبای «ایرانیک» تغییر پیدا کند.

• جشن نوروز و مهرگان و سده به عنوان بزرگترین جشنهای ایرانی در کشورهای تمدن ایرانزمینی باید به طور کامل احیا، و جشن گرفته شوند.

• جشن زادروز مهر یا شب یلدا باید جشن رسمی شود.

• جشن زادروز زرتشت باید جشن رسمی شود.

• تمام جشنهای ملی و ایینی ایران باستان باید احیا شوند.

• مدرنیته و مدرنیسم در تضاد با اندیشه خردگرایی ایرانی که به ویژه در فلسفه گاهانی زرتشت تبلور یافته است نیست و ایندو در امتداد هم و مکمل یکدیگرند. و اندیشکده ایرانزمین عمیقا به خردگرایی باوردارد و ان را تنها راه اداره جامعه می داند.

• اندیشکده ایرانزمین حکومت را پدیده أی زمینی می داند و بر این باور است که تمام ارکان حکومت و قوای سه گانه ( مجریه ، مقننه و قضاییه ) باید بر پایه فلسفه سیاسی عصر روشنگری و تئوری قرارداد اجتماعی در کارهای روشنفکران و اندیشمندانی چون توماس هابز ، جان لاک، ژان ژاک روسو و شارل دو مونتسکیو تعریف شود.

• جشنها و ایین ها و سنت های فرهنگی و غذا ها و صنایع دستی و … تمدن ایرانزمینی باید جهانی شوند و در دیگر کشورها گسترش داده شوند.

• نام «دریای خزر» باید به نام تیره ایرانی باستانی کاسپی به« دریای کاسپی» یا «دریای کاسپیان» تغییر داده شود که نام نیای مشترک هم مازندرانیان و هم گیلانیان و هم تالشی هاست.

• نام دریای عرب باید به دریای پارس تغییر داده شود.

• برای حفظ نام خلیج فارس ( شاخاب پارس) کمپینی جهانی باید براه بیفتد و خط هواپیمایی به همین نام که بهترین خط هواپیمایی جهان باشد تاسیس شود.

• با تشکیل فرهنگستان زبان دری زمینه جایگزینی واژگان بیگانه و بویژه واژگان عربی از زبان دری و رساندن انها به حداکثر تا بیست درصد گنجینه واژگان فراهم شود. در این فرهنگستان باید تمرکز ویژه روی جایگزینی واژگان عربی و دستور زبان عربی باشد و جایگزینی انها با واژگانی با ریشه های اوستایی و سنسکریت و پهلوی و حتا لاتین، چه انکه زبان لاتین زبانی هند وایرانی و اروپایی است و دارای ریشه های ژرف تاریخی و یگانه با زبان دری پارسی است. همچنین از گنجینه واژگان دیگر زبانهای إیرانی معاصر نیز برای غنای زبان دری باید استفاده کرد.

• عرب زدایی از فرهنگ ایران زمین باید اغاز شود و این به مفهوم عرب ستیزی نیست تنها حفظ خویشتن خویش است. از اینرو مبارزه بسیار جدی با عرب مابی و مظاهر فرهنگ عربی از تلفظ واژگان گرفته تا خط و نوشتار و دیگر مظاهر فرهنگی باید اغاز شود.

• اسلام را از عربیت باید جدا کرد و در این راه باید قران تنها به زبان دری پارسی منتشر شود یا به دیگر زبانهای ایرانی و نه به زبان عربی. در همین راستا نماز و اداب و رسوم ایرانیانی که بر اسلام باقی مانده اند باید به زبان دری باشد. همچنین اسلام باید از یک مکتب فقهی به یک مکتب شخصی اخلاقی تغییر ماهیت دهد و اصلاحات بسیاری در برخی باورهایش مانند” وحی “داده شود و باید ان را زمینی کرد تا زمینه اصلاح و تغییرش فراهم اید. در هر صورت اصلاحات در این دین که ایران و منطقه و جهان را به اشوب کشیده است بسیار ضروری است و بهتر است از داخل و بوسیله خود باورمندان به ان صورت پذیرد تا بیشتر مؤثر واقع شود.

• فرهنگ ایرانی و ایران زمینی باید از حالت تدافعی خارج شود و حالت تهاجمی به خود بگیرد.

• کاوشهای باستان شناسی بسیار وسیعی باید در تمام حوزه های باستان شناسی ایران زمین انجام شود.

• موزه های باستانشناسی بسیار بزرگی باید در مرکز های استانها و در پایتخت های کشورهای حوزه تمدن ایرانی ایجاد شوند.

• حوزه های باستان شناسی تمدن ایرانی و مردمان ایرانی شامل تمام دوره های سه گانه باستانشناسی بشری از عصر سنگ گرفته تا عصر برنز و آ هن است و شامل اما نه محدود به حوزه های باستان شناسی زیر است:

حوزه باستان شناسی Andronova، BMAC یا حوزه باستانشناسی خراسان بزرگ و ایرانویچ و بلخ، حوزه باستان شناسی آنو، حوزه باستانشناسی YAZ ، حوزه باستانشناسی تپه سیلک کاشان، حوزه باستانشناسی شهر سوخته سیستان، حوزه باستانشناسی جیرفت کرمان، حوزه باستانشناسی تپه حسنلو ، حوزه باستانشناسی زیویه در کردستان، حوزه باستان شناسی گنج دره هرسین کرمانشاه، حوزه باستان شناسی تپه گوبکلی در کردستان ترکیه، حوزه باستان شناسی دژ اربیل در کردستان عراق، حوزه باستانشناسی تمدن هیتی در کردستان ترکیه، حوزه باستان شناسی تمدن اورارتو در کردستان ترکیه، حوزه باستان شناسی شهر اشکانی پالمیرا در سوریه، حوزه باستان شناسی تیسفون در عراق، حوزه باستان شناسی تمدن سند و هاراپا در هند و پاکستان، حوزه باستانشناسی تریپولی در اوکراین ، حوزه باستان شناسی رود دانوب در اروپا ، حوزه باستان شناسی مصر باستان پس از ورود هیکسوس ها، حوزه باستانشناسی سومر باستان، حوزه باستان شناسی بابل پس از ورود کاسپی ها و سکا ها، حوزه باستان شناسی لرستان در عصر مفرغ، حوزه باستان شناسی خوارزم، حوزه های باستان شناسی سکاها و سرمت ها در سراسر اروپا و «کورگان» های آنها ، حوزه های باستان شناسی پارس در دوران های گوناگون، حوزه باستان شناسی شهر ری، حوزه های باستان شناسی گیلان و مازندران، حوزه باستان شناسی آذربایجان ، حوزه های باستانشناسی ارمنستان و گرجستان و استیا و آلانیا و سراسر قفقاز و افغانستان و شمال هندوستان.

• کمیته های ویژه ای برای به رسمیت شناختن قتل عام و جنوساید و کشتار ایرانیان باستان به دست اعراب مسلمان باید ایجاد شود و با خرج دولت ایران بناهای یادبودی برای این کشته شدگان در تمام شهر ها و روستا های ایران و در همه پایتختهای کشورهای جهان ساخته شود.

• ساختمانها و کاخها و دژها و اتشکده های باستانی همه باید بازسازی شوند.

• باید در همه شهرهای ایران و بویژه در مراکز استانها ی کشور ایران و دیگر کشورهای حوزه تمدنی ایرانزمینی مؤسسات و بنیادها و دانشگاه های ویژه ایرانشناسی و بر پایه اندیشکده ایرانزمینی برای تربیت کادرها ی اداری و سازمانی و اطلاعاتی میهن پرست و ایرانگرا تاسیس شود.

• باید با هزینه دولت شاهنشاهی گزینشی ایران کرسی های ایرانشناسی در دانشگاه های معتبر جهانی دایر شود.

• باید جشنواره ها و فستیوال های هنری و فرهنگی و سینمائی مهمی در شاهنشاهی گزینشی ایران و دیگر کشورهای حوزه تمدنی ایران زمین با موضوع فرهنگ و هنر ایرانی تاسیس شوند.

• باید شاهنشاهی ایران و دیگر کشورهای حوزه تمدنی ایران زمین حضور گسترده ای در جشنواره ها و نمایشگاه های جهانی داشته باشند.

• پس از تغییر خط زبان دری و دیگر زبانهای ایرانی ، باید توجه ویژه ای به گسترش انها در جهان شود و باید زبان دری پارسی به عنوان یکی از زبانهای رسمی سازمان ملل متحد شناخته شود.

• باید تورنمنت ها و مسابقات مهم ورزشی در شاهنشاهی گزینشی ایران و کشورهای حوزه تمدنی ایران زمین برگزار شود.

• باید ورزشهای باستانی ایران افزون بر کشتی، یعنی ورزشهای زورخانه ای و چوگان ایرانی احیا شوند و جشنواره های انها بر پا شود و بخشی از ورزشهای رسمی المپیک شوند.

• باید داستانهای تاریخی و ادبی شاهنامه فردوسی در طی قراردادهایی با هالیوود ساخته شوند و بصورت گسترده در سطح جهانی به نمایش در ایند.

• باید سمفونی های کلاسیک شخصیت های تاریخی و دانشمندان و شاهان بزرگ ایران زمین و حوزه تمدنی ایرانی ساخته شوند.

• باید باله کلاسیک داستانهای تاریخی و اسطوره های شاهنامه در همکاری با بالشوی تئاترمسکو ساخته شوند و در تمام جهان به نمایش در ایند.

اصلهای سیاسی و مدیریتی ایران زمین، شاهنشاهی گزینشی ( جمهوری پارلمانی با حفظ سنت های ایرانی ) برای کشور ایران

• اندیشکده ایرانزمین باورمند به اصل « ایران کشور مردمان و اقوام ایرانی» است.

• اندیشکده ایرانزمین خواهان تصویب قانون «کشور ایرانی» در دو مجلس ایران ( مهستان و خانه نمایندگان) است که به موجب آن « هویت کشور ایران» و « تعریف قوم ایرانی» آشکارا بیان شده باشد.

• اندیشکده ایرانزمین باور به «دموکراسی ملی» دارد. این به مفهوم «مردمسالاری» احزابی است که کشور-ملت ایران و هویت ایرانی و اصالت تاریخی ایران و جهان ایرانی (تمدن ایرانی) را به رسمیت بشناسند و به هیچ عنوان جهان وطن نباشند، چه جهان وطن کمونیست و چه جهان وطن اسلامگرا و … .

• اندیشکده ایرانزمین به شدت مخالف هرگونه «سید کراسی» و یا «مغول کراسی» و یا قدرت گیری سیاسی افرادی است که اصل و نسب ایرانی ندارند یا اصل خود را هرچند در گذشته های دور با القاب نژادپرستانه ای مانند «سید» به مفهوم آقا و سرور به حجاز و عربستان یا کشورهای دیگر می رسانند و معتقد است تمام القاب نژادپرستانه که به خاطر رابطه خونی با شخصی یا سرزمینی بویژه غیر ایرانی است باید حذف شوند.

• بر پایه علم جامعه شناسی و بر پایه اصول اندیشکده ایرانزمین «قوم ایرانی» باید دست کم سه شاخص از چهار شاخص تعریف قومی اش ایرانی باشد.

• شاخص های « هویت قومی» بر پایه علم جامعه شناسی و اندیشکده ایرانزمین عبارتند از: ۱) «تاریخ مشترک» به مفهوم شرکت در تاسیس ایران ۲) «زبانشناسی» به مفهوم داشتن زبان هندوایرانی یا دست کم هندواروپایی ۳) «آنتروپولوژی فرهنگی» به مفهوم جشن ها و سنت ها و سال نو و گاهشماری وبه رسمیت شناختن جشن‌های بزرگ ایرانی مانند «نوروز» و «مهرگان» و «سده» ۴) «آنتروپولوژی زیستی» به مفهوم ایرانی بودن دست کم یکی از سه هاپلو گروپ های ژنتیکی yDNA, mt DNA, Autosomal DNA

• قوم های ایرانی شامل اما نه محدود به اقوام زیر است: پارس، آذری، کرد، لر، بختیاری، بلوچ، گیلکی، مازندرانی، تالشی، تاجیکی، پشتون، آلانی (استیایی)، ارمنی وچند تیره کوچک دیگر.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به «رنسانس ایرانی» در امتداد و به موازات «رنسانس اروپایی» و «عصر روشنگری» در اروپاست.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به «انقلاب ایرانی» در حوزه سیاسی به عنوان ضمانت اجرای «رنسانس ایرانی» و تغییر جهت تمدنی ایران از توحش عربی به ابر تمدن هندوایرانی و اروپایی است.

• سیستم حکومتی کشور ایران و کشورهای همسایه تمدن ایران زمینی باید شاهنشاهی گزینشی مردمسالار پارلمانی ( جمهوری پارلمانی با حفظ سنت های ایرانی ) باشد.

• اندیشکده ایرانزمین حکومت را پدیده أی زمینی می داند و بر این باور است که تمام ارکان حکومت و قوای سه گانه ( مجریه ، مقننه و قضاییه ) باید بر پایه فلسفه سیاسی عصر روشنگری و تئوری قرارداد اجتماعی در کارهای روشنفکران و اندیشمندانی چون توماس هابز ، جان لاک، ژان ژاک روسو و شارل دو مونتسکیو تعریف شود.

• اندیشکده ایرانزمین، بر این باور است که بر أساس خردگرایی و فلسفه سیاسی مدرن، مفهوم “فر” یا ” خورنه ” در اوستا را که در فلسفه سیاسی ایران باستان از ان نام برده شده است باید باز تعریف کرد و جنبه های آسمانی و الهی و ایزدی انرا زدود. بر این أساس، مفهوم مدرن “فر” یا “خورنه” هر فردی در واقع «لجیتیمسی» آن فرد، و به معنای شایستگی ها و ویژگیهای ان فرد است و نه ارتباط ویژه الهی، آسمانی یا فرا زمینی. با چنین تعریف علمی و زمینی از “فر” یا “خورنه” که با تئوری قرارداد اجتماعی که در کارهای توماس هابز و جان لاک امده است، تطبیق دارد، مراد از “فر ایزدی” ، ویژگیهای خوب أخلاقی و مراد از “فر شاهی” ، ویژگیها و شایستگی های یک فرد برای حکومت و مراد از “فر إیرانی ” ویژگیهای فرهنگی، زبانی ، تاریخی و انتروپولوژیک یک فرد که متعلق به حوزه تمدنی ایران زمین است می باشد و در این مفهوم ها “فر” یا “خورنه” همان ویژگیها و صفات است. و فرهای سه گانه «ایزدی، شاهی و ایرانی» همان «لجیتیمسی» سه گانه برای شخص یا اشخاص دارای قدرت سیاسی است.

• بر پایه تعریف مدرن “فر” یا “خورنه” که در بند بالا آمده است، بالا ترین مقام سیاسی ایران زمین با گزینش آزاد مردم در انتخابات آزاد، “شاهنشاه گزینشی” است که باید دارای فرهای سه گانه “فر ایزدی” ، “فر شاهی” و “فر إیرانی” یا به عبارت دیگر «لجیتیمسی» باشد. همچنین این فرهای سه گانه را باید استانداران یا شاهان محلی منصوب نخست وزیر نیز در کیفیتی نه لزوما مانند شاهنشاه داشته باشند.

• «فرهمندی (لجیتیمسی) » «شاهنشاهی گزینشی» ایران همان دارا بودن سه فر «ایزدی، شاهی و ایرانی» در معنای مدرن آن بوسیله «شاهنشاه برگزیده» مردم در انتخابات آزاد است.

• در طول تاریخ ایران سیستم حکومتی شاهنشاهی و یا پادشاهی با هویت هزاران ساله ایران گره خورده است تا جایی که برترین و بزرگترین شاهکار ادب و اسطوره و تاریخ ایران ” شاهنامه” نامیده می شود. از اینرو اندیشکده ایرانزمین با حفظ این نام محتوای آنرا مدرن کرده و به ساختار جمهوری پارلمانی نزدیک می کند تا هم سنت «شاهنشاهی ایرانی» و اصالت تاریخ و تمدن ایرانی حفظ شود و هم محتوای مدرن مردمسالارانه با گزینشی کردن و غیر موروثی کردن شاهنشاه برای دو دوره محدود هفت ساله افزوده گردد. هرچند که در این حکومت نیز قدرت اصلی دست نخست وزیر است که بوسیله أحزاب سیاسی برگزیده مردم در پارلمان انتخاب شده و بوسیله شاهنشاه برگزیده ، حکمش تنفیذ می گردد.

• اصطلاح “شاهنشاهی” در طول تاریخ ایران بویژه در دوران باستان، برای نوع خاصی از حکومت غیر متمرکز که گاهی بصورت فدراتیو و گاهی بصورت کنفدراتیو اشکار شده است به کار رفته است. در این نوع حکومت با وجود شاهان محلی که گاهی حتا قدرت ضرب سکه مخصوص بخود و ارتش محلی خود را داشته اند ، شاهنشاه کلی در ایرانزمین عامل وحدت تمدنی و سرزمینی مردمان تمدن إیرانی بوده است که این شاهنشاه ، شاه همه ان شاهان هم محسوب می شده است. نمونه بارز این حکومت را در شاهنشاهی ساتراپی و فدراتیو هخامنشی یا در شاهنشاهی کنفدرال ماد و اشکانی در تاریخ می بینیم. اندیشکده ایرانزمین این حکومت غیرمتمرکز تاریخی ایران را با تمرکز بیشتری بسته به شرایط روز مردمان إیرانی و شرایط جهانی ، از ساختار فدراتیو و کنفدراتیو به ساختار غیر متمرکز اما یکپارچه ( یونیتاری) تغییر می دهد.

• اصطلاح “پادشاهی” در طول تاریخ ایران، دو گونه به کار برده شده است ؛ یکی پادشاهان محلی تیره های إیرانی بوده اند که درواقع نقش استانداران را با اختیارات بیشتر داشته اند و همه تابع شاهنشاه ایران زمین که شاه همه انها بوده است، بوده اند. این شاهنشاه زمانی در ماد و زمانی در پارس و گاهی نیز در خراسان بزرگ و پارت بوده است. از جمله این پادشاهی های محلی می توان از پادشاهی تبرستان، پادشاهی گیلانشاهان در گیلان ، پادشاهی سیستان، پادشاهی مرو و خراسان ، پادشاهی کردانشاه ماتیکان در کردستان ، پادشاهی اتورپاتگان، پادشاهی شروانشاهان ، پادشاهی ماد ، پادشاهی پارت ، پادشاهی پارس، پادشاهی سکاها و … نام برد . نوع دوم مفهوم پادشاهی متمرکز سراسری ایران است که این نوع را بویژه در دوران پسا ساسانی ( پس از اسلام )، برای نوع خاصی از حکومت متمرکز که در ان همه قدرت حول شخص شاه متمرکز می شده است و شاه در همه أمور کوچک و بزرگ در سراسر ایران دخالت می کرده است به کار برده اند . اندیشکده ایرانزمین از انجایی که شاهان را استانداران إیرانی می داند با نوع نخست این تعریف بیشتر هماهنگی دارد و نوع نخست و باستانی پادشاهی را درون سیستم شاهنشاهی با إصلاحات لازم به کار می برد. اندیشکده ایرانزمین به هیچ روی پادشاهی متمرکز مطلقه یا سلطنت متمرکز مطلقه را که نوع تحریف شده و عربی-إسلامی شده ساختار حکومتی همواره غیر متمرکز تمدن إیرانی بویژه پس از اسلام است، به رسمیت نمی شناسد، البته باید توجه کرد که در اینجا مراد از عدم تمرکز، فدرالیسم نیست.

• اصطلاح “شاهنشاه موروثی” در اندیشکده ایرانزمین معادل اصطلاح “مونارک” در ترمینولوژی و علوم سیاسی است با در نظر گرفتن ویژگیهای منحصر بفرد کشور ایران و کشورهای تمدن إیرانی از نظر تاریخی، تمدنی، اجتماعی، فرهنگی، هویتی و سنت سیاسی. بنا به شرایط امروز فرهنگ و تمدن ایران و جهان، و امکان فراوان تبدیل شدن حکومت موروثی به حکومت باندی، اندیشکده ایرانزمین «حکومت موروثی» و ازجمله «شاهنشاهی موروثی» را پیشنهاد نمی کند.

• اصطلاح “شاهنشاه برگزیده ” در اندیشکده ایرانزمین معادل اصطلاح “رئیس جمهور” در ترمینولوژی علوم سیاسی است با در نظر گرفتن ویژگیهای منحصربفرد کشور ایران و کشورهای تمدن إیرانی از نظر تاریخی، تمدنی، اجتماعی، فرهنگی، هویتی و سنت سیاسی. «شاهنشاه برگزیده» درواقع همان «رئیس جمهور» در نظام «جمهوری پارلمانی» است که نقش تشریفاتی برای انجام مراسم ملی دارد و نمادی است برای وحدت ملی. این شاهنشاه برگزیده مهمترین وظیفه و قدرتش در حفظ «کیان و وحدت ملی» و «تمامیت ارضی» ایران است و ابزار قدرتش «گارد شاهنشاهی» و « سازمان اطلاعات گاردشاهنشاهی» است.

• اصطلاح سیستم حکومتی ” شاهنشاهی موروثی” در اندیشکده ایرانزمین معادل اصطلاح “پادشاهی” یا “مونارکی” در ترمینولوژی علوم سیاسی است با در نظر گرفتن ویژگیهای منحصر بفرد کشور ایران و کشورهای تمدن إیرانی از نظر تاریخی، تمدنی، اجتماعی، فرهنگی، هویتی و سنت سیاسی. اندیشکده ایرانزمین با توجه به شرایط امروز ایران و جهان و سابقه تبدیل سیستم موروثی به هژمونی یک باند وابسته به خاندان های رانت خوار، چنین سیستمی را برای ایران پیشنهاد نمی کند.

• اصطلاح سیستم حکومتی “شاهنشاهی گزینشی” در اندیشکده ایرانزمین معادل اصطلاح “جمهوری” در ترمینولوژی علوم سیاسی است با در نظرگرفتن ویژگیهای منحصربفرد کشور ایران و کشورهای تمدن إیرانی از نظر تاریخی، تمدنی، اجتماعی، فرهنگی ، هویتی و سنت سیاسی . چنین حکومتی ایده آل و هدف نهایی «اندیشکده ایرانزمین» است.

• اصطلاح سیستم حکومتی “شاهنشاهی موروثی مردمسالار پارلمانی” در اندیشکده ایرانزمین معادل اصطلاح “پادشاهی پارلمانی” در ترمینولوژی و علوم سیاسی است با در نظر گرفتن ویژگیهای منحصر بفرد کشور ایران و کشورهای تمدن إیرانی از نظر تاریخی، تمدنی ،اجتماعی ، فرهنگی ، هویتی و سنت سیاسی. اندیشکده ایرانزمین با توجه به شرایط امروز ایران و جهان و سابقه تبدیل سیستم موروثی به هژمونی یک باند وابسته به خاندان های رانت خوار، چنین سیستمی را برای ایران پیشنهاد نمی کند.

• اصطلاح سیستم حکومتی “شاهنشاهی گزینشی مردمسالار پارلمانی” در اندیشکده ایرانزمین معادل اصطلاح “جمهوری پارلمانی” در ترمینولوژی و علوم سیاسی است با در نظر گرفتن ویژگیهای منحصر بفرد کشور ایران و کشورهای تمدن إیرانی از نظر تاریخی، تمدنی ، اجتماعی، فرهنگی، هویتی و سنت سیاسی . چنین حکومتی ایده آل و هدف نهایی اندیشکده ایرانزمین است.

• اصطلاح سیستم حکومتی “شاهنشاهی گزینشی مردمسالار ریاستی” در اندیشکده ایرانزمین معادل اصطلاح “جمهوری ریاستی” در ترمینولوژی و علوم سیاسی است با در نظر گرفتن ویژگیهای منحصر بفرد کشور ایران و کشورهای تمدن إیرانی از نظر تاریخی ، تمدنی، اجتماعی، فرهنگی ، هویتی و سنت سیاسی. از نظر اندیشکده ایرانزمین در «دوران گذار» و « بحران» در کشور چنین حکومتی پذیرفته شده است. در این حکومت «قدرت شاهنشاه برگزیده» در مواقع اضطراری و بحرانی بالا می رود تا «وحدت و نظم کیان ایران زمین» و « تمامیت ارضی» آن حفظ شود.

• اندیشکده ایرانزمین سیستم حکومتی شاهنشاهی گزینشی مردمسالار ریاستی ( جمهوری ریاستی ) را به دلیل تمرکز بیش از حد قدرت در دستان یک نفر پیشنهاد نمی کند. در سیستم ریاستی برای کشور ایران با بافت متنوع فرهنگی و قومی امکان پیاده سازی مکانیزم ( Check & Balances) یا همان سیستم بالانس و نظارت میان قوا ی سه گانه بسیار دشوار خواهد بود. همچنین تجربه نشان داده است که در کشورهای خاورمیانه، سیستم ریاستی به راحتی قابلیت تبدیل شدن به یک حکومت خودکامه و دیکتاتوری چه از نوع اوتوریتر و یا توتالیتر را خواهد داشت اما، در «دوران گذار» و « بحران» در کشور چنین حکومتی پذیرفته شده است. در این حکومت «قدرت شاهنشاه برگزیده» در مواقع اضطراری و بحرانی بالا می رود تا «وحدت و نظم کیان ایران زمین» و « تمامیت ارضی» آن حفظ شود.

• اصطلاح “شاهنشاهی تمدنی إیرانی” در اندیشکده ایرانزمین ، معادل اصطلاح “اتحادیه کشورهای تمدن إیرانی” یا «اتحادیه جهان ایرانی» در ترمینولوژی علوم سیاسی است، با در نظر گرفتن ویژگیهای منحصر بفرد کشور ایران و کشورهای تمدن إیرانی از نظر تاریخی، تمدنی، اجتماعی، فرهنگی، هویتی و سنت سیاسی. در این «شاهنشاهی تمدن ایرانی» برخی کشورهای اتحادیه می توانند بصورت و با نام « جمهوری» نیز وجود داشته باشند. مکانیزم چنین اتحادیه ای باید از «جامعه مشترک» به « کنفدرالیسم» و سپس «فدرالیسم» حرکت کند تا همگرایی میان چندین کشور ایرانی با تمدن مشترک بیشتر شود.

• اصطلاح “شاهنشاه دوره أی تمدن إیرانی” در اندیشکده ایرانزمین معادل اصطلاح” رئیس دوره أی اتحادیه کشورهای تمدن إیرانی” در ترمینولوژی علوم سیاسی است، با در نظر گرفتن ویژگیهای منحصر بفرد کشور ایران و کشورهای تمدن إیرانی از نظر تاریخی، تمدنی، اجتماعی، فرهنگی، هویتی و سنت سیاسی که معمولا بصورت دوره أی و چرخشی میان کشورهای گوناگون تمدن ایرانی برای مدت یک سال انتخاب می شود.

• اصطلاح “پادشاهی استانی” به سطح دوم از تقسیمات کشوری کشور یکپارچه ( یونیتاری) ایران گفته می شود و در ترمینولوژی علوم سیاسی معادل است با ” حکومت محلی استانی” و از نظر حقوقی و سیاسی تفاوت دارد با «حکومت منطقه ای» که در کشورهای فدرال وجود دارد، چنین حکومتی دو ویژگی حکومت های منطقه ای یعنی « تمامیت ارضی» و « حق حاکمیت ملی» را ندارد و تنها جنبه مدیریتی و خودمدیریتی دارد. پادشاهی استانی «حق حاکمیت ملی (ساورنتی) دولت مرکزی» و «عدم حق حاکمیت (ساورنتی) استانی» و «عدم تمامیت ارضی استانی » و «تمامیت ارضی کل کشور» را می پذیرد. پادشاهی استانی با در نظر گرفتن ویژگیهای منحصر بفرد کشور ایران از نظر تاریخی، سیاسی ، تمدنی ، اجتماعی، اتنیکی، فرهنگی ، هویتی و سنت سیاسی إیجاد می شود. پادشاهی استانی دارای ، پادشاه استانی است که از جانب حکومت مرکزی و از مردم همان استان برای مدت هفت سال منصوب می شود که قدرتش سمبلیک و بسیار محدود و تنها در أمور اضطراری است. همچنین پادشاهی استانی دارای دولت استانی و مجلس استانی «خانه نمایندگان استانی» است که با انتخابات محلی توسط مردم همان استان برای مدت هفت سال انتخاب می شوند . افزون بر ان در شهر ها و روستاهای هر استان انجمنهای شهری و روستایی ( شورا های شهر و روستا ) بوسیله مردم و برای مدت هفت سال انتخاب می شوند.

• اصطلاح ” پادشاه استانی” معادل “استاندار” در ترمینولوژی علوم سیاسی در کشور یکپارچه ( یونیتاری) ایران است. پادشاه استانی بوسیله نخست وزیر دولت مرکزی و با تایید دو مجلس مهستان و نمایندگان و تنفیذ حکم از سوی «شاهنشاه برگزیده کل کشور»، برای مدت محدود هفت سال و حداکثر برای دو دوره از میان مردم همان استان انتخاب می شود. پادشاه استانی مقامی تشریفاتی است و مسئولیت های بسیار کمی دارد و اداره أمور هر استان به عهده دولت و مجلس محلی ( خانه نمایندگان محلی) و انجمنهای شهری و روستایی ان استان است که مستقیما بوسیله مردم ان استان انتخاب می شوند. ” پادشاه استانی” ، گارانتی و ضمانت یکپارچگی کشور است و در صورت استقلال طلبی دولت استانی وظیفه انحلال دولت و مجلس استانی و بر گزاری انتخابات جدید را خواهد داشت. پادشاه استانی قابل برکناری بوسیله نخست وزیر و با تایید دو مجلس مهستان و نمایندگان و یا تنها با حکم «شاهنشاه برگزیده سراسر ایران» می باشد.

• اصطلاح “شاهنشاه بانو” در ترمینولوژی اندیشکده ایرانزمین به شاهنشاه زن گفته می شود و با اصطلاح “شهبانو” به معنی همسر شاهنشاه تفاوت دارد.

• اصطلاح «وزیر یکم» استانی در ترمینولوژی اندیشکده ایرانزمین به بالاترین مقام اجرایی هر استان گفته می شود که ریاست دولت محلی را به عهده دارد. وزیر یکم هر استان از میان نمایندگان مردم در مجلس محلی همان استان انتخاب می شود که معمولا از حزب برنده انتخابات در انتخابات مجلس استانی است. وزیر یکم استانی همان نخست وزیر دولت محلی است که موظف است سیاست های دولت خود را با سیاست های دولت مرکزی هماهنگ کرده و در راستا و امتداد آن به پیش ببرد. «وزیر یکم استانی» هم می تواند بوسیله «پادشاه استانی» برکنار شود و هم بوسیله «نخست وزیر دولت مرکزی» وهم بوسیله استیضاح «مجلس استانی» یا «خانه نمایندگان محلی».

• اصطلاح «کیان ایرانی» در ترمینولوژی اندیشکده ایرانزمین به مرزهای هویتی، اصالتی، تاریخی، فرهنگی و همچنین به تمامیت ارضی کشور ایران و حوزه تمدنی ایران زمین و جهان ایرانی گفته می شود. مسؤولیت اصلی نگهداری و پاسداری از «کیان ایرانی» برعهده شاهنشاه برگزیده ایران، شاهان استانی ( استانداران) و رئیس های جمهور و پادشاهان دیگر کشورهای ایرانی است.

• قانون أساسی اینده کشور ایران و دیگر کشورهای ایران زمین ( تمدن إیرانی) یا «جهان ایرانی» باید در هماهنگی کامل با همه أصول بویژه أصول سیاسی و مدیریتی اندیشکده ایرانزمین باشند .

• برای حفظ تمامیت ارضی کشور ایران و کشورهای تمدن ایران زمینی با وجود داشتن تکثر فراوان قومی بهترین سیستم و ضامن یکپارچگی سیستم، نظام شاهنشاهی گزینشی است.

• برای اتحاد استراتژیک میان طرفداران پادشاهی پارلمانی ( شاهنشاهی موروثی مردمسالار پارلمانی) و جمهوری خواهان إیرانی ، بهترین نظام “شاهنشاهی گزینشی مردمسالار پارلمانی” ( جمهوری پارلمانی با حفظ سنت های ایرانی ) خواهد بود.

• نظام “شاهنشاهی گزینشی مردمسالار پارلمانی ” در واقع همان نظام جمهوری پارلمانی است که ریس جمهور ان که مقامی تشریفاتی با اختیارات و قدرت محدود است، «شاهنشاه برگزیده» نامیده می شود، این شاهنشاه برای یک دوره هفت ساله از میان نمایندگان مجلس مهستان ( سنا) انتخاب خواهد شد و حد اکثر برای سه دوره هفت ساله می تواند در این مقام باقی بماند. بدیهی است که از ان جایی که أساس نظام پارلمانی است، نخست وزیر مقام نخست سیاسی کشور خواهد بود. در این ساختار شاهنشاه تقریبا معادل رئیس جمهور تشریفاتی در نظامها ی جمهوری پارلمانی خواهد بود و قدرت رئیس جمهور در نظامها ی جمهوری ریاستی را نخواهد داشت هرچند از آنجایی که مسئولیت اصلی حفظ «کیان ایرانی» با شاهنشاه برگزیده است، ابزارهای کافی قدرت برای این امر، از جمله «گارد شاهنشاهی ایران» و «سازمان اطلاعات گارد شاهنشاهی ایران» در اختیار او خواهد بود به علاوه حق وتو در اموری که «وحدت ملی» و «کیان ایرانی» را به خطر می اندازد.

• حکومت شاهنشاهی ( پادشاهی فدراتیو و کنفدراتیو وغیرمتمرکز) همواره در تاریخ ایران زمین وجود داشته است. همواره پادشاهی های طبرستان ( مازندران) ، پادشاهی گیلان (گیلانشاهان)، اتورپاتگان و شروانشاهان، کردستان ( کردانشاه ماتیکان و کوردوئن تا حکومت اردلانها) ، سیستان ( چه در باستان و چه تا زمان ملک محمود سیستانی ) ، خراسان ( از پادشاهی های کوشانیان تا پادشاهان أفغان و پادشاهی افشاریان) ، کرمان و پارس ( از پادشاهان محلی دوران مادها تا شاهان فراتداران پارس در زمان إسکندر و جانشینانش )، لرستان ( از پادشاهی کاسپی تا حکومت خاندان زند، ارمنستان و … گاه با اختیارات وسیع اقتصادی ( ضرب سکه) و نظامی ( داشتن نیروی نظامی خود) وجود داشته اند. أوج این نوع حکومت در زمان اشکانیان و مادها بوده است . عامل وحدت در این حکومت شخص شاهنشاه ( شاه شاهان ) بوده است . همچنین از چنین ساختاری در اوستا و کتابهای باستانی با نام “هفت کشور زمین ” در سرزمین نخستین آریاییان یا ایرانویچ نام برده شده است و همچنین چنین ساختاری در اسطوره ها و ادب و تاریخ ایران زمین از جمله در شاهنامه فردوسی بزرگ مشهود است . اما اندیشکده ایرانزمین با توجه به واقعیت های امروزی تمدن إیرانی و تهدیدات معاصر که در جهان باستان وجود نداشته اند، نوع متمرکز تری از این حکومت را پیشنهاد می کند و آن حکومت یکپارچه (یونیتاری) ولی با مدیریت غیرمتمرکز استانی است.

• حکومت پادشاهی ( حکومت متمرکز ) در طول تاریخ ایران به حکومتی گفته می شود که در آن اختیارات اقتصادی ( ضرب سکه ) و نظامی ( داشتن ارتش) مناطق گوناگون ایران متمرکز تر بوده است و حتا حکام محلی و درمواردی شاهان محلی از جانب پادشاه مرکزی مشخص می شدند یا باید تایید او را می داشته اند. از نمونه این حکومت ها در تاریخ ایرانزمین حکومت ساسانی در دوره باستان و حکومت پهلوی در دوران نوین است. در هر دو این حکومت ها به خاطر تمرکز بیش از حد حمایت مناطق ایران زمین از دولت مرکزی ضعیف شد و هر دو این حکومت ها به اشغال ایران توسط اعراب یا عرب مابان و مستعربان انجامید. به خاطر وجود تنها یک ستون با شکستن ان تمام خیمه فرو ریخت.

• اندیشکده ایرانزمین با بررسی ژرف و موشکافانه تاریخ تمدن إیرانی نوع متمرکز تر شده حکومت شاهنشاهی إیرانی با نام «شاهنشاهی گزینشی» یا «جمهوری پارلمانی با حفظ سنت های هزاران ساله ایرانی» را برای ایرانزمین پیشنهاد می کند. که در واقع سنتزی و ترکیبی از شاهنشاهی اشکانی و ساسانی و البته ساختارهای مدرن حکومتی در نظام جمهوری است.

• ملت ایران ملتی است واحد متشکل از گروه های اتنیکی و تیره های گوناگون. برخی از این تیره ها در بخشهای خارج از مرزهای سیاسی ایران خود ملت شده اند اما تعریف این تیره ها درون مرزهای سیاسی ایران گروه اتنیکی یا قوم و تیره است. برای نمونه تیره های اذری و تالشی در درون ایران بخشی از ملت ایران است اما درخارج از ایران بخشی است از ملت آران (باکو) . یا تیره کرد درون ایران بخشی از ملت ایران است اما در کشورهای دیگر می تواند ملت خود را تشکیل دهد. یا قوم پارس در درون ایران بخشی از ملت ایران و در افغانستان بخشی از ملت افغانستان و در تاجیکستان بخشی از ملت تاجیکستان است. و همینگونه است در کشورهای اروپایی برای نمونه گروه اتنیکی فرانسوی در بلژیک بخشی از ملت بلژیک است و در فرانسه ملت فرانسه را تشکیل می دهد.

• ملت-دولت ها یک مفهوم حقوقی و سیاسی نسبتا نوین در تاریخ بشری هستند و پس از جنگ های سی ساله مذهبی در اروپا و با قرارداد «وستفالی» بوجود آمدند. بموجب این قرارداد، «ملت-دولت» قوم یا مجموعه ای از اقوام هستند که دارای «حق حاکمیت ملی» و «تمامیت ارضی» می باشند. یک قوم همزمان می تواند به چند «ملت-دولت» ترجیحا همریشه تعلق داشته باشد. برای نمونه قوم آلمانی یا ژرمن در کشور آلمان بخشی از دولت-ملت آلمان و در کشور اتریش بخشی از دولت-ملت اتریش و در کشور سوئیس بخشی از دولت-ملت سوئیس و در کشور لیختن اشتاین بخشی از دولت-ملت لیختن اشتاین است.

• از نظر فلسفی، نه ملت بر قوم و نه قوم بر ملت برتری دارد، این دو تعریف تنها دو تعریف حقوقی و سیاسی است که در روند و پروسه رشد تاریخ انسانی و با ملاحظات سیاسی درست شده اند.

• در طول تاریخ تمدن ایران زمین و کشورهای ایرانی دو گونه حکومت وجود داشته است. گونه نخست حکومت پادشاهی بوده است که حکومتی متمرکز، و گونه دیگر حکومت شاهنشاهی که حکومتی غیر متمرکز بوده است. هرچند که اکثرا، این دونوع حکومت موروثی بوده اند اما موارد زیادی از گزینش و یا خلع پادشاه یا شاهنشاه به دست بزرگان ایران، چه در ایران باستان برای نمونه در دوران مادها و اشکانیان و هخامنشیان و چه پس از اسلام برای نمونه در دوران نادرشاه افشار (برگزیده شدن نادرشاه در دشت مغان بوسیله حدود بیست هزار نفر از بزرگان کشور و نمایندگان مردم به شاهنشاهی) ، موجود می باشد.

• هرچند بیشتر حکومت های ایران پیش از اسلام شاهنشاهی موروثی وغیرمتمرکز بوده است اما در اندیشکده ایرانزمینی نوع اصلاح شده و متمرکزتر شده شاهنشاهی اشکانی به عنوان شاهنشاهی ایده ال و آرمانی این مکتب با نام شاهنشاهی گزینشی ( جمهوری پارلمانی با حفظ سنت های هزاران ساله ایرانی) نیمه متمرکز شناخته می شود.

• نظام های شاهنشاهی و پادشاهی چنان با تاریخ و هویت کشور ایران و کشورهای تمدن ایران زمین گره خورده اند که شاهکار ادب ، تاریخ و اسطوره ایرانی ” شا هنامه ” نام دارد. از اینرو حتا به جمهوری خواهان إیرانی توصیه می شود که در صورت پیاده سازی محتوای جمهوری پارلمانی در ایران فردا ، شکل و تشریفات و نام شاهنشاهی گزینشی مردمسالار را حفظ کنند. حفظ مدرن شده این سنت، حفظ اصالت تاریخ ایران است.

• بهترین نظام برای اتحادیه کشورهای تمدن ایران زمین ( تاجیکستان، افغانستان، ایران ، کردستان ( کردستان اشغالی در عراق، سوریه و ترکیه) و استیا و الانیا و ارمنستان و بلوچستان ( در پاکستان) و جمهوری آران (باکو) و .. ) نظام شاهنشاهی دوره ای است بدینگونه که هر کدام از این کشورها باید دارای یک پادشاه یا شاهنشاه یا رئیس جمهور باشند و شاهنشاه سمبلیک همه انها باید هر سال به سران یکی از این کشورها تعلق بگیرد و در حال چرخش باشد. در این مفهوم «شاهنشاهی تمدنی» یا اتحادیه کشورهای إیرانی مراد است و نه «شاهنشاهی کشوری».

• هر چند حالت ایده ال برای نظام سیاسی کشورهای حوزه تمدنی ایران زمین پادشاهی و یا شاهنشاهی گزینشی است، اما اندیشکده ایرانزمینی إصراری به نظام خاصی در دیگر کشورهای حوزه تمدنی ایرانی ندارد هرچند برای کشور ایران إصرار به حفظ تشریفات و سنت هزاران ساله شاهنشاهی دارد. اندیشکده ایرانزمین حتا نظام جمهوری کشورهای تمدن ایرانزمینی را قابل تطبیق و همکاری با «نظام شاهنشاهی تمدنی إیرانی» می داند. در این راستا حتا رئیس جمهور یک کشور إیرانی می تواند شاهنشاه تمدن إیرانی به مدت یک سال باشد. مراد از «شاهنشاه تمدن إیرانی» در اینجا همان رئیس دوره أی اتحادیه کشورهای تمدن إیرانی است. برای ایجاد یک «اتحادیه» نیازی نیست که همه کشورهای عضو دارای یک نظام سیاسی باشند. بهترین نمونه «اتحادیه اروپا» است که اتحادیه و کنفدراسیونی است از کشورهایی با نظام های سیاسی گوناگون «پادشاهی موروثی پارلمانی» و «جمهوری پارلمانی» و «جمهوری ریاستی» اما با ریشه تمدنی و فرهنگی و ارزشی و روابط اجتماعی همانند با هم.

• شاهنشاهی کشور ایران و پادشاهی کشورهای همسایه إیرانی (در صورت تمایل کشورهای همسایه) باید گزینشی باشند و شاهنشاه برگزیده باید سمبلی باشد ازوحدت ملی و تمامیت ارضی کشورشان. این گزینش بوسیله مجلس مهستان ( سنا) برای مدت هفت سال و حداکثر برای سه دوره انجام می شود، اما شاهان استانی یا همان استانداران با مسؤلیت محدود باید بوسیله نخست وزیر و با تایید مجلس مهستان ( سنا) و مجلس نمایندگان نصب شوند برای یک دوره هفت ساله و حداکثر برای دو دوره برگزیده می شوند.

• در خود کشور ایران و دیگر کشورهای همسایه تمدن ایران زمینی ( در صورت تمایل کشورهای همسایه) به گونه سمبلیک و با مسؤلیت هایی حتا کمتر از استاندار، باید شاهانی داشت که بوسیله نخست وزیر و تایید دو مجلس مهستان ( سنا) وخانه نمایندگان در استانها برای استانداری در مدت محدود هفت ساله و حداکثر برای دو دوره نصب می شوند. این شاهان استانی وظیفه هماهنگی دولت و پارلمان استانی با دولت و مجلسها ی مهستان ( سنا) و خانه نمایندگان سراسری را خواهند داشت. شاهان استانی را میشود از سه راه عزل کرد؛ نخستین روش عزل با حکم حکومتی شاهنشاه برگزیده، دوم، عزل بوسیله نخست وزیر دولت مرکزی، سوم، عزل بوسیله استیضاح مجلس استانی (خانه نمایندگان استانی) است.

• شاهنشاه ایران بصورت سمبلیک هم شاه دیگرشاهان سمبلیک یا همان استانداران است و هم بصورت دوره أی و چرخشی همراه با دیگر سران کشورهای ایران زمینی ، می تواند شاه دیگر پادشاهان و یا رؤسای جمهور دیگر کشورهای حوزه تمدن ایران زمین برای مدت یکسال باشد.

• لقب شاه برای استانداران یک لقب کاملا تشریفاتی و سمبلیک است و باید بکار رود و با اصطلاح شاهنشاه تفاوت دارد. کاربرد این لقب برای استانداران برای انست که مفهوم شاهنشاه برگزیده ایران ( شاه شاهان برگزیده ایران) از نظر ادبی و فلسفی و تاریخی درست باشد. این شاهان استانی یا استانداران حوزه اختیاراتشان حتا از استانداران کنونی نیز کمتر است و منصوب نخست وزیر با تایید دو مجلس مهستان ( سنا) و نمایندگان برای حداکثر دو دوره هفت ساله هستند و شاهان استانی را میشود از سه راه عزل کرد؛ نخستین روش عزل با حکم حکومتی شاهنشاه برگزیده، دوم، عزل بوسیله نخست وزیر دولت مرکزی، سوم، عزل بوسیله استیضاح مجلس استانی (خانه نمایندگان استانی) است. کارهای اجرایی و قانونگذاری محدود استانی در استانها زیر نظر دولت استانی و پارلمان استانی است که مستقیما بوسیله مردمان همان استان انتخاب می شوند و ربطی به مقام سمبلیک شاه استانی یا استاندار ندارد. شاه استانی درواقع منصوب حکومت مرکزی برای حفظ «شاهنشاهی ایرانزمین» و «وحدت ملی» و «تمامیت ارضی » کشورست.

• کار اصلی شاهنشاه برگزیده ( رئیس جمهور پارلمانی) ، نگهبانی از کیان کشور و ملت یکپارچه ایران و کشورها وملت های تمدن إیرانی و جهان ایرانی است. همچنین شاهنشاه برگزیده ( رئیس جمهور) سمبل وحدت ملی تیره های گوناگون إیرانی است .از اینرو شاهنشاه برگزیده ( رئیس جمهور) با کاربرد گارد جاویدان شاهنشاهی ( گارد ریاست جمهوری) و سازمان اطلاعات گارد جاویدان شاهنشاهی ( سازمان اطلاعات گارد ریاست جمهوری ) که مستقیما زیر نظر او هستند وظیفه دارد از کیان إیرانی، هویت و فرهنگ إیرانی، دموکراسی و لائیسیته و دوستی با دیگر تمدنهای هند و اروپایی و کشورها ی إیرانی و منافع مردمان ایرانی و سنت هزاران ساله شاهنشاهی ( تمدن) إیرانی دفاع کند. بدیهی است که «شاهنشاه برگزیده» برای انجام مسئولیت های خود در حفظ وحدت ملی و تمامیت ارضی و هویت ایرانی کشور و تمدن ایرانی، دارای حق وتو هر اقدام سیاسی و حقوقی است که تمامیت ارضی و هویت ایرانی کشور را نقض کند و دراین راه «گارد شاهنشاهی» و «سازمان اطلاعات گارد شاهنشاهی» دو بازوی شاهنشاه هستند که در موارد بالا حکمشان اولویت دارد بر « ارتش شاهنشاهی ایران» و « سازمان اطلاعات شاهنشاهی ایران».

• جنسیت در به عهده گرفتن مسؤلیت شاهنشاهی گزینشی ( ریاست جمهوری) ایران زمین هیچ نقشی ندارد.

• جنسیت در به عهده گرفتن مسؤلیت های کشوری و لشکری و مدیریتی همانند دیگر مسؤلیت ها و شغل ها هیچ نقشی بازی نمی کند.

• مجلس مهستان (سنا) وظیفه دارد که وظائف و کارکردهای شاهنشاه برگزیده ( رئیس جمهور) در پاسداری و نگهبانی از «کیان ایران» و «هویت ایرانی» و «تمامیت ارضی» و «حق حاکمیت ملی» را هر سال یکبار بررسی کند و چنانکه او وظایف خود را به خوبی انجام نداده باشد او را به مجلس مهستان فرابخواند و از او پرسش کند و اگر قانع نشد او را از شاهنشاهی برگزیده ایران ( ریاست جمهوری) برکنار و شخص برجسته دیگری که توانایی نگهبانی از کیان إیرانی و دیگر موارد بالا را دارد به شاهنشاهی ( ریاست جمهوری) بر گزیند. همچنین هر هفت سال باید کارکرد شاهنشاه برگزیده مورد ارزیابی کلی مهستان قراربگیرد و هر شاهنشاه برگزیده تحت هیچ عنوانی نمی تواند بیش از سه دوره هفت ساله از جانب مهستان انتخاب گردد.

• خاندانهای کهن و تاریخ ساز إیرانی ، چه خاندانهای باستانی پیش از اسلام مانند، شاهزادگان باوند تبرستان، شاهزادگان گیلانشاهان در گیلان و شاهزادگان اردلان که شاهزادگان ساسانی کردستانند و چه شاهزادگان خاندانهای پس از اسلام مانند شاهزادگان صفویه و افشاریه و زند و پهلوی باید به همراه دیگر شخصیت ها و تاریخ سازان و بزرگان ایرانزمین در شکل گیری مجلس مهستان ( سنا) ایران نقش فعال داشته باشند.

• کشور ایران و کشورهای دیگر تمدن ایرانی هر کدام دارای دو مجلس مرکزی خواهند بود؛ یکی مجلس سراسری، که در ان مستقیما مردم نماینگانشان را از میان احزاب راست و چپ سراسری بر می گزینند که مجلس نماینگان مردم یا «خانه نمایندگان» نام خواهد داشت و هر استانی نسبت به جمعیتش نماینده در پارلمان مرکزی نمایندگان خواهد داشت و حزب برنده انتخابات به فرمان سمبلیک شاهنشاه برگزیده دولت تشکیل خواهد داد و دومی، مجلس مهستان، «مهستان» یا سنا نام خواهد داشت که در ان مردم مستقیما بزرگان کشوری و لشکری و شخصیت های برجسته فرهنگی و هنری و علمی و سیاسی و خاندانهای کهن ایرانی و اریستوکرات ها را در این مجلس نصب خواهند کرد و بر خواهند گزید. شرط کاندید شدن در مجلس مهستان سخت تر خواهد بود و این افراد باید از موقعیت ممتاز علمی و فرهنگی و خدمات میهنی برخوردار باشند. در مجلس مهستان تعداد نمایندگان هر استان برابر خواهد بود و ربطی به جمعیت ان استان نخواهد داشت.

• مجلس مهستان ایران یا معادل ان در کشورهای تمدن ایرانزمینی قدرت گزینش و برکناری شاهنشاه برگزیده ( رئیس جمهور) را در ایران، یا پادشاه برگزیده ( رئیس جمهور) را در کشورهای همسایه ایرانزمینی خواهد داشت.

• شاهنشاه برگزیده ( رئیس جمهور) نقش سمبلیک در اتحاد تیره های ایرانی خواهد داشت و فرمانده سمبلیک ارتش شاهنشاهی ایران ( ارتش ملی ایران) خواهد بود . همچنین با فرمان سمبلیک شاهنشاه برگزیده ( رئیس جمهور) ، نخست وزیر تشکیل دولت خواهد داد و باز با فرمان سمبلیک او دو مجلس مهستان ( سنا) و نمایندگان کار خود را اغاز خواهند کرد. شاهنشاه برگزیده ( رئیس جمهور) همچنین فرماندهی رسمی و واقعی گارد جاویدان شاهنشاهی ( گارد ریاست جمهوری) و سازمان اطلاعات این گارد را به عهده خواهد داشت.

• دولت مرکزی بر اساس انتخابات سراسری أحزاب، و حزبی که اکثریت آرا را به دست آورده است و یا ائتلافی از چند حزب و بر اساس نظام پارلمانی حداکثر برای مدت هفت سال انتخاب خواهد شد. و هر نخست وزیر حد اکثر دو دوره هفت ساله می تواند نخست وزیر باقی بماند.

• «سازمان اطلاعات شاهنشاهی ایران» فرا حزبی خواهد بود و مستقل از دولت کار خواهد کرد اما موظف به ارائه گزارش به نخست وزیر و دو مجلس مهستان ( سنا) و خانه نمایندگان و همکاری با دولت و سازمان اطلاعات گارد جاویدان شاهنشاهی ( ریاست جمهوری ) خواهد بود. شایان گفتن است که «سازمان اطلاعات شاهنشاهی ایران» مستقل از «سازمان اطلاعات گارد جاویدان شاهنشاهی ایران» است و در تحلیل های اطلاعاتی دومین مرجع پس از مرجع اصلی که «سازمان اطلاعات گارد شاهنشاهی» است، می باشد. هردوسازمان اطلاعاتی در هماهنگی کامل با شاهنشاه برگزیده برای نگهبانی و پاسداری از کیان ایران و هویت ایرانی هستند و دو چشم شاهنشاه برگزیده خواهند بود برای امنیت کشور و تمامیت ارضی و حق حاکمیت ملی آن.

• استقلال قوای سه گانه ( مجریه، مقننه وقضاییه) به رسمیت شناخته می شود.

• قوه قضاییه کشور دارای چهار سطح، که شامل دو سطح استانی و دو سطح سراسری است، می باشد.

• دو سطح استانی قوه قضاییه شامل دادگاه های شهری و دادگاه های استانی می باشند که قاضی ها و هیئت منصفه این دادگاه ها باید از مردم همان استان باشند.

• دو سطح سراسری و مرکزی قوه قضاییه شامل دادگاه های کشوری و دیوان عالی کشور می باشند.

• چهار سطح قوه قضاییه باید در امتداد هم و در راستای قانون أساسی کشور شاهنشاهی ایران کار کنند.

• قوه مجریه کشور ترکیبی از قوه مجریه سراسری یا همان دولت مرکزی و قوه مجریه محلی یا دولت های محلی است و این دو باید در امتداد هم کارکنند.

• قوه مقننه کشور ترکیبی از قوه مقننه سراسری با دو مجلس مهستان و خانه نمایندگان و همچنین قوه مقننه محلی شامل مجلس های استانی ( خانه نمایندگان استانی) است که این دو باید در امتداد هم و در راستای قانون أساسی کشور کار کنند.

• مسئولیت سیاست های خارجی و دفاعی کشور و طرح های کلان اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی با دولت سراسری کشور شاهنشاهی گزینشی ایران است.

• اندیشکده ایرانزمین عمیقا باور دارد که قدرت حکومتی باید با یک طرح جامع موسوم به Checks and Balances ( چک و بالانس ) میان قوای سه گانه تقسیم شود تا امکان سوء استفاده از قدرت برای هر یک از قوا به حد اقل برسد.

• دیوان عالی قضائی کشور امکان انرا خواهد داشت تا فرمان های اجرایی نخست وزیر را خلاف قانون أساسی تشخیص دهد و انها را وتو کند.

• نخست وزیر امکان وتو قوانین مجلس نمایندگان را خواهد داشت اما امکان وتو قوانین مجلس سنا یا « مهستان» را نخواهد داشت.

• استیضاح و برکناری «نخست وزیر» باید به تصویب هردو مجلس نمایندگان و مهستان برسد. همچنین در مواقع اضطراری که «تمامیت ارضی» کشور در خطرست و «کیان ایران» و «هویت ایرانی» و امنیت و حق حاکمیت ملی کشور تهدید می شود، شاهنشاه برگزیده می تواند با حکم حکومتی نخست وزیر را بر کنار و دولت را منحل کند و از حزب حاکم که اکثریت خانه نمایندگان را در اختیار دارد، درخواست تشکیل دولت و انتخاب نخست وزیر جدید کند.

• دیوان عالی قضایی کشور امکان وتو قوانین هردو مجلس نمایندگان و مهستان ( وتو) را خواهد داشت.

• دیوان عالی کشور بالاترین مرجع قضائی خواهد بود که دارای هفت قاضی اصلی خواهد بود که سه قاضی ان باید به پیشنهاد نخست وزیر و با تایید هر دو مجلس مهستان (سنا) و خانه نمایندگان به این سمت برگزیده شوند و سه قاضی ان باید به پیشنهاد رئیس مجلس مهستان ( سنا) و تایید هردو مجلس مهستان و نمایندگان به این سمت برگزیده شوند و یک قاضی آن باید به پیشنهاد شاهنشاه برگزیده و تایید هردو مجلس مهستان و خانه نمایندگان به این سمت برگزیده شود. شایان ذکر است که ریاست دیوان عالی قضایی کشور با، قاضی خواهد بود که به پیشنهاد شاهنشاه برگزیده، و تایید دومجلس به این سمت برگزیده شده است.

• اساس حقوق و علم قضا در ایران سکولار خواهد بود و به هیچ وجه هیچ مذهبی حقی در دخالت در حقوق قضایی؛ مدنی، جنایی سکولار کشور را نخواهد داشت.

• اندیشکده ایرانزمین عمیقا باور به سکولاریسم فرانسوی یا لائیسیته دارد. این مکتب دین و مذهب را هم از حکومت و هم از سیاست جدا می داند.

• اندیشکده ایرانزمین گیتی گرایی ( سکولاریسم ) را نه تنها دستاورد عصر روشنگری بلکه از ویژگیهای فرهنگ اصیل إیرانی نیز می داند. در ادبیات باستانی و همچنین در اسطوره های إیرانی که در شاهنامه فردوسی بزرگ تجلی یافته اند، همواره ” همم شاهی و هم موبدی” نقد شده است و از اینرو پادشاه پیشدادی، جمشید شاه هنگامی که ادعای هم شاهی و هم موبدی ( امیزش حکومت و سیاست با دین و مذهب) را می کند، نکوهش شده است و فر شاهی و فر ایزدی از او پس از این ادعا جدا می شود که نشان از دست دادن لجیتیمسی سیاسی اوست.

• اندیشکده ایرانزمین سکولاریسم را شرط لازم و لائیسیته را شرط کافی برای بهبود کشورهای اکثرا مذهب زده إیرانی می داند و بر این باور است در کشورهای به شدت مذهب زده إیرانی تنها سکولاریسم جواب نخواهد داد اگر انرا با أصول لائیک پرقدرت نکنیم.

• اندیشکده ایرانزمین باوردارد که شرایط وخیم فناتیسم و ارتجاع مذهبی در ایران تنها با «سکولاریسم فرانسوی» یا «لائیسیته» درمان می شود یعنی مذهب باید هم ازنهاد دولت و هم از نهاد سیاست جدا شود. پذیرش مذهب در نهاد سیاست حتا اگر از دولت هم جداباشد راه را برای شارلاتان های سیاسی برای سوء استفاده از برخی عقاید خرافی عوام و پوپولیسم مذهبی برای رسیدن به قدرت باز می کند. بدینگونه پرسه رشد فرهنگ انسانی قربانی جاه طلبی و پوپولیسم مذهبی می شود.

• اندیشکده ایرانزمین عمیقا معتقد به خردگرایی در همه أمور اجتماع است و ان را تنها راه اداره جامعه می داند. این مکتب براین باور است که زرتشت نخستین فیلسوف خردگرای تاریخ بشری و در حقیقت بنیانگذار راسیونالیسم اغازین است.

• حکومت و سیستم کشورداری غیر متمرکز خواهد بود اما به هیچ وجه فدرال نخواهد بود.

• حکومت و کشور ایران سیستمی یکپارچه ( یونیتاری سیستم) خواهند بود که هیچ منطقه خودمختاری در ان وجود نخواهد داشت.

• حکومت های محلی در هر استانی تشکیل خواهند شد. بدینگونه که هر استانی دارای پارلمان استانی از نماینگان مردم همان استان خواهد شد که اختیار محدود در قانونگذاری مسائل داخلی مربوط به همان استان را خواهند داشت به شرطی که این قوانین در تضاد با قانون أساسی کل کشور نباشند. احزاب سراسری و فراکسیونهای استانی آنها از مردم همان استان و نمایندگان مستقل ساکن همان استان حق رقابت در این پارلمانهای استانی را خواهند داشت. حضور أحزاب استانی و منطقه ای در پارلمانهای سراسر کشور، چه مهستان و خانه نمایندگان مرکزی و چه خانه نمایندگان استانی اکیدا ممنوع می باشد. همچنین دولت استانی برای کارهای اجرایی استان به ریاست وزیر یکم استانی ( نخست وزیر استانی) بر پایه فراکسیون استانی حزب سراسری برنده انتخابات در خانه نمایندگان استانی و به مدت محدود هفت ساله و حد اکثر برای دو دوره، تشکیل خواهد شد.

• شاهان استانی یا همان استانداران نقش هماهنگ کننده سیاست دولت مرکزی و دولتهای استانی را بر عهده خواهند داشت و اختیارات اجرایی شان از وزیر یکم استانی( نخست وزیر استانی) کمتر خواهد بود. این شاهان که بوسیله نخست وزیر کل ایران و با تایید دو مجلس مرکزی منصوب می شوند و حکمشان بوسیله شاهنشاه برگزیده ایران تنفیذ می گردد، در مواقع اضطراری قدرت انحلال دولت محلی و پارلمان محلی را در هماهنگی با نخست وزیر کل ایران و یا حکم حکومتی شاهنشاه برگزیده خواهند داشت. مواقع اضطراری تنها در صورت جدایی خواهی دولت و پارلمان محلی و نقض قاون اساسی و حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور یا در مواقع بروز جنگ خواهد بود.

• شاهان استانی یا استانداران که بوسیله نخست وزیر و با تایید دو مجلس نمایندگان و مهستان (سنا) برای مدت هفت سال و حداکثر برای دو دوره انتخاب می شوند و حکمشان بوسیله شاهنشاه برگزیده تنفیذ می گردد، قانونی بودن و مشروع بودن خود را از نهاد نخست وزیری کل ایران و دو مجلس سراسری ایران و شاهنشاه برگزیده ایران می گیرند و در صورت عدم هماهنگی با سیاست های کلی ایران از جانب نخست وزیر کل ایران و یا با رای دو مجلس و یا حکم حکومتی شاهنشاه برگزیده برکنار می شوند.

• نیروی نظامی با نام گارد جاویدان شاهنشاهی ( گارد ریاست جمهوری) با إمکانات فراوان در کنار ارتش تاسیس خواهد شد که وظیفه اش حفظ تمدن هفت هزارساله ایرانی و نظام شاهنشاهی گزینشی ( ریاست جمهوری) ایران زمین خواهد بود و سازمان اطلاعاتی مستقل خود را خواهد داشت که زیر نظر شاهنشاه برگزیده ( رئیس جمهور) کار خواهد کرد.

• نیروی پیشاهنگان ایرانی با نام «پیشمرگان ایران زمین» تشکیل خواهد شد که وظیفه تربیت میهن پرستانه جوانان و سازماندهی نیروهای نظامی، نیمه نظامی و علمی و کارشناسی و حرفه ای از آنها را به عهده خواهد داشت تا از کیان ایران و ایرانیان پاسداری کنند. این نیروهای مردمی باید در دبیرستانها، دانشگاه ها و سازمانها و نهادهای ملی و دولتی حضور فعال داشته باشند. این نیرو زیر نظر «سازمان اطلاعات گارد جاویدان شاهنشاهی» فعالیت خواهد کرد.

• شاهنشاه برگزیده حق دخالت در تعیین دولت و نخست وزیر و وزرا و سیاست های داخلی و خارجی کشور را نخواهد داشت به شرطی که سیاست های دولت، «تمامیت ارضی» و «حق حاکمیت ملی» و «کیان ایران» و «هویت ایرانی» و «تمدن ایرانی» را تهدید نکند. در چنین مواقع اضطراری شاهنشاه برگزیده حق انحلال دولت و برکناری نخست وزیر را خواهد داشت، اما حقی در انتصاب نخست وزیر و دولت جدید نخواهد داشت و باید فرمان تشکیل دولت جدید و گزینش نخست وزیر نوین را به حزب حاکم در پارلمان بدهد.

• شاهنشاه و نخست وزیر و دیوان عالی قضایی کشور، هیچکدام حق انحلال دو مجلس را نخواهند داشت.

• بالاترین مرجع تصمیم گیری کشور در مواقع بروز بحران مجلس مهستان ( سنا ) خواهد بود.

• استانها بودجه ای براساس جمعیتشان خواهند گرفت ولی استانهای محروم بودجه را بیشتر از نسبت جمعیتشان دریافت خواهند کرد تا زمانی که سطح امکانات عمومی در این استانها به سطح استاندارد کل کشور برسد.

• تقسیمات کشوری ایران، دارای پنج سطح است و به ترتیب به ١) منطقه اقتصادی ٢) پادشاهی استانی ٣) شهرستان ۴) بخش ۵) دهستان تقسیم می شود.

• کشور یکپارچه ( یونیتاری ) ایران دارای هفت منطقه اقتصادی خواهد بود . هر منطقه اقتصادی شامل مجموعه أی از چند استان است که مشترکات جغرافیایی و تاریخی و فرهنگی و حمل و نقل ( ترابری) و زیر ساخت های اقتصادی مشترکی دارند. این مناطق در سازمان برنامه و بودجه کشور دارای برنامه های مشابه توسعه خواهند بود و طرح های کلان اقتصادی و کشوری بوسیله وزارت خانه های دولت مرکزی و سازمان برنامه و بودجه کل کشور با همکاری دولت های محلی استانهای این مناطق ، اجرا خواهد شد. مدیریت هر منطقه اقتصادی بوسیله نماینده همان منطقه اقتصادی در سازمان برنامه و بودجه و وزارت کشور دولت مرکزی خواهد بود. نمایندگان مناطق اقتصادی در دولت مرکزی باید از مردم بومی همان منطقه اقتصادی باشند و مقام نمایندگی منطقه اقتصادی باید بصورت دوره های یکساله میان نمایندگان استانهای همان منطقه اقتصادی بچرخد. این نماینده را مجلس محلی هر استان هر منطقه اقتصادی برای مدت یکسال از میان اعضای خود انتخاب می کند. نماینده هر منطقه اقتصادی در دولت مرکزی ” کی” یا “Kay” نامیده خواهد شد. این مناطق عبارتند از ١) منطقه پارس ٢) منطقه خراسان ٣) منطقه ماد شمالی ۴) منطقه ماد مرکزی ۵) منطقه ماد غربی ۶) منطقه سپاهان ۷) منطقه پایتخت

• منطقه اقتصادی پارس شامل استانهای؛ فارس، بوشهر، هرمزگان و کرمان می شود.

• منطقه اقتصادی خراسان شامل استانهای؛ خراسان شمالی، خراسان مرکزی، خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان می شود.

• منطقه اقتصادی ماد شمالی شامل استانهای؛ گیلان، مازندران ، البرز، گلستان، سمنان و اردبیل می شود.

• منطقه اقتصادی ماد مرکزی شامل استانهای؛ آذربایجان شرقی، زنجان، قزوین و مرکزی می شود.

• منطقه اقتصادی ماد غربی شامل استانهای؛ آذربایجان غربی، کردستان،همدان، کرمانشاه، لرستان، ایلام، خوزستان، چهارمحال و بختیاری و کهکیلویه و بویر احمد می شود.

• منطقه اقتصادی سپاهان شامل استان‌های؛ اصفهان، یزد و قم می شود.

• منطقه اقتصادی پایتخت شامل استان تهران می شود.

• پادشاهی استانی ( حکومت محلی استانی ) سطح دوم تقسیمات کشوری، در کشور یکپارچه ( یونیتاری) ایران است . استان ( پروینس) سرزمینی است با محدوده جغرافیایی معین که از به هم پیوستن چند شهرستان همجوار با توجه به موقعیت های سیاسی، تاریخی اجتماعی، فرهنگی، اتنیکی ، اقتصادی و طبیعی تشکیل می شود. بر پایه اخرین تقسیمات کشوری در سال ۲۰۱۵ میلادی کشور ایران دارای ٣١ استان می باشد. پادشاهی استانی یا همان استان بوسیله دولت و مجلس محلی و انجمنهای شهری و روستایی هر استان اداره می شود که برگزیده مردم همان استان برای مدت هفت سال است. فراکسیون های محلی و استانی أحزاب سراسری برنده در انتخابات کل کشور، دولت تشکیل می دهند و وزیر یکم استانی (نخست وزیر استانی) را مشخص می کنند. دولت استانی مسئولیت سیاسی و امنیتی و انتظامی و فرهنگی و اقتصادی استان را برعهده دارد. مجلس استانی وظیفه تعیین نخست وزیر استانی و نظارت بر کار دولت استانی و قانونگذاری استانی را به شرط انکه مغایر با قانون أساسی کل کشور نباشد بر عهده دارد. پادشاه استانی مقامی تشریفاتی با قدرت اجرایی محدود است که از جانب نخست وزیر کل کشور و با تایید هر دو مجلس مهستان و سنا و تنفیذ حکمش بوسیله شاهنشاه برگزیده ، برای مدت هفت سال و حد اکثر برای دو دوره منصوب می شود. «پادشاه استانی» مهمترین مسئولیتش حفظ «تمامیت ارضی» و «حاکمیت ملی» کشور است و در صورت عدم پایبندی به این موارد، می تواند یا با حکم حکومتی شاهنشاه برگزیده یا با حکم نخست وزیر کل کشور و یا با استیضاح در مجلس نمایندگان و مهستان برکنار شود. بالا ترین مقام اجرایی هر استان، وزیر یکم (نخست وزیر) ان استان می باشد. مرکز هر استان، “مرکز استان” نامیده می شود. مرکز هر استان بزرگترین شهر استان است که در ان پادشاه استانی، دولت محلی و مجلس محلی ان استان قراردارد.

• شهرستان ( کانتی)، سطح سوم تقسیمات کشوری، در کشور یکپارچه ( یونیتاری) ایران است. شهرستان از استان کوچکتر و از “بخش ” بزرگتر است. هر شهرستان شامل چندین “بخش” است که از نظر اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به یکدیگر وابستگی داشته باشند. هر شهرستان ، بوسیله فرمانداری اداره می شود که بالاترین مقام ان فرماندار است که منصوب دولت استانی است و وظایف سیاسی و امنیتی و انتظامی ان شهرستان را بر عهده دارد. مرکز هر شهرستان، ” مرکز شهرستان” نامیده می شود. مرکز شهرستان بزرگترین شهر یا شهرک ان شهرستان است که فرمانداری در ان قراردارد.

• بخش، سطح چهارم از تقسیمات کشوری، در کشور یکپارچه ( یونیتاری) ایران است. هر “بخش” از شهرستان کوچکتر و از ” دهستان ” بزرگتر است. هر ” بخش” شامل چندین “دهستان” است که از نظر اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به یکدیگر وابستگی داشته باشند. هر بخش بوسیله بخشداری اداره می شود که بالاترین مقام ان بخشدار است که بوسیله دولت استانی منصوب می شود و وظایف سیاسی و امنیتی و انتظامی ان بخش را به عهده دارد. مرکز هر بخش ، “مرکز بخش” نامیده می شود. مرکز بخش بزرگترین شهر و یا روستا ی ان بخش است که بخشداری در ان قراردارد.

• دهستان، سطح پنجم و کوچکترین واحد از تقسیمات کشوری، در کشور یکپارچه ( یونیتاری) ایران است. هر دهستان که از بخش کوچکتر است شامل گروهی از روستاهای نزدیک می شود که از نظر اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به یکدیگر وابستگی داشته باشند. هر دهستان بوسیله دهداری اداره می شود و بالاترین مقام ان ” دهدار” است که بوسیله دولت استانی منصوب می شود و وظایف سیاسی و امنیتی و انتظامی ان دهستان را بر عهده دارد. مرکز هر دهستان، “مرکز دهستان” نامیده می شود. مرکز دهستان بزرگترین روستای ان دهستان است که دهداری در ان قرار دارد.

• شهر در کشور ایران و کشورهای تمدن ایرانزمینی، مکانی با تراکم بالای جمعیت و مرکزیت سیاسی، اداری و تاریخی است که در ان، فعالیت اصلی مردم، غیر از کشاورزی است. هر شهر بوسیله، شهرداری اداره می شود که بازوی اجرایی انجمن شهر ( شورای شهر) است. انجمن شهر با انتخاب مردم همان شهر تشکیل می شود و وظیفه انتخاب شهردار و نظارت بر شهرداری را دارد. بالاترین مقام انجمن شهر ، فرنشین انجمن شهرنامیده می شود.

• ده ( روستا) در کشور ایران و کشورهای تمدن ایرانزمینی، کوچکترین واحد جغرافیایی، اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی و اداری و مرکب از تعدادی خانواده است. در ده ( روستا) بیشتر مردم فعالیت کشاورزی یا دامداری انجام می دهند و این فعالیت ها معمولا در درون زمین مردم ده انجام می شود. هر ده ( روستا) بوسیله دهیاری اداره می شود که بازوی اجرایی انجمن ده ( شورای روستا) است . انجمن ده با انتخاب مردم همان ده ( روستا) تشکیل می شود و وظیفه انتخاب ” دهیار” یا “کدخدا” و نظارت بر دهیاری را دارد. بالاترین مقام انجمن ده ، فرنشین انجمن نامیده می شود.

• یک نوع اتحادیه سیاسی و اقتصادی و نظامی میان شاهنشاهی گزینشی ( جمهوری) ایران و پادشاهی ها یا جمهوری های کشورهای حوزه تمدنی ایران زمین شکل خواهد گرفت که مرکزیت و رهبری ان به دلیل منابع انسانی و طبیعی بیشتر با کشور شاهنشاهی گزینشی ( جمهوری) ایران خواهد بود.

• باوجود کشور شاهنشاهی گزینشی ( جمهوری) ایران در مرکز و کشورهای دیگر تمدن ایرانی در اطراف عمق عظیم استراتژیک برای کشور ایران ایجاد خواهد شد.

• احزاب سیاسی در شاهنشاهی گزینشی ( جمهوری) ایران و دیگر کشورهای حوزه تمدنی ایران زمین باید سراسری باشند و نه محلی، هرچند برای مدیریت محلی باید دارای «فراکسیون های استانی» باشند. همچنین این أحزاب باید بر پایه فلسفه کهن دوالیسم زروانی-مهری و زرتشتی و یا انچه که در فلسفه مدرن اصل دیالکتیک فلسفی هگل می گویند تشکیل شوند. وجود تز و انتی تز از دیدگاه فلسفه سیاسی خون تازه و روحیه و امید تازه به جامعه تزریق خواهد کرد و بر این اساس باید یک حزب دست راستی بزرگ و سراسری و یک حزب دست چپی بزرگ و سراسری تشکیل شود و انها بصورت دوره ای اکثریت مجلس نمایندگان و قدرت و دولت را در دست بگیرند و بدین گونه جامعه اداره شود تنها مسئله حساس انست که با تایید سازمان اطلاعات کشور و سازمان اطلاعات گارد جاویدان شاهنشاهی ( ریاست جمهوری) سران احزاب و سیاستمداران باید کنترل شوند تا بیشتر به ایران زمین وفادار باشند تا به ایدئولوژیهای خودشان و منافع ایران زمین را برهر چیز باید ترجیح دهند.

• تاسیس احزاب و گروه های سیاسی ازاد می باشد.

• منابع مالی أحزاب سیاسی نباید از دولت ها و یا موسسات مالی و یا هر موسسه دیگری شامل موسسات خصوصی که منشاء خارجی دارند ، تأمین شود.

• تنها احزابی حق راه یابی و معرفی نماینده به مجلس نمایندگان را دارند که دست کم هفت درصد ارای عمومی را به دست اورده باشند و چنین احزابی از خزانه ملی بودجه دریافت خواهند کرد.

• سیستم دوگانه حزبی بر پایه دو حزب بزرگ و سراسری با گرایشهای سیاسی متضاد یکی دست راستی و دیگری دست چپی که به سیستم سیاسی انگلوساکسونی نیز معروف است یکی از بهترین و پایدارترین روشهای مدیریتی اجتماع است و بر پایه جهانبینی دوالیسم ایرانیست. در کنار این دو حزب بزرگ سراسری ، أحزاب کوچکتر سراسری هم می توانند فعالیت کنند و درواقع بسته به گرایش و اسپکتروم سیاسی شان در همکاری یا تقابل با این دو حزب بزرگ سراسری باشند.

• طول مدت دوره های مسئولیت های سیاسی و مدیریتی ، چه انتخابی و چه انتصابی در همه سطوح و در همه قوا هفت سال می باشد. عدد هفت با توجه به ویژگیهای فرهنگی و انتروپولوژیک مردم ایران انتخاب شده است و همچنین زمان هفت سال فرصت کافی برای اجرای برنامه های گوناگون را با توجه به خصوصیات مردم ایران، به مجریان انها می دهد. همچنین دوره های هفت ساله ثبات سیاسی را تأمین می کنند و از هزینه ها ی فراوان انتخاباتی می کاهند. لازم به ذکر است که هر مسئولی حد اکثر بیش از دو دوره هفت ساله نمی تواند انتخاب یا انتصاب شود. البته یک مورد استثنا وجود دارد که مربوط به شخص شاهنشاه برگزیده می باشد. شاهنشاه برگزیده که در واقع همان رئیس جمهور پارلمانی با مسئولیت های سمبلیک و محدود خواهد بود، حد اکثر می تواند برای سه دوره هفت ساله از جانب مجلس مهستان برگزیده شود.

• اندیشکده ایرانزمین بر أساس فرهنگ اصیل إیرانی بویژه بر أساس فلسفه زرتشتی و أصول مندرج در بند های پنج، ده و یازده از هات سی و یکم گات ها یا سخنان زرتشت ، معتقد به گزینش آزاد و انتخاب آزادانه مردم است از اینرو بر مردمسالاری یا گزینش و انتخاب ازادانه مردم در همه امور تأکید دارد. اندیشکده ایرانزمین بر این باور است که اصل گزینش آزاد در همه أمور نه تنها در کتاب گاتهای زرتشت بلکه عملا در رفتار و کردار حکومتی مردمان و حاکمان برجسته تمدن اصیل إیرانی دیده شده است. برای نمونه احترام کورش کبیر به ازادی و انتخاب مردمی در شاهنشاهی هخامنشی، وجود مهستان یا مجلس بزرگان در دوران اشکانیان برای گزینش و انتخاب آزادانه یا عزل شاهنشاه در مواقع ضروری، وجود انجمن های مغان و إشراف و بزرگان برای تصمیم گیری در أمور مهم کشوری در همه تاریخ ایران باستان بویژه در دوران ماد ها وهخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان و حتا در دوران پسا ساسانی یا پس از اسلام برای نمونه انتخاب آزادانه و گزینش نادرشاه افشار به شاهنشاهی ایران به دست نزدیک به بیست هزارتن از بزرگان ایران در دشت مغان همه حکایت از نقش برجسته مردم و بزرگان ایران و قدرت انتخاب آزاد انها و تصمیم گیری برای مسائل مهم کشوری و لشکری و فرهنگی دارد.

• اندیشکده ایرانزمین دموکراسی یا مردمسالاری را دشوارترین سیستم حکومتی و مدیریتی جهان می داند اما بهتر از ان سیستمی نمی شناسد بنابراین باور دارد که مردمسالاری ملی درون مکتب ایران سالاری و اندیشکده ایرانزمینی باید وجود داشته باشد و نماینگان مردم کشور را مدیریت کنند. ولی بوسیله اهرمهای سازمانهای اطلاعاتی ملی ( سازمان اطلاعات کشور و سازمان اطلاعات گارد جاویدان ) باید از عواقب نا خواسته ان جلوگیری کرد .

• اصل ایرانسالاری که به مفهوم ، تقدم منافع سرزمینی و تمدنی و ملی و هویتی إیرانی بر هر چیز دیگر است ، قلب وهسته اصلی اندیشکده ایرانزمین یا ناسیونالیسم مدرن إیرانی از دیدگاه تمدنی است .

• اصل ایرانسالاری بر اصل مردمسالاری تقدم دارد. این اصل با توجه به اشتباهات مهلک تاریخی مردم و حتا نخبگان ایران و کشورهای تمدن ایرانی بویژه در سده بیست میلادی بر گزیده شده است.

• از آنجایی که در اندیشکده ایرانزمین اصل ایرانسالاری بر مردمسالاری تقدم دارد، اندیشکده ایرانزمین با توجه به شرایط و ویژگی های اجتماعی و فرهنگی و تاریخی و مذهبی و انسان شناختی کشور ایران، « دموکراسی و مردمسالاری کنترل شده در راستای ایرانسالاری » را پیشنهاد می کند. در این گونه از مردمسالاری ایرانسالارانه یا «دموکراسی ملی» وظیفه رهبری مردم در راه ایرانسالارانه را شخص شاهنشاه گزینشی و گارد جاویدان شاهنشاهی و سازمان اطلاعات گارد جاویدان و سازمان اطلاعات کل کشور به عهده خواهند داشت تا افراد جهان وطن و بی وطن اسلامگرا و کمونیست و مزدور بیگانه توانایی فریب مردم ساده و نا آگاه به أمور سیاسی را نداشته باشند.

• بالا ترین مرجع کشور برای تعیین منافع کشوری و تمدنی و ملی و هویتی ایران زمینی، مهستان (مجلس سنا) و شخص شاهنشاه گزینشی می باشند که باید بر أساس کار کمیسیون های کارشناسی و همچنین گزارشهای اطلاعاتی سازمان اطلاعات کشور و سازمان اطلاعات گارد جاویدان شاهنشاهی در این زمینه تصمیم گیری کنند.

• سازمان اطلاعات کشور و سازمان اطلاعات گارد جاویدان به هیچ وجه و به وسیله هیچ کس قابل منحل شدن نیستند.

• اندیشکده ایرانزمین باورمند به نقش کانونهای تاریخی قدرت در حوادث استراتژیک جهانی است و در تحلیل های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خود نقش این کانونها را همراه با پارامترهای دیگر مد نظر قرار می دهد. اندیشکده ایرانزمین باوردارد که در ژرفای شبکه قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و علمی جهانی نه کشورها و قدرت ها و ابر قدرت ها که سازمانهای تاریخی قدرت قراردارند. از مهمترین این کانونهای قدرت جهانی که پس از رنسانس روز به روز به قدرتشان افزوده شده است، کلیسای رم یا واتیکان و شبکه گسترده ای از سازمانها ی وابسته به آن مانند ؛ جزوئیت ها، فراماسونری و شوالیه های مالتا و … است که بلوک قدرت یهودی-مسیحی را در جهان نمایندگی می کنند. همینگونه شبکه های پنهان بلوک آنگلوساکسونی و بلوک گرکو رومن و بلوک اسلاوی و بلوک صهیونیستی (سیونیستی) و بلوک چین و … هم وجود دارند که در مقایسه با واتیکان قدرت کمتری دارند. اندیشکده ایرانزمین می داند که بلوک یهودی-مسیحی واتیکان خود را وارث امپراطوری جهانی روم می داند و در پی ایجاد حکومت جهانی از طریق سازمان ملل متحد و رهبر معنوی آن پاپ در واتیکان است. اندیشکده ایرانزمین به دلیل آنکه «تمدن ایرانی» را نمایندگی می کند که دارای سابقه طولانی ترین جنگ تاریخ بشری (تقریبا ۳۰۰ سال با یونان و تقریبا ۷۰۰ سال با روم) با غرب و تمدن یهودی مسیحی است، مطمئن است که به دلایل دشمنی های عمیق تاریخی، تشکیل حکومت جهانی جزوئیتی تحت کنترل واتیکان نابود کننده منافع تمدنی «ایران زمین» است، از این رو مخالف چنین حکومت و سلطه جهانی و تمرکز قدرت در دست یک گروه خاص مذهبی است، هرچند، بر تبدیل دشمنی تاریخی با غرب به دوستی و اتحاد از راه احیاء ابر تمدن هندوایرانی و اروپایی و ارزش های مشترک تمدنی تاکید دارد.

• مکتب و دیدگاه ایرانزمینی تمام کأرکنان و مسؤولان رژیم گذشته را می بخشد و انها را در قدرت مشارکت می دهد و حتا سازمان سپاه پاسداران را با تغییر ایدئولوژیک و اصلاح ساختاری به گارد جاویدان شاهنشاهی ( ریاست جمهوری) تبدیل می کند.

• اندیشکده ایرانزمینی باور دارد که نیروهای نظامی و انتظامی کشور ایران شامل ارتش و گارد جاویدان شاهنشاهی و پلیس و … باید سراسری باشند. اندیشکده ایرانزمین به شدت با نیروهای نظامی محلی مخالف است.

• اندیشکده ایرانزمینی باور دارد که اعلام استقلال یا حتا برگزاری رفراندوم استقلال هر استان و منطقه و بخش شاهنشاهی ایران به منزله اعلان جنگ به استانهای دیگر است و ارتش شاهنشاهی گزینشی ( جمهوری) ایران و نیروهای گارد جاویدان شاهنشاهی ( ریاست جمهوری) ایران و پلیس موظف به جلوگیری از چنین اقداماتی هستند.

• اندیشکده ایرانزمین باور دارد که بخشهای اشغال شده ایران زمین بوسیله دیگر کشور ها وهمچنین مردمان إیرانی و ایرانی تبار دیگر کشورها حق برگزاری رفراندوم استقلال و اعلام استقلال از این کشورها را دارند، اما کشور شاهنشاهی گزینشی ( جمهوری) ایران هیچگونه ادعایی نسبت به این سرزمینها ندارد بلکه تنها استقلال انها را به رسمیت شناخته و ورود انها را به حوزه تمدنی ایران زمین و اتحادیه کشورهای ایرانزمینی خوش امد می گوید.

• اندیشکده ایرانزمین باور دارد که سرزمینهای إیرانی و مردمان إیرانی که در کشورهای غیر هند و اروپایی قرار دارند اولویت استقلال دارند تا مردمان و سرزمینهای إیرانی که درون کشورهای حوزه تمدنی هند و اروپایی قرار دارند. برای نمونه، استقلال بخش های اشغالی کردستان از ترکیه،عراق و سوریه در اولویت است اما، استقلال بلوچستان از پاکستان اولویت ندارد.

• نام رسمی « زبان رسمی » کشور ایران و یکی از زبانهای رسمی کشورهای ایرانزمینی ،همانگونه که در کتیبه داریوش بزرگ در ایران و کتیبه کانیشکا در أفغانستان به دست امده است، زبان “آریه” است که در طول زمان با تغییرات آوایی بر أساس علم زبانشناسی به زبان “آری” و سپس با قانون زبانشناسی هندو اروپایی تغییر “آ” به “د” ، به گونه “دری” در آمده است. همچنین شایان یادآوری است که حرف معرفه «د» در زبانهای هندواروپایی بسیار متداول است و این حرف با حرف The انگلیسی خواستگاه مشترک دارد. برای نمونه امروزه در زبان پشتو به افغانستان، « د افغانستان» می گویند. بنابراین نام «دری» نیز از دو بخش « د » به اضافه «آری» ساخته شده است و «د» آغازین حرف معرفه است. پس از اسلام زبان آری یا دری با گویش پارسی را به اختصارزبان پارسی نیز می نامند، هرچند کاربرد نام «دری» برای آن درست تر است و باید این نام رسمی شود. زبان «دری» دارای سه گویش اصلی؛ تاجیکی، پشتو و پارسی است.

• زبان رسمی کشور شاهنشاهی گزینشی ( جمهوری) ایران و یکی از زبانهای رسمی دیگر کشورهای حوزه تمدن إیرانی، زبان «دری» با گویش پارسی خواهد بود.

• زبان رسمی آموزش دولتی و رسمی در وزارت آموزش و پرورش ( مدرسه ها) و وزارت آموزش عالی ( دانشگاه ها ) زبان «دری» با گویش پارسی خواهد بود. هرچند زبانهای ایرانی، تیره های ایرانی در کنار زبان رسمی کشور در همه مقاطع آموزشی بنا به استان محل سکونت آن تیره باید تدریس شوند.

• آموزش زبانهای إیرانی و غیر إیرانی در موسسات اموزشی دولتی ( مدرسه ها و دانشگاه ها) در کنار زبان رسمی کشور شاهنشاهی گزینشی ( جمهوری ) ایران و دیگر کشورهای تمدن ایرانی آزاد است.

• آموزش و تحصیل به دیگر زبانهای إیرانی و هندو اروپایی در کشورشاهنشاهی گزینشی ( جمهوری) ایران و دیگر کشورهای حوزه تمدنی إیرانی بصورت خصوصی ازاد خواهد بود.

• اندیشکده ایرانزمین پرچم سه رنگ( سبز، سفید و سرخ ) را با نشان مهری شیرو خورشید با شمشیر دو سر میترا درفش رسمی کشور ایران می داند.

• اندیشکده ایرانزمین نشان رسمی کشور ایران را نشان میترایی شیر و خورشید و شمشیر دو تیغه میترا می داند.

• اندیشکده ایرانزمین درفش کاویانی را به عنوان پرچم رسمی ارتش شاهنشاهی گزینشی ( جمهوری) ایران و پرچم اتحادیه نظامی تمام ارتشهای کشورهای تمدن ایرانزمین به رسمیت می شناسد.

• اندیشکده ایرانزمین طرح مدرن درفش کاویانی ( طراحی شده بوسیله رضا هازلی ( کی اشکان اردلان افشارنادری )) را به عنوان پرچم رسمی اتحادیه کشورهای ایرانزمینی به رسمیت می شناسد.

• اندیشکده ایرانزمین پرچمهای کشورهای حوزه تمدنی ایرانزمینی ( تاجیکستان ، أفغانستان، ایران، کردستان (در ترکیه، عراق، سوریه) ، بلوچستان (در پاکستان) ، ارمنستان، آران (باکو)، تالش، استیا و آلانیا ( یا ایریستون)، نخجوان و… را به رسمیت می شناسد.

• اندیشکده ایرانزمین بر این باور است که استانهای کشور ایران باید نشان و پرچم خود را در کنار پرچم رسمی کشور داشته باشند به شرطی که این پرچم و نشانها همانند پرچم و نشانهای کشورهای همسایه و یا مناطقی از انها نباشند.

اصلهای اجتماعی و مردمی ایران زمین

• اندیشکده ایرانزمین عمیقا معتقد به خردگرایی در همه أمور اجتماع است و ان را تنها راه اداره جامعه می داند. این مکتب براین باور است که زرتشت نخستین فیلسوف خردگرای تاریخ بشری و در حقیقت بنیانگذار راسیونالیسم اغازین است.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به دیالکتیک ایرانی تاریخ و تمدن بشری به عنوان بخشی مهم از دیالکتیک هندوایرانی و اروپایی تاریخ و تمدن بشری و اصالت تاریخی آن است.

• اندیشکده ایرانزمین باورمند به «تمدن ایرانی» به عنوان بخشی از «ابر تمدن هندوایرانی و اروپایی» است.

• اندیشکده ایرانزمین باورمند به «رنسانس ایرانی» به عنوان بخشی از « رنسانس ابر تمدن هندوایرانی و اروپایی» است.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به «انقلاب ایرانی» به عنوان ضمانت اجرایی «رنسانس ایرانی» در حوزه اجتماعی برپایه عدالت اجتماعی و سوسیالیسم ایرانگرا ست.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به «سوسیالیسم ایرانگرا» یا «سوسیالیسم ملی» یا «کاپیتالیسم دولتی» است. این به مفهوم باور به «عدالت اجتماعی» برای ایران و ایرانیان و جهان ایرانی و تمدن ایرانی است. چنین سوسیالیسم ملی به هیج وجه نژادپرست نیست اما شایسته سالار است و باور به سرمایه داری دولتی یا سوسیالیسم ملی دارد. این به مفهوم مالکیت صنایع بزرگ به دست دولت و صنایع کوچک و متوسط به دست مردم اما با هدایت و نظارت دولت است.

• اندیشکده ایرانزمین باور به «دموکراسی ملی» دارد. این به مفهوم «مردمسالاری» احزابی است که کشور-ملت ایران و هویت ایرانی و اصالت تاریخی ایران و جهان ایرانی (تمدن ایرانی) را به رسمیت بشناسند و به هیچ عنوان جهان وطن نباشند، چه جهان وطن کمونیست و چه جهان وطن اسلامگرا و … .

• هویت ملی و تمدنی ایرانی در تضاد با هویت انسانی جهانی نیست بلکه تکمیل کننده آن است. اندیشکده ایرانزمین بر این باور است که هویت های ملی و تمدنی اصیل جهانی مانند هویت ایرانی جاودانه اند و تلاش برای نابودی آنها خیانت به میراث فرهنگی بشری است. هویت انسانی باید به هویت های ملی و تمدنی تقسیم شود تا این تکثر زمینه و انگیزه رقابت و پیشرفت جامعه بشری را مهیا کند . جهان تک ملیتی یا جهان بی ملیت آنگونه که در برخی مکتب های فکری گفته می شود مانند جام جهانی فوتبال یا مسابقات المپیک تنها با یک تیم خواهد بود. چنین جهان بی ملیتی چیزی نخواهد بود جز آبی راکد که در نهایت گندیده خواهد شد.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به عدالت اجتماعی است

• اندیشکده ایرانزمین بر این باور است که عدالت به مفهوم دسترسی برابر به فرصتها و ثروتها و خدمات اجتماعی است نه توزیع مساوی ثروث میان مردم.

• اندیشکده ایرانزمین بر این باور است که عدالت اجتماعی باید در حوزه ملی و تمدنی تعریف شود و بار جهانشمولی را باید از آن گرفت تا خیانت به منافع ملی به بار نیاورد. یعنی اول خانه خود را آباد کنید و بگذارید آبادی خانه همسایه مسئولیتش با خود همسایه باشد.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به اموزش و پرورش و اموزش عالی رایگان برای همه شهروندان شاهنشاهی گزینشی ( جمهوری پارلمانی) ایران و کشورهای حوزه تمدنی ایران زمین است.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به سیستم درمانی رایگان برای همه شهروند ان شاهنشاهی گزینشی (جمهوری پارلمانی) ایران و کشورهای حوزه تمدنی ایران زمین است.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به حق داشتن حقوق بیکاری برای شهروندان شاهنشاهی گزینشی (جمهوری پارلمانی) ایران و کشورهای حوزه تمدنی ایران زمین است.

• اندیشکده ایرانزمین باور دارد که همه شهروندان شاهنشاهی گزینشی (جمهوری پارلمانی) ایران و کشورهای حوزه تمدنی ایران زمین باید از انواع بیمه های اجتماعی برخوردار باشند.

• اندیشکده ایرانزمین باور دارد که همه شهروندان شاهنشاهی گزینشی (جمهوری پارلمانی) ایران و کشورهای حوزه تمدنی ایران زمین حق برخوردار ی از مزایای حقوق بازنشستگی را دارند.

• اندیشکده ایرانزمین باور دارد که همه شهروندان شاهنشاهی گزینشی (جمهوری پارلمانی) ایران و کشورهای حوزه تمدنی ایران زمین حق برخورداری از حداقل خانه و سرپناه مناسب را دارند.

• اندیشکده ایرانزمین باوردارد که همه شهروندان شاهنشاهی گزینشی (جمهوری پارلمانی) ایران و کشورهای حوزه تمدنی ایران زمین حق داشتن کار و پیشه مناسب را دارند.

• اندیشکده ایرانزمین باور دارد که همه شهروندان شاهنشاهی گزینشی (جمهوری پارلمانی) ایران و کشورهای حوزه تمدنی ایران زمین حق برخورداری از حمل و نقل رایگان یا حداقل خودرو رایگان را دارند.

اصلهای زیست بومی اندیشکده ایران زمین

• اندیشکده ایرانزمین بر پایه فرهنگ کهن و اوستایی ایران زمین چهار آخشیج را أرج می نهد و بر نگهداری از زیست بوم تمدن ایران زمین تاکید و سفارش فراوان دارد.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به دیالکتیک ایرانی تاریخ و تمدن بشری به عنوان بخشی مهم از دیالکتیک هندوایرانی و اروپایی تاریخ و تمدن بشری و اصالت تاریخی آن است.

• اندیشکده ایرانزمین باورمند به «تمدن ایرانی» به عنوان بخشی از «ابر تمدن هندوایرانی و اروپایی» است.

• اندیشکده ایرانزمین باور به «حقوق جهان» و تمام ارکان آن دارد و حقوق «جانوران» و «گیاهان» و «زیست بوم» را جزء ارزش های اساسی «تمدن ایرانی» و «ابرتمدن هندوایرانی و اروپایی» می داند.

• اندیشکده ایرانزمین بر این باور است که کشور ایران با یک فاجعه زیست محیطی و خشکسالی و بیابان زایی در اینده ای نزدیک روبروست و تنها راه نجات را در طرح هایی بزرگ به هدف تغییر زیست بوم ایران می داند. تنها راه تحول اساسی در زیست بوم ایران، اتصال دریای کاسپیان به خلیج پارس است.

• در راه تغییر زیست بوم ایران و بیابان زدایی اندیشکده ایرانزمین معتقد به انجام طرح های بسیار جسورانه است.

• اندیشکده ایرانزمین بر این باور است که تنها راه جسورانه نجات زیست بوم ایران اتصال دریای کاسپی ( خزر) به خلیج پارس یا دریای پارس (عمان) است. این طرح که از زمان پهلوی دوم موجود بوده است و« ایرانرود » نامیده شده، حتا با إمکانات پنجاه سال پیش قابلیت تحقق داشته است و توانایی انرا دارد که تمام کویرهای مرکزی ایران را به حوزه های ابی تبدیل کند . بر اثر رطوبت به دست امده از اب تمام محیط زیست ایران مرکزی و جنوبی متحول خواهد شد. افزون بر بیابان زدایی، «ایرانرود» باعث گسترش کشاورزی و مهمتر از همه تبدیل ایران به قطب کشتیرانی جهانی می شود و از راه ترانزیت کالا از خلیج پارس و دریای پارس (عمان) به دریای کاسپی درامد هنگفتی نصیب ایران خواهد کرد که به میزان زیادی وابستگی ایران به نفت را کاهش خواهد داد.

• طرح بزرگ و جسورانه «ایرانرود» از انجا که نه تنها به نفع ایران است و موقعیت استراتژیک ایران را بشدت قوی می کند، بلکه، از میزان وابستگی استراتژیک روسیه به تنگه بسفر نیز می کاهد بشدت مورد مخالفت کشورهای غربی است. این طرح در گذشته با فشار شدید غرب به پهلوی دوم از دستور کار ایران کنار گذاشته شد . همچنین در زمان احمدی نژاد بصورت کاملا مسخره و پوپولیستی و عوامفریبانه برای بدنام کرد طرح «ایرانرود» دوباره مطرح شد. پس از طرح دوباره ، تبلیغات وسیعی از سوی رسانه های دولتهای غربی و مزدوران ایرانی انها علیه این طرح به راه افتاد تا انرا غیر عملی جلوه دهند و در دولت روحانی به طرز مرموزی این طرح کنار گذاشته شد. هر چند طرح های دشوار تر از ان در صحرای بزرگ آفریقا در لیبی و کشورهای جنوبی خلیج پارس با موفقیت انجام شده اند و یا دریای کاسپیان را به دریای سیاه مدتهاست که با موفقیت و با کانال هایی با سطوح و ارتفاع مختلف وصل کرده اند، و با وجود انکه ایرانیان باستان در بیش از دو هزار سال پیش کانال سوئز را حفر کردند، تنها می توان گفت که تبلیغات منفی علیه این طرح در رسانه ها تنها جنبه سیاسی و استراتژیک دارد و از جانب مزدوران کانونهای قدرت غربی انجام میشود.

• اندیشکده ایرانزمین طرح «ایرانرود» را برای بقای تمدن ایرانی حیاتی و ضروری می داند و بر این باور است که باید راه حل مشترکی با غرب پیدا شود تا مخالفت غرب با این طرح حیاتی برای ایران کاهش یافته و مصالحه ای سر این طرح با غرب انجام شود.

• اندیشکده ایرانزمین باور به حفظ و گسترش فضای سبز ایران دارد و معتقد به حافظت از جنگلها و منابع طبیعی و منابع ابی و بیابان زدایی ایران زمین می باشد.

اصلهای اقتصادی اندیشکده ایران زمین

• اندیشکده ایرانزمین بر این باور است که اقتصاد یک علم است و علم اقتصاد و اقتصاد دانان باید بر أساس قوانین این علم متغیر های بازار را تغییر دهند. این اصل بر تمام اصل‌های اقتصادی که پس از این می آید برتری و اولویت دارد.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به دیالکتیک ایرانی تاریخ و تمدن بشری به عنوان بخشی مهم از دیالکتیک هندوایرانی و اروپایی تاریخ و تمدن بشری و اصالت تاریخی آن است.

• اندیشکده ایرانزمین باورمند به «تمدن ایرانی» به عنوان بخشی از «ابر تمدن هندوایرانی و اروپایی» است.

• اندیشکده ایرانزمین باورمند به همسان بودن «ارزش های اساسی اقتصادی» تمدن ایرانی به عنوان بخشی از ابرتمدن هندوایرانی و اروپایی است.

• بر أساس ارزش های اقتصادی همسان تمدنی، «اتحادیه اقتصادی کشورهای تمدن ایرانی» باید تشکیل شود.

• بر أساس ارزش های اقتصادی همسان تمدنی، «اتحادیه اقتصادی کشورهای تمدن ایرانی» نمی تواند کشورهای غیر هندوایرانی و اروپایی را به عضویت قبول کند.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به «انقلاب ایرانی» در حوزه اقتصادی برپایه عدالت اجتماعی و سوسیالیسم ایرانگرا یا سوسیالیسم ملی و به بیان دیگر سرمایه داری دولتی در اقتصاد کلان است.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به «سوسیالیسم ایرانگرا» یا «سوسیالیسم ملی» است. این به مفهوم باور به «عدالت اجتماعی» برای ایران و ایرانیان و جهان ایرانی و تمدن ایرانی است. چنین سوسیالیسم ملی به هیج وجه نژادپرست نیست اما شایسته سالار است و باور به «سرمایه داری دولتی» در اقتصاد کلان یا سوسیالیسم ملی دارد. این به مفهوم مالکیت صنایع بزرگ به دست دولت و صنایع کوچک و متوسط به دست مردم اما با هدایت و نظارت دولت است.

• کشور یکپارچه ( یونیتاری ) ایران دارای هفت منطقه اقتصادی خواهد بود . هر منطقه اقتصادی شامل مجموعه أی از چند استان است که مشترکات جغرافیایی و تاریخی و فرهنگی و حمل و نقل ( ترابری) و زیر ساخت های اقتصادی مشترکی دارند. این مناطق در سازمان برنامه و بودجه کشور دارای برنامه های مشابه توسعه خواهند بود و طرح های کلان اقتصادی و کشوری بوسیله وزارت خانه های دولت مرکزی و سازمان برنامه و بودجه کل کشور با همکاری دولت های محلی استانهای این مناطق ، اجرا خواهد شد. مدیریت هر منطقه اقتصادی بوسیله نماینده همان منطقه اقتصادی در سازمان برنامه و بودجه و وزارت کشور دولت مرکزی خواهد بود. نمایندگان مناطق اقتصادی در دولت مرکزی باید از مردم بومی همان منطقه اقتصادی باشند و مقام نمایندگی منطقه اقتصادی باید بصورت دوره های یکساله میان نمایندگان استانهای همان منطقه اقتصادی بچرخد. این نماینده را مجلس محلی هر استان هر منطقه اقتصادی برای مدت یکسال از میان اعضای خود انتخاب می کند. نماینده هر منطقه اقتصادی در دولت مرکزی ” کی” یا “Kay” نامیده خواهد شد. این مناطق عبارتند از ١) منطقه پارس ٢) منطقه خراسان ٣) منطقه ماد شمالی ۴) منطقه ماد مرکزی ۵) منطقه ماد غربی ۶) منطقه سپاهان ۷)منطقه پایتخت

• منطقه اقتصادی پارس شامل استانهای؛ فارس، بوشهر، هرمزگان و کرمان می شود.

• منطقه اقتصادی خراسان شامل استانهای؛ خراسان شمالی، خراسان مرکزی، خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان می شود.

• منطقه اقتصادی ماد شمالی شامل استانهای؛ گیلان، مازندران ، البرز، گلستان، سمنان و اردبیل می شود.

• منطقه اقتصادی ماد مرکزی شامل استانهای؛ آذربایجان شرقی، زنجان، قزوین و مرکزی می شود.

• منطقه اقتصادی ماد غربی شامل استانهای؛ آذربایجان غربی، کردستان،همدان، کرمانشاه، لرستان، ایلام، خوزستان، چهارمحال و بختیاری و کهکیلویه و بویر احمد می شود.

• منطقه اقتصادی سپاهان شامل استان‌های؛ اصفهان، یزد و قم می شود.

• منطقه اقتصادی پایتخت شامل استان تهران می شود.

• ثروت های نفت و گاز و دیگر منابع طبیعی شاهنشاهی ایران و منابع طبیعی دیگر کشورهای حوزه تمدن ایران زمینی متعلق به مردمان این کشورها و ثروتی است ملی.

• ثروت های نفت و گاز و دیگر منابع طبیعی کشور شاهنشاهی ایران متعلق به ملت واحد ایران از هر تیره و قوم است.

• اقتصاد ایران باید از اقتصاد تک محصولی نفت متحول شده و متنوع شود.

• اقتصادی مدرن بر پایه تکنولوژی اطلاعات و علوم انفورماتیک و رایانه در ایران باید پی ریزی شود.

• تکنولوژی اطلاعات باید برای اشتغال زایی و پی ریزی اقتصادی بر پایه این تکنولوژی و سازگار با عصر اطلاعات گسترش یابد. بر همین پایه اینترنت پرسرعت باید به عنوان یک طرح بنیادی در همه مناطق ایران زمین گسترش یابد.

• علوم ژنتیک و تولید محصولات فراوری شده ژنتیکی در ایران باید گسترش یابد.

• نانوتکنولوژی و تولید محصولات مرتبط با این تکنولوژی در ایران باید گسترش یابد.

• سهام کارخانه ها و صنایع مهم جهانی از درامد نفت باید برای ایرانزمین خریداری شود و در صنایع مهم و حساس جهانی باید ایران زمین سرمایه گذاری کند.

• صنایع گاز ایران باید گسترش یابدو لوله های انتقال گاز ایران با عبور از کردستان عراق و کردستان سوریه و دیگر بخشهای حوزه تمدن ایرانی باید به دریای مدیترانه برسد تا بدون عبور از کشورهای بزرگی چون روسیه و ترکیه استقلال صادرات انرژی ایران را حفظ کند. بدون شک در این زمینه روسیه و ترکیه بشدت کارشکنی خواهند کرد اما ایران با کمک غرب که از این پروژه منفعت می برد، باید به این مهم دست یابد.

• طرح «ایرانرود» باید تحقق یابد اتصال دریای کاسپیان ( خزر) به خلیج پارس یا دریای پارس (عمان)، افزون بر انکه از بیابان زایی جلوگیری کرده و بشدت برای حوزه تمدنی ایران زمین حیاتی است ، با منابع ابی حاصل از ان با گذاشتن اب شیرین کن ها کشاورزی به شدت گسترش می یابد. همچنین این طرح، درامد هنگفتی را از طریق تبدیل کردن ایران به قطب ترانزیت کالا از چین و هند به روسیه و اروپا و برعکس، در جهان نصیب ایران خواهد کرد و بر اهمیت استراتژیک ایران چندین برابر خواهد افزود. همچنین با ایجاد مناطق ازاد تجاری و شهرهای نوین در کنار ایرانرود، تمدن ایرانی به شدت متحول می شود. اما متاسفانه این طرح از انجایی که بر اهمیت استراتژیک ایران می افزاید و هم روسیه را از وابستگی به تنگه استراتژیک بسفر که در کنترل کشورهای ناتو است رهایی می بخشد به شدت مورد مخالفت کشورهای غربی و رسانه های دولتی انها قرار دارد. تا جایی که با دروغ پراکنی و دعوت کارشناسان دست چین شده و مزدور در رسانه هایشان با این طرح مخالفت شدید و تعصب أمیزی انجام می دهند. این طرح هر چند که با تکنولوژی پنجاه سال پیش هم قابل انجام بود ولی با فشارها ی شدید آمریکا بر پهلوی دوم متوقف شد . هرچند که طرح های سخت تر از ان در صحرای بزرگ افریقا در کشور لیبی و در کشورهای جنوبی خلیج پارس و یا در اتصال همین دریای کاسپیان به دریای سیاه از طریق کانال چند سطحی «ولگا» با ارتفاعات گوناگون در روسیه، با موفقیت انجام شدند. در اجرای این طرح حیاتی برای اینده ایران ، ایران باید به مصالحه با غرب برسد.

• ایران زمین باید به توسعه منابع انسانی خود در کنار منابع اقتصادی بپردازد. این مکتب بر این باور است که منابع انسانی هر کشور ثروت حقیقی ان کشور است.

• اندیشکده ایرانزمین باید بداند که ثروت حقیقی اقتصادی ، انسان خلاق با ضریب هوشی بالا و سالم از نظر روانی و جسمانی است. از اینرو باید نسبت به افزایش جمعیت باهوش و خلاق و سالم از نظر روانی و جسمانی در حوزه تمدن ایرانی از راه های طبیعی مانند تشویق به تولید مثل یا مهاجرت اقوام اروپایی به کشور و یا در آینده از طریق ژنتیک آزمایشگاهی اقدام کند.

• اندیشکده ایرانزمین بر وجود یک اتحادیه اقتصادی بزرگ میان کشورهای حوزه تمدنی ایران زمین و همچنین هندوستان تاکید دارد.

• اندیشکده ایرانزمین به سبب آنالیز دقیق و عمیق تاریخ و دانستن ارزش های مشترک اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تمدنی، به شدت مخالف ورود ایران و کشورها و سرزمین های ایرانی به اتحادیه های اقتصادی است که متعلق به ابرتمدن هندوایرانی و اروپایی نیستند.

• اندیشکده ایرانزمین بر گسترش مناطق ازاد تجاری در ایران تاکید دارد.

• اندیشکده ایرانزمین بر تولید داخلی محصولات صنعتی و کشاورزی تاکید دارد.

• اندیشکده ایرانزمین بر تبدیل ایران به یک قطب بانکی و مالی تاکید دارد.

• اندیشکده ایرانزمین بر تبدیل ایران به یک قطب توریستی و جهانگردی تاکید دارد.

• اندیشکده ایرانزمین بر تبدیل ایران به یک قطب حمل و نقل هوایی و تاسیس شرکت های هوایی و بزرگ مسافربری تاکید دارد.

• اندیشکده ایرانزمین بر تبدیل ایران به یک قطب ترانزیت کالای جهانی تاکید دارد.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به مالکیت خصوصی صنایع متوسط و کوچک و مالکیت ملی و دولتی صنایع بزرگ و کلان است.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به تبدیل شرکت نفت ایران به یکی از شرکت ها ی بزرگ نفت و گاز و انرژی جهانی است.

• اندیشکده ایرانزمین معتقد به بازار ازاد و رقابت سالم و غیر رانتی اقتصادی با هدایت دولت و وضع قوانین برای حفظ منافع ملی و عدالت اجتماعی است.

• اندیشکده ایرانزمین باور دارد که بانک مرکزی ایران و سیاست های ان باید جدا از دولت و مستقل باشند هرچند که بانک مرکزی باید متعلق به کشور، سرزمین، تمدن ایرانی و ملی باشد نه آنکه تبدیل به موسسه ای خصوصی در دست سرمایه داران و کانونهای قدرت جهانی شود.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)