سازمان‌دهی خودانگیختەی مردم برای مبارزە با کرونا یا هر فاجعەی مشابه دیگر، خود می‌تواند یک مازاد رهایی‌بخش جدی و قابل ارجاع تولید کند. می‌توان چنین امری را “رستاخیز سیاست حقیقی در هنگامەی فاجعە” نام‌گذاری کرد.

اکنون و در پی شیوع کرونا و تلفات چشم‌گیر آن، عرصەی عمومی جامعەی بشری آبستن پرسشی اساسی است: آیا مجددا باید بە هابز و لویاتان رجوع کنیم؟

اگرچە هنوز برای فهم دقیق تحولات و پیامدهای ممکن و محتمل وضعیت کرونایی زودهنگام است، اما برخی پدیدارها کسان بسیاری را بە صرافت اندیشیدن در باب پرسش فوق انداختە است. صدالبتە چنین اندیشیدنی چندان‌هم بی‌راه نیست؛ پر واضح است کە دولت مقتدر و لویاتان‌گونەی چین در مقابلە با پدیدەی کرونا بسی کارآمدتر از دموکراسی‌های غربی و دولت‌های شبه‌دموکراتیک یا ایدئولوژیکی چون ایران ظاهر شدە است.

پس شاید ناروا بە نظر نرسد اگر آسیب‌پذیران کرونا بخواهند عطای آزادی را بە لقای امنیت ببخشند و در آرزوی دولتی چون چین باشند، دولتی کە علی‌رغم این کە کشورش منشا ظهور کرونا بود اما در زمانی کم‌تر از بیشتر کشورهای درگیر و تلفاتی بە مراتب کم‌تر (بە نسبت شمار مبتلایان و جمعیت درگیر بیماری) بحران را پشت‌سر گذاشت و تقریبا بە مرحلەی مابعد فاجعە قدم نهادە و اکنون دیگر در تدارک مقابلە با تبعات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آن است.

بی‌تردید تداوم استیلای فوبیای کرونا می‌تواند بە تشدید تمایل بە بازگشت بە ایدەی دولت اقتدارگرا انجامیدە و این تمایل نیز بە نوبەی خود، چنان کە آگامبن می‌گوید، عطش سیری‌ناپذیر دولت‌ها را برای گسترش و استحکام “وضعیت استثنایی” بە نحوی روزافزون تقویت نماید. نهایت امر عبارت است از بازگشت لویاتان، ولی این بار بر خلاف بخش چشم‌گیری از تاریخ معاصر، بازگشتی است کە شیدایی تودەهای مردم را نیز فراچنگ آوردە و بە تبع آن، مشروعیت عظیم مردمی را هم پیروزمندانە در آغوش خواهد گرفت.

هویداست کە چالشی جدی فراروی مخالفین قدرت خودکامەی قدرقدرت سر بر آوردە و اگر هم‌اکنون پاسخی شایستە و کارآمد بە این چالش دادە نشود، چە بسا بە چنان خسران عظیمی بیانجامد کە سالیان سال فرصت لازم باشد تا بخشی از آن جبران شود. چرا کە اکنون جهانیان را شبح تیرە و تار کرونا فرا گرفتە است، و برساختن اذهان تودەها و اقناع آنان در این وضعیت استثنایی جهت پذیرش ضرورت بازگشت لویاتان، بسی سهل‌الوقوع‌تر و میسرتر می‌نماید.

پس بر همەی آنانی کە خطر را حس کردەاند واجب است هر آن چە در چنتە دارند را رو کردە و بە محک عمل بسپارند، بلکە بدین نحو مانع از ظفرمندی ناسیاست اقتدارگرایان و معاندان آزادی و عدالت شویم کە با داعیەی کاذب تامین و تضمین سعادت بشر، در نهایت جهان را بە قهقرا خواهند برد.

در همین راستا، قصد نوشتار حاضر پرداختن موجز و مختصر بە نوع مواجهەی مردم کوردستان با پدیدەی کروناست، مواجهەای کە ریشە در سنت سیاسی تاریخ معاصر کوردستان دارد. پرداختن بە این امر نە از باب تقدیس یا ستایش صرف، کە بە جهت یافتن پاسخ برای پرسشی است کە در ابتدای نوشتار مطرح شد. ابتدا گزارشی کوتاه:

“متعاقب ورود ویروس کرونا بە ایران و پنهان‌کاری‌های معمول نظام حاکم، و سپس‌تر اطمینان خاطر جامعە از استیصال حکومت و عدم ارادە و حتی توان مقابلە با کرونا، انجمن‌ها و نهادهای جامعەی مدنی کوردستان بە سان رخدادها و فجایع طبیعی و غیرطبیعی چند دهەی اخیر (با مسامحە صفت “طبیعی” را برای فجایعی چون سیل و حتی زلزلە بە کار می‌برم، میزان تاثیرگذاری اقدامات دولتی در ازدیاد و حتی بروز این فجایع واضح‌تر از آن است کە نیازی بە قلم‌فرسایی داشتە باشد) اقدام بە طرح‌ریزی اقدامات عملی برای مقابلە با فاجعەی پیش‌رو نمودند. مراجعە بە جامعە و سازمان‌دهی مردمی اس و اساس تمامی طرح‌های این نهادها بود.

آنان در مدتی کوتاه و با اتکا بە سرمایەی اجتماعی قابل اعتنا و کارآمد خود، شوراها و انجمن‌هایی را برای اجرای برنامەها سازمان‌دهی نمودند، و بە فراخور گسترەی وسیع پدیدەی نوظهور و پیش‌بینی ناشدەی کرونا، گسترەی سازمان‌دهی مردمی نیز ابعادی وسیع‌تر از گذشتە را در بر گرفت. بە نحوی کە در بسیاری از شهرها و حتی روستاهای کوردستان اکنون شاهد ظهور “کمیتەهای محلات” و “کمیتەهای روستاها” هستیم کە از ساکنین همان محلەها و روستاها تشکیل شدەاند. این کمیتەها از طریق شورای مشترک نهادهای مدنی شهرها کە در هر شهری بە نامی شناختە شدە، پیشنهادها را بە اشتراک گذاشتە و دستورالعمل‌های تصویب شدە را بە اجرا میگذارند.

وظایف این کمیتەها و شوراهای خودگردان مردمی طیف وسیعی از اقدامات را شامل می‌شود؛ از آگاهی‌بخشی بە مردم تا ساخت، تهیە و توزیع اقلام بهداشتی و تا کمک‌های حمایتی بە اقشار فرودست جامعە کە وضعیت کرونایی موجب اختلال یا حتی قطع کامل منابع اندک معیشت‌شان شدە است”.

شاید در برخی مناطق دیگر نیز شاهد نوع‌دوستی و کمک مردم بە هم‌دیگر باشیم، اما بی‌تردید آن‌چە در کوردستان می‌گذرد بسی فراتر از اقدامات خیرخواهانە و داوطلبانەی برخی افراد خوش‌نیت و پاک‌سیرت و پارەای نهادهای خیریە است. چنین اقداماتی اگرچە اخلاقا ارزش‌مند و قابل ستایش است، اما هیچ‌گاه بە تولید آن‌گونە از مازاد سیاسی و اجتماعی نخواهد انجامید کە سنت سیاسی را موجد و موجب خواهد شد. در کوردستان “سازمان‌دهی اجتماعی” در حال ایفای نقش است، و نقطەی تمایز دقیقا در همین امر مستتر است. شوراها و کمیتەهای خودگردان شهرها و روستاها از کلیەی اقشار و گروه‌ها تشکل یافتە و شاهد بازتولید سنت سیاسی پرقدمت این منطقە هستیم.

در آغازین روزهای انقلاب ۵٧ کە بسیاری از نیروهای مبارز عموما چپ‌گرای ایران مفتون شعارهای بە ظاهر “ضدامپریالیستی” حاکمین نوظهور مذهبی منتظرالظهور شدە بودند، نیروهای مترقی کوردستان ضمن انذار بە آنان و سعی وافر در بیدارکردن‌شان از خواب غفلت، الگویی کم‌تر شناختە شدە از مدیریت جامعە را پایەگذاری کردند کە مبتنی بر مشارکت افقی مردم بود. تشکیل اتحادیەها و صنوف متعدد و ایجاد شوراهای شهرها و روستاها از جملەی این اقدامات بود. اما مسالە آن‌گاه بیشتر ملموس می‌شود کە مشارکت مستقیم مردم در مذاکرات و تصمیم‌گیری‌ها را مورد بازخوانی قرار می‌دهیم. ارگانیزاسیون افقی جامعە حتی در اتخاذ تصمیم‌های سیاسی عمدەای چون ایدەی درخشان و مؤثر “کوچ تاریخی مردم مریوان” نیز روایت شدە کە این مقال مجال پرداختن کامل بە آن نیست.

همین اندازە کافی است بگوییم کە مردم شهر مستقیما در جریان مذاکرات مدیریت خودگردان با نمایندەی متکبر دولت مرکزی، مصطفی چمران، بودند و اتفاقا اتخاذ و اجرای تصمیم مذکور با مشارکت کامل همان مردم صورت گرفت. مردمی کە نە ناظر، سیاهی لشکر یا زینت‌المجلس، بلکە “سوژەی سیاسی” و فاعلین واقعی تعیین و تقریر سرنوشت خویش بودند.

اگرچە تجربەی موفق ابتدای انقلاب کوردستان چندان تداوم نداشت، اما چنان مازاد سیاسی و اجتماعی پویا و ارزش‌مندی را تولید کرد کە تا کنون نیز جامعە از برکات آن بهرەمند می‌شود. بی‌تردید فجایع و سوانح گوناگون طبیعی و غیرطبیعی همارە در متن زندگی ما آدمیان حضور خواهند داشت، اما آن چە کە بشر را در مواجهە با آن‌ها قوی گرداندە و سوژگی انسان را بە عنصر تعیین کنندە تبدیل خواهد کرد، نحوەی نگرش ما بە ساخت‌بندی‌های اجتماعی‌مان است. نگرش کلان ما در این حوزە و نحوەی اندیشیدن ما بە مفاهیم عامی چون آزادی و عدالت و حقوق انسان، ربط وثیقی با مازادهای سیاسی و اجتماعی منتج از وقایع و رخدادها دارد.

در نهایت، تراکم و بازآفرینی کنش‌ها و تجربەهاست کە امکان زایش سیاست رهایی‌بخش را فراهم می‌گرداند. کنش‌ورزی کنونی جامعەی کوردستان در قبال پدیدەی کرونا، کە چنان کە گفتە آمد ریشە در سنت دیرپای سیاسی و اجتماعی این جامعە دارد، بە غنی‌تر شدن سنت مزبور انجامیدە و با انضمامی‌تر شدن تلاش‌ها، اندک اندک حوزەی میکروسیاست را با سیاست کلان درهم خواهد آمیخت کە از ورای آن می‌توان بە رستاخیز سیاست رهایی‌بخش امیدی روشن‌تر داشت.

شاید بە نظر مبالغە‌آمیز و حتی متوهمانە برسد اگر بگوییم کە در متن همین نحوەی نگرش و جهان‌بینی و کنش‌ورزی جمعی می‌توان بە پرسش ابتدایی نوشتار حاضر پاسخ داد، اما بە زعم من چنین امری میسر است.

در واقع بازگشت بە ایدەی یونانی مشارکت مستقیم مردم در امر سیاسی، شاه‌کلید برون‌رفت از خطر توامان و هم‌زمان ناکارآمدی دموکراسی‌های غربی و استبداد و اقتدارگرایی دولت‌های خودکامە است.

نباید از کارآمدی دولت‌هایی چون چین در مواجهە با کرونا ضرورت احیای لویاتان را استنتاج کرد و چنین پنداشت کە هیچ جایگزین دیگری وجود ندارد.

هنگامەی فاجعە همارە برای خودکامگان زمان طلایی محسوب می‌شود، کابوس منتج از فاجعە دقیقا همان دست‌آویزی است کە آنان با ارجاع بدان خلایق را مسحور قدرقدرتی خود گردانیدە و با قرار دادن مردمان در وضعیتی آخرالزمانی، با اطمینان خاطر بە بسط قدرت می‌پردازند. یگانە راهکار مبارزە با این تلاش مخاطرەآمیز حاکمین، درهم شکستن ساخت ایدئولوژیک آنان است، و این امر ممکن نیست مگر با بازتعریف ساختارهای رسوب کردەی جامعە و آن‌گاه بازآرایی مناسبات مردم با خود و با حاکمین.

باید جادوی وضعیت آخرالزمانی را باطل کرد، و این امر تنها با حضور مبارزەجویانەی واقعی مردم در متن و بطن فاجعە قابل تحقق است.

بر همین مبنا، سازمان‌دهی خودانگیختەی مردم برای مبارزە با کرونا یا هر فاجعەی مشابه دیگر، خود می‌تواند یک مازاد رهایی‌بخش جدی و قابل ارجاع تولید کند. می‌توان چنین امری را “رستاخیز سیاست حقیقی در هنگامەی فاجعە” نام‌گذاری کرد، و دقیقا در این نقطە است کە کنش‌ورزی فعالانەی جامعەی کوردستان در این بزن‌گاه تاریخی، مهم و شایستەی توجه است.

در متن همین لحظات است کە سوژەی سیاسی متولد می‌شود، سوژەای کە نە تنها در مقابل بی‌عملی و فساد قدرت قد علم می‌کند، بلکە جایگزین سیستم حاکمە را نیز در افق درازمدت خود مطمح نظر قرار دادە است. اگرچە تسری دادن الگو و تجربەی کوردستان بە دیگر جوامع منطقە بە دلیل غیاب یا ضعف سنت سیاسی هم‌بستە با آن، دشوار می‌نماید، اما باید بیشترین تلاش‌ها را بر تحقق این امر مهم استوار نماییم.

کرونا واپسین فاجعەی همەگیری نیست کە بشریت را درگیر خود می‌کند، پی‌ریزی بنیادهایی کە بە زایش و باززایش سوژەی سیاسی کمک نماید، باید در متن خود فاجعە آغاز شود.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)