کتاب الکترونیک – در این اثرِ هانا آرنت که برای نخستین بار منتشر شده، او تحول تاریخی مفهوم آزادی را پی میگیرد: آزادی چیست؟ برای ما چه معنایی دارد؟ آیا اصولاً ما از آزادی برخورداریم؟ اگر آری، چه کسی این آزادی را به ما داده است؟ اگر اختیار آزاد بودن را داریم، آیا میتوان آن آزادی را باز از ما گرفت؟ پدیدهی اجتماعی انقلاب چه ارتباطی با آزادی دارد؟
هانا آرنت در پیشینهپرسی موضوع، بررسی و پاسخ به این پرسشها، بهویژه، به انقلابهای تاریخی فرانسه و آمریکا میپردازد. در حالی که یکی به فاجعه انجامید و به نقطهی عطفی در تاریخ تبدیل شد، دیگری پیروزی درخشانی در پی داشت و با وجود این، رویدادی منطقهای در همان آمریکا باقی ماند. اما چرا؟ پاسخ را در کتاب «اختیار آزاد زیستن» خواهید خواند.
یادداشت مترجم: پس از سال ۱۳۵۷ انقلابزدگی و انقلابینمایی از زیانبارترین ویژگیهای رهبری سیاسی در ایران بوده است. این ویژگی، پس از چهار دهه حاکمیت بر فضای سیاسی، امروز به فرصتطلبان و ضدانقلابهایی میدان داده که تناقض آشکار و ویژگی برجستهشان، آسیب رساندن به هر فرصت تاریخی برای دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی و کند کردن روند آنها است.
مخالفت رهبر جمهوری اسلامی با اجرای سند ۲۰۳۰ یونسکو در زمینهی آموزش و فرهنگ، معطلی لایحههای مبارزه با پولشویی و مقابله با تأمین مالی تروریسم در زمینهی اقتصادی، ستیز همهجانبه با آمریکا در عرصهی سیاست و بهتازگی، قطع شبکهی جهانی اینترنت در پاسخ به اعتراضهای اجتماعی تنها چند شاهد از رویارویی حکومت کنونی با دگرگونیهای ضروری در زمینههای آموزشی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هستند؛ تغییراتی که پیوندهای ایران با جامعهی بینالملل را تقویت میکنند.
سران نهادهای محافظهکار جمهوری اسلامی به دلیل ایستادگی در برابر دگرگونیهای ضروری اجتماعی «ضدانقلاب» به معنای فراگیر آن هستند.
آنها با ماندن در سمتهایی که گاه، تا دم مرگ پایدار است، دستکم آن دسته از نیازهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اساسی اکثریت را نادیده گرفتهاند و میگیرند که اقتضاهای زندگی نسلهای پس از آنها تنها بخش کوچکی از آنها را تشکیل میدهد.
زیادهروی نیست، اگر در این میان از نسلکشی آرام، به معنای نادیده گرفتن نسلها و تفاوتهای نسلی، بگوییم چرا که نظام سیاسی بسیاری از تلاشها برای تغییر مسالمتآمیز آن را با نام «براندازی» سرکوب کرده است.
نظام سیاسی با رویکردهای خود نه تنها زمینهی تحریمهای فراگیر علیه شهروندانش را فراهم کرده، بلکه با سیاستهای اشتباهتر ادامهی کار را در عرصههای دیگر، حتی آنجا که پای حفظ زیستبوم شهروندان در میان است، با دشواریهای بسیار روبهرو کرده و نسلی جز خود را نیز به قلمرو ناخواستهی پیامد سیاستهایش کشانده است.
پس از چهار دهه از انقلاب ۱۳۵۷، امروز بار دیگر میتوان گفت که آن رویداد نه به آزادی و نه به استقلال واقعی رسید و در بررسی علمی موضوع، از بارزترین انقلابهای شکستخورده در برقراری آزادیهای سیاسی و عدالت اجتماعی در تاریخ خاورمیانه است.
نظام سیاسی کنونی نیز منفعتبان انقلابی شکستخورده است که در تاریخنگاری آینده، فصل فرصتسوزیها نام شایستهتری برای آن خواهد بود. انقلابی که نتوانست استقلال و آزادی و حقوق اساسی شهروندان را آنطور که در شعارهای پایهایاش مطرح کرده بود، به ثمر برساند و به جریانی فقهی-فرقهای در خاورمیانه قدرت داد و مهاجرت صدها هزار نیروی انسانی و فراهم آوردن زمینهی بدنامی بینالمللی از پیامدهای آن شد.
«دستاورد»هایی که انقلاب و نظام سیاسی کنونی ایران به آن میبالند، در هر نظام غیردینیای، بسیار پیشرفتهتر، کمهزینهتر و آسانتر، دستیافتنی بودند.
با این پیشدرآمد، ترجمهی پیش رو بر پایهی برگردان آلمانی نوشتهی هانا آرنت، تأکیدی است بر سویههای نظری چرایی و هدف انقلابها و کارکرد آزادی در جامعه و گسترهی سیاست.
این متن که برای نخستین بار انتشار یافته، در چارچوب نظریههای انقلاب و جامعهشناسی سیاسی نیز قابل بررسی و تأکیدی است بر شکستخوردگی انقلاب ۱۳۵۷ در رسیدن به آزادیها و بنیانهای اقتصادی ضروری برای حفظ آنها.
کتاب الکترونیک پیش رو، با همکاری وبسایت «آسو» در چهل و یکمین سالگرد آن انقلاب منتشر شد.
مقالهها و گزارشهای بیشتر در وبسایت زمانه (لینک)
گزیدهای از داستانها، مقالهها و ترجمهها (لینک)
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.