جامعه‌ای که به شکل ساختاری سرکوب مردم را به امری روزمره تبدیل کرده است سبب خشن‌تر شدن افراد جامعه هم می‌شود و مردان خشونت را از جامعه به خانه منتقل می‌کنند. به همین دلیل حجم خشونت علیه زنان در سال ۹۸ هم بیشتر شده و ما با شکل‌های خشن‌تری از قتل روبرو هستیم. در نبود اموزه‌هایی برای کاهش خشونت علیه زنان، با تبلیغات رسمی برای چندهمسری و صیغه شاهد خشونت بیشتری علیه زنان هستیم. با توجه به سرکوب‌های اخیر به‌نظر می‌رسد، فضای جامعه خشن‌تر و مایوس‌تر شده که همه اینها در کنار افزایش فقر و تنگدستی می‌تواند وضعیت بدتر و خشونت‌باری را برای زنان رقم زند…

 

******
دیگری: در بخش اول این گزارش به چند همسری و قتل زنان پرداختیم در بخش دوم به سایر انواع خشونت‌هایی که رسانه‌ای شده است می‌پردازیم.

اسیدپاشی
امسال صدای فریادهای دلخراش یک زن ۲۸ ساله به نام «لیلی» در یکی از خیابان‌های شهرری پیچید و لرزه بر جان عابران انداخت.
زن جوان فریاد می‌کشید سوختم. همان موقع یک مرد موتور سوار که کلاه ایمنی بر سر داشت به سرعت گریخت و به این ترتیب ماجرای اسید پاشی در دستور کار پلیس قرار گرفت.لیلی به بیمارستان منتقل شد، اما شدت اسیدپاشی به حدی بود که صورتش کاملاً متلاشی شده بود.
او بینایی دو چشمش را از دست داد و گوش‌ها و بینی اش به طور کامل از بین رفت. وی که معجزه‌آسا زنده مانده بود پس از چندین عمل جراحی تحت بازجویی قرار گرفت و شوهر سابقش به نام فریبرز را عامل اسیدپاشی معرفی کرد. از دیگر سو زن جوان به مأموران گفت: من و فریبرز هفت سال قبل با هم ازدواج کردیم و حاصل این ازدواج یک فرزند پنج ساله است. فریبرز دکترای حقوق داشت، اما مرد بدخلق و بدگمانی بود. به همین دلیل مدام با هم درگیر بودیم. بارها سعی کردم تا زندگی آرامی کنار او داشته باشم، اما نشد. با به دنیا آمدن فرزندمان اوضاع بدتر شد. به همین دلیل تصمیم به جدایی گرفتیم.
این زن که به سختی صحبت می‌کرد، ادامه داد: چند ماه از جدایی من و فریبرز گذشته و من به تازگی با مرد جوانی آشنا شده بودم تا این که فریبرز با من تماس گرفت و از من خواست تا دوباره با او ازدواج کنم. او می‌گفت اخلاقش را تغییر داده و می‌خواهد زندگی آرامی برایم فراهم کند، اما به او گفتم حاضر به رجوع نیستم و نمی‌خواهم دوباره با او زندگی کنم. او چندین بار با من تماس گرفت و وقتی پاسخ منفی شنید آخرین بار مرا تهدید به اسیدپاشی کرد، اما من حرف‌های او را جدی نگرفتم.
همچنین روز ۱۱ اردیبهشت مأموران کلانتری ۱۳۸ جنت آباد از اسیدپاشی روی زنی ۵۲ ساله با خبر شدند. وی به مأموران گفت شوهرم روی سر و صورتم اسید ریخته است. پس از دستگیری این مرد وی ضمن اعتراف به اسیدپاشی گفت: همسرم به من بی‌توجهی می‌کرد به همین خاطر روی او اسید پاشیدم.

ضرب و شتم
زن ۳۰ ساله ای با در دست داشتن مرجوعه قضایی وارد کلانتری پنجتن مشهد شد. هنوز آثار کبودی ناشی از کتک کاری در چهره‌اش نمایان بود .
وی گفت: سال تحصیلی سوم راهنمایی را پشت سر گذاشته بودم که روزی مادرم روسری قهوه‌ای رنگی را از بقچه لباس هایش بیرون کشید و خطاب به من گفت: «این روسری را سرت کن که امشب خواستگار می آید!»
. اما پنج روز بیشتر از برگزاری مراسم ساده عقدکنان نگذشته بود که نامزدم بی دلیل و بدون هیچ بهانه ای عصبانی شد و مرا در خیابان کتک زد. به توصیه مادرم آبروداری کردم تا کسی متوجه این ماجرا نشود ولی این سرآغاز رفتارهای خشنی بود که در طول ۱۳ سال زندگی مشترک بارها تکرار شد.
دو سال بعد زندگی مشترک من و کریم زیر یک سقف ادامه یافت اما زمانی فهمیدم که این رفتارهای وحشتناک نتیجه توهم ناشی از مواد مخدر است که دیگر خیلی دیر شده بود. با وجود این باز هم به خواست خانواده ام سکوت کردم تا مرا طلاق ندهد و آبروی خانوادگی مان نرود. با همین شرایط سخت روزگار می گذراندم درحالی که صاحب دختر و پسری زیبا شده بودم. تلاش می کردم تا فرزندانم درست تربیت شوند و به خوشبختی برسند اما اعتیاد کریم به مواد مخدر صنعتی روزگار ما را تلخ کرده بود. حالا تنها من نبودم که زیر مشت و لگدهایش دوام می‌آوردم بلکه او کودکانم را نیز به شدت کتک می زد و من فقط در برابر این رفتارهای وحشتناک گریه می کردم و اشک می ریختم .
در درگیری اخیر متوجه شدم که کمر پسر چهار ساله ام آسیب دیده و توان حرکت ندارد. از طرف دیگر بینی دختر ۱۰ ساله ام نیز شکسته بود! دیگر نمی توانستم این زندگی وحشتناک را تحمل کنم. تا به حال به خاطر فرزندانم و آینده آن ها سکوت می کردم تا آن ها را به سرو سامان برسانم اما دیگر این وضعیت قابل تحمل نیست چرا که کریم مدام سیگار می کشد، مشروب می‌نوشد یا در حالت توهم ناشی از مواد مخدر من و فرزندانم را کتک می زند. دیگر خسته شده‌ام و زندگی در کنار چنین مردی را برنمی‌تابم که حتی به همسر و فرزندانش رحم نمی کند .
درروزنامه ها کمتر شاهد خبرهایی از ضرب و شتم زنان توسط مردان خانواده هستیم که به نظر می رسد زنان تا زمانی که احساس خطر جانی شدیدی نداشته باشند، اقدام به شکایت نمی کنند. این در حالی است که بر اساس آمار سالهای گذشته حداقل ۲۰ درصد زنان درصد زنان در طول زندگی خود تجربه خشونت فیزیکی را تجربه کرده اند.

تجاوز
در تاریخ چهارم اردیبهشت ماه، زنی با مراجعه به دادسرای ناحیه ۲۷ ویژه امورجنایی تهران و ارائه شکوائیه اعلام کرد که از سوی مرد حدوداً ۳۵ ساله مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.
این فرد در بازجویی های بعمل آمده ابتدا منکر هرگونه آزار و اذیت شد ولی پس از مواجهه با شاکی چاره‌ای جز بیان حقیقت نداشته و لب به اعتراف گشود و در توضیح شیوه و شگرد خود در اغفال دختران در فضای مجازی گفت: من در تلگرام با عکس و هویت جعلی با شاکی آشنا شده و او را فریب دادم و نقشه‌ام را اجرا کردم. طمعه‌هایم را از بین نوجوانان کم سن و سال در فضای مجازی انتخاب می کردم و با آنان دوست می شدم و با جلب اعتماد آنان را به ساختمانی برده و مورد آزار و اذیت قرار می دادم.

از دیگر سو به دنبال شکایت یک زن ۵۵ ساله از چند جوان رسیدگی به پرونده شکایت او از تجاوز آغاز شد. وی به ماموران گفت: شوهرم چند سال قبل فوت کرد و من با دختر ۲۲ ساله ام زندگی می کردم. تا این که چند ماه قبل دخترم ازدواج کرد و من تنها شدم .دیروز برای هواخوری به پارکی در شرق تهران رفته بودم که یک پسر جوان به نام عادل روی نیمکت کنار من نشست و سر صحبت را باز کرد .او به بهانه این که می‌خواهد مرا به خانه‌ام برساند ،از من خواست تا سوار موتورش شوم اما در بین راه حرف های ناجوری زد. به همین خاطر من بلافاصله از موتور پیاده شدم .
وی ادامه داد: از این ماجرا ناراحت بودم که به یک بستنی فروشی رفتم تا کمی آرام شوم .همان موقع مهدی که دوست عادل بود دنبالم آمد. او علت آشفتگی مرا پرسید و گفت کمکم می کند .به همین خاطر من که به او اعتماد کرده بودم سوار خودرویش شدم. هنوز مسافت زیادی را طی نکرده بودیم که عادل و یکی از دوستانش به نام سیاوش سوار خودرو شدند. آن جا بود که فهمیدم در تله آن ها افتاده‌ام.پسران جوان مرا به بیابان های مسگرآباد بردند و بی رحمانه آزارم دادند .
به دنبال شکایت رویا تحقیقات پلیس برای ردیابی عاملان جنایت سیاه آغاز شد و عادل و سیاوش ردیابی و بازداشت شدند، اما پلیس نتوانست ردی از مهدی پیدا کند.
یکی از متهمان درر دادگاه گفت : عادل با رویا طرح دوستی ریخت و ما را به دردسر انداخت، من قبول دارم او را آزار دادم و بعد از من عادل و مهدی او را آزار دادند. سپس عادل در جایگاه ویژه ایستاد و جرمش را انکار کرد. وی گفت : من هیچ آشنایی با رویا نداشتم و نمی‌دانم چرا علیه من چنین شکایتی را مطرح کرده است.

همچنین شهریور ماه امسال زن جوانی به پلیس مراجعه کرد و از ازار و اذیت دختر ۱۱ ساله خود توسط همسرش شکایت کرد.
وی گفت: مدت یک سال و نیم است که با همسر دومم به‌نام محسن ازدواج کرده ام. او سر کار نمی‌رود و مرد بدخلقی است، اما من همه سختی‌های زندگی را تحمل کرده‌ام و همراه دخترم مهسا در خانه محسن زندگی می‌کنیم. مدتی بود که متوجه شدم دخترم به افسردگی مبتلا شده است. وقتی با او صحبت کردم، اعترافات تلخی کرد و گفت که محسن در غیاب من او را آزار داده است..
قضات دادگاه پس از شور باتوجه به مدارکی که وجود داشت متهم را از اتهام تجاوز به عنف تبرئه کردند اما به اتهام عمل منافی عفت با دختر خوانده‌اش او را به ۹۹ضربه تازیانه و دوسال تبعید به یکی از شهرستان‌های دور محکوم کردند
همچنین اواسط مرداد امسال مردی میانسال با مراجعه به پلیس مدعی شد پسر جوانی به‌نام داوود که راننده وانت است دخترش را اغفال و به او تعرض کرده است.
از دیگر سو مردی که به عنوان مامور برق به خانه به زن صاحبخانه تجاوز کرد. بعد از شکایت این زن و به دستور بازپرس، او به پزشکی‌قانونی معرفی شد. متخصصان تأیید کردند آثاری از تعرض روی بدن او وجود دارد، اما عنوان کردند تجاوز به‌ معنای قانونی آن صورت نگرفته است. بلافاصله متهم بازداشت شد. او از همان ابتدای دستگیری تعرض به زن جوان را قبول کرد و گفت: من شیشه کشیده و از حالت عادی خارج شده بودم، به‌همین‌دلیل هم دست به چنین کار وحشتناکی زدم.

متهم که همسر نیز دارد، گفت: من زن جوان را می‌شناختم، اما اصلا نسبت به او نظر بدی نداشتم. روز حادثه در خانه‌ام شیشه کشیدم و از حالت عادی خارج شدم، اصلا قصدم این نبود که به کسی تجاوز کنم، فقط به‌خاطر شیشه از حالت عادی خارج شده بودم. وارد خانه زن جوان شدم و آن اتفاق هولناک افتاد. البته من به او تجاوز نکردم، اما قبول دارم تعرض اتفاق افتاد..
با بازداشت این مرد و شکایت زن جوان پرونده با توجه به مطرح‌شدن موضوع تجاوز به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. یک‌بار دیگر زن جوان جزئیات را توضیح داد و خواستار مجازات متهم شد.

عصر شنبه ۱۲ مرداد خبر ناپدید شدن دختر کوچولویی در شیراز منتشر شد. پدر و مادر دختر ۳.۵ ساله در شیراز به مأموران گفتند برای عیادت یکی از بستگانشان به بیمارستان آمده بودند .مادر این بچه در ادامه گفت: ساعت ملاقات بود و جمعیت زیادی در بیمارستان رفت وآمد می‌کردند، دخترم کنار ما ایستاده بود اما یک لحظه سرگرم فرزند دیگرم شدم و وقتی سرچرخاندم از دخترم خبری نبود.با چک کردن دوربین های بیمارستان مشخص شد دختربچه توسط مرد ۲۵ ساله ای مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.
متهم بنا بر تشخیص اولیه کارشناسان مبتلا به بیماری جنسی بوده است. متهم در جریان بازجویی‌ها به کارآگاهان گفته که اغلب در مکان‌های شلوغ به دنبال کودکان تنها می‌گشته تا آنها را قربانی نیت شیطانی خود کند، آن روز هم وقتی این دختر بچه را در بیمارستان دیده او را به بهانه بازی از بیمارستان بیرون برده و بعد در سرویس بهداشتی بیمارستان دیگری، او را مورد آزار و اذیت قرار داده است.

در خبر دیگری آمده است زنی که برای درمان درد مفاصل به ماساژوری با معرفی دوستش مراجعه کرده بود،مورد آزار و اذیت او قرار گرفت و در بیابان های مشهد توسط او و دوستانش رها شد.
همچنین زن ۲۷ ساله با مراجعه به کلانتری گفت می‌ترسم از شوهر دوستم که به من تجاوز کرده، شکایت کنم. چند روز قبل زمانی که شب هنگام به منزل «مرضیه» رفتم او در خانه حضور نداشت و شوهرش مرا به داخل دعوت کرد هنگامی که در حال آماده سازی بساط استعمال مواد بودم به سوی من حمله ور شد و مرا مورد تعرض قرار داد .حالم خیلی بد بود ولی بالاخره خودم را از آن خانه نجات دادم ولی به خاطر اعتیادم جرئت شکایت از شوهر دوستم را ندارم.

خشونت های درهم تنیده

خشونت معمولا پدیده ای درهم تنیده است به این معنی که ما شاهد یک نوع خشونت علیه قربانی نیستیم، خشونت فیزیکی، اجتماعی، روانی، جنسی و اقتصادی می توانند همراه هم اتفاق بیافتند.
مثلا زنی در مشهد به دلیل باج خواهی فرزندش با خشونت فیزیکی ، اجتماعی و اقتصادی مواجه می شود. او داستان را این گونه روایت می کند.
پسر کوچکم به خاطر بیماری روانی سوءظن شدیدی به من دارد و با تهمت و افترا اجازه خروج از منزل را به من نمی دهد حتی نمی گذارد با اقوام معاشرت کنم. مدام گوشی تلفنم را بررسی می کند و در بسیاری از مواقع نیز آن قدر خشمگین می شود که با چشمانی از حدقه درآمده مرا کتک می زند و فحاشی می کند .
این درحالی است که خودش با زنان غریبه در ارتباط است و از این موضوع شرم ندارد با وجود این از مدتی قبل با یک زن مطلقه میان سال آشنا شده و قصد ازدواج با او را داشت. من هم از ترس به ازدواج آن ها رضایت دادم ولی او جوانی بیکار و سرگردان است که نمی تواند از عهده مخارج خودش برآید. در این وضعیت برادران و خواهران همسر مرحومم نیز بعد از مرگ مادرشان تقاضای تقسیم ارثیه را دارند و می خواهند منزلی را که با دسترنج من و همسرم ساخته شده است بین خودشان تقسیم کنند. حالا در شرایطی که پسر بیمارم حاضر نیست تحت درمان قرار بگیرد و مرا به خاطر بدبینی‌هایش کتک می زند می ترسم با تقسیم ارثیه بی خانمان و آواره شوم. دیگر نمی‌توانم این وضعیت را تحمل کنم و همواره اشک ریزان از خدا می خواهم تا فرزندم را شفا دهد.

مزاحمت برای همسر سابق
چهار سال است از همسرم طلاق گرفته‌ام و به تنهایی زندگی ام را می گذرانم اما همسر سابقم مدام برایم ایجاد مزاحمت می کند به طوری که دیگر تحمل رفتارهای زننده اش را ندارم .این ها بخشی از اظهارات زن ۵۷ ساله ای است که برای شکایت از همسر سابق اش وارد کلانتری شده بود.
چند شب قبل مهمان شهرستانی داشتم که از آشنایان خانوادگی ما بودند. من از دیدن آن ها بعد از چند سال در پوست خودم نمی گنجیدم و در حال پذیرایی از آن ها بودم که ناگهان صابر وارد منزلم شد و همه مهمانانم را از خانه ام بیرون کرد. با سروصدای من پسرم از طبقه بالا نزد من آمد و با دیدن این وضعیت آن قدر شرمنده شد که مرا مجبور کرد تا به جرم ایجاد مزاحمت از پدرش شکایت کنم.
خراسان نوشت: زن ۴۷ ساله ای که مدعی بود پسر و عروسش با شکنجه و تهدید به مرگ او را به امضای مبایعه نامه واگذاری منزل و خودرواش اجبار کرده اند به تشریح سرگذشت خود پرداخت .
وی به کارشناس اجتماعی کلانتری الهیه مشهد گفت:هشت سال قبل شوهرم عاشق زن ۲۰ ساله ای شد و ادعا کرد که باید در کنار همسر دوم او زندگی کنم اما من که آن زندگی را با چنگ ودندان ساخته بودم حاضر به این کار نشدم و باگرفتن حضانت پسر ۱۶ ساله ام از او جدا شدم چرا که همسرم سرپرستی پسر ۱۰ ساله ام را پذیرفت و مدعی بود به دلیل سن کم همسر دومش نمی تواند از عهده سرپرستی پسر بزرگ ترم برآید با وجود این هر بار فرزند کوچکم را ملاقات می کردم او از من ابراز تنفر می کرد که چرا از پدرش طلاق گرفته ام و …
حدود پنج سال از ماجرای طلاقم گذشته بود که با یکی از همکلاسی های خودم در دانشگاه ازدواج کردم. او نیز مانند من رشته کارشناسی ارشد حقوق را به پایان رسانده بود. آن زمان خدمت سربازی پسربزرگم به اتمام رسیده بود که متوجه ازدواجم شد و به درگیری با همسرم پرداخت. او حتی لحظه ای با خودش فکر نکرد که من چگونه با کار در بیرون از منزل او را بزرگ کرده ام در همین حال پسر دیگرم نیز از موضوع مطلع شد و آن ها همسرم را تهدید به مرگ کردند. چندی بعد نیز با همسرش نزد من امد و گفت که نیاز به کمک مالی دارد. وقتی که گفتم دستم خالی است با همسرش مرا وادار به واگذاری اموالم کردند.

زنای محارم
ایران نوشت:اردیبهشت ماه زنی میانسال با مراجعه به پلیس از شوهرش شکایت کرد و گفت: نیمه شب از خواب بلند شدم و دیدم شوهرم در رختخوابش نیست. داشتم اتاق‌ها را می‌گشتم که با صحنه وحشتناکی رو به رو شدم؛ شوهرم درحال تعرض به دختر ۲۰ ساله‌مان بود.
وی افزود:درحالی که بشدت شوکه شده بودم شوهرم را از خانه بیرون کردم و از دخترم المیرا توضیح خواستم اما حرف‌هایی زد که از ناراحتی به مرز سکته رسیدم. دخترم گفت پدرش از ۸ سالگی به او تعرض می‌کرده است. اما با تهدید و ارعاب او را وادار به سکوت کرده است. دخترم به خاطر این شرایطی که پیش آمده مدت‌هاست که دچار بیماری روحی شده اما من هرگز نمی‌دانستم او چه درد بزرگی دارد.

ربودن زنان
ربودن خواهر به دلیل ارثیه
زن جوانی به پلیس رفت و از ربوده شدن توسط برادرش خبر داد. او گفت من و برادرم ساکن شیراز هستیم. پدرم قبل از فوتش سند دو خانه را به نام من منتقل کرد. یک خانه‌اش را نیز به نام برادرم کرد.
وی افزود: بعد از مرگ پدر، برادرم از این ماجرا با خبر شد و کینه به دل گرفت. او می‌گفت باید طبق قانون سهم من از ارثیه پدرمان بیشتر باشد و من باید سهم اضافه‌ای را که گرفته‌ام به او برگردانم. اما من با این موضوع مخالف بودم. تا اینکه دو روز قبل برادرم به مقابل خانه‌ام آمد و درخواستش را دوباره مطرح کرد اما من وقتی مخالفت کردم با تهدید و به همراه دو نفر از دوستانش مرا به زور سوار خودروی پژویی کردند و ربودند.
او ادامه داد: بعد از آن، مرا به خانه‌ای در شیراز بردند و ۲۴ ساعت در آنجا نگه داشتند. آنها از من خواستند برگه‌هایی را امضا کنم که نشان می‌داد من آنچه برادرم خواسته است را به او برگردانده‌ام. اما قبول نکردم. بعد از آن مرا سوار خودرو کرده و به تهران آوردند.
در تهران هم ۲۴ ساعت مرا نگه داشتند اما چون موفق نشدند از من چنین امضایی بگیرند آزادم کردند.

ربودن به دلیل عدم قبول خواستگاری
روز ۲۹ فروردین دختری ۲۸ ساله با مراجعه به دادسرای ناحیه ۲۷ امور جنایی تهران اعلام کرد یک روز قبل توسط شخصی به نام پیمان و دو نفر دیگر از همدستانش ربوده شده و مورد ضرب‌وشتم قرار گرفته است.
پس از طی مسافتی متوجه شدم یکی از افراد رباینده، پیمان، خواستگار قبلی‌ام است. او با رسیدن به مقصد که منزل پدری‌اش بود، گفت باید با من ازدواج کنی. از آنجایی‌ که قبلا از من جواب رد شنیده بود، این موضوع باعث کینه او شده بود. پیمان مرا به مرگ و اسیدپاشی تهدید کرد و گفت: «یا مال منی یا مال خاکی». برای اینکه از دست آدم‌ربایان رهایی پیدا کنم، مجبور به دادن وعده ازدواج شدم و پیمان را قانع کردم و او پس از چندساعت مرا رها کرد.

خشونت اجتماعی
همچنین خانواده دختر۱۶ ساله ای که خودکشی کرد ادعا کردند ، دخترمان پس از دوستی با پسر جوان لباس‌های نامناسب می‌پوشید و با تمام مخالفت‌هایی که از سوی ما بود او به رفتارهایش ادامه می‌داد و دخترمان تحت تاثیر حرف‌های پسر جوان بود. خانواده وی اظهار کردند، شامگاه سه شنبه بود که بر سر پوشش با دخترمان بحث کردیم تا این که در نخستین دقایق بامداد صدای عجیبی شنیدیم و وقتی به دنبال صدا رفتیم متوجه شدیم دخترمان خودش را از بالای ساختمان به پایین انداخته است.
در این مورد هم ما با خشونت اجتماعی خانواده با فرزند خود مواجه هستیم که در نهایت سبب مرگ او شده است.

خشونت علیه زنان در فضای مجازی
فردی به پلیس فتا مراجعه و با طرح شکایت بیان کرد شخصی ناشناس برای دختر نوجوانش در شبکه اجتماعی اینستاگرام ایجاد مزاحمت کرده که این کار باعث برهم‌خوردن آرامش روانی و افسردگی دختر او شده است.
سرهنگ «علی کریمی»، رئیس‌پلیس فتای استان کرمانشاه، دراین‌باره گفت: پس از تحقیقات با توجه به شواهد جدید با هماهنگی مقام قضائی متهم ۶۰ساله شناسایی و با هماهنگی مقام قضائی دستگیر شد. متهم ابتدا منکر جرمش شد اما پس از مشاهده مستندات انکارناپذیر به این جرم اعتراف و اذعان کرد تحت تأثیر جذابیت شبکه اجتماعی اینستاگرام قرار گرفته است و به دلیل کنجکاوی با دختر نوجوان شاکی از این طریق آشنا شده و ارتباط مجازی بدون ملاقات حضوری برقرار کرده است.

همچنین با طرح شکایت زنی ۳۶ ساله به‌دلیل انتشار تصاویر شخصی و انتساب عناوین غیراخلاقی در شبکه‌ اجتماعی اینستاگرام، رسیدگی به پرونده در دستور کار کارآگاهان پلیس قرار گرفت. شاکی در جریان تحقیقات گفت: فردی مرا در فضای مجازی با عناوین غیراخلاقی معرفی کرده است و به‌احتمال قوی او با من خصومت دارد، ولی نمی‌دانم که چه کسی است و به چه دلیلی می‌خواهد از من انتقام بگیرد.
با تحقیقات پلیس و بررسی مستندات منتشرشده در شبکه اجتماعی اینستاگرام این ظن به‌وجود آمد که متهم با شاکی نسبتی دارد، پلیس دریافت متهم فرزند همسر شاکی است. با هماهنگی دادسرای مبارزه با جرائم رایانه‌ای و در تماسی تلفنی موضوع به پدر متهم اطلاع داده شد و او به اتفاق فرزندش در اداره پلیس حاضر شد. این پسر قبول کرد که تمامی اقدامات علیه نامادری‌اش را او انجام داده است.
متهم در اعترافاتش گفت: پدرم سال‌ها پیش از مادرم جدا شد و با زنی که حالا نامادری‌ام است، ازدواج کرد. در دوران کودکی رفتار نامادری‌ام با من مناسب نبود و بارها مرا مورد آزار قرار داد و این انگیزه‌ای شد که بعد از گذشت چند سال درصدد انتقام‌گیری برآمدم و اقدام به انتشار تصاویر خصوصی او در صفحات غیراخلاقی اینستاگرام کردم، اما از کارم پشیمانم. ای‌کاش همان موقع درباره رفتارهای نامناسب نامادری‌ام با پدرم صحبت می‌کردم.
از دیگر سو دختری با مراجعه به پلیس فتای گیلان گفت: از طریق تلگرام با فردی آشنا شدم. این شخص با وعده ازدواج و خواستگاری اعتماد مرا جلب کرد. با اعتمادی که به وی داشتم عکس‌های شخصی و خانوادگی خود را در تلگرام برای او ارسال کردم، پس از مدتی من را تهدید کرد که اگر به خواسته‌های وی تن ندهم، عکس‌هایی که برای او ارسال کردم را در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌کند.

به نظر می رسد هجم خشونت علیه زنان در سال ۹۸ بیشتر شده و همچنین با اشکال خشن تری از قتل روبرو هستیم. جامعه ای که به شکل ساختاری سرکوب مردم به امری روزمره تبدیل شده است سبب خشن تر شدن افراد هم می شود. مردان خشونت را از جامعه به خانه منتقل می کنند. ردپای ازدواج در کودکی و خشونت خانگی را نیز به وضوح می توان دید.
در نبود اموزه هایی برای کاهش خشونت علیه زنان در کنار تبلیغات رسمی برای چندهمسری و صیغه شاهد خشونت بیشتری علیه زنان هستیم. با توجه به سرکوب های اخیر نیز به نظر می رسد، فضای جامعه خشن تر و مایوس تر شود که همه اینها در کنار افزایش فقر و تنگدستی می تواند وضعیت بدتری برای زنان رقم بزند.

مریم رحمانی 

۱۹ آذر ۱۳۹۸

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com