١. این نوشته به چند موضوع اشاره میکند. اول اینکه چرا برخی فعالان و حقوقدانان از سیاست تحریم با الگوگیری از تجربه تحریمها علیه رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی و عراق دفاع میکنند؟ دوم اینکه چرا این تجویزها باطل است؟ چرا حمایت از سیاست تحریم و تجویز تحریم به عنوان ابزاری که دولت را مجبور به تغییر رفتار/ سیاست کند، در مورد ایران کارگر نمیافتد. دلایل عبث بودن تحریم در دو سطح توضیح داده میشود. اول اینکه موقعیت/وضعیت ایران با آفریقای جنوبی شباهتی ندارد و دوم اینکه، اساسا سیاستهای تحریم شکستخورده است. جهان بعد از سالهای پر تحریم دهه ۱۹۹۰ به این نتیجه رسیده است که تحریمهای هدفدار موثر تقریبا وجود خارجی ندارند.
موضعگیری به نفع تحریم راهگشای وضعیت دشوار فعلی ایران نیست. طرفداران تحریم از نتایج بازخوانیهای جهانی در مورد سیاستهای تحریم بیاطلاعاند و البته برخی هم به قصد پیش بردن پروژههایی شخصی، دست به کار شبیهسازیهای گمراهکننده با آفریقای جنوبی شدهاند و برخی اخیرا نیز به تجربه عراق متوسل شدهاند. نوشته زیر بیان نگرانی است از اینکه، جامعه مدنی همواره باید از اصل بنیادین مبارزه علیه جنگ/تحریم/نظامیگری دفاع کند، اصلی که این روزها ظاهرا از اساس افتاده است. مقابله با جنگ همپای دفاع از آزادی، تابع هیچ اصل دیگری نیست. جامعه مدنی نمیتواند به هیچ جنگ عادلانه یا مقدسی باور داشته باشد. بسیاری از گرفتاریهای کنونی در ایران، میراث جنگ است. جنگ شبکههای اقتصادی پنهانی درست کرد، امکاناتی برای دور زدن تحریم بوجود آورد و اقتصاد سیاه اختلاس را پایهریزی کرد. نتایج ارزیابی تاثیر تحریم نفتی عراق در خصوص شکلگیری شبکههای تبهکاری و جرایم سازمانیافته در عراق در طول دهه ۱۹۹۰ دیگر مسئلهای نیست که موافقان و مخالفاناش دور آن حلقه بزنند و درباره آن با هم گفتگو کنند. «فکت» پیامدهای تحریم عراق به عنوان نمونهای از تحریمهای کور که در نهایت موجب فروپاشی سازمان دولت در عراق شد، بیش از هر زمان دیگری نیاز به مرور و ارزیابی برای در پیش گرفتن استراتژی از سوی نیروهای مدنی دارد.
١. ١چرا از تحریم طرفداری میکنند؟
وقتی سرکوب داخلی شدیدتر میشود، مطالبات مردم شنیده نمیشود و تن ندادن به تغییر جای رویههای مسئولانه را میگیرد، برخی به این فکر میافتند که ابزارهای تنبیهی بینالمللی مثل تحریم در تغییر رفتار دولت مناسب و نتیجهبخش است. سوای طرفداری از تحریمها که عدهای بواسطه پیشبردن پروژههای شخصی آن را دنبال میکنند و شهرتطلبی و صدرنشینی از دلایل اصلی آن است، در این میان عدهای دیگر، در میان کلافگی و خستگی ناشی از بینتیجه بودن گفتوگو و کلنجار رفتن با مسئله تغییرات آرام، تحت فشار برای اتخاذ موضعی رادیکال هستند و به این ایده دامن میزنند که بالاخره هر تغییری از ادامه وضع فعلی بهتر است حتی اگر استقبال از مضاعف شدن تحریمها یا شاید حتی جنگ _ البته به هزینه مردم _ باشد. برخی طرفداران تحریم با تاکید بر گزینشی بودن اِعمال تحریمها تلاش میکنند، تحریم را اخلاقی و در عین حال عملیاتی و موثر نشان بدهند. این عده در چنین فضای ذهنی، تحریمها را کارآمد تصویر میکنند. از قضا، بیشتر طرفداران تجویز تحریم علیه ایران با هدفدار خواندن یا گزینشی بودن این تحریمها، توجیه ظاهری برای غیر آسیبزا بودن تحریم علیه مردم دستوپا میکنند و مکررا به تجربه تحریم رژیم آپارتاید در افریقای جنوبی استناد میکنند. اخیرا نیز در جلسه آنلاینی در پارلمان کانادا، برنده جایزه صلح نوبل صلح خانم شیرین عبادی، در پاسخ به سوالی که توسط مترجم به انگلیسی بطور همزمان ترجمه میشد، از این صحبت کردند که درآمدهای ایران از طریق کانال ارتباط مالی با اروپا فقط برای معاملات تهاتری در ازای دارو و غذا صرف شود. در ادامه نیز تجربه تحریم عراق مبنی بر «نفت در برابر غذا» به عنوان مدلی از اعمال تحریم پیش گذاشته شد.
تاریخ اعمال تحریمها بویژه تحریمهای اقتصادی در حوزه روابط بینالملل به دهه ۱۹۵۰ برمیگردد. تجویزکنندگان و طرفداران تحریم، تحریمهای بینالمللی علیه آفریقای جنوبی (۱۹۸۵-۱۹۹۳) و عراق (۱۹۹۰-۲۰۰۳) را از نمونههای قابل توجه و مهمی میدانند که بالاخره دولت را مجبور به تغییر رفتار میکند و یا اینکه اساسا دولت در نهایت سقوط میکند و از این رو زمینه برای بروز تغییرات مطلوب آماده میشود. البته طرفداران تحریم ایران بحث سقوط دولت را به صراحت عنوان نمیکنند ولی معمولا با عنوان تغییر دولت یا براندازی از آن حرف میزنند. نیتخوانی طرفداران تحریم از فروپاشی دولت، نه شدنی است و نه چندان به کار این نوشته میآید، پس آن را همین جا وامیگذاریم.
اما آنچه در اینجا خواهیم گفت این است که الگوسازیهای موجود از تحریمها چقدر واقعبینانه است؟ چقدر میتوان و تا کجا میتوان چنین ریل مشابهی برای ایران و یا هر کشور دیگری چید و یا توصیههایی مشابه از آن ساخت؟ آنچه از سوی مشوقان تحریم ایران گفته میشود، مجموعهای از اظهارات کلی، فاقد فکت و حتی بیسر و ته است. این اظهارات که باید از مدل تحریم افریقای جنوبی یا نفت در برابر غذا ایده بگیریم و بازیگران بینالمللی را به پیگیری آن تشویق کنیم، ماهیتا و اساسا نه مناسب نوشتن استراتژی است و نه تاکتیکهای قابل اتکایی از آن بدست میآید. طرفداران اعمال تحریم مجموعهای از جملات تکراری، محدود و بدون ارزیابی را تکرار میکنند. اظهارات و الگوهایی که شاید حتی نشود یک برنامه رادیویی پرمخاطب و فکرشده از آن بیرون کشید. در ادامه توضیح میدهیم چرا ادعای تجربه تحریمهای موفق در مورد افریقای جنوبی محل مناقشه و تردید بسیار است. بطور کوتاه اینکه، چرا اساسا سیاست تحریم، سیاستی شکستخورده است. نتیجه ارزیابی سیاست تحریم در تجربه تحریم آفریقای جنوبی و عراق چیست؟
نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که تغییر درونزای پایدار، نتیجه برآمدها در هر جامعهای و کاملا مخصوص به خود آن جامعه است. تغییر درونزا همانند همه رویدادهای اخیر در ایران، مطمئنا جوششی است از درون جامعه ایران، هیچ بازیگر بیرونی نه توان و نه ظرفیت برانگیختن یا پیش بردن این تغییرات را ندارد. مساله ایران از درون ایران آغاز شده است و همان جا هم درمان میگیرد.
٢.روند تحریمها علیه رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی
تحریم علیه آفریقای جنوبی از دهه ۱۹۵۰ شروع شد اما در دهه ۱۹۶۰ و ۷۰ سرعت و شدت بیشتری پیدا کرد. تا سال ۱۹۶۳ رسما ۲۵ کشور تحریمهای رسمی را علیه این کشور اعمال میکردند. اولین قطعنامه تنبیهی سازمان ملل در آوریل ۱۹۶۱ از اعضا درخواست کرد تا اقدامات جداگانه و البته دستهجمعی را علیه رژیم نژادپرست صورت دهند. در همین سال قطعنامه تحریم تسلیحاتی درخواست شد و بعد از موافقت با آن رسما در ۱۹۷۷ بصورت الزامآور تصویب شد. تحریمها علیه آفریقای جنوبی در سه سطح استراتژیک، اقتصادی و اجتماعی(شامل قطع مراوده ورزشی و فرهنگی) اعمال میشد. این در حالی بود که مدل آفریقای جنوبی را باید مدل تحریم برای ایجاد «تعهدی سازنده» و نه منزویسازی صرف توصیف کرد. به این معنا که در داخل خود آفریقای جنوبی طیف وسیعی از ابزارهای اجتماعی مثل گروههای اجتماعی فعال، کلیساها، سندیکاهای کارگری در کنار یک جنبش قوی مدنی با چهرهای شناخته شده، امکان داشتند تا از شروط تحریمکنندگان بینالمللی در مقابل دولت دفاع کنند. این بازیگران فعال و شناختهشده میتوانستند با فعالیت خود رویکرد اثربخشی بر دولت را به جای منزوی و منهدم کردن دولت پیش ببرند. اثربخشی و چندوچون تحریمها نیز با توجه به اقتصاد چندبخشی این کشور(صنعت، کشاورزی و صنایع مدنی مواد اولیه) قابل ارزیابی و محاسبه بود. تحریمها در عین تاکید بر پایان دادن به سیاست نژادپرستی سفیدان در این کشور، آفریقای جنوبی را برای توقف اشغال نامیبیا و جنگ با آنگولا تحت فشار میگذاشت. تحریمها در واقع مجموعهای از خواستههای مشخص دموکراتیک داخلی و خارجی را با هم مرتبط کرده بود؛ از پشتیبانی شورای امنیت برخوردار بود و از این رو با مدل تحریمهای یکجانبه و بدون اجماع و هرازگاهی ترامپ علیه ایران، که خارج از فصل هفتم منشور است،هیچ وجه اشتراکی نداشت. در حالی که تحریمها در مورد آفریقای جنوبی جامع بود اما اعمال آنها با توجه به میزان مشارکت کشورها و گاه عدم مشارکتشان مثل سوییس، گزینشی بود. به عبارت دیگر، راه تنفس برای آفریقای جنوبی چندان هم که ادعا میشد بسته نبود. درست است که تحریمها در دهه ۱۹۸۰ عملا همهجانبه معرفی میشد اما اجرای تحریم هرگز همهجانبه نبود. دولت ریگان، بریتانیا و استرالیا و سوییس بارها اجرای تحریم را نادیده گرفتند.
تحریمهای اعمالشده در مقابل رژیم آپارتاید، عملا در سه سطح استراتژیک[تسلیحاتی]، اقتصادی[تجارت خارجی، سرمایهگذاری و روابط مالی] و البته تحریمهای فرهنگی قابل دستهبندی بودند؛ در این میان تحریمهای فرهنگی به تحریم مردم مشهور شد؛ بروکس سپکتر با بیان جزییات دقیق بلندمدت تحریم فرهنگی و کاهش مبادله میان مردم، به تاثیرات آن بر تضعیف جریانهای فکری، مبادلههای فرهنگی و ارتباطات سازنده انتقادی میان کشورهای عادی و آفریقای جنوبی تحریمشده انگشت میگذارد. شکل گرفتن جزیره فکری و نداشتن ارتباط با جهان عادی بیرون، تاثیری است که در بلندمدت حیات فرهنگی مردم تحت تحریم را نشانه میگیرد. این شکل از تحریم چندان در کوتاهمدت قابل اندازهگیری و حتی شناسایی نیست. این تاثیر شاید اثرگذاری مالی/پولی مستقیم نداشته باشد اما در درازمدت اثرات حیاتی ارتباطات فکری با جهان عادی را نشان خواهد داد. اما از سوی دیگر تحریمها با تقبیح و آشکارسازی رویههای نژادپرستانه، به مخالفان و طرفداران مبارزه با آپارتاید مشروعیت میبخشید.
درعین حال فشار جامعه مدنی بینالمللی بویژه تلاشهای لئون سالیوان، کنشگر سیاهپوست آمریکایی، برای تحمیل قوانین کار برابر در کارخانههایی که با سرمایه آمریکا میچرخیدند، موجب بهبود نسبی شرایط کار بعضی کارگران سیاهپوست شد. تغییر قراردادهای کاری و فرصتهای برابر کاری از نتایج مثبت این فشارها بود. اما در عین حال همین نتایج مثبت، روی دیگری هم داشت: مسئله این بود که شرکتهای سرمایهگذار به مرور آفریقای جنوبی را ترک میکردند و این زمینه فرار سرمایه تا ابعاد بسیار وسیع شد. در نتیجه یکی از بزرگترین خروج سرمایهها از این کشور در نسبت کلی با تولید ناخالص داخلی مربوط به آفریقای دوره آپارتاید و البته بعد از آن است. کمپفر و لونبرگ در دهه ۱۹۸۰، با دفاع از اعمال تحریمهای هدفمند بر این باور بودند که تحریمها حداقل آسیب اقتصادی را میرساند و میتواند منجر به دگرگونی سیاستها شود. در حالیکه، مطالعات بعدی در دهه ۱۹۹۰ نشان میداد، تجربه خاص آفریقای جنوبی بویژه تحریم مالی، جریان خروج و حراج سرمایه را از این کشور عمدتا به نفع سفیدان، بیکاری و فقر عمدتا نصیب سیاهان تسریع کرده بود. تاثیری که در بلندمدت توان تولیدی، اشتغالزایی را تحلیل برد و زندگی کارگران عمدتا سیاه را به شدت تحت تاثیر قرار داد.
در سطح دیگر، تحریم تسلیحاتی رژیم موجب بالاتر رفتن سهم بودجه نظامی و دفاعی ملی و بزرگ شدن صنایع مرتبط با تولیدات نظامی بویژه در فاصله ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۹ شد. تحریم تسلیحاتی که بنظر میرسید دارای توجیه و زمینههای به مراتب منطقی و قابل قبولتر هم باشد، در مسیر دیگر به گسترش صنایع نظامی خودبسنده داخلی منجر شده بود. تاجایی که در اواخر دهه ۱۹۸۰ بزرگترین صادرات و چرخش اقتصادی افریقای جنوبی را تولیدات صنایع نظامی تشکیل میداد.
اما تئوریهای مانده بر کاغذ با نتایج واقعی تحریمهای تفاوتهای فاحشی داشت. از سویی با اینکه تحریمهای آفریقای جنوبی تحت حمایت سازوکارهای سازمان ملل و شورای امنیت قرار داشت، اما چندان هدایتشده اجرا نشد. حتی در مواردی که اهداف تحریمها به روشنی تعریف شده بود اما در نبود تحریمها محقق شد. سوال بسیار مهم این بود که آیا واقعا تغییر رژیم نتیجه مستقیم اعمال تحریم بود یا مثلا نظام بینالملل و تغییر موازنههای بینالمللی اثربخشی بیشتری داشت؟
در واقع هر شکلی از تحریم میتوانست تاثیرات مخرب یا احتمالا سازنده به همراه داشته باشد. اما معمولا در ابهام از تاثیرگذاری واقعی و مثبت و بدتر از آن،در غیبت مکانیسم ارزیابی، کلیت اعمال تحریم به مثابه مداخلهای سازنده مورد حمایت قرار میگرفت.
فقدان مکانیسم ارزیابی برای سنجش پیامدهای واقعی این تحریمها در تجربه دهه ۱۹۹۰ که به دهه تحریمها شهرت یافته بود، باعث شد، جامعه بینالمللی در واکنش به نگرانیها و حرفوحدیثهایی که از سوی حقوقدانان، فعالان حقوق بشری و البته سیاستشناسان و متخصصان حل منازعه وجود داشت به سلسله جلسات منظم و بازخوانیهای بیطرفانهای از تاثیرگذاری تحریمها در تجربههای مختلف دست بزنند. اثربخشی تحریمها در آفریقای جنوبی نیز مناظرات جدی و تردیدهای اساسی را در مورد پیامدهای سازنده آن پیش کشیده است. موافقان و مدافعان اثربخشی تحریم ها معمولا به سخنرانی نلسون ماندلا در کنگره آمریکا استناد میکردند و سقوط نظام آپارتاید را با برقراری تحریمها دارای رابطه مستقیم میدانستند. این در حالی است که تاثیرات این تحریمها توسط اقتصاددانان و حقوقدانان مستقل و ناظران بیطرف بینالمللی در تحقیقات مختلف مورد ارزیابی قرار گرفته است.
در مورد آفریقای جنوبی نیز بین مبارزان ضدنژادپرستی و افراد فعال علیه آپارتاید در زمینه دفاع از تحریمها یا لغو آن کشمکش وجود داشت. مخالفان رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی همواره تحریم را بر دیگر ابزارها مرجح میدانستند. جک بلوم در توصیف این کشمکشها مینویسند: «همواره نیاز روانی شدیدی برای اخلاقی ماندن وجود داشت، اینکه روشن کنیم [سیاستمداران سیاه و جنبش ضدآپارتاید خارج] منزوی نیستند، اینکه کسی در جایی بدبختی آنها را میفهمد و با آنها همدلی میکند. تاییدها و حمایتهای آشکار [قابل مشاهده] مورد تحسین گستردهای قرار میگرفت…بطور حتم یک دیپلماسی آرام نمیتوانست چنین چیزی را فراهم کند.»
٢.١تلاش جامعه بینالمللی برای بازخوانی تحریمهای هدفدار
تردیدهای جدی بوجود آمده بر سر اثربخشی تحریم ها باعث شد تا جامعه بینالمللی برای اولین بار به پیشنهاد سوییس مجموعه نشستهای تخصصی و بیطرفانهای را برای سنجش چند و چون تحریمهای هدفدار با تمرکز بر تجارب مختلف بویژه آفریقای جنوبی و مورد خاص عراق آغاز کند. اولین مجموعه از این نشستها در اینترلاکن سوییس(۱۹۹۸-۱۹۹۹) برای بررسی دو نگرانی؛ اول بروز پیامدهای وخیم انسانی و دوم دشواریهای عملیاتی اجرای تحریمهای هدفدار شروع شد. بررسی ها با بازخوانی اعمال تحریمها علیه طالبان،لیبریا و زیمبابوه شروع شد چرا که موارد ذکر شده مورد حمایت قطعنامه های سازمان ملل نبودند و اجماعی بر سر آن وجود نداشت، و از این رو به مهمترین نقطه شروع بازخوانی تحریمها تبدیل شد. اجرای ناقص، فقدان اجماع ونبود همکاری منطقهای، بخشیبودن تحریمها و نبود ارتباط جدی و سازنده با گروههای اجتماعی، غیبت جامعه مدنی داخلی و …از زمینه های شکست اعمال تحریم و وخامت بار شدن پیامدهای آن برای شهروندان عادی بود. کنفرانسهای مشابه و مستمری نیز در ادامه این بازخوانی ها در آلمان(۱۹۹۹-۲۰۰۰) در بن و برلین برگزار شد که به «پروسه برلین» مشهور شد. برگزارکننده این نشستها وزارت خارجه آلمان بود. هدف از ادامه برگزاری جلسات بازخوانی تحریمها، شناسایی راههای واقعیتر و ظریفتر تحریم های هدفدار اعم از مالی، انرژی و البته تحریم تسلیحاتی بود. نتایج این گفتگوها به ارائه پیشنهادهایی برای اعمال تحریمهای بعدی در یک گزارش به مجمع عمومی سازمان ملل در اکتبر ۲۰۰۱ فرستاده شد.
در ادامه این نشست ها کنفرانس های بازخوانی نتایج تحریم ها در سوئد نیز دنبال شد. این مجموعه نشستها نیز بطور پیاپی توسط جمعی از متخصصان حل منازعه در دانشگاه اوپسالا سوئد دنبال شد و نتایج آن در سال ۲۰۰۴ در مجموعههای متعددی به چاپ رسید. از مجموع پیشنهادها و ارزیابیهای صورت گرفته شده، میتوان بروشنی به این اصل رسید که سیاست تحریم شکستخورده است. تحریم هدفدار دارای شروط و زمینههای پیچیده و متعددی است که اساسا چند و چون وقوع آن را باید با تردید نگاه کرد و به فراموشی سپرد. نبود اجماع بینالمللی، غیبت نیروهای پرتوان و فعال جامعه مدنی در داخل، غیر قابل پیشبینی بودن، غیرقابل محاسبه بودن خسارتها بر شهروندان عادی، امکان ظهور سازمانهای جنایتکار بینالمللی و در یک کلام فروپاشی نظم عمومی بجای برقراری دموکراسی از زمینههای اصلی شکست و غیرممکن بودن اعمال تحریمهای هدفدار است. کوفی عنان در مقدمه اولین مجموعه از نتایج نشستهای بازخوانی تاثیر تحریمهای هدفدار به ناممکن بودن اثربخشی این دست تحریمها صراحتا اشاره میکند. از مجموعه نشستهای سهگانه بازخوانی در سوییس، آلمان و سوئد، راهنمای عملی برای اعمال تحریمهای بین المللی بیرون آمده است. هدفدار کردن، اثربخشی و برقراری مکانیسم رصد و کنترل اثرگذاری تحریم بر رفتار و سیاست دولتها مهمترین یافتههایی است که برای اعمال یک تحریم عملیاتی/اخلاقی بیرون آمده است. مجموعه توصیههایی که در یک کلام نشدنی است.
در کنار نشستهای اینترلاکن، بن، برلین و استکهلم که به تدوین مجموعه راهکارها و متونی برای بازخوانی تحریمهای بینالمللی منتهی شد، نهادها و سازمانهای مختلف تخصصی دیگری نیز با بهرهگیری از متدولوژیهای متفاوت دست به بازخوانی اثربخشی و در یک کلام بود و نبود سیاست تحریم زدهاند. «کنسرسیوم تحریمهای هدفمند» نیز یکی دیگر از مجامع بینالمللی متشکل از ۵۰ پژوهشگر، آکادمیسین و کنشگر بینالمللی است که با ارزیابیهای عینی کمی و کیفی از اثربخشی تحریم، نتایج میزان کارآمدی این سیاست را در قالب پایگاه اطلاعاتی در دسترس عموم گذاشته است. نتایج این تحقیقات مفصل، ایده موثر بودن تحریم در تغییر رفتار دولت را یکسره بیاعتبار و بیمعنا میکند. شروط متعدد و پیچیده اثربخشی تحریم، کلیت ایده تحریم را کاملا بیاعتبار میکند. بطور مشخص نتایج فوق در مورد عراق و لیبی بسیار قابل تامل و نیازمند بازخوانی با جزییات بیشتری است. در آینده آن را پی خواهیم گرفت.
٣.مهمترین تفاوتهای ایران با آفریقای جنوبی
شرایط نظام بینالمللی
▪عصر دوقطبی: سیاست بینالملل مجموعهای است از همه عوامل دور و نزدیک که موقعیت کشورها را نسبت به یکدیگر و در نظام بینالملل تعریف میکند. فضای بینالمللی اعمال تحریمها در دهههای ۵۰،۶۰،۷۰ و حتی ۸۰ میلادی که تحت تاثیر دوگانه دو ابرقدرت شرق و غرب بود تفاوتهای ماهوی و مهمی با دوره کنونی دارد که آن را عصر«کنسرت قدرتها»، چندجانبهگرایی/تکروی امریکا، عصر قدرتهای منطقهای یا هژمونی تکقدرتها مینامند. درعصر دو قطبی مهمترین بازیگر سیاسی، دولت بود؛ امروز بازیگران فروملی و فراملی هموزن دولت توان اثرگذاری و سرپیچی دارند. امروز فضای بههم ریخته و متکثری از قدرت در عرصه بینالمللی وجود دارد. کنترل قدرت و منابع تشکیلدهنده آن بشدت دگرگون شده است و عملا کنترل تام قدرت غیر ممکن است. تحریمهای بینالمللی از طریق شورای امنیت علیه آفریقای جنوبی در عصر دوقطبی اتفاق افتاد. در آن دوره، با توجه به گسترش حرکتهای نیروهایی کمونیست در کمربند جنوبی افریقا، رژیم نژادپرست افریقای جنوبی در مقام متحد استراتژیک کمپ کاپیتالیسم، از سویی متصل به جهان غرب بود و به همین اعتبار همواره به مثابه خط مقدم در برابر تحرکات نیروهای کمونیستی تعریف میشد. اما با فروپاشیدن نظم دو قطبی، عملا حمایت سیاسی سابق غرب نیز در حمایت از رژیم نژادپرست افریقای جنوبی، دلیل استراتژیک خود را از دست داده بود و فروپاشی نظام آپارتاید در افریقای جنوبی با فروپاشی نظم دوقطبی تسهیل شد. بخشی از این روند این تسهیل شده را باید درکمرنگ شدن خطر کمونیسم و از بین رفتن خطر عملیاتی شوروی در آفریقا دید. اثرگذاری نظام بینالملل بر سرنوشت تحریمها در این کشور بسیار قابل توجه است. برخی معتقدند اساسا بواسطه تغییر در موازنه قدرت بینالمللی، آفریقای جنوبی به تحولات/تغییرات مثبتی رسید که در دوره اعمال تحریمها به دست نیامده بود. یعنی تغییرات زمانی محقق شد که دیگر تحریمی برقرار نبود. اهداف تحریم بدون برقرار بودن تحریم بدست آمد.
همانطور که گفته شد، آفریقای آپارتاید در مقابل پرده آهنین کمونیستی نماینده جهان آزاد غربی بود و از این رو تا حدود زیادی در حوزه تحریم تسلیحاتی، نفتی و اقتصادی، گریزگاههای زیادی داشت و حتی مورد حمایت بود. در ظاهر تحریم بود ولی عملا از مزایای نادیده گرفتن تحریمها با حمایت غربیها بهره میبرد. بواسطه این فضای نسبتا گشوده، اروپا و تا حدود کمتری جهان آنگلوساکسون که پیگیر تحریمها بود، به دنبال گفتگو و تحقق تعهدات ضدنژادی بودند. بطور مثال، رویکرد «تعهد سازنده» در مقابل رژیم آپارتاید بکار گرفته شد. این رویکرد عبارت بود از در پپیش گرفتن نقشه راهی برای مجبور کردن دولت آفریقای جنوبی به حداکثرسازی رفتار«عادی» و اینکه در مقابل هر تغییر یک امتیاز به این دولت داده میشد؛ قرار بر این نبود که دولت منهدم، معدوم و یا حذف بشود. از این رو فضای مانور و فشار برای مجبور کردن دولت به تغییرات از حوزهای به حوزه دیگر میچرخید.
اعمال تحریم در دوره فعلی علیه ایران در کنار اینکه از کانال شورای امنیت نگذشته و فاقد ویژگی اجماع بینالمللی است که از شروط اثربخشی تحریمهاست،در سایه درگیریهای نیابتی چندگانه که جای نظام بینالمللی دوقطبی را گرفته، امکان اجرای هماهنگ آن را مخدوش کرده است. بیهدف بودن این تحریمها، طولانی شدن و ابهام در آینده این مکانیسم، در غیاب یک اجماع بینالمللی باعث شده است تا تحریم فقط تبدیل به مکانیسمی برای زجرآورترکردن زندگی مردم بشود. تغییر رفتار/سیاست دولت در هیچ نسبتی با تحریمهای فعلی نه قابل سنجش است و نه ظاهرا قابل ترسیم.
▪ماهیت متفاوت مبارزه برای دموکراسی: دیگر آنکه ماهیت مبارزات از کشوری به کشور دیگر فرق میکند. اگر در ایران، تلاش برای حاکمیت مردم از دریچه تاسیس عدالتخانه در قرن پیش شروع شده است [و همچنان برابری و تحقق آزادی مساله اصلی سیاست در ایران است]، در نامیبیا استقرار دموکراسی از دریچه تثبیت مالکیت زمین دنبال شده است. درافغانستان لویه جرگه مجمع گردآوری حاکمیت مردم است و در کشور دیگری مبارزه با تبعیض نژادی گره اصلی تحقق دموکراسی است. این صورتبندیهای متفاوت از «مسئله استقرار دموکراسی» کافی است تا از مبارزات دیگران الگو نسازیم. الهام گرفتن از مبارزات در چارچوب ابتکارسازی بسیار هم نیکو است. اما «شابلونسازی» نشاندهنده بیحوصلگی، بیدقتی و احتمالا منافع شخصی است. ماهیت مطالبه سیاسی در تجربه آفریقای جنوبی آپارتاید با خواست سیاسی مردم ایران تفاوتی آشکار و عمیق دارد. این تفاوت عبارت است از لغو تبعیض نژادی در تجربه آفریقای جنوبی و در مورد ایران خواست تاسیس یک دولت دموکراتیک. در واقع در آفریقای جنوبی مطالبه سیاسی معطوف به رفع جداسازیهای ظاهرا قانونی و البته غیرانسانی در حوزه عمومی اعم از مشارکت سیاسی، حق استفاده از خیابان، ساحل و مالکیت زمین و …بود. رژیم آپارتاید به معنای تکنیکی بازی حاکمیت اکثریت را برای سفیدپوستان رعایت میکرد و انتخابات آزاد، چرخش نخبگان و نظام قضایی مستقلی را برای سفیدان سامان داده بود. پروبلماتیک اصلی جامعه مدنی آفریقای جنوبی، تاسیس دموکراسی نبود چرا که به طور پیشینی سازوکار دموکراتیک در بین سفیدپوستان برقرار بود. به معنای حداقلی و تکنیکی دولت افریقای جنوبی بر بازی دموکراسی سامان گرفته بود. مساله اصلی جداسازی سیاهان از نظام حاکمیتی بود که در دست سفیدپوستان قرار داشت.
این نکته معمولا گفته نمیشود که از سالهای ۱۹۱۳-۱۹۳۶ بنا بر تحقیقات قومشناسانه، تاسیس مناطق دهگانه خودمختار حکومتی مختص سیاهپوستان در آفریقای جنوبی آغاز شده بود. مناطقی در که منطبق بر پراکندگی های قومی سیاهان بودند. این مناطق با عنوان «بانتوستان» یا سرزمین سیاهان از ۱۹۵۹ به عنوان مناطقی خودمختارویژه سیاهان شناخته می شد. اما قوانین آپارتاید در دهه ۷۰، ۸۰ به شدت حرکت، زندگی و امتزاج سیاهان با محیطهای در دست سفیدان را کنترل میکرد و سرپیچی از آن را تنها با سرکوب پاسخ میداد. تنش اصلی جنبش مبارزه با آپارتاید لغو نظام انفکاک و جدایی غیرانسانی و غیبت سیاهان از فضاهای ساختهشده و امکانهای اجتماعی، سیاسی بود که تنها برای سفیدان در نظر گرفته شده بود. بنابر قوانین مختلف آپارتاید و به شکلی اصطلاحا قانونی، سیاهپوستان اجازه زندگی، کار، رفت و آمد، مراوده در مناطق تعیینشده برای سفیدپوستان را نداشتند، حق ازدواج با سفیدپوستان، حق رای، مالکیت زمین و یا اجازه رفت و آمد به شهر را نداشتند و در صورت تخطی از تابلوهای هشدارآمیز نصبشده، هدف تیراندازی قرار میگرفتند.
به این اعتبار سیاهپوستان خواستار مشارکت در بازی دموکراتیک برقرار بودند که خاص سفیدپوستان بود. از این رو تلاش آنها برای ادغام با نظام دمکراتیک مستقر بود و نه تاسیس رویههای دموکراتیک. تفاوت این موقعیت با جامعه مدنی ایرانی، دشواریها، گرفتاریها و درعین حال محدودیتهای بیشتر جامعه مدنی ایرانی را روشنتر میکند. جامعه مدنی ایرانی در یک زمین دمکراتیک بازی نمیکند و از آن انتظار میرود که در این مبارزه، فضای دمکراتیک را ایجاد کند. مبارزه جامعه مدنی ایرانی، مبارزه با تبعیض نژادی نیست، مبارزه با تبعیض بین یک نژاد است.[درست است که نژاد را امری باطل میدانیم اما در اینجا امری تمثیلی فرض بگیریم.]
▪فقدان اجماع بینالمللی: تحریم (نفتی/مالی/بانکی) فعلی علیه ایران از سوی آمریکا از تحریمهای نشاتگرفته از فصل هفتم منشور ملل نیست. یعنی تحریمها بواسطه قطعنامه شورای امنیت برقرار نشدهاند. تحریم فعلی یکجانبه و فاقد اجماع بینالمللی است و اتفاقا همین جنبه آن مهمترین نقطه آسیبرسانی به مردم است. به عبارت دیگر، تحریمی میتواند موفق معرفی شود که اصطلاحا مجهز به اجماع بینالمللی است و مهمتر اینکه دولتهای منطقهای کشور تحریمشده به تحریم وفادار بمانند و گریزگاهی برای دولت تحت تحریم فراهم نکنند. تحریمی موفق است که در دوره مشخص زمانی برای تحقق اهداف مشخصی تعریف شود. تحریمهای کلی به لحاظ روانشناسی سیاسی فقط برای تحریمکنندگان و معمولا اپوزیسیون طرفدار آن، فضای مانور تبلیغاتی بیشتری فراهم میآورد، اما به لحاظ کارکردی کمترین اثرگذاری را دارند. تحریمهای موفق تحریمهایی هستند که در فواصل زمانی کوتاه به نتایج حداکثری برسند که چنین تجربهای تابه حال اتفاق نیافتاده است.
مهمترین درسی که از تحریم آفریقای جنوبی میتوان گرفت این است که در غیاب مکانیسم ارزیابی و امکان برقراری چنین مکانیسمی اساسا تحریمها میتواند ویرانگر، تقویتکننده استبداد و زمینهساز فروپاشیهای اقتصادی و اجتماعی باشد که هیچ راهی به تغییر رفتار یا سیاست دولت تحریمشده نخواهد برد. بحث ارزیابی و اثربخشی این تحریمها در نحوه بازنگری یا ارزیابی اینکه کدام تحریم موجب بوجود آمدن تغییر در رفتار/سیاست دولت مورد تحریم شدهاند، حیاتی است. تحریمهای گزینشی یا هدفمند نیز باید دائما به این دو سوال باید پاسخ بدهند که کدام تحریمها مشخصا حکومت را تضعیف کرده؟ کدام تحریم مشخصا به قدرتبخشی به اهداف منتهی شده است؟ سوالی که در مورد تحریم آفریقای جنوبی نه پاسخی به آن داده شد و نه نسبتی مستقیمی برقرارشد.
منابع
۱٫ تحریمهای هدفدار: Targeted Sanctions
۲٫ در این نوشته و برای جلوگیری از طولای شدن به مورد خاص و بسیار قابل توجه تحریمهای عراق پرداخته نشد. در فرصت دیگر و بصورت جداگانه به تجربه تحریمهای عراق پرداخته خواهد شد.
۳٫ نگاه کنید به متن جلسه پرسش و پاسخ «هفته ایران» در پارلمان کانادا
پرسش گای کارون: شما (خانم عبادی) در لندن (انگلستان) زندگی میکنید. نظرتان در رابطه با تحریمهایی که دولت جدید آمریکا اعلام کرده و مکانیزم اروپایی اینستکس برای ادامه کار با ایران چیست؟ آمریکا و انگلستان اگر قرار باشد با هم در این زمینه همکاری کنند، چگونه خواهد بود؟
پاسخ شیرین عبادی: معاملات تهاتری بایستی تنها شامل مواد غذایی و دارو باشد، کالاهایی که مردم از آن بهره میبرند. علاوه بر آن هنگام امضای هر قرارداد میتوان شرط لازم برای نظارت بر اجرا را در آن گنجاند. به طوری که دولت ایران نتواند از آن برای ارسال سلاح به لبنان و حکومت بشار اسد بهرهبرداری کند. https://shahrvand.com/archives/107403
۴. تقریبا در مورد شکست تحریمها در عراق تردیدی وجود ندارد. فاجعهآمیز بودن نتایج تحریم عراق کمتر مورد تردید است. بااینحال در فرصت دیگری به بازخوانی تحریمهای عراق خواهیم پرداخت. تحریمی که در نهایت به فروپاشی سازمان دولت در عراق منجر شد. تحریمی که با سازماندهی شبکههای قاچاق نفت، زمینه ظهور سازمانهای جرائم سازمانیافته را در این کشور تسهیل کرد. عراق از یک دیکتاتوری به لانه امن شبکههای تروریستی و البته دولتی شکستخورده تبدیل شد. در دهه قبل از ظهور داعش در عراق، گزارش ها موید این است که «آدم ربایی» تبدیل به صنعت پرسودی در عراق شده بود. نگاه کنید به:
Phil Williams(2009).“Criminals, Militias and Insurgents: Organized Crime in Iraq”. Strategic Studies Institute, US War Army College and also :
United Nations Office ON Drugs and Crime. “ADDRESSING ORGANIZED CRIME AND DRUG TRAFFICKING IN IRAQ: REPORT OF THE UNODC FACT FINDING MISSION 5-18 AUGUST 2003”
۵. Africa Research Centre, The Sanctions Weapon: A Summary of the Debate over Sanctions against South Africa, prepared for the Black Caucus. Cape Town: Buchu Books, 1989, pp.12–۱۳
۶. Constructive Engagement
۷. Nata C. Crowford & Audi Klotz,“How Sanctions Work, Lessons from South Africa”. Palgrave McMillan, England, 1999. Pp-3, 130
۸٫ (Brooks Spektor, (1999)
۹٫ کاهش افت سطح آموزشی و پژوهشی،افت تحقیقات و بویژه خاموش شدن مناظره های جدی فکری در حوزه های علوم انسانی را ارتباط با بیرون را می توان به وضوح در چند دهه اخیر در ایران دید. سقوط این شاخص ها در کنار مدیریت معیوب نظام آموزشی و تولید تحقیقات جانبدارانه و تهی، بسیار متاثر از ازانزوای محیط عمومی آموزش عالی از ارتباطات با جهان خارج است. وضعیتی که باید آن را نتیجه انزوای فرهنگی درونی، فشار ایدئولوژیک و البته قطع ارتباط با جهان خارج دانست.
Philip I. Levy (1999).”Sanctions on South Africa: What did they do?” Yale University; CENTER DISCUSSION PAPER NO. 796. P-10
Kaempfer, William H., and Anton D. Lowenberg. “The Theory of International Economic Sanctions: A Public Choice Approach,” American
۱۱٫ Economic Review, September 1988, 78(4), pp. 786-93
۱۲٫ Levy 1999
۱۳٫ Gary Baines(2019).“Legacies of South Africa’s Apartheid Wars”. Available on: DOI:10.1093/acrefore/9780190277734.013.452 See also Simpson.”The Politics and Economics of the Armament Industry in South Africa”, p.22.
۱۴٫ https://americanrhetoric.com/speeches/nelsonmandelauscongress.htm
۱۵٫ Levy. I. Philip(1999).” Sanctions On South Africa: What Did They Do?”Yale University, American Economic Review, 1999, vol. 89, issue 2, 415-420
۱۶٫ Bloom. JB,(1986).“Black South Africa and the Disinvestment Dilemma”. Johannesburg: Jonathan Ball Publishers. Pp_36-38.
۱۷٫ Elizabeth Sidiropoulos. “South Africa’s Sanctions Experience: Bringing About Change?” Director of Studies of the South African Institute of International Affairs.
۱۸٫ UN Security Council, 4394th meeting, 22 October 2001, New York, S/PV.4394.
۱۹ Peter Wallensteen, Carina Staibano, Mikael Erikssn (2005). “The 2004 Round table on UN Sanctions against Iraq: Lessons Learned”. Uppsala University Department of Peace and Conflict Research. Available on : www.smartsanctions.se
۲۰٫ Targeted Financial Sanctions, A Manual for Design and Implementation, Contributions from the Interlaken Process, The Thomas J. Watson Jr. Institute for International Studies Brown University. Rhode Island. USA. Availabel on: https://www.eda.admin.ch/dam/eda/en/documents/aussenpolitik/internationale-organisationen/Handbuch-zu-gezielten-Finanzsanktionen_EN.pdf
۲۱٫ Targeted Sanctions Consortium
۲۲٫ https://graduateinstitute.ch/library/publications/un-targeted-sanctions-datasets-1991-2013
https://graduateinstitute.ch/library/publications/effectiveness-united-nations-targeted-sanctions-findings-targeted-sanctions
https://graduateinstitute.ch/library/publications/designing-united-nations-targeted-sanctions-initial-findings-targeted
۲۳٫ Thomas Borstelmann(1993).“Apartheid Reluctant’s Uncle. The United States and South Africa in the Early Cold war”. Oxford University Press. And see also
۲۴٫ David Robinson(2018). “World politics explainer: the end of Apartheid”. The Conversation. From World Politics Explainer series. October 2018
۲۵٫ Constructive Engagement
۲۶٫ توجه منطقی پشت این رویکرد این بود که تا زمانی که دولت پرتوریا همچنان قدرت دارد و تعیین کننده است، باید مخاطب تحریم باقی بماند و برای ایجاد تغییرات مسئول شناخته شود. این رویکرد در بین تجویزکنندگان تحریم ها علیه ایران غایب است. [بویژ درمیان حقوقدانان، فعالان حقوق زنان و رسانه های جریان اصلی]. هنوز روشن نیست اگر در نهایت قرار است تحریم ها باعث سقوط دولت بشود، یا اگر دولت بواسطه تحریم ها قرار است بقدری دچار تحلیل بشود که از بین برود، چرا باید تن به تغییرات بدهد؟ در این میدان رویارویی، طبیعتا مقاومت دولت به تحریم کننده و حامیانش معنا میدهد. منطق تخاصم برای هر دو دولت معنا بخش و کاربردی است و بازنده بدون سود جامعه مدنی داخلی است.
۲۷. Bantustan/Bantu Homeland/ Black State
Bantustan:Historical Territory , South Africa, From Quick Facts. Available on: https://www.britannica.com/topic/Bantustan
۲۸. این مناطق به شکل ناعادلانه حق دسترسی سیاهان به زمین بیشتر، دامداری وسیع تر، بهداشت و …را محدود می کرد. سرعت بهره وری و تخریب زمین در این انفکاک قانونی بواسطه فشار جمعیتی برمساحت های کوچک زمین یکی از وحشتناک ترین تجربه های تخریب محیط زیست در جهان است
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.