۱-
کبوتری!
درمیدان جنگ
صلح را
به تصویر میکشید
و سربازمجروحای
واپسین نگاهاش را
به کبوتر میبخشید
۲-
تیری که…
به پرنده
اصابت نکرد
شادی کنان
به زمین افتاد؟!
۳-
جنگ بود
پرندهی سپید
درآسمان میدان نبرد
پرگشود
مرا دید وگفت:
اگردل هرپرندهای رابشکافی
برآن نوشته میبینی:
جنگ هرگز
جنگ هرگز
صلح آری
صلح آری
به خدا دست نگه دارید
این راگفت:
دبه دورپرید
نگاه پژواک صلحاش
درمیان انبوه
اتش و دود نا پدید شد؟!
۴-
کاش میشد
همه پرندگان درقفس را
آزاد کنیم
وببینیم: که آزادی
چقدر زیباست
۵-
آه!
انسانها
تا نمیرند
جامهی صلح را
به تن نمیکنند؟؟!!
۶-
اینقدر جنگیدیم
تاکبوترسپید
درآرزوی صلح
درمیان انبوه آتش ودود
هلاک شد…!
۷-
آسمانی
درچشمانت
وفوجی ازکبوتران
درنگاهت
۸-
ای کاش
همه مردم جهان
یک صندوق پستی داشتند
۹-
کاش میتوانستم
به همسایهی زاپنیام
بگویم:
سلام!
صبح بخیر…
۱۰-
کبوتری دربند
ازدریچهاش میخواست:
دست کم
روبه بهار
بازشود
۱۱-
دهان هیچ کس را
دوست نمیدارم
که خونی باشد
مگر اناری را
شکا فته باشد
۱۲-
خوش به حال پرندگان
که خانهای دارند
بی در…
بی پنجره…
بی دیوار…
ودرین خانه فقط
به پرواز میاندیشند؟!
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.