دست نوشته ای از زندانی سیاسی ارژنگ داودی خطاب به کسانی که در دهه ۶۰ و سال ۶۷ کشتار زندانیانسیاسی به عنوان نخست وزیر و وزیر ارشاد و در دهه های دیگر در سمت ریاست جمهوری و معاون وزیر کشور در سرکوب به خونین قیام دانشجویان ۱۸ تیر نقشی اساسی داشتند و دستانشان تا مرفق به خون مردم ایران آغشته است و در حال حاضردر لباس اصلاح طلبی و از طریق منابری که در رادیو و تلویزیون بی بی سی برای آنها ایجاد شده است سعی دارند دستان خونین خود و آخوند علی خامنه ای را پنهان نمایند.این دست نوشته جهت اطلاع عموم و انتشار در رسانه ها در اختیار « فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران» قرار داده شده است.
با یاد خدا
با درود به تمامی جان نثاران راه آزادی بشر
با سلام به تمامی انسانهای آزادیخواه ، دموکرات منش و نیک اندیش جهان
تجدید پیمان باآزادیخواهان و سکولار ایرانی
خودکرده را تدبیر نیست
خروسک ، ملوسک و عروسک
سید مصطفی تاجزاده ، سید محمد خاتمی و میرحسین موسوی
آنقدرها هستیم که در دور نگنجیم
این زنجیرها نه باری گران بر پا
که بندهای فشرده انگشت خفقان است
در گلوگاه پیام زندانی
و این دیوارها حصاری گرداگرد تن
که حجاب اختناق جاری بر حنجره آزادی است
هم میهنان،
در تابستان ۶۷ که هنوز ۱۰ سال از عمر انقلاب ۵۷ نگذشته بود ، فتوای چراغ خامو،ش خمینی معروف به فتوای سیاه ، مرگ هزاران جوان مبارزی را رقم زد که در زندانهای مختلف رژیم دوران اسارت خود را سپری می کردند . صدور این کشتارنامه مخالفت های زیادی حتی در میان بعضی از دست اندرکاران رده بالای فرقه ولایت برانگیخت و اجرای آن تمام کسانی که از این جنایت هولناک آگاهی یافتند را در بهت و ماتم فرو برد
در آن هنگام خاتمی که علاوه بر مسند وزارت ارشاد ، نماینده روح الله خمینی در شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز بود ، سینه چاک زنان گلو پاره کرد و از طرفداران پرو پا قرص اجرای کامل ؟! همین فتوای شوم گردید . هر چند که ۸ سال بعد یعنی سال ۱۳۷۵ در اثنای خیمه شب بازیهای انتخاباتی با وقاحت هر چه تمام تر به سلک فیلسوفان در آمد ، ادای ولتر را درآورد و فریاد زد که : «زنده باد مخالف من »؟!
وی در ۲ دوره ریاست جمهوری خود آنقدر بی خاصیتی و بی عرزگی به خرج داد که حتی مجبور شد لوایح معروف به دو قلو را پیش از طرح در صحن مجلسی که اکثریت مطلق آن را اصلاح طلبان تشکیل می دادند ، شکرخورانه ! پس بگیرد و معالا اعتراف کرد که در مقام ریاست جمهوری رژیم ولایت فقیه چیزی بیش از یک تدارکات چی نبوده است. او و خانواده اش که پس از انقلاب همچون خانواده میر حسین و اطرافیانش در همراهی محض با خانواده رفسنجانی از پیشتازان و بنیانگذاران راندخواری در کشور هستند ، بدون دارا بودن کمترین سابقه مبارزاتی یا ذره ای شعور کشورداری به بالاترین مناسب قدرت چنگ دائم انداختند .
این فرد جبون که به مراتب از میرحسین موذی تر و مکارتر است و در دوارن ریاست جمهوری خود آشکارا رهبری اصلاح طلبان را نقض می کرد ، اینک از جایگاه رهبری آنان مدعی شده که برای نجات کشور ، هم برنامه دارند و هم افرادی که بتوانند برنامه کذایی را اجرا کنند ؟! ولی ما حیران مانده ایم که چرا با وجود نشریات متعدد و امکانات رسانه ای و غیر رسانه ای بی شماری که همواره بر ید اختیار اصلاح طلبان قرار داشته ، این برنامه هنوز برای آگاهی عموم منتشر نشده و چرا مردمی که قرار است نجات داده شوند از ان بی خبر مانده اند؟!
پر مسلما که یا کما فی سابق برنامه ای اعم از مدون یا غیر مدون وجود خارجی ندارد و دودوزه بازان حاکم ، مصلحت اندیشانه با این ترفند به مردم فریبی برخاسته اند یا اینکه برنامه مجهول و مورد ادعایی انها تنها برای نجات همان کلان خوارانی است که در ۳۴ سال گذشته در ازای سیاه روزی یک ملت به ثروتهای صد میلیاردی ، ده هزار میلیاردی دست یافته اند .
همان کسانی که قریب به ۲۵ سال سکان اجرایی کشور را در دستان بی کفایت خود گرفته اند و در مقاطعی از جمله دوره های چهارم و ششم نیز با اکثریت غالب ، قوه مقننه را در اختیار داشته و همواره در میان سایر ارگانها و دوایر حکومتی هم دارای نفوذ چشمگیر و حضوری برجسته بوده اند ولی از فرط ندانم کاریها و کثرت ویژه خواریها فقط به مشکلات پیشین افزوده اند .
امثال همان کسانی که بعضا در بگیر و ببندهای نمایشی ـ فرمایشی سالهای ۸۸ و ۸۹ و محاکمات سوری مربوطه ، چنان زبون و جبون ظاهر شدند که جهان انگشت حیرت به دندان گزید . غافل از این حقیقت محض که اجرای اینگونه نمایش های بزدلانه از سوی جیره خواران رژیم صرفا به منظور لوس نمودن کلیت جنبش آزادیخواهی ایرانیان صورت می گیرد تا مگر به خیال خام خود بتوانند چهره مبارزان راستین راه آزادی ایرانیان را در نظر مردم مخدوش کنند .
اگر به فرض محال برنامه ای وجود داشته باشد صرفا راهکار بیهوده و دیرهنگام برای انسجام دهی دوباره به تمام نیروهای درون حکومتی برای مقابله با بحرانهای سهمگین کنونی است و در این رهگذر تطهیر همان پادوهای فرصت طلبی است که حسب عادت هم از آخور می خورند و هم از توبره ولی در جریان آخرین جنگ زرگری حکومتیان بازی خوردند و در فرار نابهنگام خود به جلو و پیوستن عافیت طلبانه به صفوف مردم دستشان که رو شد، مورد خشم و غضب اصناف لجوج و چموش اصلاح طلبان قرار گرفتند که آنها را نمک به حرام می خوانند . وگرنه کیست که نداند در تمام رژیم های مطلقه ، مردم کمترین محلی از اعراب ندارند و کیست که نداند خاتمی ۸ سال تمام بدون ارائه کمترین برنامه ای تنها به فریب کاری ، دروغ پردازی و گفتار درمانی یا به عبارت بهتر همچون سایر رهبران رژیم به موعظه درمانی اکتفا نمود .
آیا کسانی که خود در ۳۴ سال گذشته باعث و بانی سوق دادن کشور به سوی پرتگاه نیستی بوده اند و بعضا از جمله دست اندرکاران اصلی رژیم بوده اند هرگز می توانند آنرا نجات دهند ؟! آیا اصولا امید بستن به برنامه موهوم کذایی که بدون تردید شاه بیت آن شعار واهی اجرای بدون تنازل قانون اساسی رژیم خودکامگانی است که برگرده ملت سوارند ، خام پویی و بداندیشی محض به شمار نمی رود ؟!
هم میهنان
هیچ صیادی
در جویبار حقیری که به مرداب می ریزد
مروارید صید نخواهد کرد
انقلاب تمام عیار ۵۷ ازهمان وقتی به انحراف و قهقرا درغلتید که امثال میرحسین و خاتمی بدون کمترین سابقه مبارزاتی به مناسب حکومتی چنگ زدند و امثال تاج زاده نیز عافیت جویانه با چرخش ۱۸۰ درجه ای به غاصبان انقلاب و مزدوران استبداد پیوستند . بنابراین کدام عقل سلیم و کدام وجدان آگاه می پذیرد مشتی بی وطن که خودطلبانه به ارکان قدرت چنگ انداخته ، به منابع ثروت ملی دست بردهای نجومی زده ، اموال عمومی را بر باد داده ، خزانه کشور را به یغما برده اند اصولا هرگز می توانند به فکر نجات همان کشور یا همان مردمی باشند که خود بی پروا غارت کرده اند ؟!
این تازه به دوران رسیدگان از جنس همان کاسه لیسان … هستند که سردمداران آن به عنوان یک نمونه مشخص ، میرحسن موسوی پس از ۳۱ سال که در یک ساختمان مجهز دولتی جا خوش کرده و در حقیقت با هزینه مردم به تجارت شخصی مشغول بود تنها در پی یک دعوای مفصل درون حکومتی ، با فشار …مجبور به تخلیه شد هر چند بابت تصرف غیر اخلاقی و غیر قانونی آن حتی ۱ ریال پرداخت نکرد و یعنی که در طول این مدت تمام هزینه ها اعم از حق اشتراک آب ، گاز ، برق ، تلفن ، مالیات و …به حساب مردم بوده است ؟! آیا این حقیقت تلخ به نوبه خود مشتی هر چند کوچک ولی نمونه خروارها خروار ثروت ذاتی و خصلت فطری مجموعه دستگاه حاکمیتی نیست که از آغاز فقط به فکر چپاول و چاپیدن ایران و ایرانی بوده اند .
تاجزاده نه تنها شوهر خواهر که فرمانبردار همان کسی است که از مدتها قبل از تکیه بر مسند وزارت کشور با پسر شیخ منتظری معروف به محمد رینگو حتی در زمانی که ایرانیان با اعراب عراقی درگیر جنگی همه جانبه بودند با هواپیمای پر از پول و نقره جات ، طلا و جواهرات مدام در رفت و آمد به لبنان بود و به قصد کمک به جنبش عمل که بعدها تروریست های حزب الله لبنان از آن بیرون آمد به غارت ایران مشغول بود .
این که فریب کارانه ادعا می کرد مقبولیت و محبوبیت خاتمی بیشتر شده ؟! نه خواب نما شده و نه هذیان می گوید بلکه مثل بسیاری دیگر از جیره خواران سرسپرده ای که در غصب انقلاب ۵۷ شریک بوده اند به منظور نجات رژیم پوشالی از ورطه سقوط ، این بار چاره کار را در مصادره جنبش آزادیخواهی ایرانیان دیده و در این راه بعضا حتی مامور به خدمت در زندان هم شده اند تا در ظاهر با مظلوم نمایی و قهرمان پردازی ولی در باطن حفظ ماموریت معوله از سوی همکاران اطلاعاتی ـ امنیتی خود از برج عاج زندان اختصاصی هر از گاهی به طرزی کاملا هدایت شده به طرف جنبش ازادیخواهی جفتک پرانی کنند.
همه می دانند اوین، رجایی شهر ، بندرعباس و سایر زندانهای مخوف رژیم برای زندانیان عادی بویژه برای مبارزان سیاسی هتل نیستند ولی این را می دانیم که محل نگهداری امثال تاجزاده در حد هتل ۵ ستاره بوده و نه تنها از بهترین رستورانهای شهر تهران بنا به میل و ذائقه روزانه برایشان از جیب مردم ناهار ، شام و … سفارش می شود که از تمام امکانات دیگر اعم از کتاب ، مجله ، روزنامه ، تلفن، ملاقات، جای خواب مناسب ، هواخوری پرگل و گیاه ، حمام ، بهداری و …نیز بهرمند می باشند .
لذا جیغ های بنفش آنان از درون زندان و متعاقبا تبلیغات پرهیایوی دست اندرکاران نان به نرخ روزخوار رسانه های خاص به نفع این جیره خواران بی مایه استبداد ، صرفا انجام وظیفه در راستای نجات رژیم و به طریق اولی نجات خودشان می باشد . زیرا نیز دریافته اند که با پیروزی قریب الوقوع انقلاب دموکراتیک ایرانیان ، حتما پرونده قطورشان در پیشگاه ملت ایران رسما مطرح شده و مورد داوری قرار خواهد گرفت .
اینجانب که شخصا در پیروزی انقلاب ۵۷ سهم بسیار ناچیزی داشته و اولین بار در سال ۶۳ به اتهام میهن دوستی همراه با مرحوم پدرم توسط چماقدارانی چون تاجزاده دستگیر شدم و پس از آن نیز بارها رنج شکنجه و سلولهای انفرادی را تجربه نموده و نهایتا در سال ۸۲ با عنوان اتهامی«نوشتن و انتشار مانیفست تغییر حکومت »به حبس تعزیری و تبعید محکوم گردیدم ، اینک از تبعیدگاه مخوف بندرعباس خطاب به ریاکاران مدعی اصلاح طلبی با صراحت تمام توصیه می کنم بیش از این مزاحم ملک و ملت نشده ، برنامه خیالی را در کوزه گذارده آبش را به اتفاق همان افراد مورد نظر خود ، روی انواع راندهایی که از کیسه مردم کوفت جان کرده اند بنوشند و بدانند که به یاری خداوند روزهای اشالگری اهریمنان رو به پایان است و جشن پیروزی اهوراییان نزدیک .
آنهایی که خوش خیالانه به این سفسطه دلخوش کرده اند که ملت ایران حافظه تاریخی ندارد یا بسار نادانند و یا بسیار مغلطه می کنند . به هر حال حتی در صورت صحت این ادعای پوچ هم مطمئن باشند که مبارزان راه آزادی میهن حافظه تاریخی بسیار قوی دارند و به زودی با همت بلند خود و به کمک جوانان برومند ایرانی اشغالگران را یک بار برای همیشه سرجای خود می نشانند .
به امید آن روز،
ایران هرگز نمی میرد،
به برکت قلب های اهورایی
چیزی نمانده که
تا پژواک گرم آفتاب حقیقت
.که خواری خودکامگان را
به روشنای نیمروز
رسوا کند
ارژنگ داودی
معلم ، شاعر و نویسنده و زندانی سیاسی در تبعید بندرعباس
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
با احترامی که برای آقای داودی دارم اولا” فکر نمیکنم این نوشته از آقای داودی باشد . بخصوص در آستانه باصطلاح انتخابات که اینگونه صحبت ها بنفع دشمنان آزادی است ثانیا” باید گفت اگر کسانی مثل آقای تاجزاده که امروز قهرمانا” برای آزادی مبارزه میکنند جنایتکار محسوب میشود پس تکلیف آدم های عادی که در همه آن سال ها رای داده اند و هنوز هم با سخنرانی های ۲۲ بهمن شرکت میکنند قطعا” اعدام است پس باید در حکومت بعدی منتظر پلبد باشیم .باز هم باورم نمیشود روشنفکران ما چنین فکر میکنند . فاجعه است .
چهارشنبه, ۱۴ام فروردین, ۱۳۹۲
عجبا. نمیدونستم تارج زاده در هتل اوین اسکان دارن. پدر بیامرز توی تبعید هستی و سختی کشیدی و میکشی و بهت ظلم شده و هزار تا چیز دیگه. تا اینجا باهات همدرد هستیم. اما قرار نیست یه مشت حرفای بی سر و ته رو به خورد ملت بدی و به نام واقعیت هایی از زندان جا بزنی. موسوی الان در بند هست و فکر هم نمیکنم از امکانات رفاهی چندانی برخوردار باشه. و الا از نظر سلامت جسمی و روحی به این وضع نمیافتاد. آدم هر چی از دهنش در میآد نباید بگه. حرف باید مستند باشه.
به قول شاملوی بزرگ “هر گاوگندچاله دهانی آتشفشان روشن خشمی شد”
چهارشنبه, ۱۴ام فروردین, ۱۳۹۲
این بابا هرکی هست بیشتر به مزدور ومواجب بگیر کیهانیان شباهت دارد تا نگران ایران و ایرانی آخه مرد حسابی گیرم همه حرفهای تودرست الان وقت این لاطائلات بافی نیست که درست مثل خیلی از به اصطلاح روشنفکران که در سال ۸۴ به جای همراهی با هاشمی به کوبیدن اوپرداختند و نتیجه این شد که الان می بینیم اگر آن روز آقای کروبی معین مهرعلیزاده کوتاه آمده بودند امروز گرفتار چنینی وضعیتی بودیم؟ آقای داوودی تو یعنی معلم هستی این چه چور جنگ حیدری نعمتی است که شعله ور می کنی
چهارشنبه, ۱۴ام فروردین, ۱۳۹۲
متاسفانه بدلیل نزدیک شدن به انتخابات جناح مخالف اصلاح طلبان از هیچ تلاشی برای خراب کردن خاتمی و این جناح فروگذار نمیکند همانطور که قبلا این حرفها بارها تکرار شده است …در جواب باید گفت که اگر واقعا این نوشته از داخل زندان امده که من شک دارم …پس هنوز شما نمیدانیکه چرا در زندان هستی..یک سرشماری ساده از زندانیان سیاسی زمان خاتمی و دوره خفت بار ا نژاد نشان میده که کی برای مردم دلسوزی کرد و کی بیشتر با مردم بود و تااخرین حد توانش ایستادگی کرد… خیلی از مردم عامی و بیسواد که میگفتن جناب خاتمی مگه چکار کرد تازه بعد از هشت سال که بیل سازندگی این اقا تا دسته در …شان فرو رفت قهمیدن که چه غلطی کردن…
چهارشنبه, ۱۴ام فروردین, ۱۳۹۲
این ملت انگار کمر به خواری و ذلالت و نابودی خودش و این آب و خاک بسته … حرفاتون حقه و اون رو باور دارم
چهارشنبه, ۱۴ام فروردین, ۱۳۹۲
باسلام
احسنت برشما که واقعیت این آدمهای منافق را شناختید و امیدوارم بقیه مردم عزیر کشورم هم نیات پلید این اصلاح طلبان و اصولگرایان را بشناسند و با حضور خود در مبارزات کاملا از اینها روی برگردانند و با تکیه بر خداوند متعال و توان مردم کشور خود را نجات بدهند.
چهارشنبه, ۱۴ام فروردین, ۱۳۹۲
((محل نگهداری تاجزاده در حد هتا ۵ ستاره است )) …. ادعای سنگینی است… نیاز به اثبات دارد…. البته این سوای از باقی پراکنده و نفرت آمیز جملات این نوشته باید تحلیل شود.
پنجشنبه, ۱۵ام فروردین, ۱۳۹۲
“بی عرزگی به خرج داد”!!!! “پر مسلما که”!!! “کیست که نداند خاتمی ۸ سال تمام بدون ارائه کمترین برنامه ای تنها به فریب کاری ، دروغ پردازی و گفتار درمانی یا به عبارت بهتر همچون سایر رهبران رژیم به موعظه درمانی اکتفا نمود .”!! “گفتار درمانی؟؟؟؟؟!!!!”
آقای باعرضه!!! بمیرم برای شما که فقط شما بوده اید در این سرزمین خون دل خورده اید و هزینه ها داده اید. پر واضح است که بسیاری انسانهای شریف در این مرز و بوم برای اینکه ایران خانه شیران شود، خون دلها خورده اند، ولی تخریب و توهین و خوار کردن تلاشهای دیگران هم از خصوصیات برخی از واخوردگان و دایی جان ناپلئونها بوده و هست که به شما مژده میدهم با چند جلسه مشاوره و شاید دارو، قابل درمان است. مرد مومن من خودم از خانواده همان قربانیان دهه شصت، که نزدیک سی سال از آن گذشته هستم. سی سال است که امثال تو توی همان فضا کنسرو شده اید، اطرافیان من، آنها که شاید تو با آنها همقطار بوده ای، هر روز نقش تازه ای می آفرینند، تلاش میکنند و از خویشتن خویش بارویی پی می افکنند، تو مانده ای در پیله کینه توزی کور و خودت را که هیچ، با انتشار افکار پوسیده ات چند ذهن مستعد را هم به مرداب نفرت میکشی،، این سایت مطالبی را منتشر میکند که به بعضی از آنها میگویند مقاله. ظاهراً شما هم قصد داشته اید چیزی با این عنوان در این سایت منتشر کنید. چهارچوب مقاله با چکیده و مقدمه شروع میشود، یک بدنه دارد، و در پایان هم وجود جمع بندی و نتیجه گیری الزامی ست. ممکن است بفرمایید جمع بندی شما از این فحش نامه چیست؟ چه راهکار عملی پیشنهاد شده است؟؟ واقعا فکر میکنی من، نه به عنوان یک انسان مذهبی، که اکثریت جامعه را تشکیل میدهد، به عنوان یک جوان سکولار که کودکی اش را زیر آتش موشکباران و بمباران با محاصره اقتصادی سپری کرده و سهمش از پدر و عموها، محدود به ملاقاتهای هفتگی و خاطراتی بدون گور است، امثال تو را حتی به همین حضراتی که سر کارند ترجیح میدهم؟
پنجشنبه, ۱۵ام فروردین, ۱۳۹۲