خالدبایزیدی (دلیر)

۱-
این روزها
دوباره خرمشهر
چنان زخمی است
که باهیچ دستمال سبزی
بسته نمی شود
اما نه به دست بعثی یان
بلکه بدست همان سربازانی که
شباهنگام خواب دشمنان
اشغالگررا می آشوبید ند؟؟!!
۲-
بگمانم!
همه ی شهیدان خرمشهر
ازشیهد شدن شان پشیمان اند
چرا که می بینند:
امروزفرزندانشان چه بیرحمانه
نه بدست دشمن بعثی
بلکه بدست خود خودی ها…
شهید می شوند؟؟!!
۳-
پدرم گفته بود:
کارعاقلانه ای نیست
بچه مارا درآستین پروراندن
عاقبت روزی بزرگ می شود
وتورا نیش خواهدزد؟؟!!
۴-
صدای گلوله ها
که بگوش رسید…
گلها دردشتی ازلاله زارها
فریاد برآوردند
پس رویش ما گلها
چه می شود؟؟!!
۵-
رهبران سرزمینم
اینقدر!…
اینقدر!…
گندیده اند…
که هیچ آبی
که هیچ صابونی
قادرنخواهد بود
بوی تعفن جسم گندیده شان را
ازمیان بردارد
بغیرازمرگ
«وای به آن روزی که
«نمک بگندد»؟؟!!
۶-
گلوله ای !
ازلوله ی تفنگ اش
مسیراش را
عوض کرد
که مبادا!
سینه ی پرنده ای را
آماج خودقراردهد
وبهارا به ماتم واندوه بنشاند؟؟!!

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com