اخیرا (ماههای نخست سال ۲۰۱۸) شاهد اخباری مبنی بر احتمال گفتگو و دیدار رسمی رهبر کره شمالی و رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در ماه آوریل ۲۰۱۸ و گمانه‌زنیهای پیرامون آن هستیم. اهمیت این دیدار رسمی احتمالی، علی‌رغم وجود بی‌اعتمادی بسیار به کره شمالی در سطح بین‌الملل و همچنین عرصه سیاست خارجی ایالات متحده، علاوه از اینکه تاثیرات عمیقی در تغییر وضعیت پرتنش سیاسی و امنیتی آسیای جنوب غربی و شبه جزیره کره خواهد داشت، همچنین به دلایلی که از پی خواهد آمد تاثیر بسزایی در معادلات سیاسی بین‌المللی و وضعیت ایران و همچنین خاورمیانه نیز به همراه خواهد داشت.

بحران موسوم به بحران کره که به قطع، عمده دلیل تنش موجود در جنوب غرب آسیا را تشکیل می‌دهد از پی جنگ کره در بین سالهای ۱۹۵۰-۱۹۵۳ میلادی و تقسیم کره به دو بخش جنوبی و شمالی و همچنین بروز جنگ سرد و تشکیل دو قطب و جبهه در جهان و قرار گرفتن کره جنوبی در قطب ایالات متحده و غرب، و کره شمالی در قطب اتحاد جماهیر شوروی سابق به شکل بارزی تاکنون با وجود پایان جنگ سرد ادامه یافته است. بخش شمالی شبه جزیره کره با برپایی سیستمی کاملا توتالیتر و بسته از لحاظ سیاسی-اقتصادی برپایه ایدئولوژی کمونیسم از هر لحاظ وابسته به اتحاد جماهیر کمونیستی شوروی سابق بوده و البته متفق نزدیک چین نیز بوده و هست. وابستگی کره شمالی به اتحاد جماهیر شوروی در کنار کوبا به عنوان یکی دیگر از وابستگان به قطب کمونیسم، گذشته از موارد سیاسی و اقتصادی و حتی غذایی دارای ابعاد عمیق نظامی و استراتژیکی بوده است. کره شمالی به قطع کلیه زیرساختهای موشکی و اتمی خویش را با کمک مستقیم اقتصادی و علمی اتحاد جماهیر شوروی سابق بنیان نهاد، تکنولوژی تسلیحاتی و متخصصان موجود در این زمینه با کمک و همکاری شوروی سابق تاسیس و تربیت گشت، اما یقینا برچیده شدن و جمع‌آوری کلاهک‌های هسته‌ای از کوبا توسط شوروی سابق در جریان بحران کوبا در سال ۱۹۶۲ در بروز بی‌اعتمادی کره‌شمالی به اتحاد جماهیر شوروی نقشی مؤثر داشت. شاید از این رو بتوان احساس عدم امنیت کره شمالی در برابر جهان و باالخص ایالات متحده و کشیده شدن به سوی تولید سلاح هسته‌ای و موشک‌های دوربرد قاره‌پیما و بالستیک را از این منظر مورد بررسی قرار داد. اما همانطور که اشاره خواهد گشت سیاست خارجی کره شمالی در قبال نگرانیهای جامعه جهانی بسیار فریبنده بوده و بی‌شک در جهت بدست آوردن زمان بیشتر جهت دستیابی به اهداف تسلیحاتی بوده است.

کره شمالی در سال ۱۹۷۴ به عضویت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درآمده و سه سال پس از آن مجوز بازدید کارشناسان آژانس را از تاسیسات خویش صادر نمود. اما در پی آن به شکلی ناگهانی تصمیم خود را مبنی بر خروج از عضویت آژانس اعلام نمود. اما با عملی گشتن سلسله مذاکراتی که بین ایالات متحده و کره شمالی انجام گشت مجوز استفاده صلح‌آمیز و تولید انرژی به کره شمالی داده شد. اما کره‌شمالی پس از حملات تروریستی یازده سپتامبر و درگیری ایالات متحده در جبهه‌های افغانستان و عراق، فرصت را مغتنم شمرده به توسعه سلاحهای هسته‌ای خود پرداخت. کره شمالی در سال ۲۰۰۳ به صورت رسمی خروج خود را از عضویت آژانس بین‌المللی هسته‌ای(ان-پی-تی) اعلام نمود. سلسله مذاکرات دیگری نیز در سال ۲۰۰۷ با حضور شش کشور کره جنوبی، آمریکا، ژاپن، چین، روسیه و کره‌شمالی با نتایج موفقیت‌آمیز مقطعی و کوتاه مدت اجرا گشت. خلاصه توافقهای انجام یافته در سه سرفصل به صورت ۱- عادی سازی و بهبود روابط با ژاپن و آمریکا ۲- صدور انرژی به پیونگ یانگ ۳- تامین امنیت بوده است.

مذاکرات سال ۲۰۰۷ نیز با بهانه‌هایی که از طرف کره شمالی مبنی بر رفتار دشمنانه آمریکا مطرح گشت به صورت معلق درآمد. رابطه پر تنش موجود بین کره شمالی به عنوان کشوری که به شکلی کاملا دیکتاتوری و از اواسط قرن بیستم به توسط پدربزرگ، پسر و نوه به عنوان تنها تصمیم گیرند‌گان در همه امور کشور اداره می‌گردد، با جامعه جهانی و مخصوصا ایالات متحده به شکل پر فراز و نشیبی در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما و پس از آن دونالد ترامپ تا به اکنون ادامه داشته اما سیاست جداگانه باراک اوباما که بر اساس مسامحه و صبر استراتژیک پی‌ریزی شده بود با رویکرد دونالد ترامپ که به شکل دینامیک و مسئولیت استراتژیک تعریف گشته کاملا متفاوت می‌نماید. گرچه رویکرد سیاست خارجی دولت پرزیدنت ترامپ در قبال کره شمالی هنوز در بوته آزمایش به نتایجی قطعی منجر نگشته است، اما درخواست دیدار رهبر کره‌شمالی با رئیس جمهوری آمریکا و بیان آن به هیات کره جنوبی و البته استقبال مقامات آمریکایی از این درخواست بارقه‌های امیدی را جهت تغییر سیاست رهبری کره شمالی پدید آورده است. اما نکته‌ای که در این بین حائز اهمیت بسیار می‌باشد سخنان رکس تیلرسون در جریان بالاگیری درگیری لفظی بین رهبران دو کشور و بیانات تهدیدآمیز ترامپ مبنی بر مقابله با کره شمالی با آتش و خشم در صورت بروز حرکتی اشتباه و خصم‌آمیز از طرف کره شمالی و از پی آن بروز نگرانی شعله‌ور گشتن آتش درگیری و جنگ از طرف دولتهای منطقه می‌باشد. رکس تیلرسون با تاکید به اینکه ایالات متحده هیچگونه قصد و تصمیمی مبنی بر تغییر رژیم و یا سقوط آن و مانند آن نسبت به کره شمالی را ندارد، به صورت ضمنی تنها به درخواست آمریکا و جامعه جهانی به خلع سلاح هسته‌ای در مورد کره شمالی اذعان نمود. این اظهارات از زبان مسئول سیاست خارجی ایالات متحده بی‌شک تاثیر بسزایی در تصمیم رهبر جوان کره شمالی جهت مذاکره مستقیم با پرزیدنت ترامپ از پی طرحهای تحریمی اجرا گشته از سوی ایالات متحده و سازمان ملل متحد داشته است. آنچه که بایستی مورد توجه قرار گیرد، نقش جمهوری خلق چین به عنوان متحد کره شمالی و البته رقیب اقتصادی آمریکا در مورد شکل‌گیری جو حاضر است. با اینکه دونالد ترامپ از رهبران چین به صورت ضمنی جهت همکاری در تحریمها علیه کره شمالی تشکر نمود اما ابعاد این همکاری به غیر از اینکه چین در سال ۲۰۱۷ واردات زغال سنگ خود را از کره شمالی به حال تعلیق درآورد به درستی مشخص نمی‌باشد. وضعیت پر تنش سیاسی موجود در منطقه غرب آسیا و تداوم آن بی‌شک از لحاظ تامین منافع اقتصادی چین و رقابت تنگاتنگ با ایالات متحده آمریکا بسیار حائز اهمیت می‌باشد. وضعیت موجود کره شمالی تنها به شکل کنونی آن یکی از ابزارهای مهم و اهرمهای سیاسی فشار بر متحدان ایالات متحده آمریکا در منطقه می‌باشد. اما از طرفی ایالات متحده نیز علی‌رغم تهدیدات و تاکید بر وجود سناریوهای متعدد نظامی واقف و آگاه به استقرار بیش از پیش موقعیت چین از لحاظ سیاسی و استراتژیک و به تبع آن اقتصادی در منطقه و جهان در صورت بروز درگیری نظامی می‌باشد. یکی از دلایل عمده تمایل ایالات متحده آمریکا به مذاکره و دیپلماسی نیز وجود فاکتوری قدرتمند به مانند چین می‌باشد.

در حین جنگ سرد بروز سیستم دو قطبی در عرصه سیاسی جهان و به تبع آن نزدیکی دولتها به یکدیگر به صورت عمده در دو قطب کلی شرق و غرب، باعث اتحاد کشورها و دولتهایی گشت که دارای ایدئولوژی مشترک و ساختارهای سیاسی شبیه به هم بود. اتحاد و نزدیکی کشورهای ضعیفی مانند کوبا و کره شمالی با جماهیر شوروی و جمهوری خلق چین به عنوان بلوک شرق که دارای ایدئولوژی مشترک و ساختاری شبیه به هم حداقل از لحاظ سیاسی بودند در مقابل بلوک غرب که در برگیرنده کشورهایی از منطقه آسیا به عنوان متحدان ایالات متحده مانند ژاپن و کره جنوبی، گویا و القاء کننده اتحاد ایدئولوژیکی در بلوک شرق بر پایه کمونیسم بود، دقیقا تغییر رژیم در ایران و برپایی حکومت دینی که متضاد و مخالف بسیاری از پایه‌ها و ساختارهای دنیای جدید و مدرن بود باعث تغییر بنیادین در نظریه اتحاد ایدئولوژیکی به اتحاد بر اساس منافع مشترک خصوصا آن زمانی که اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید و جنگ سرد عملا پایان یافت. طبیعتا جمهوری تازه تاسیس جمهوری اسلامی ایران علی‌رغم وجود اختلافات عمیق ایدئولوژیک با بلوک شرق با تکیه بر منافع امنیتی-استراتژیکی و اقتصادی در بلوک چین- روسیه قرار گرفت. دوستی نزدیک با کشورهای کوبا و کره‌شمالی برقرار ساخت. نزدیکی و اتحاد ایران با کره‌شمالی با وجود وسعت و عمق آن دارای ابعاد ناشناخته بسیاری است. جسته و گریخته از برخی گزارشاتی که بیشتر بر حدس و گمان استوار می‌باشد در مورد سطح روابط جمهوری اسلامی می‌توان حدودی را قائل گشت.

کره‌شمالی پس از حدود سالهای ۱۹۵۳ و دقیقا پس از وقوع جنگ کره و جمهوری اسلامی ایران از پس از انقلاب اسلامی و تاسیس حکومت دینی بر اساس تئوری ولایت فقیه مورد تحریمهای مختلف تسلیحاتی و اقتصادی قرار گرفتند. از حدود سالهای ۱۹۸۰ به بعد نزدیکی دو کشور کره شمالی و ایران آغاز گشت و تا به اکنون در ابعاد مختلف اقتصادی و تسلیحاتی ادامه یافت. عدم رعایت سه شرط اساسی به شکل بارز منتهی به تصویب تحریمهای متعدد از سوی شورای امنیت سازمان ملل گشته، عدم رعایت نرمهای حقوق بشری، عدم پذیرش قوانین بازار و اقتصاد آزاد و توسعه سلاحهای کشتار جمعی و موشکهای بالستیک شروط مورد نظر را تشکیل می‌دهند. هر دو کشور دارای اقتصادی کاملا بسته بر پایه مکاتب و دیدگاههای خویش می‌باشند. همچنین نقض آشکار حقوق بشر نیز از جمله بارزترین مشخصه‌های این دو می‌باشد. اما آنچه که به صورت جدی مسبب نگرانی جامعه بین‌الملل و ایالات متحده گشته بی‌تردید تلاش در جهت توسعه سلاحهای کشتارجمعی و دستیابی به سلاحهای اتمی و موشکهای بالیستیک و دوربرد با قابلیت حمل کلاهکهای اتمی می‌باشد که از طرف بسیاری از کشورها حتی کشورهایی که به عنوان متحد استراتژیک کره شمالی و ایران محسوب می‌گردند با نگرانی زائدالوصفی دنبال می‌شود. نزدیکی و همکاری جدی ایران و کره شمالی بلافاصله پس از شروع جنگ ایران و عراق در ابعاد تسلیحاتی شروع گشت. در جریان جنگ ایران و عراق یکی از جدی‌ترین حامیان ایران از لحاظ مهمات و تسلیحات کره شمالی بود. برنامه صلح‌آمیز انرژی اتمی ایران که قبل از انقلاب با حمایت ایالات متحده و اسرائیل شروع گشته بود و در جریان انقلاب ۱۹۷۹ به صورت معوق باقی مانده بود پس از اتمام جنگ از سر گرفته شد. اما این بار با حمایت نسبی روسیه و حمایت همه‌جانبه کره شمالی. برنامه توسعه موشکی ایران نیز و همچنین تسلیحات موجود موشکی ایران به صورت مستقیم توسط کره شمالی اجرا و حمایت گشت. همکاریهای نزدیک استراتژیکی در زمینه صنایع دفاعی-نظامی که شدیدا مورد نظر ایران بود پس از سالهای جنگ ابعاد جدیدی هم از دیدگاه کره شمالی و هم از لحاظ ایران به خود گرفت. جمهوری اسلامی ایران نیز مانند کره شمالی عمدتا جهت بقاء حاکمیت خویش احتیاج به نیروی بازدارنده نظامی ترجیحا سلاح اتمی و سامانه موشکی بایستیک داشت که در جهت تامین آن اتحاد و همکاری کره شمالی را از بدو تاسیس جذب نمود. همچنین کره شمالی به جهت تحریمهای متعدد اقتصادی احتیاج به انرژی و پول و همچنین بازار جدید جهت فروش سلاح داشت که در این مورد ایران یکی از بهترین همپیمانان محسوب می‌گشت که به جهت دارا بودن ذخائر انرژی فسیلی نفت و گاز و البته واقع بودن در منطقه خاورمیانه راه میانبری سهل و آسان بود جهت ورود کره شمالی به بازار تسلیحاتی خاورمیانه. منطقه‌ای که در حداقل پنجاه سال اخیر به دلیل وجود گروههای فاندامنتال و تندرو تروریستی صحنه جنگ و درگیری نظامی بوده و هست. امضاء توافق نامه‌های مشترک نظامی، اقتصادی و حتی فرهنگی در حین دیدارهای رسمی هیأت‌های سیاسی در ۱۹۹۹، ۲۰۰۰، ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ و بعد از آن حاکی از روابط بسیار نزدیک این دو متحد استراتژیک می‌باشد. در عرصه‌های فرهنگی نیز این دو کشور با برگزاری هفته‌های فرهنگی در پایتختهای یکدیگر سعی در شناساندن عناصر فرهنگی به یکدیگر داشته که البته در مقابل دیگر ابعاد همکاری بسیار کمرنگ می‌باشد. همچنین که کره شمالی در زمان جنگ ایران و عراق به صورت جدی به ایران کمکهای تسلیحاتی و همچنین حمایت سیاسی نمود، جمهوری اسلامی نیز در بحرانهایی که کره شمالی در زمینه‌های اقتصادی و سیاسی در مقاطع فروپاشی شوروی سابق و همچنین سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۳ به دلیل اعمال تحریمهای بین‌المللی با آن مواجه گشت در کنار آن صف‌آرایی نمود. همانگونه که اشاره گشت کره شمالی مستقیما به توسط جمهوری اسلامی ایران به بازارهای پررونق تسلیحاتی خاورمیانه نیز وارد گشته است. کمک مستقیم کره شمالی به سوریه جهت تولید سلاحهای میکروبی و شیمیایی و همچنین کمک تسلیحاتی و آموزشی به گروه تروریستی حزب‌الله لبنان از جمله فعالیتهای کره شمالی در خاور میانه میباشد. انفجار سختی که در سال ۲۰۰۷ در تاسیسات موشکی بالیستیک در نزدیکی شهر حلب واقع گشت باعث جان باختن تعداد زیادی از متخصصان از کره شمالی و ایران گشت که در این تاسیسات در حال کار بودند.

به هر تقدیر روابط دو کشور کره شمالی و جمهوری اسلامی ایران که هر دو تحت تحریمهای متعدد سازمان ملل و تقریبا به دلایل همگون هستند از لحاظ منافع سیاسی و استراتژیکی و سرنوشت سیاسی نیز مشترک‌المنافع می‌باشند. همانگونه که توافق بین ایران و کشورهای غربی در سال ۲۰۱۳ که به توافق برجام معروف است از طرف کره شمالی با نگرانی بسیار دنبال گشت و طبیعتا توافق و عدم توافق هر یک از این دو کشور در تعیین نوع استراتژی سیاسی آینده آن با اجماع جهانی و مخصوصا ایالات متحده نقشی تعیین کننده دارد، بی‌شک مطرح گشتن مذاکره‌ای احتمالی بین کره شمالی و ایلات متحده و هم‌پیمانان آن نیز از طرف سران جمهوری اسلامی با نگرانی بسیار هرچند بدون سر و صدا و بدور از حاشیه دنبال می‌گردد. به زعم من حاصل گشتن توافقی میان کره شمالی و ایالات متحده آمریکا هرچند کوچک، موفقیتی عظیم را برای دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا به دنبال خواهد داشت و تاثیر‌گذاری و موفقیت رویکرد مسئولیت آکتیو استراتژیکی او را به عنوان راهکاری جهت توافق و مذاکره دوباره برای ایران مطرح خواهد نمود هر چند ساز و کارهای سیاسی در مورد کره‌شمالی به لحاظ جغرافیایی و منطقه‌ای و ساختاری با ایران متفاوت می‌باشد. انتقاد شدید ترامپ از برجام و احتمال عدم قبولی ایالات متحده و شروع دور جدید مذاکرات نیز از بدو آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ تا به امروز از موارد مهمی است که در سیاست خارجی دولت جدید ایالات متحده مطرح میباشد.

ماناس چاملی- کارشناس مرکز مطالعاتی تبریز

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com