هفته گذشته برای دومین بار در یکسال اخیر خبرهایی مبنی بر استفاده نیروهای ارتش سوریه از سلاحهای کشتار جمعی شیمیایی علیه مخالفین رژیم اسد و همچنین ساکنین بیسلاح که در بین آنان زنان و کودکان بیدفاع نیز وجود داشتند علیرغم قوانین مشخص بینالمللی در منع سلاحهای کشتار جمعی و شیمیایی از طرف خبرگزاریهای جهان مخابره گشت. طبق معمول رژیم اسد با رد هرگونه ادعایی مبنی بر استفاده نیروهایش از سلاحهای شیمیایی این را بهانهای از طرف ایالات متحده جهت مداخله نظامی به سوریه عنوان کرد اما از سوی دیگر خبرهایی تائید نشده حاکی از ترک کاخ ریاست جمهوری توسط بشار اسد و خانواده و نزدیکان آن مخابره شد. ورود چند هواپیمای مسافربری به ایران و عدم انجام پرواز برگشت هواپیماهای مذکور احتمال خروج بشار اسد به همراه خانواده از سوریه را قوت بخشیده است.
پس از تهدید دونالد ترامپ رئیس جمهوری ایالات متحده به حمله موشکی علیه رژیم اسد به وسیله پیام تویتری و تهدید روسیه به عنوان یکی از بازیگران اصلی در سوریه به جواب قطعی و کافی به حملات موشکی آمریکا، منطقه خاورمیانه بیشک شاهد یکی از پرترافیکترین هفتههای سال ۲۰۱۸ تاکنون از لحاظ دیپلماسی جنگ میباشد.
روز سه شنبه ۱۰ آوریل پرزیدنت ترامپ به همراه مشاوران ارشد خود در واشینگتن به بررسی حمله احتمالی در جواب حمله شیمیایی رژیم اسد پرداختند که البته جزئیاتی از این نشست محرمانه منتشر نگشت. اما ماهیت حمله احتمالی موشکی ایالات متحده با وجود بازیگرانی مانند روسیه و ایران که هر دو هم به صورت نیروی هوایی (روسیه) و هم به صورت نیروهای زمینی(ایران) در سوریه حضور جدی دارند با فرض اینکه بسیار مشکل خواهد بود اما اهمیت آن از لحاظ بازدارنگی حملات نیروهای ارتش سوریه و حملات هوایی روسیه علیه نیروهای غیرنظامی بر کسی پوشیده نمیباشد. اما طیفهای مختلفی در کاخ سفید و هچنین مسئولین امنیت ملی ایالات متحده با تکیه بر تجربه قبلی ایالات متحده مبنی بر حملات هوایی و موشکی علیه پایگاههای نظامی سوریه حملهای جدید از نوع قبلی را از لحاظ حصول نتیجه نهایی مؤثر نمیدانند. برخی کارشناسان و مشاوران نزدیک دونالد ترامپ جهت حصول نتیجه نهایی طرفدار برنامهای مؤثر با اهداف نظامی و استراتژیک مختلف و مدت زمانی نسبتا طولانیتر از حمله قبلی هستند. اما به هر ترتیب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده علیرغم تهدید آشکار به مداخله موشکی در بحران سوریه به دلایلی چند از جمله عدم حمایت کافی داخلی جهت ورود ایالات متحده به جنگی جدید در خاورمیانه، وجود بازیگران سیاسی در جنگ و بحران سوریه مانند کشور قدرتمند نظامی روسیه و همچنین ایران به عنوان کشوری که هیچ ابائی از لحاظ درگیری نظامی و جنگ نامتقارن با ایالات متحده –حداقل در ظاهر- ندارد، همچنین به دلیل احتمال مذاکره و حصول توافق با کرهشمالی به عنوان قدرتی هستهای که از طرفی همپیمان نظامی و استراتژیکی سوریه، ایران و روسیه نیز محسوب میگردد. دلایل مطروحه و همچنین احتمال عمیقتر گشتن درگیری نظامی در سوریه و تبدیل به جنگی تمام عیار و طولانیمدت بیشک از نگرانیهای مهم پرزیدنت ترامپ محسوب میگردد.
با در نظر گرفتن احتمالات آتی درگیری موشکی آمریکا و نگرانیهای موجود در این خصوص نیاز مبرم کاخ سفید مبنی بر جذب همپیمانان سنتی و همچنین ممتنع در جهان با تاکید بر مبارزه با جنایت جنگی و استفاده از سلاحهای شیمیایی از اهمیت بسیاری برخوردار است. ایالات متحده در موازات حمایت از جبهه مخالف اسد در خصوص جلب حمایت کشور فرانسه جهت محکوم نمودن حمله شیمیایی رژیم سوریه به مانند انگلستان و عربستان سعودی ترافیک دیپلماسی خویش را سرعت بخشید اما علیرغم تلاشهای دیپلماتیک آمریکا، هیچگونه اعلام موضعی از طرف همپیمانان در این خصوص مشاهده نمیگردد.
اعلام کنسل شدن برنامههای سفر رئیس جمهوری آمریکا به کلمبیا و پرو در پی حملات شیمیایی(احتمالا) بیشک خبر از اهمیت بسیار بحران سوریه برای کاخ سفید را دارد. امیر قطر نیز پس از دیدار با دونالد ترامپ در کاخ سفید از بشار اسد به عنوان یک جنایتکار جنگی یاد کرد.
“من و پرزیدنت(دونالد ترامپ) متفقا معتقد به پایان این موضوع هستیم. نمیتوانیم یک جنایتکار جنگی را تحمل کنیم، نمیتوانیم کسی( بشار اسد) را که نیم میلیون از شهروندان خود را کشته تحمل کنیم.”
علیرغم جلسه و نشست مهمی که پرزیدنت ترامپ با مشاور ارشد امنیت ملی خود جان بولتون و تنی چند از دیگر مشاورین خود داشت، سخنگوی کاخ سفید از پاسخ در خصوص محتویات این نشت محرمانه خودداری نمود. سخنگوی کاخ سفید خانم ساندرز همچنین با اشاره به اظهارات قبلی کاخ سفید افزود “تمامی راهکارها و برنامههای احتمالی بر روی میز در حال بررسی میباشد.”
به هر ترتیب آنچه که به نظر میآید سنجش همه ابعاد حملهای احتمالی از سوی مقامات کاخ سفید میباشد. حقیقتی که از دیدگاه پرزیدنت ترامپ و مشاوران ایشان نیز مخفی نیست پیچیدگی شدید بحران سوریه میباشد. حضور نیروهای هوایی روسیه و نیروهای زمینی ایران در سوریه بر پیچیدگی موضوع میافزاید. تفاوت اساسی سوریه با درگیریهای نظامی قبلی که ایالات متحده در آن حضور داشته به مانند افغانستان و سومالی و جنگ با گروههای تندرو اسلامی در خاورمیانه بیشک برخورداری و دسترسی رژیم اسد به سامانه موشکی قدرتمندی است که روسیه، ایران و کره شمالی در اختیار آن قرار داده است. کاخ سفید و کشورهای همپیمان آن مانند فرانسه و انگلستان بیشک وقوف کافی به این نکته را دارند که با وجود سیستم موشکی که ارتش رژیم اسد در اختیار دارد دسترسی به پایگاهها و نقاط حساس بوسیله جنگندهها به آسانی میسر نخواهد بود. به همین دلیل شاید پنتاگون با سناریوی حمله موشکی بوسیله موشکهایی از نوع تامهاوک که در جریان حمله موشکی قبلی ایالات متحده که به پایگاه هوایی الشریرات به تعداد ۵۹ عدد شلیک گشت بیشتر موافق باشد. بایستی خاطرنشان کرد که با وجود شلیک ۵۹ موشک تامهاوک، پایگاه مزبور به کلی تخریب نگشته و هرچند به صورت محدود به فعالیت خود ادامه داد. پایگاه الشریرات یکی از پایگاههای مهم شکاری نیروی هوایی ارتش سوریه میباشد که احتمال میرود حمله شیمیایی یکسال قبل از این پایگاه شروع شده باشد. هدف مهمی که ایالات متحده در حمله موشکی قبلی خود طبیعتا دنبال مینمود ماهیت بازدارنگی در مقابل استفاده رژیم اسد از سلاحهای کشتار جمعی بود اما پس از گذشت ماهها از عملیات موشکی و استفاده دوباره ارتش سوریه از سلاح شیمیایی و کشته شدن دهها تن از مردم بیدفاع زمزمههایی مبنی بر نسبتا ناموفق بودن چنین عملیاتهای موشکی و لزوم طرح عملیاتی با گستره وسیعتر و بازه زمانی بیشتر به گوش میرسد.
گذشته از پیچیدگیهای بحران هفت ساله سوریه و وجود بازیگرانی مانند روسیه و ایران به طور مستقیم و حمایت بدون قید و شرط از حاکمیت بشار اسد به لحاظ قرار گرفتن سوریه در موقعیتی استراتژیک در خاورمیانه و با در نظر گرفتن وجود فاکتور اسرائیل و عربستان سعودی به عنوان همپیمانان ایالات متحده و البته طبیعتا دشمنی ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی ایران با این دول احتمال درگیری نظامی از نوع کلاسیک آن در جبههای به نام سوریه با طرفیت ایالات متحده و به خصوص روسیه در مقابل آن بعید به نظر میرسد. به احتمال قریب به یقین اگر حملهای نیز از سوی ایالات متحده علیه پایگاههای نظامی و مناطق استراتژیک آن صورت پذیرد به شکلی محدود و به صورت حملهای موشکی خواهد بود. همانگونه که درگیری نظامی از نوع کلاسیک و متقارن آن به طرفیت ایالات متحده در آسیای جنوب شرقی علیه کره شمالی گذشته از نتایج احتمالی آن به تثبیت قدرت استراتژیکی-نظامی و اقتصادی چین خواهد انجامید در مورد سوریه نیز با مدلی شبیه آنچه بیان گشت مواجه خواهیم بود چونکه درگیری نظامی ایالات متحده در سوریه با وجود فاکتورهایی که بیان گشت به صورت ضمنی احتمالا سبب تحکیم جایگاه استراتژیک روسیه در منطقه خاورمیانه خواهد گشت. اما در مورد ایران با اینکه سران بلند پایه جمهوری اسلامی در هر مقطعی به تهدید نظامی ایالات متحده و مخصوصا اسرائیل میپردازند و در ظاهر هیچ ابائی از درگیری نظامی ندارند اما با شروع جنگی کلاسیک در سوریه با طرفیت ایالات متحده و همپیمانانش همچون کشورهای اروپایی و مخصوصا عربستان سعودی، به دلایل مختلف از جمله وجود مشکلات متعدد اقتصادی و عدم حمایت مردمی احتمال خروج آن از جبهه سوریه محتملتر مینماید.
…
ماناس چاملی- کارشناس مرکز مطالعاتی تبریز
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.