روند طلاق در ایران مسیری طولانی و طاقتفرسا دارد که باعث میشود زوجین از اقدام به آن خودداری ورزند و همین امر از باعث به وجود آمدن خشونتهای طولانی در میان زوجین میشود که میتواند عواقب جبران ناپذیری را به همراه داشته باشد. طلاق پدیدهای، چند بعدی است، یعنی با یک اقدام یا عامل رفع شدنی نیست. شاید کمتر پدیدهی اجتماعی به پیچیدگی طلاق باشد. آن روز که خانواده ای از هم میپاشد، به نظر می رسد یک دعوای ساده عامل این انفجار بوده است و حال آن که چنین نیست. مجموعه ای از عوامل پدید آمدند، بههم پیوستند، مجموعهای کارا را تشکیل دادند و سپس بنیان خانه را بر باد دادند، این عوامل روانی، اجتماعی، اقتصادی و حتی فرهنگی است. (ساروخانی، باقر ۱۳۷۶: ۱۲۰) طلاق را از مهمترین پدیدههای حیات انسانی تلقی میکنند. این پدیده دارای اضلاعی به تعداد تمامی جوانب و اضلاع جامعه انسانی است. (ساروخانی، باقر ۱۳۷۶: ۳) طلاق میتواند پیامدی از خشونتهای رایج در خانواده باشد اما، در مواردی دشوار بودن روند طلاق خود مسببی ست بر تشدید خشونتهای خانوادگی که میتواند زوجین را در بحرانهایی بزرگتر قرار دهد. پایان دادن به زندگی مشترک زناشویی از طریق طلاق، راه حلی است که در قبال مسئله خشونتهای خانگی به کار میرود. قوانین مربوط به روابط زناشویی از کشوری به کشور دیگر متفاوت است: در حالی که مذهب کاتولیک طلاق را ممنوع میدارد، پروتستانها و ارتدوکس ها آن را پذیرفتهاند، در اسلام با همه توصیههایی که به حفظ خانواده و احتراز از طلاق شده است، که از نظر حقوقی مرد میتواند هرگاه بخواهد زن خود را طلاق دهد و زن نیز اختیار دارد تا در موارد خاص از دادگاه تقاضای طلاق کند (کاتوزیان، ناصر؛ ۱۳۷۸:۳۱۱) طلاق نمونهی بارزی از آشفتگی زوجین در خانواده میباشد که در تعارض کامل با اهداف و کارکردهای این نهاد مقدس است. نهادی که قرار بود محبت و همدمی قسمت تاثیرگذار آن باشد، با طلاق تمام آمال اعضای آن غرق و نابود میشود. با وجود این که در دوران کنونی خانواده ارزش و اهمیت سابق خود را از دست داده و امروزه از خانوادههای گسترده که براساس دلبستگی های نسبی و سببی استوار بود، خیری نیست «اما در برخی از نظامهای جزایی غرب تحت تأثیر علم گرایی و انقلاب صنعتی، مدتها به مفاهیم اخلاقی بی اعتنا مانده بودند، اکنون بر تأثیر نهادهایی چون خانواده تاکید فراوان میشود.» هر قدر فاصلههای اجتماعی، جغرافیایی، فرهنگی، شغلی و حتی زبانی و دینی زوجین بیشتر باشد، احتمالاً بیشتر در معرض تهدید طلاق فرار میگیرند، بدون آنکه یقیناً چنین باشد، زیرا پیدایی پدیدهای چون طلاق مستلزم افزوده شدن عوامل دیگری هست. (داوودی، هما، ۱۳۸۹) (ساروخانی، باقر ۱۳۷۶: ۱۳۲) جدایی روابط زن و شوهر سبب پیدایش حیطههای مستقلی برای هر یک میشود که مانع رشد علائق مشترک زن و شوهر شده، نداشتن علائق مشترک، مانع بحث و گفتگوی آنها با یکدیگر شده که نتیجه آن عدم شناخت از یکدیگر و دوری از هم بود. سرانجام چنین روابطی، بیتفاوتی و نگرش منفی نسبت به خانواده است. اعتیاد، انتخاب ناصحیح، تعددزوجات از مهمترین عوامل افزایش طلاق در ایران است، تعدد زوجات به عنوان سومین عامل طلاق است که سواستفاده مردان از اجازه تعدد زوجات باعث این امر شده است.. (اعزازی،۱۳۹۱: ۱۲۶) (محمدی، زهرا،۱۳۸۳) زنان از لحاظ قانونی (قانون ایران) در شرایط نابرابر با مردان قرار دارند و بازتاب شرایط نابرابر در خانواده به صورت اجبار برای زندگی با مرد خشن تجلی میکنند. از موارد خاص میتوان به از دست دادن حق سرپرستی و حضانت بر فرزندان اشاره کرد و یا مراحل بسیار دشوار که یک زن از لحاظ قانونی برای طلاق باید طی کند. هرچند اضافه کردن شروط ضمن العقد تا حدودی برخی از حقوق را به زنان میدهد اما در هر صورت در زمانی که زن متقاضی طلاق است باید عسر و حرج را ثابت کند. (عبادی ۱۳۸۱: ۱۴۱) قوانین موجود علی رغم اهمیت زیادی برای خانواده قائل است، به اعضای تشکیل دهنده آن یکسان نمینگرد و با تأیید رییس و مرئوس، دست مرد را برای اعمال قدرت باز میگذارد و بخش مهمی از حقوق طبیعی و انسانی زن را نادیده میگیرد. زن در زندگی زناشویی و در محدودهی حقوق مدنی همتا و همپای مرد نیست، تابعی است که سرنوشت و آیندهاش بستگی کامل به نقطهنظرها و سلیقههای مرد دارد و هرگونه تنوع طلبی، تغییر عقیده و سلیقه مرد میتواند زندگی و آیندهی او و فرزندانش را به طور کامل دگرگون کند. (کار، مهرانگیز، ۱۳۸۱) در جوامع پدرسری دختر را با لباس سفید به همسری به سرای مردی میفرستند و انتظار دارند با کفن از آن خارج شود. زن در چنین جامعه ای باید برای کارآموزی ارزشی به خانه مرد آید. او باید همه چیز را از آن بداند و در هر شرایطی نیز هر وضعی را تحمل کند و زن به هر قیمت ناچار به تداوم آناند. «آقا» در مواردی هم که زنان به برقراری رابطه نامشروع با مرد دیگری اقدام میکنند و دست به کشتن همسر میزنند در حقیقت شوهر را مانعی برای ازدواج بعدی خود میدانند و از آنجا که پروسه طلاق طولانی و برای بعضی زنان، ناشدنی است، لذا قتل شوهر برای زنان به عنوان یک شیوه حل مشکل مطرح است. بنابراین قتل شوهر راه میان بری است که به سرعت نتیجه میدهد. ضمن این که آثار و عوارض طلاق را هم ندارد. (ساروخانی، باقر، ۱۳۷۶:۱۵)(سمیرا کلهر، ۱۳۹۱) زن باید ثابت کند که دلایلها و زمینههایی برای طلاق وجود دارد در این صورت بار اثبات و ارائه دلیل بر عهده زن بوده و او باید قاضی را اقناع کند. در صورتی که قاضی به حرمت و قداست ازدواج معتقد باشد و با این فلسفه هم رأی باشد که شوهر حق تنبیه همسرش را دارد، طلاق دشوار میشود و زندگی مشترک با تمام خشونتهای مرد ادامه خواهد یافت. در باب ضرب و شتمهای شوهر از آن جا که خشونت در محیط خصوصی رخ میدهد و خود فرد قربانی تنها شاهد رفتار مجرمانه است، بنابراین او به دشواری میتواند جرم متهم را ثابت کند. (معظمی؛۱۳۸۳) طلاق نخستین راه حلی است که برای خلاص شدن از زندگی ای که به دلخواه نیست، میتوانسته به فکر زنان قاتل برسد. پس چرا این زنان راه حلی را که حداقل مجازات اعدام نداشت، کنار گذاشتند؟ واقعیت این است که براساس قوانین ایران در صورتی که زن بخواهد طلاق بگیرد، باید روند فرسایندهی چند ساله ای را طی کند و در نهایت با بخشیدن اجباری تمام حقوق مالی خود و با دستی خالی زندگی مشترک را به پایان برساند نفرت یا عصبانیت این زنان از شوهرانشان به قدری شدید بوده که توانستهاند آنها را به قتل برسانند. براساس قوانین موجود، در صورت طلاق فرزندان دختر و پسر تنها تا ۷ سال میتوانند با مادر زندگی کن و پس از آن حضانت حق پدر است. در واقع، از نظری قانونی، مجموعهی در هم پیچیده ای از حقوق سلب شده از زن است که در کنار دلایل دیگر باعث میشود راه حل به ظاهر معقوب و منطقی طلاق گذاشته شود. (شادی، صدر) در تحقیق آقای عارفی در باب نارضایتی زناشویی و اقدام به طلاق، خشونت فیزیکی را یکی از دلایل طلاق در شهر کرمانشاه میداند: «خشونت زناشویی یکی از عوامل اقدام به طلاق و تصمیم برای پایان دادن به ازدواج بود. خشونت فیزیکی معمولترین پیامد تعارضات زناشویی در ازدواجهای شکست خورده است که توسط مردان و بر علیه زنان اعمال میشود. از نظر زمان شناختی، در برخی ازدواجهای شکست خورده، خشونت از دوره نامزدی و قبل از آغاز زندگی مشترک شروع شده بود، در مواردی به زودی، بعد از آغاز زندگی مشترک و در مواردی دیگر در نتیجه تعارضات مزمن، به طور تدریجی تشدید شده و روی داده بود. مشخصههای اصلی رفتار خشونت آمیز در ازدواجهای شکست خورده، تکرار و شدت زیاد آن بود و مواردی نظیر هل دادن و پرت کردن از بالای پله، شکستن استخوان سر، کندن موی سر و بستری شدن در بیمارستان به خاطر جراحتها و آسیبهای ناشی از خشونت فیزیکی، توسط زنان گزارش شد. (عارفی، مختار و همکاران؛۱۳۹۰) زنان تحت خشونت شوهر، پس از سالها تحمل آزار سرانجام قصد درخواست طلاق را داشته که به دلایل گوناگون فرهنگی و در مواردی نیز حس مادری و عدم حمایتهای اجتماعی و قانونی، مجبور به تحمل شرایط طاقت فرسا بودهاند تا اینکه پس از سالها تحمل، کاسهی صبرشان لبریز شده، دست به قتل همسرشان میزنند و به همین جهت در بین زنان همسرکش، حتی به زنان بالای ۶۰ سال سن نیز برمیخوریم که خسته از یک عمر تحقیر و توهین، تنها را رهایی خود از دست شوهر را نابودی او میدانند و در مواردی بسیاری از زنان قربانی خشونت تمایلی به جدایی و طلاق از همسرانشان ندارند، علاوه بر این زنان قربانی ممکن است به دلیل خجالت و شرم از تن دادن به جدایی و حتی شکایت خودداری کنند. همچنین عدم تمایل به جدایی ممکن است به دلایل مادی و اقتصادی و یا جلوگیری از هم پاشیدگی خانواده و از دست دادن فرزندان باشد. (معظمی، شهلا: ۱۳۸۰) (معظمی، شهلا؛۱۳۸۳) بنابراین برای کاهش خشونت خانوادگی لازم است که روند سخت و طاقت فرسای طلاق، کوتاهتر و آسانتر شود و قوانینی وضع گردد تا بتواند از زنان خشونت دیده حمایتهای لازم را به جا آورد. منابع: کاتوزیان، ناصر، (۱۳۷۸)، حقوق مدنی خانواده، تهران، جلد اوّل، شرکت سهامی انتشار با همکاری بهمن برنا ساروخانی، باقر،۱۳۷۶، طلاق، پژوهشی در شناخت واقعیت و عوامل آن،، چاپ دانشگاه تهران داوودی، هما، (۱۳۸۹)، تأثیر عامل خانواده بر تعیین و اجرای مجازات، دو فصلنامه فقه و حقوق خانواده، سال ۱۵، شماره ۵۳ زمستان، ص ۴۸-۶۷ اعزازی، شهلا، (۱۳۹۱)، جامعه شناسی خانواده با تاکید بر نقش، ساختار و کارکرد خانواده در دوران معاصر، روشنگران و مطالعات زنان محمدی زهرا، (۱۳۸۳)، بررسی آسیبهای اجتماعی زنان در دهه ۱۳۸۰ – ۱۳۷۰، ناشر روابط عمومی شورای فرهنگی- اجتماعی زنان عبادی، شیرین، ۱۳۸۱، حقوق زن در قوانین جمهوری اسلامی ایران، تهران، گنج دانش کلهر، سمیرا؛ ۱۳۹۱؛ افزایش قتلهای خانوادگی موضوع جدید اجتماعی، روزنامه اعتماد، شماره ۲۶۳۳ ۱۵/۱۲/۹۱، صفحه ۸ (نگاه دوم) معظمی، شهلا؛ ب (۱۳۸۳)، حمایت از زنان در برابر خشونتهای خانگی؛ فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال سوم، شماره ۱۳؛ ص ۲۲۳-۲۵۰ عارفی، مختار؛ نظری، علی محمد؛ محسن زاده، فرشاد؛ (۱۳۹۰)، مطالعه کیفی عوامل نارضایتی زناشوئی و اقدام به طلاق (مطالعه موردی شهر کرمانشاه)؛ مطالعات راهبردی زنان، فصلنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده، سال چهاردهم، شماره ۵۳ معظمی، شهلا؛ (۱۳۸۰)؛ گزارش اعمال خشونت علیه زنان در ۵ استان سیستان بلوچستان، کردستان گلستان، بوشهر و اسلامشهرو جنوب شهر تهران، دانشکده حقوق و علوم سیاسی کار، مهرانگیز؛ (۱۳۸۱)، پژوهشی درباره خشونت علیه زنان در ایران، تهران: انتشارات روشنگران و مطالعات ایران |
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.