نوروز، در بهارِ دلم ایستاده است
این روزِ نو، کنارِ دلم ایستاده است
□ □ □
آغوش عاشقانِ درخشانِ روزگار
در سمتِ انتظارِ دلم ایستاده است
□ □ □
شعر زمان، به جانِ درختانِ شادمان
این بار، در گذارِ دلم ایستاده است
□ □ □
در امتدادِ شادِ سخن های هفت سین
آن سینِ سازگارِ دلم ایستاده است
□ □ □
خورشیدِ سرفرازترین فصلِ سبزِ ما
در ظهر آبشارِ دلم ایستاده است
□ □ □
در جشنواره یی به تماشای سیبِ سُرخ
در گوشه یی،انارِ دلم ایستاده است
□ □ □
اینک چرا به خنده نخوانم سپیده وار
این سبزه، بی قرارِ دلم ایستاده است
□ □ □
با لهجه ی سپیدِ نیاکانِ آبی ام
نوروز، در مَدارِ دلم ایستاده است
□ □ □
معنایِ مهربانی ی مهتاب را ببین!
در متنِ مِهربار ِ دلم ایستاده است
□ □ □
از یار وُ از دیار ،اگر دور مانده ام
نوروز، در دیار ِ دلم ایستاده است
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.