در یک خشونت‌خانوادگی همیشه دو طرف یک رابطه درگیر هستند. زنی که مدام مورد انواع خشونت‌ها قرار می‌گیرد و مردی که همسرش را مورد خشونت خود قرار داده اما سوالی که در این جا مطرح می‌شود با آنکه عرف جامعه نوین خشونت علیه زنان را نمی‌پسندد و تقبیح می‌کند، چرا مردان دست به خشونت می‌زنند و با توجه به رشد سواد و فرهنگی جامعه از آمار این نوع خشونت در جامعه کاسته نشده ست.

در مبحث خشونت خانگی همیشه به زاویه زنان و قربانی بودن آن‌ها توجه شده و تلاش‌های تحلیلی بیشتر از جنبه زنانه آن بوده ست و کمتر به سوی دیگر خشونت‌خانگی یعنی مردان توجه شده است. شاید بررسی و تحلیل این موضوع که چرا مردان دست به خشونت می‌زنند بتواند در کاهش آمار این نوع خشونت مؤثر باشد.

“ف” ۳۲ ساله فوق لیسانس، ۵ سال از ازدواجش می‌گذرد و همسرش به خاطر خشونت‌های پی در پی او و ضرب و جرح‌های متعدد تصمیم به جدایی گرفته، او عامل رفتار خشونت‌آمیز خود را پدرش می‌داند که بارها مادرش را مورد ضرب و شتم قرار می‌داد و مادرش هیچ وقت اعتراضی نداشت ” فکر می‌کردم همسرم هم در برابر رفتارهای من مانند رفتار مادرم در برابر پدرم برخورد می‌کند.”

در جامعه شناسی نظریه ای مطرح ست با عنوان “یادگیری اجتماعی” که فرد رفتارهای خود را از افراد دیگر فرا می‌گیرد و یکی از عوامل مهم بزهکاری محسوب می‌شود. براساس این دیدگاه، افراد در اثر همنشینی با افراد جامعه، چگونه رفتار کردن را می‌آموزند. این دیدگاه به نقش خانواده و همسالان در ارتکاب خشونت اشاره دارد. «باندورا» مدعی است قالب رفتارهای انسان از طریق مشاهده و در خلال فرآِیند الگو سازی فرا گرفته می‌شود. «برگس» و «اکرس» نیز یادگیری رفتار کجروانه را عمدتاً از طریق فرآیندهای تقویت و سازوکارهای اساسی آن، یعنی تشویق و تنبیه، مورد توجه قرار می‌دهند و معتقدند ادامه یا توقف هر نوع رفتاری بستگی به تشویق یا مجازات دارد، یعنی تشویق موجب ادامه رفتارهای انحرافی می‌شود و همچون سایر رفتارهای اجتماعی در اثر آمیزش موجب ادامهٔ رفتارهای انحرافی می‌شود و همچون سایر رفتارهای اجتماعی در اثر آمیزش با دیگران آموخته می‌شود و تداوم می‌یابد. (رییسی، جمال، ۱۳۸۲)

طبق نظریه یادگیری اجتماعی، رفتار خشونت آمیز اکتسابی است و فرد آن را طی فرآیند اجتماعی شدن می‌آموزد. این نظریه سعی در توضیح فراگیری رفتار خشن در خانواده از طریق مشاهده یا تجربهٔ خشونت دارد و از یک طرف بر تجارب فرزندان و مشاهدهٔ رفتار خشن تاکید می‌کند. (حیدری چروده، مجید:۱۳۸۹)

پ ۲۷ ساله کارشناس مکانیک، همسرش به خاطر ضرب و جرح از او شکایت کرده و او به پرداخت دیه شکستگی بینی همسرش محکوم شده. او برخورد خشن با همسرش را حق خود می‌داند و اینکه مرد رییس خانواده ا‌ست و زن حق اعتراض ندارد.” به حرفم گوش نمی‌داد و اصلاً برای کارهایش از من اجازه نمی‌گرفت و با این رفتارهایش نمی توانستم کنار بیام و مجبور شدم تنبیهش کنم.”

گسترده‌ترین دیدگاه به کار رفته در باب زنان کتک خورده در رویکرد فمینیستی، تئوری پدرسالار (مردسالاری) است. متفکران این دیدگاه، در تبیین تقسیم جنسیت قدرت، به بعد تاریخی نابرابری‌ها در جامعه معاصر پرداخته و به شرایط اجتماعی و سیاسی تاکید دارند که در آن خشونت مردان بروز کند. (شمس آبادی، سیدالسادات، امامی پور، ۱۳۸۵)

زنان با ایفای نقش در نظام سنتی تقسیم کار، حضور تاریخی خود در نظام مردسالاری را تداوم بخشیده‌اند. اما نکته جالب توجه این است که نظر زنان نسبت به مردسالاری بسیار متناقض به نظر می‌رسد. آن‌ها از یک سو مردسالاری را عامل خشونت می‌دانند و از طرف دیگر خود در باز تولید و نگه داشت این سیستم نقش مؤثری ایفا می‌کنند. اگرچه در مورد این موضوع میان زنان جوان تر و زنان مسن اختلاف نظر وجود دارد. (صادقی فسایی، صادقی ۱۳۹۱)

پژوهشی در تهران در مورد ۱۰۰ زن مراجعه کننده به دادگاه، بین نگرش مردسالار در خانواده و زن آزاری رابطه معنا داری را ادعا کرده است و در تحقیقی که در مشهد، اهواز و تهران با نمونه ۴۰۰ نفری انجام شد، نشانگر آن است که از نظر پاسخگویان، احساس ر یاست شوهر نزد مردان، یکی از مهم‌ترین دلایل خشونت‌های خانوادگی است. همچنین نهادینه شدن بعضی از هنجارها به عنوان وظایف تمکین عام زنان، سبب بروز خشونت خانوادگی می‌شود. (سالاری، محمد رضا، ۱۳۸۸)

“م” ۳۰ ساله ست، و بعد از ازدواج از کار بیکار شد و الان یک سالی است به دنبال کار می‌گردد و متاسفانه نتوانسته کاری را پیدا کند که بتواند هزینه زندگی مشترک خود را تأمین کند. در این یک سال هزینه زندگی‌شان توسط همسرش تأمین می‌شود.” دست خودم نبود شب اومدم خونه دیدم شام حاضر نیست اون هم خسته بود حق داشت. بحثمون شد و کار به کتک کاری رسید. این چندمین باری بود که این اتفاق افتاد.”

پرخاشگری همیشه پیامد ناکامی است و یک رویداد ناکام کننده این احتمال را که ارگانیسم با ممنوعیت مواجه شده، بلافاصله واکنش نشان دهد و افزایش می‌دهد. از نظر روان شناسان ناکامی سد کردن راه تلاش‌های کسی است برای دستیابی به هدف. پرخاشگری هم هر نوع کنشی است که کسی را به هر نحو بیازارد. شواهد تحقیقاتی متعددی این نظریه را تأیید کرده است، اما به ندرت این نظریه را در تبیین قتل به کار بسته‌اند. (صدیق سروستانی، ۱۳۸۷:۱۳۸) ناکامی با محرومیت فرق دارد؛ زیرا مردم صرفاً به لحاظ نداشتن برخی چیزها ناکام نمی‌شوند و فقط در صورت بی‌نتیجه ماندن تلاششان در نیل به اهدافی مشخص، به موانع سر راهشان پرخاش می‌کنند. (فرجاد محمد حسن،۱۳۸۸:۱۳۳)

عوامل خشونت مردان علیه زنان متعدد ست اما این سه عامل (یادگیری از خانواده، مردسالاری، ناکامی و پرخاشگری) از مهم‌ترین عوامل شناخته شده و ثابت شده در جامعه ماست شاید بتوان با بررسی اصولی و علمی نسبت به آن ارائه کلاس‌های آموزشی کنترل خشم و آموزش روابط بین زوجین بتوان از آمار خشونت‌های رایج خانوادگی کاست.

منابع:

رئیسی، جمال (۱۳۸۲)، جوانان و ناهنجاری رفتاری، فصلنامه علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، شماره ۲۱، ص ۱۵۸-۱۳۸

حیدری چروده، مجید، (۱۳۸۹)، تحلیل جامعه شناسی تأثیر رفتار قربانیان خشونت و ارتباط آن بار خشونت آمیز علیه آن، مجله بررسی مسائل اجتماعی ایران، سال اول، شماره دوم تابستان، ص ۵۵-۸۰.

شمس آبادی، حسن، سیدالسادات، سید جلال الدین، امامی پور، سوزان، (۱۳۸۵)، همسرآزاری و عوامل مؤثر بر آن در زنان متأهل شهر تهران، فصلنامه روانشناسی دانشگاه تبریز، دوره ۱، شماره ۱.

صادقی فسایی، سهیلا؛ تیپولوژی قتل براساس چند روایت، بررسی مسائل اجتماعی ایران، دوره ۴، شماره ۱، بهار و تابستان ۱۳۹۲.

سالاری فر، محمدرضا، (۱۳۸۸)، تبیین علل و زمینه‌های خشونت خانگی؛ دوفصلنامه علمی تخصصی مطالعات اسلام و روان‌شناسی، سال ۳، شماره ۴، بهار و تابستان، ص ۴۲-۷ صدیق سروستانی، رحمت الله، (۱۳۸۷) آسیب شناسی اجتماعی (جامعه شناسی انحرافات) تهران انتشارات سمت.

فرجاد، محمد حسین، ۱۳۷۴، آسیب شناسی اجتماعی و جامعه شناسی انحرافات، انتشارات بدر.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com