«ضد ایرانی». این لقبی است که رسانههای جمهوری اسلامی با آن توصیف میکنند هر فیلم، رمان، اثر هنری، سازمان، حرکت اجتماعی یا سیاسی را که به نوعی ارکان ایدئولوژی اسلامی را میلرزاند. اما چرا نمیگویند ضدِ ایدئولوژی اسلامی؟ زیرا این ایدئولوژی یکسره از محتوا تهی شده است. دیگر معلوم نیست اصول و مبانی ایدئولوژی اسلامی چیست. ایدئولوژی اسلامی در ایران معنایی سراپا کدر و تاریک دارد، چون به تدریج فروکاسته شده به «ذوب شدن در ولایت» و اطاعت از شخص. مشروعیت چیزها و کارها دیگر به مطابقت با اصولی فراشخصی نیست که هر کس بتواند رفتار خود را با آن بسنجد. هیچ اصلی جز ارادهی رهبر در میان نیست. او معیار نهایی و «فصل الخطاب» است. وقتی ایدئولوژی اسلامی دیگر درونمایهای مشخص ندارد، پناه بردن به میهنپرستی و ناسیونالیسم ضروری میشود. ناسیونالیسم بیمار و خطرناکی که در حقیقت شوونیسم است یا نوعی نژادپرستی. ما از همه بهتریم و دیگران بدند و با ایرانیبودنِ ما سر ناسازگاری دارند؛ استدلالی که جمهوری اسلامی برای سرمایهگذاری نامعقول در برنامه هستهای میسازد. ایدئولوژی اسلامی آنقدر پوک شده که قدرت بسیجگری اجتماعیاش را نیز از دست داده است. روزی میگفتند مردم برای دفاع از اسلام میجنگند. امروز میگویند مردم برای دفاع از ایران چنین و چنان میکنند. مهینپرستی ابزاری است برای بسیج اجتماعی در جایی که ایدئولوژی اسلامی شکست کامل خورده است. از سوی دیگر، هرچه ایران بیشتر از جامعهی جهانی جداتر شود، افروختن آتش زیر بالون توهمات ایرانپرستانه آسانتر میشود. هرچه ما کمتر از دنیا بدانیم، حس برتری و مهتریمان بیشتر نیرومند میشود. ایرانگرایی جنونآمیز حکومت، ایدئولوژیک است. روایتی از ایران به دست میدهد که بخش عمدهای از شهروندان از آن بیرون میمانند و از حقوق ایرانی خود بیبهره. بیش از آنکه این روایت مغشوش به درد ساختن آیندهی ایران بخورد به کار پنهان کردن پوسیدگی درونی نظام سیاسی میآید.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.