هفتاد و سومین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدام‌های تابستان ۱۳۶۷، روز سه‌شنبه بیست و چهارم اسفند ۱۴۰۰‌-‌‌پانزدهم مارس ۲۰۲۲،  با شهادت نادر حدادی مقدم در استکهلم – سوئد برگزار شد.

نادر حدادی مقدم اوایل اردیبهشت ۱۳۶۴ به دلیل عضویت در تشکیلات سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران‌(اقلیت) به‌همراه محمود محمودی دستگیر شد.

نادر حدادی مقدم بعدا به ده سال زندان محکوم شد. وی در بهمن ماه سال ۱۳۶۶ از زندان اوین به زندان گوهردشت انتقال یافت. نادر در زمان اعدام‌ها با ۷۴ تا ۷۶ نفر که عموما بین ۱۰ تا ۱۵ سال حکم داشتند در بند چهارده زندان گوهردشت نگه‌داری می‌شد.

پس از آن که نخست شاهد قسم یاد کرد واقعیت‌ها را بیان کند سپس کریستینا لیندوف کارلسون یکی از دادستان‌ها بازپرسی از نادر را آغاز کرد.

دادستان: کی دستگیر شدید؟

نادر: من در اوایل اردیبهشت ۱۳۶۵ دستگیر شدم.

دادستان: دلیل دستگیریت چه بود؟

نادر: عضویت در سازمان چریک‌های خلق ایران‌(اقلیت)

دادستان: این سازمان مارکیسیتی است؟

نادر: بلی یک سازمان مارکسیستی و کمونیستی است.

دادستان: آیا حکمی برای شما صادر شد؟

نادر: بلی من به ده سال زندان محکوم شدم.

دادستان: خوب مختصر و مفید بگویید کدام زندان‌ها بودید.

نادر: من هنگام دستگیری با رفیق محمود محمودی بودم که در راه کرج دستگیر شدیم. ما را مستقیما بردند به کمیته مشترک. اسمش سه هزار بود همان کمیته مشترک ضدخراب‌کاری زمان شاه.

دادستان: چه مدت زمانی آن‌جا بودید؟

نادر: دوران اولیه بازجویی ۲ ماه در این زندان بودم.

دادستان: بعد چی شد؟

نادر: به زندان اوین منتقل شدم… تا بهمن ۶۶ من در اوین بودم… از بهمن ۶۶ به زندان گوهردشت منتقل شدم. در کشتارهای شهریور و مرداد ۶۷ من دوباره به زندان اوین منتقل شدم.

دادستان: تقریبا کی به اوین منتقل شدید؟

نادر: پاییز یا اوایل زمستان ۶۷ اوین بودم.

دادستان: چه‌قدر در اوین بودید؟

نارد: مدت کوتاهی بود. دقیقا یادم نیست چند ماه بود.

دادستان: بعد آزاد شدید؟

نادر: بلی از زندان اوین آزاد شدم

دادستان: تاریخ آزادی‌تان کی بود؟

نادر: اسفند ۶۷ با تعدادی از زندانیان آزاد شدم.

مشاهدات شاهد از روزهای اعدام به هفتم مرداد و شنیدن خطبه‌های نماز جمعه تهران توسط هاشمی رفسنجانی، امام جمعه تهران برمی‌گردد.

نادر گفت: زندانیان با شنیدن سخنان تند رفسنجانی در مورد وقوع عملیات مسلحانه سازمان مجاهدین خلق در غرب کشور و شعارهای تندی مانند «منافق مسلح، منافق زندانی اعدام باید گردد» از سوی شرکت کنندگان در نمازجمعه، شوکه و متوجه شروع تغییر شرایط در زندان شدند.

نادر حدادی مقدم گفت پخش روزنامه در زندان قطع و خبر «اعدام» یا «اعزام» دویست زندانی اوین بین زندانیان – عموما از طریق مورس – پخش شد. خبر جدی «حضور هیاتی متشکل از آخوندها و خبر اعدام‌ها» در روز هشتم شهریور از طریق زندانیانی که به‌هم اعتماد داشتند، شنیده شد. از بندهای مجاور زندانیان را برای اعدام بردند.

نادر حدادی مقدم شهادت داد که ناصریان، لشکری و عباسی به‌همراه تعدادی از پاسدارها در نهم شهریور ۱۳۶۷ وارد بند آن‌ها شدند و بعدا آن‌ها را با چشم‌بند به طرف سالن ملاقات در طبقه هم‌کف زندان گوهردشت بردند.

شاهد همان روز در برابر هیات مرگ شامل اشراقی، نیری، و پورمحمدی قرار گرفت. نادر با وساطت و تاکید اشراقی به این‌که پدر و مادرش مسلمانند و خود او نیز نماز خواهد خواند، از اعدام نجات یافت.

نادر حدادی مقدم شهادت داد که پس از خروج از اتاق هیات مرگ، شاهد رفت و آمد پاسداران و تقسیم زندانیان بود. او گفت زندانیان را پس از خروج از اتاق هیات مرگ، به سمت چپ یا راست سالن تقسیم و هدایت می‌کردند.

وی بعد از اعدام‌ها به‌همراه سایر زندانیان نجات یافته فرم‌هایی را پر کرد و با چشم‌بند در مقابل شخصی قرار گرفت. زندانیان بعدا به او گفتند که این فرد «عباسی»‌(حمید نوری) بود.

نادر حدادی مقدم در پایان اعدام‌ها به زندان اوین منتقل و در اسفند ۱۳۶۷ به‌همراه گروه دیگری از زندانیان آزاد شد.

نادر حدادی مقدم در دادگاه امروز به این سئوال وکلای مدافع متهم که قبل از آزادی آیا مصاحبه‌ای با او انجام گرفت یا نه، پاسخ منفی داد.

نادر حدادی مقدم سال‌هاست نقش بسیار فعالی در ثبت وقایع و اعدام‌های دهه شصت دارد. وی از سال ۱۳۹۷ با پروژه «گفتگوهای زندان» همکاری می‌کند. وی در مورد وقایع زندان در همایش‌های زیادی شرکت کرده، سخنرانی‌های بسیاری انجام داده و مقاله‌های متعددی نوشته است.

نادر به این سئوال وکیل که در تمام این سال‌ها آیا نامی از موکل او «حمید نوری» برده است یا نه. پاسخ داد که به‌خاطر نمی‌آورد.

محمود خلیلی و محمد ایزدجو دو شاهد دیگر این دادگاه نیز با پروژه «گفتگوهای زندان» همکاری دارند. آن‌ها نیز از زندانیان نجات یافته از اعدام‌های تابستان ۱۳۶۷ در زندان گوهردشت هستند.

نادر حدادی مقدم مدارکی از جمله «کتاب سیاه» را در زمان بازجویی تحویل پلیس سوئد داده است. این کتاب یکی از مدارک کتبی در کیفرخواست دادستان پرونده در حمید نوری است. شاهد در تدوین این کتاب همکاری داشته است.

نادر ادامه داد: همان‌طور که در بازجویی‌های پلیس هم گفته است، عباسی را در زندان به‌عنوان دادیار یا معاون دادیار می‌شناخت.

اما وکیل مدافع متهم این گفته شاهد را زیر سئوال برد. وکیل نوری ادعا کرد که در متن بازجویی در نزد پلیس سوئد، شاهد هیچ کجا به نقش متهم به‌عنوان دادیار یا معاون دادیار اشاره نکرده بود.

نادر این ادعا را رد کرد و ضمن توضیح در مورد بازجویی خود، تاکید کرد که گفته‌هایش در بازجویی و شهادت یکی است.

گفتنی است که دادستان پیش‌تر بخش کوتاهی از بازجویی‌های شاهد توسط پلیس سوئد را در صحن دادگاه خوانده بود.

وکیل متهم: با توجه با اظهاراتی که امروز کردید می‌خواهم مطلبی را بپرسم. در مطالب شما که ۲۲ و ۲۳ سال جزوه‌ها و نوشته‌های زیادی را منتشر کرده‌اید اسمی از موکل من «عباسی» آورده‌اید یا نه؟

نادر: یادم نمی‌آید.

وکیل متهم: وقتی دادستان از شما سئوال کرد درباره لشکری و ناصریان صحیت کردید. می‌خواهم درباره لشکری صحبت کنم اما در بازجویی لشکریان گفتید. اسمش چه جوری بود؟

نادر: خیلی‌ها اشتباه می‌کنند. برای من یک خطای گفتاری بود.

وکیل: در مورد نقش عباسی صحبت گردید اگر اشتباه می‌کنم توضیح دهید… به پلیس گفتید عباسی دستیار دادیار یود… یعنی همان دوره شهریور دادیار بود؟

نادر: بلی.

وکیل مهتم: عباسی دادیار بود و یا دستیار دادیار؟

نادر: من به پلیس گفتم عباسی نقش‌های مختلفی داشت از جمله دادیار و یا دستیار دادیار.

وکیل متهم: یکی از افرادی که می‌شناختید پورمحمدی بود چه لباسی تنش بود؟

نادر: پورمحمدی لباس آخوندی به تنش بود و نیری.

وکیل مهتم: سئوالاتم تمام شد.

در پایان رییس دادگاه از نادر تشکر کرد و گفت که به دادگاه آمدید و شهادت داد. سفر خوبی برای شما آرزو می‌کنم.

وی شهادت داد که به محض دیدن عکس متهم و شنیدن خبر دستگیری‌اش، او را شناسایی کرد.

نادر گفت: او را به محض ورودش به دادگاه نیز شناخت. شاهد گفت: «دقیقا خودش است.»

رییس دادگاه اعلام کرد که جلسه بعدی دادگاه روز پنج‌شنبه بیست و ششم اسفند ماه در استکهلم برگزار خواهد شد.

 

   بهرام رحمانی

bahram.rehmani@gmail.com

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)