این به اصطلاح محور که برای واشنگتن در «اولویت بالا» قرار دارد٬ به معنی آن ست که رشد بی سابقه چین باید آهسته شود و نفوذ منطقه ای او محدود گردد. بنابراین٬ آمریکا برای جزایر اسپارتلی باید همان روشی را در پیش گیرد که در حوادث دیگر به کار برده٬ و آن دیو ساختن از رهبران چین در رسانه ها٬ به وسیله ایجاد ائتلافی ست که علناً مخالف فعالیت های چین ست. و اجرای تحریم های سخت اقتصادی٬ راه اندازی حملات نامتقارن بر ارز و بازارهای مالی چین٬ حذف چین از توافق های تجارتی٬ و ایجاد ناآرامی های اجتماعی (انقلاب های رنگی) از طریق حمایت از مخالفانی که در چین زندگی می کنند. همه این ها علائم بسیار آشنای مداخله آمریکا برای «رقبای در حال ظهوری ست» که هژمونی جهانی آمریکا را تهدید می کنند. چین اکنون خود را در صدر لیست آمریکا می بیند.
اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا تمایل دارد تا به منظور دفاع از «آزادی دریانوردی» در جنوب دریای چین تا جنگ با چین پیش برود. کارتر روز چهارشنبه در هونولولوی هاوائی «تندترین» هشدار را به چین داد و در عین حال خواستار «توقف فوری و ادعای همیشگی استرداد اراضی» چین بر جزایر مورد مناقشه اسپارتلی شد.
کارتر گفت:« نباید هیچ اشتباهی وجود داشته باشد: آمریکا هر کجا که قوانین بین المللی اجازه دهد پرواز و دریانوردی می کند٬ به همان گونه که در سراسر جهان عمل می کند.» او هم چنین اضافه کرد که آمریکا در نظر دارد که «برای دهه های آینده تنها قدرت اصلی امنیتی در آسیا پاسیفیک» باقی بماند.
کارتر برای این که به رهبران چینی نشان دهد «که چه کسی ارباب است»٬ تهدید کرد تا کشتی های جنگی و هواپیماهای تجسسی آمریکائی را تا دوازده مایلی جزایری که چین ادعا می کند درون آب های سرزمین آن ها ست٬ مستقر نماید. جای تعجب نیست که٬ آمریکا چین را تحت مقررات کنوانسیون سازمان ملل در مورد قوانین حقوقی دریا به چالش می کشد٬ سندی که آمریکا سرسختانه از تصویب آن خود داری می کند. اما این جا و آن جا نیست که کارتر جنگ طلب با اشتهای سیر نشدنی جهت رویاروئی٬ او را بی ملاحظه ترین وزیر دفاع پس از دونالد رامسفلد می سازد. پس واقعیت چیست؟ چرا واشنگتن خیلی زیاد نگران دویست یارد صخره شنی انباشته در جنوب دریای چین است؟ چه خطری برای امنیت ملی آمریکا وجود دارد؟ و٬ آیا بدون بالا بردن شکاف در واشنگتن دی سی٬ همه درگیرشدگان ازجمله ویتنام٬ تایوان و فیلیپین «فعالیت های ادعای استرداد اراضی» مشابهی ندارند؟
البته٬ آن ها ادعا هائی دارند. تمام سناریو مضحک است٬ همان طوری که ادعای کارتر برای دفاع از اصل بلند «آزادی دریانوردی» یک شوخی بیش نیست. چین هرگز خطوط حمل و نقل کشتی رانی را در آب های بین المللی نبسته یا به تصرف خود در نیاورده است. هرگز. ولی نمی توان چنین ادعائی برای آمریکا داشت٬ که اخیراً راه کشتی امدادی بشردوستانه ایرانی ها – غذا٬ آب و وسائل پزشکی را برای پناهندگان گرسنه یمنی مسدود کرد. البته٬ زمانی که آمریکا راه کشتی ها را مسدود می کند٬ اشکالی ندارد.
مسئله این ست که٬ واشنگتن درباره جزایر اسپارتی سر و صدا نمی کند؛ این تنها بهانه ای جهت سیلی زدن به چین در اطراف ست تا نشان دهد که چه کسی در حیات خلوت خود همه چیز را کنترل می کند. کارتر حتی در بیانیه بالا اذعان دارد که طرح های آمریکا جهت باقی ماندن «قدرت اصلی امنیتی در آسیا پاسیفیک برای دهه های آینده» است. چین می داند که این به چه معنا ست. این بدین معنی است که «این سیاره ما ست٬ بنابراین شما بهتر ست خود را تطبیق بدهید و یا صدمه می بینید.» این دقیقاً چیزی ست که معنی می دهد.
پس اجازه دهید تعقیب را قطع کنیم و شرح دهیم که واقعاً چه می گذرد٬ برای این که خیلی زود هیچ کسی درباره اکراین٬ سوریه یا یمن صحبت نخواهد کرد٬ چون همه چشم ها بر روی چین٬ جائی که وزیر دفاع دیوانه ما٬ سعی در شروع جنگ جهانی سوم دارد متمرکز خواهد شد.
تجزیه و تحلیل: واشنگتن سیاست خود مبنی بر «مهار» چین را رها نموده و به سوی طرح دوم خود حرکت کرده است که شامل: انزوا٬ ارعاب و رویاروئی با چین می شود. بدین دلیل که قدرت های پنهان در پشت اوباما٬ چاک هیگل– وزیر دفاع را از مقامش برکنار کردند. هیگل به اندازه کافی برای این کار جنگ طلب و تهاجمی نبود. آن ها یک جنگ طلب نو محافظه کار٬ مانند اشتون کارتر می خواستند٬ که به احتمال زیاد٬ خطرناک ترین مرد در جهان است.
انتساب کارتر جهت ایجاد سیاست جدید جنگ جویانه٬ تحریک و درگیری ست. اقدامات او این را ثابت می کند که واشنگتن دیگر به ادغام چین درسیستمی که به رهبری آمریکا باشد علاقه مند نیست. در عوض٬ چین به بزرگ ترین تهدید طرح واشنگتن یعنی محور آسیا تبدیل شده است. و فقط باید به خوانندگان یادآوری کرد که این محور تا چه اندازه برای آینده آمریکا مهم است. این هم نقل قولی از اوباما که از عنوان مقاله تام انگیلهارت بنام «ابرقدرت در پریشانی» برداشته ام:
« آمریکا پس از دو جنگ در یک دهه٬ که برایمان خیلی گران و به قیمت خون و ثروت تمام شد٬ توجه خود را به منطقه بسیار گسترده آسیا پاسیفیک بر می گرداند… در حالی که جنگ های امروز را به پایان می بریم٬ من به تیم امنیت ملی دستور داده ام تا حضور و مأموریت مان را در آسیا پاسیفیک در اولویت بالا قرار دهد.»
این به اصطلاح محور که برای واشنگتن در «اولویت بالا» قرار دارد٬ به معنی آن ست که رشد بی سابقه چین باید آهسته شود و نفوذ منطقه ای او محدود گردد. بنابراین٬ آمریکا برای جزایر اسپارتلی باید همان روشی را در پیش گیرد که در حوادث دیگر به کار برده٬ و آن دیو ساختن از رهبران چین در رسانه ها٬ به وسیله ایجاد ائتلافی ست که علناً مخالف فعالیت های چین ست. و اجرای تحریم های سخت اقتصادی٬ راه اندازی حملات نامتقارن بر ارز و بازارهای مالی چین٬ حذف چین از توافق های تجارتی٬ و ایجاد ناآرامی های اجتماعی (انقلاب های رنگی) از طریق حمایت از مخالفانی که در چین زندگی می کنند. همه این ها علائم بسیار آشنای مداخله آمریکا برای «رقبای در حال ظهوری ست» که هژمونی جهانی آمریکا را تهدید می کنند. چین اکنون خود را در صدر لیست آمریکا می بیند.
قدرت مندان آمریکا می دانند که اذیت و آزار چین ریسک های قابل توجهی برای جهان و به ویژه آمریکا دارد. با این حال٬ آن ها تصمیم گرفته اند که این سیاست جدید و مقابله با چین را بشدت دنبال کنند. چرا؟ چرا آن ها می خواهند از یک استراتژی پیروی کنند که سرشار از خطر ست؟
پاسخ این ست که: آن ها چاره دیگری برای خود نمی بینند. آن ها سیاست مهار را به کار بردند و اثری نکرد. رشد چین خارق العاده ست و نفوذ منطقه ای چین آمریکا را مانند تهدید به بیرون انداخته ای کرده ست که به درون نگاه می کند . اشتون کارتر حتی در سخن رانی اخیر خود در مؤسسه مک کین در دانش گاه ایالتی آریزونا اذعان کرد.که:«ما در حال حاضر کشورهائی را در منطقه می بینیم که تلاش می کنند تا تکه ای از این بازار را داشته باشند… بسیاری توافق نامه های تجاری جداگانه را در سال های اخیر جعل کرده اند٬ برخی ها بر مبنای فشار و توافق نامه های ویژه … توافق نامه هائی که … ما را در حاشیه قرار می دهد. و دست رسی آمریکا را به این بازار در حال رشد به خطر می اندازد. ما همه باید تصمیم بگیریم که آیا اجازه می دهیم چنین اتفاقی بیفتد. یا باید تصمیم بگیریم که به تقویت صادرات و اقتصاد خود کمک کنیم… و نفوذ و رهبری خود را در این منطقه به سرعت در حال رشد در جهان مستحکم سازیم؛ و یا این که درعوض قصد داریم خود را از بازی خارج کنیم.»
می بینید؟ همه این ها درباره بازار ست. همه این ها درباره پول ست. این هم بخش بیش تری از سخن رانی اشتون کارتر (این):«آسیا پاسیفیک … منطقه ای تعریفی برای آینده ملت ما ست»… «تا سال ۲۰۵۰ نیمی از بشریت در آن جا زندگی خواهد کرد» و این که «بیش از نیمی از طبقه متوسط جهانی و مصرف ناشی از آن از این منطقه می آید »… «در حال حاضر بیش از ۵۲۵ میلیون مصرف کننده طبقه متوسط در آسیا ست٬ و ما انتظار داریم که این منطقه تا سال ۲۰۳۰ به جمعیت سه میلیارد و دویست هزار نفر برسد… رئیس جمهور اوباما و من می خواهیم مطمئن شویم که کسب و کار ما بتواند بطور موفقیت آمیزی برای همه این مشتریان بالقوه رقابت کند… در طول قرن آینده٬ هیچ منطقه ای… برای رفاه آمریکائی ها مهم تر نخواهد بود.»
به همین دلیل ست که دولت اوباما در حال ساخت یک درگیری عمومی در جنوب دریای چین ست. و چنین ست که شرکت های بسیار بزرگ آمریکائی مشتریان جدیدی برای آی پدها و اجاق های توستر خود خواهند داشت.
برای این بازار٬ آن ها حتی حاضرند تا یک جنگ هسته ای پیش بروند.
درباره نویسنده:
مایک ویتنی در ایالت واشنگتن زندگی می کند. او در کتاب ناامید: بارک اوباما و سیاست توهم (انتشارات ای کی) سهیم بوده ست. کتاب ناامید هم چنین در نشر روشن – آمازون قابل دست رسی است.
Hopeless: Barack Obama and the Politics of Illusion
با مایک ویتنی می توان با آدرس ایمیل زیر ارتباط برقرار کرد:
برگردانده شده از:
Pivot Insanity
Why is Obama Goading China?
by MIKE WHITNEY:
Pivot Insanity: Why is Obama Goading China?By Michael Whitney, May 30, 2015
http://www.counterpunch.org/2015/05/29/why-is-obama-goading-china/
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.