روزگار پس از زندان
گفتوگو با کیوان صمیمی، روزنامهنگار و فعال مدنی
کیوان صمیمی روزنامهنگاری است که به تازگی از زندان آزادشده. بانشاط و انرژی زیاد حرف میزند و از احساسات این روزهایش میگوید. میگوید هنوز به زمان بیشتری احتیاج دارد تا به ادامه فعالیتهایش فکر کند. در این گفتگو از نامه میگوید. نامهای که مدیرمسئولیاش را بر عهده داشت. او در همین گفتگو برخی انتقادهایش را به فضای حال حاضر روزنامهنگاری ایران نیز بر زبان میآورد. از نخستین مطلبش میگوید که در پیام هاجر منتشر شد تا فضای زندان و مقایسهاش از زندان این دوره با زندان دوره گذشته.
کیوان صمیمی در سال ۸۸ و به دلیل انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری به شش سال حبس محکوم شد. او در دوران شاه به۱۰ سال حبس محکوم شد که هم زمان با پیروزی انقلاب و پس از گذراندن پنج سال از زندان آزاد شد.در خانواده ای کاملا سیاسی بزرگ شده است، یک برادرش در زمان شاه اعدام شده و یک برادرش نیز در دوره جمهوری اسلامی، در دهه شصت.
«کیوان صمیمی» مدیرمسئولی ۵۵ شماره از نامه را برعهده داشته و سپس نشریه اش توقیف شد. او همچنین سابقه همکاری با نشریات دریچه، ایران فردا و پیام هاجر را نیز در کارنامه روزنامهنگاریاش دارد.
چندی قبل با آقای تولایی سردبیر نامه گفتگویی داشتیم شما هنوز در زندان بودید ایشان گفتند که امیدوارند دوباره امکان انتشار نامه فراهم شود ایشان همینطور درباره شما گفتند: «شک ندارم که او نیزدرکنج حبس، گاهی با این امید، فردا را روشن تراز امروز، انتظارمی کشد؟» آیا در زندان به انتشار دوباره نامه میاندیشیدید و آیا این گفته ایشان حقیقت دارد؟
بله در زندان به این موضوع فکر میکردم و طبیعی است که دلم میخواهد اگر شرایطی فراهم شود دوباره به انتشار نامه فکر کنم اما شرایط امروز با شرایط ۱۰ سال قبل متفاوت است هنوز زود است که دراینباره تصمیم بگیرم.
پس هنوز دراینباره تصمیمی نگرفتهاید؟
باید کمی زمان بگذرد و با فضا آشنا شوم و ببینم که شرایط امروز چگونه است و بعد در چارچوب قانون تصمیم بگیرم اما هنوز برای تصمیمگیری دراینباره کمی زود است.
آقای صمیمی چرا عنوان نامه را برای نشریهتان برگزیدید؟
نامه عنوانی ساده و کوتاه و درعینحال بسیار رساست و رسانه درواقع نامهای است که به دیگران نوشته میشود. نامه همچنین بخشی از کلمه روزنامه، ماهنامه و هفتهنامه هم هست و همه اینها جنسشان جنس نامه است و نامه مخرج مشترک و فصل مشترک همه این رسانههاست. آن زمان همسال ۷۶ و ۷۵ هنوز وارد فضای رسانههای مجازی نشده بودیم و احساس کردم اسم پایهای و مناسبی است.
هیچ نشریهای در این مدت توانسته جای نامه را پر کند یعنی نشریهای نزدیک به اهداف نامه؟
اگر هیچ نشریهای هم نزدیک به نامه نشده باشد این به معنی ضعف نشریاتی که منتشر میشوند نیست چون طبیعی است که هیچ نشریهای نباید ایران فردا باشد یا ایران فردا نباید نامه باشد، آنیکی نباید مهرنامه باشد. درست شبیه اینکه هیچ شخصی نباید شبیه دیگری باشد و تفاوت نشریات هم طبیعی است و ضعف هیچکدامشان محسوب نمیشود وهرکدام عطروطعم خودشان رادارند و آن عطروطعم منعکسکننده نظریات ویژه آن شخص و گروهی است که آن نشریه را منتشر میکنند؛ بنابراین این موضوع شبیه همان حرف فیلسوف معروفی است که میگفت آبی که ازاینجا رد میشود فقط یکبار رد میشود و در این دنیا هیچچیزی تکرارپذیر نیست. هر گلی باید بوی خودش را داشته باشد.
در زندان به ادامه روزنامهنگاری فکر میکردید؟
بله به روزنامهنگاری بهعنوان ابزاری برای دیدبانی حقوق بشر همیشه فکر میکردم. من این روزها بیشتر به فعالیت حقوق بشری و اجتماعی فکر میکنم تا فعالیت تشکیلاتی و سیاسی.
و روزنامهنگاری در این میان چه جایگاهی برایتان دارد؟
بستگی دارد که روزنامهنگاری را از کدام منظر ببینیم، من نوشتن مقاله و همین مصاحبه را که الان انجام میدهم هم نوعی فعالیت روزنامهنگاری میدانم و الزما نباید خود شخص رسانهای را راه بیندازد تا روزنامهنگار قلمداد شود.
ضمن صحبتهایتان به فعالیت اجتماعی و حقوق بشری هم اشاره کردید؟ شما خود را بیشتر روزنامهنگار میدانید یا فعال مدنی یا حقوق بشر؟
من فکر میکنم فعالیت مدنی یا فعالیت حقوق بشری بهعنوان زیرساخت فعالیت در چارچوبهای کلی فعالیت محسوب میشود و طبیعتاً در چارچوبهای کلی یک فعال حقوق بشر هستم و فعالیت مدنی میکنم اما برای فعالیت مدنی یا حقوق بشری روشها و شیوههای مختلفی هست که یکی از این روشها روزنامهنگاری است و دیگری مثلاً فعالیت از طریق« ان .جی .او »هست. زیرساخت فعالیتهای من فعالیت حقوق بشری است و نه فعالیت سیاسی و تشکیلاتی ویکی از شیوهها و ابزارهای من استفاده از ابزار رسانه و روزنامهنگاری است.
شما مدت طولانی را در زندان گذراندید .در این مدت آیا نگاه شما بهعنوان یک روزنامهنگار و فعال حقوق بشر تغییری یافت؟ یعنی میخواهم بدانم که زندان بر نگاه شما تأثیر خاصی گذاشت؟
نه تغییر خاص و اساسی نداشت اما شاید به شیوههای جدید اندیشیدم. در روزنامهنگاری طی همین سالها شیوههای جدید اضافهشده شیوههایی که به همراه تغییرات تکنولوژی ایجادشدهاند که طبیعتاً دست افراد را برای فعالیت بازتر میکند. ولی نگاه اساسی و کلیام همان است که قبلاً بود.
یعنی همان نگاه گذشته را با شیوههای جدید تلفیق خواهید کرد؟
بله دقیقاً.
پس ممکن است در آینده منتظر انتشار نامه یا نشریه دیگری از شما بهصورت اینترنتی باشیم؟
اگر بسترش فراهم شود احتمالش هست.
در زندان بیشتر چه نشریاتی را مطالعه میکردید و با کدامیک بیشتر توانستید ارتباط برقرار کنید؟
در زندان تا چندین سال اصلاً اجازه ورود نشریات حتی آنها که رسمی و با مجوز منتشر میشوند وجود نداشت و شاید در دو سال اخیر با تلاشهای نمایندگان منتخب بند سیاسی و پی گیری و مذاکرات با مسئولان زندان نشریاتی وارد بند شدند. در این مدت در میان نشریاتی که به بند میآمد بیشتر من به فصلنامههای فکری علاقه داشتم. فصلنامههایی که کمتر چالشهای روز را داشته باشد و بیشتر به چالشهای فکری بپردازند. البته این اواخر ایران فردا هم به بند آمد و چون من در مقطعی یعنی در همان اوایل کار ایران فردا با آن همکاری داشتم دنبالش میکردم تا ببینم چه حال و هوایی دارد بیشتر ازآنجهت که ببینم دوستان ملی -مذهبی که آن را راهاندازی کردهاند چگونه آن را دنبال میکنند. ولی من زیاد دنبال نشریات اینچنینی و ماهنامه نبودم و دنبال فصلنامههای فکری بودم.
مثل چه فصلنامههایی؟
فصلنامههای تاریخی و فلسفی که البته به صورت دائمی هم به زندان نمیآمدند. ولی در همان حدی که میرسید آنها را پی گیری میکردم.
آقای صمیمی! فضای روزنامهنگاری حال حاضر به عقیده شما چه تفاوتهای اساسی با گذشته کرده است؟ یعنی مهمترین معضلات و مشکلات روزنامهنگاری ایران را چه میدانید؟
معضلات و مشکلات که همیشه بوده است، اما نشریات باید سعی کنند رویهای را اتخاذ کنند که چالشهایی که باهم دارند یا انتقاداتی که از نسل هم دارند یا صاحبان نشریات مختلف دارند باعث برخورد چالشی بین صاحبنظران فکری مختلف نشود. نشریات باید به دنبال برخورد تحلیلی، نقادانه، باز و دمکراتیک باشند. در ذیل فضای سنگین فکری که در ایران وجود دارد نباید ما هم به این فضا، فضای سنگینتری اضافه کنیم و ضمن اینکه سنت نقادی را انجام میدهیم این نقادیها باید از لطافت بیشتری برخوردار باشد و باعث رشد افرادشوند نه باعث اختلاف بیشتر.
یعنی منظورتان این است که نحلههای مختلف فکری از هم انتقاد نکنند؟
نه انتقاد بکنند، اما این انتقادها به چالشهایی که موجب تخریب دو طرف و یا خطوط فکری است مبدل نشود. این تفاوتها را میتوان مطرح کرد. یکی از شیوههای نقد خوب، نقد چند سویه و چندضلعی است و بهصورت مناظره نوشتاری است یعنی بهاصطلاح اگر نقدی هست بگذارند پاسخش هم داده شود و نقد به تخریب تبدیل نشود و ایجاد هیجان و جنجال نکند. توجه به این موضوع مهم است که ارزشهای هیچ جریانی نباید تخریب شود و نباید به آن بیحرمتی شود. نقد چند طرفه و نقد متقابل در این میان مهم است تا دیگر افراد هم بتوانند از نظراتشان دفاع کنند و اینجور نباشد که در یک شمارهای مطلبی کار شود و اجازه نقد را در شماره بعد بدهند. در یک کلمه اخلاق روزنامهنگاری رعایت شود. شاید بسیاری از روزنامهنگاران ما حقوق روزنامهنگاری را رعایت میکنند، اما اخلاق روزنامهنگاری والاتر از حقوق روزنامهنگاری است و کرامت انسانی بیشتری را میتوان در آن دید. ما بیشتر از کمبود و نبود اخلاق در همه زمینهها چه اخلاق روزنامهنگاری و چه اخلاق سیاسی و چه بهطورکلی از ضعیف شدن پدیده اخلاق در جامعهمان رنج میبریم.
این ضعف را در فضای روزنامهنگاری امروز ایران هم میبینید؟
در فضای روزنامهنگاری هم این ضعف هست. بعضی وقتها ما به دنبال تیراژ هستیم و تیترهای جنجالی و پروندههای جنجالی را کار میکنیم، اما ایجاد جنجال و هیجان با حوزه تفکر مناسبت مثبتی ندارد. من فکر میکنم هر جریانی نظرات خود را دارد و به آنها احترام هم میگذاریم. داشتن نظریات تند و باور داشتن به این نظریات هم به نظر من عیبی ندارد و نظر آن جریان هست ولی اگر این بخواهد تبدیل شود به اعمال رویههای تند و روشهای تند آن موقع اعمال این روشهای تند اخلاقی نیست.
یکی از اهداف انتشار نشریه نامه در زمان خود امکان انعکاس صدای کسانی بود که توسط اصلاحطلبان دولتی در آن دوره از عرصه کنار گذاشتهشده بودند. این روزها هم به عقیده برخی چنین فضایی وجود دارد و فضای خودی و غیرخودی پررنگتر از قبل شده است شما هم به این باور دارید؟
بعد از پیروزی دوم خرداد همچنین فضایی ایجادشده بود و در آن شرایط ما صدای محذوفین بودیم و آن تریبون را در ذیل شعار عدالت و آزادی ایجاد کردیم. این روزها هم نظریات غیرخودیها کنار گذاشتهشده و یکبخشیاش هم به این برمیگردد که برخی نشریات میخواهند بمانند و فکر میکنند اگر نظریات غیرخودیها یا دگر اندیشان را منعکس کنند تذکر شفاهی و کتبی میگیرند. برخی نشریات هم به دلایل اقتصادی علاقهمندند که بمانند یا تدبیر سیاسیشان این است که فعلاً خودسانسوری کنند و ادامه بدهند. امیدوارم دلیلشان همین باشد و انشالله که به خاطر منافع اقتصادی و تیراژ و درآمد نیست. درهرصورت این فضا امروز دیده میشود و مطالب سانسور میشوند و صاحبان نشریات فعلی هم زیر فشار به خودسانسوری تن میدهند.
آقای صمیمی بعدازاین سالها و بهویژه گذراندن دوران شش ساله زندان هنوز چه حسهایی در روزنامهنگاری برایتان زنده و ماندگار است؟
همان بعدی که در نامه داشتیم اینکه عدهای از دگر اندیشان فضایی پیداکرده بودند که نظراتشان را انعکاس بدهند و به اطلاع دانشجویان و کسانی که آن نظرات را دنبال میکنند برسانند آنها از بودن آن تریبون که ما ایجاد کرده بودیم خوشحال بودند و این حس همچنان برای من خوشایند است.
هیچوقت از فضای فعالیت و روزنامهنگاری در ایران ناامید شدهاید؟
نه ناامید نشدهام.گاهی کرختی جامعه مطلوب نیست اما خیلی مفهوم و قابلفهم است، مفهوم است اما مطلوب نیست. وقتی مفهوم است و آدم دلایل چیزی را میداند خیلی راحتتر با آن کنار میآید.
پس زندان باعث نشد برای ادامه فعالیت ناامید شوید یا نسبت به آن تردید کنید؟
خیر. من همچنان برای فعالیتهای حقوق بشری و مدنی و روزنامهنگاری اصرار دارم هرچند فعالیتهای سیاسی و تشکیلاتی را این روزها دارای اولویت نمیدانم. البته برای کسی هم نسخه نمیپیچم، این نظر من است. هر چند برای فعالیت حقوق بشری و روزنامهنگاری هم محدودیت وجود دارد و طبیعی است که حکومت محدودیتهایی ایجاد میکند و اصولاً حکومت جنسش این است که محدودیت ایجاد کند. ولی اینکه من این فعالیتها را انتخاب کردهام به دلیل محدودیتهای ایجادشده نیست بلکه به دلیل این است که خودم به این باور و جمعبندی نزدیک شدهام که در این مقطع بیشتر باید فعالیتهای حقوق بشری و مدنی و روزنامهنگاری بکنم.
آقای صمیمی برخی معتقدند که نمیشود هم فعال مدنی و حقوق بشر بود و هم روزنامهنگار شما چطور بین این فعالیتها تعادل ایجاد میکنید؟
من چنین باوری ندارم و بعضیها سلیقه و ذائقهشان ممکن است اینطور باشد که در یک حوزه فعالیت کنند. ولی این به ذائقهها و تحلیل آنها بستگی دارد و یک گزاره منطقی و علمی وجود ندارد که نشود چند فعالیت را همزمان انجام داد و نقطه سرخط؛ اما ذائقهها، توانها و تحلیلها مختلف است و البته نظرات این افراد هم محترم است و آنها میتوانند در یک حوزه فعالیت کنند.
نخستین مطلبی که بهطورجدی نوشتید در چه نشریهای منتشر شد؟
در پیام هاجر. اوایل دهه ۶۰ نشریهای را خانم طالقانی به نام پیام هاجر منتشر میکردند. این نشریه شبیه نشریات اوایل انقلاب بود بهصورت کاغذی و نه مجله. نخستین مطلبم را که یک یادداشت بود در همین نشریه منتشر کردم تاریخ دقیقش یادم نیست سال ۶۱ یا ۶۲ بود.
مضمون مطلب یادتان هست؟
مضمونش دفاع از نگاه نواندیشانه آقای منتظری بود و نقد نگاه منجمد و سلفی سایر گروهها.
چقدر در بازجوییهایتان از شما درباره فعالیتهای روزنامهنگاریتان پرسیدند؟
به این موضوع تکیه داشتند که این نشریهای که راه انداختهای ملغمهای بود که به همه اپوزیسیون تریبون داده است. آنها نام این مجموعه را حلقه نامه گذاشته بودند و میگفتند حلقهای انحرافی در حوزه اندیشه است که موجب انحراف جوانان است و از این حرفها.
آقای صمیمی! دریکی از مصاحبههای پس از زندانتان از ارتباط آرمانخواهی و گذراندن زندان گفتید.ممکن است کمی بیشتر دراینباره توضیح میدهید؟
زندانی که بخواهد با اعتقاد به یک سری آرمانها حبس بکشد خیلی راحتتر میتواند زندان را تحمل کند تا آنکه در اعتقاداتش تزلزل ایجاد شود، یا مدام فضایی تبلیغ شود که عمر آرمانخواهی به سر آمده و آرمانخواهی بر سرش زده شود ولی در کل نظراتی که در آنجا هم دیده میشد برشی است از نظرات جامعه. آرمانخواهی را وقتی تضعیف کنی زندان هم سختتر میشود؛ اما این روزها ازنظر شرایط زندگی برای کسانی که آرمانخواه هستند زندان بسیار راحتتر از آن زمان است. البته من منحنی کلیاش را میگویم و البته حتماً استثنائاتی هم هست. ولی بهطورکلی شرایط زندگی در زندان اکنون راحتتر از زمان شاه است و امکانات بیشتر است و اگر زندانی مختصر اعتقاد و انگیزهای داشته باشد زندانش را شاد میگذراند.
شما این دوره از زندانتان را نسبت به دوره شاه راحتتر گذراندید؟
بله، چیز خیلی ناراحتکنندهای نبود. البته زندان، زندان است و تضییع حقوق را دارد و کلش ناعادلانه بوده و هست؛ اما در مقایسه دو مقطع و ۴۰ سال قبل زندانهای الان را خیلی راحتتر دیدم چراکه امکانات فیزیکی بهتری دارند و برای من این دوره راحتتر بود. البته آن دوره یک فضای قویتر آرمانی و شاد داشت که همراه با دوران جوانی خودم بود خود جوانی هم شادی میآورد. البته نه اینکه الان شاد نیستم چون دل باید جوان باشد. آن دوره به علت اینکه فضای زندان سیاسی کلش متناسب با زندانی سیاسی بود و آرمانی، بهرغم همه فشارهایی که بود و بیشتر از حالا هم بود بیشتر زندانیها شاد و باروحیه زندگی میکردند. گاهی حتی فشارها این شادی را بیشتر هم میکرد.
ولی این نشاط را در زندان این دوره ندیدید؟
این شادی از درون و تولید درونی را ندیدم .البته تأکیدمی کنم که فضا افسرده هم نبود؛ اما فضای شور و هیجانی که آن موقع بود و شاید یک مسئلهاش متوسط سنی است وجود نداشت الان شاید دو برابر ظرفیت سنی آن زمان در زندانها هستند. هرچند زندان در کل ناعادلانه است.
قصد ثبت کردن خاطراتتان را ندارید؟
دوستان دیگری هم این موضوع را مطرح کردند اما من هنوز کارهای لازمتری دارم . هنوز درباره این موضوع قانع نشدهام.
دیگر گفت و گوهای این مجموعه(روزگار پس از زندان) را در لینک های زیر ببینید:
روزگار پس از زندان-پنج/تبعیدی شدم برای اینکه بنویسم گفت وگو بامرتضی کاظمیان
روزگار پس از زندان- دو/گفتوگو با مزدک علی نظری، روزنامه نگار
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.