مورد اول : شرکت خرید وفروش انرژی، خیابان بی – دوونیم بعد از ظهر روز دوشنبه
رییس بزرگ ساعت دوونیم وسط شرکت، در جواب مدیر مالی، داد زد “برایان میتونه کیر منو بخوره” . ترجمه تحت الفظی عبارت
Bryan could suck my dick
ساک زدن معادل خوردن نیست، ولی خواستم فارسی نوشته باشم. معادل خوردن با مک زدن است. ولی ازآنجا که منظور رییس بزرگ قسمت لذت بخش جریان نبود، مک زدن را حذف کردم. مدیرمالی همسن من است.حسابدار محترمی است با چشمان آبی و موهای طلایی. تنها آدمی که درشرکت جز سلام علیک، حرف دیگر هم میزنیم. بهتر از من نباشد، خیلی زن خوبیست. شرکت ما دیوار و دیوارک ندارد. یک سالن بزرگ است که یک میز گنده وسطش است. میزی به قدر دوازده نفر. برای همین من شنیدم که کاترین به رییس گفت :” برایان گفت آن بیستهزار دلار را شما باید بدهید” و بعد رییس جمله معروفش را فریاد زد. من کاترین را نگاه کردم. چشمانش برق میزد. نه از هیجان خوردهشدن قسمتی از رییس توسط برایان. از اشک. کاترین زن قدرتمندی است. من این را خوب میدانم. تابحال ندیده بودم گریه کند. آلت رییس معذبش کرد. رییس ام.بی.اِی دارد از یک دانشگاه در نیویورک. رییس راننده دارد. قایق دارد. ولی کماکان نمیداند جای آلتش وسط شرکت نیست. ما زنها عادت نداریم درهنگام عصبانیت داد بزنیم : “فلانی بیاید برود تو کسم” . کلا ما معمولا از اعضا خصوصیمان برای تحقیر یا نشان دادن خشم استفاده نمیکنیم. ما از کس برای لذت، جفتیابی و جفتگیری و زایمان استفاده میکنیم. به نظرم استفاده از “کیر” برای بیان خشم، خودش خشونت است. خشونت نه فقط به من و کاترین. به جان. به پیتر. به فضایی که انگار چیزی در آن شکسته است. با سیلویا بیرون رفتم. گریه میکرد. میگفت نمی دانم چرا گریه میکنم. حس میکنم سیلی خوردهام. گفتم میفهمم. مهم نیست رییس چقدر عصبانی است. به نظرم رییس دربرابر چشمان ما چیزی را به سمت کاترین پرت کرد. خشونت خشونت است.
مورد دوم: شهرداری. جلسه پیمانکاران، شرکت مشاور و مهندسین شهرداری. ساعت ده و نیم صبح دوشنبه
امروز به حکم قاضی شهردار تورنتو برکنار شد. البته اجازه دارد در انتخابات بعدی شرکت کند و حتی ممکن است نقاضای تجدید نظر بدهد. ساعت ده و نیم نگار با همه آقایان مهندس مشاور و پیمانکار و همکارش در جلسه بوده، که برکناری راب فورد اعلام میشود. آقای پیمانکار بعد از شنیدن خبر برکناری راب فورد میگوید
“باید برم دستشویی، انقدر از این خبر هیجان زده شدم، که تقریبا ارضا شدم (اومدم)”
I should use the washroom; I got so excited that I almost came.
نگار خشمگین است. میفهممش. به همان اندازه خشمگین است که من و کاترین. حرف مرد پیمانکار مزخرف بوده. خارج از شوخیهای عرف اداری. بله جایی ننوشته است که تا سرآمدن مجاز است تا تهش نه. اگر بگویی “این پروژه من را گایید”مجاز است ولی اگر بگویی “من برم یک دور خود ارضایی کنم و بیام” ممنوع. جدولی برای لغات محیط کار موجود نیست ولی یک حداقل برای فضاهای عمومی باید درنظر گرفته شود.مثلا همه میدانیم نمایش آلت جنسی در ملاعام (جز مشاغل خاص) ممنوع است. ولی کماکان هم میدانیم اجازه نداریم وسط جلسه یا مترو دست در شورتمان بکنیم و باخودمان ور برویم. درست است چیزی را نشان ندادهایم، ولی میدانیم نباید. چرا آن را میدانیم و این را نمیدانیم که اشاره مستقیم و بیپرده به کیر یا آمدن در فضای عمومی صرفا کلمه نیست. کلمه گاهی به همان اندازه برنده و آزار دهنده است، که پایین کشیدن شلوار و تماس فیزیکی.
بانگار و کاترین دنبال قوانین منع استفاده از کلمات نامناسب در محیط کار میگردیم. میخواهیم شکایت کنیم از مردانی(من هنوز به مورد زنانه برخورد نکردم، ولی نمیگویم که هیچ زنی اینکار را نمیکند) که هنوز از آلات جنسیشان به کلام استفاده خشن میکنند. روز مبارزه با خشونت برعلیه زنان تبریک ندارد، جای غصه دارد. به امید پایان این روز. این دو مورد بالا هم ضروتا خشونت برعلیه زنان نیستند، ولی طبیعتا آزار بیشتری به زنان میرسانند. همزمانی بیست و شش نوامبر و این دو اتفاق در محل کار من و نگار هم جای نمیدانم چه دارد. تعجب احتمالا.
توضیح: چندبار به عمد نوشتم کیر و کس که بدانید من با این دوکلمه مشکلی ندارم. بعنوان اعضای بدن خودم و مردان ممکن است از آنها خیلی هم استفاده کنم. ولی در جای خودشان. با آنها به حریمِ آدمها تجاوز نمیکنم. به نظرم هردوی این اعضا خیلی عزیزند. میتوانم در رختخواب هزار و معاشقه هزاربار نامشان را ببرم و بنویسم. به نظرم این دو عضو خیلی کودکانه اسباب اعمال خشونت فیزیکی و کلامی شدهاند. میدانم که در زبان جا افتاده، ولی بد نیست این هم جا بیافتد که هرچیز جایی دارد. مهم نیست آقای پیمانکار و رییس چقدر لمپن و بددهنند. آقای رییس اگر در بار با دوستانش کیرش را به دهن هم حواله میدهند؛ حق ندارد این کار را در محل کار من بکند. حتی اگر صاحب شرکت باشد
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.