تصاویری که از پلاکاردهای تظاهرکنندگان در رسانهها و شبکههای مجازی منتشر شده، این جملات به چشم میخورد: «کارفرما حیا کن، افغانی را رها کن»، «بکارگیری اتباع خارجی مساویست با اخراج کارگر ایرانی»، و «کارفرما حیا کن، اتباع رو رها کن». طرح چنین شعارهایی جدای از آنکه از نظر اخلاقی، خجالت آور و نژادپرستانه است، از این نظر که در روز جهانی کارگر مطرح میشود واقعاً جای تاسف دارد.
اما در راهپیمایی که روز جمعه ۱۱ اردیبهشت ۹۴ توسط خانه کارگر تدارک دیده شده بود، مسائلی دیگر پیش آمد. در این راهپیمایی که پس از چند سال مجوز برگزاریاش به خانه کارگر داده شد، شعارها و قطعنامهای قرائت شد که دور ازشان و حقوق کارگران بود.
در تصاویری که از پلاکاردهای تظاهرکنندگان در رسانهها و شبکههای مجازی منتشر شده، این جملات به چشم میخورد: «کارفرما حیا کن، افغانی را رها کن»، «بکارگیری اتباع خارجی مساویست با اخراج کارگر ایرانی»، و «کارفرما حیا کن، اتباع رو رها کن». طرح چنین شعارهایی جدای از آنکه از نظر اخلاقی خجالت آور است، از این نظر که در روز جهانی کارگر مطرح میشود واقعاً جای تاسف دارد.
البته این جملات صرفاً محدود به پلاکارها یا شعارها نیست؛ تا بعداً ادعا شود که برخی خودسرانه این کار را کردهاند. در متن قطعنامه دوازده بندی که خانه کارگر منتشر کرده، به طور مشخص در سه بند این نگاه نژادپرستانه آشکار است.
نگاهی متاثر از ناسیونالیسم افراطی و کور که متاسفانه در این اواخر تشویق هم میشود. مثلاً در بند نخست این قطعنامه آمده است: «راهپیمایی روزکارگر حق مسلم کارگر ایرانی است». باید پرسید که آیا راهپیمایی در این روز حق کارگران دیگر کشورها نیست؟ چه کسی این قاعده را وضع کرده که فقط کارگران ایرانی حق راهپیمایی دارند؟ آیا کارگران پناهنده افغان حق راهپیمایی به خاطر مشکلات خود را ندارند؟ آیا کارگران هندی و چینی و پاکستانی که در تاسیسات نفتی شاغل هستند حق ندارند راهپیمایی کنند؟ آیا راهپیمایی روز کارگر یک حق ملی و نژادی است؟
در بند هشتم قطعنامه این عبارت وجود دارد که باید «از کار کارگر ایرانی در برابر کارگر خارجی به شدت حمایت شود». چرا؟ مگر کارگران ایرانی توسط کارگران خارجی مورد هجوم و حمله قرار گرفتهاند؟ آیا کارگران خارجی حق ندارند برای تامین معیشت خود و خانوادهشان کار کنند؟ اختلاف انداختن میان کارگران ایرانی و خارجی به سود چه کسی تمام میشود؟
و سرانجام، آخرین مسئلهای که اساساً در راهپیمایی و قطعنامه خانه کارگر غایب بود، مسائل و مشکلات مربوط به زنان کارگر است. برای این مورد آخر، متاسفانه نمیتوان از تصاویر و متن قطعنامه شواهدی آورد، چون اساساً زنان و مسائلشان در آن وجود ندارد.
نه در راهپیمایی یا در سخنرانیها و یا بر روی پلاکاردها به مسائل آنها توجهی شده، نه در قطعنامه. رویکرد کورجنسیتی خانه کارگر آنها را کاملاً نادیده گرفته و دربارهشان سکوت کرده است. شاید این سکوت و کتمان تنها شاهدی باشد از اینکه منافع زنان کارگر در راهپیمایی که به اسم روز جهانی کارگر برگزار شد اصلاً مدنظر نبوده است.
یا در همین یک سال اخیر، اخبار زیادی از اعتراضات زنان مربی پیش دبستانی، زنان معلم یا زنان پرستار منتشر شده؛ لابد این صداها هم به گوش مسئولان خانه کارگر نرسیده یا شاید هم برایشان اهمیتی نداشته است.
یا شاید همانطور که مسئولان خانه کارگر درباره کارگران مهاجر فرض گرفتهاند که باید از منافع کارگران ایرانی در مقابل آنها دفاع کنند؛ قصد دارند تا با سکوت نسبت به مسائل زنان کارگر از حقوق مردان کارگر در برابر آنها حمایت کنند؟
اما تجربه نشان داده که با طرد کردن، کتمان کردن و خارجی دانستنِ کارگران پناهنده افغان، کارگران مهاجر، زنان کارگر، فعالان کارگری مستقل و سایر زحمتکشان که در حاشیهها زندگی میکنند، صورت مسئله پاک نمیشود.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.