این نوشتار برای کسانی نگاشته شده است که به منافع ملی ایران میاندیشند و مطالعه آن برای کسانی که تنها هدفشان در زندگی، نابودی امریکا، اسراییل یا کشورهای عربی به بهای نابودی ایران است، توصیه نمیشود.
فارغ از اینکه وزارت خارجه دولت راستگویان در ترجمه متن انگلیسی تا چه اندازه دروغ تحویل مخاطب داده است و با پذیرش هر یک از متون فارسی یا انگلیسی، یک انسان شرافتمند میتواند از حصول یک توافق جامع بر سر برنامه هستهای که هزینه تحریمهای اقتصادی، خطر جنگ و یا گسترش سلاحهای کشتارجمعی در منطقه بیثبات خاورمیانه را از سر کشور کوتاه میکند خشنود باشد. اما از چه کسی باید بابت این توافق جامع تشکر کرد و به چه کسی تسلیت گفت؟
پیش از اعلام بیانیه نهایی مذاکرات، کشورهای ترکیه، مصر، اردن و عربستان سعودی برنامه انرژی هستهای خود را کلید زدهاند. عربستان سعودی یک پا فراتر نهاده و پیشاپیش اعلام کرده که هر میزان غنیسازی مورد توافق با جمهوری اسلامی را حق خود میداند. مارک والاس، سفیر پیشین امریکا یک روز پس از اعلام مفاد بیانیه مشترک لوزان از عزم جزم عربستان برای دسترسی به بمب اتم خبر داده است که میتواند یک شبه و با خرید آن از پاکستان باشد. تصور زیست در منطقهای که دولتهای خودکامه انگشتهایشان را بر ماشه سلاح هستهای نگاه داشته باشند هراسانگیز است. به فرض نابودی یکی از شهرهای ایران در یک کارزار هستهای، آیا میتوان تصور بازسازی آن شهر ذیل نظام جمهوری اسلامی را داشت؟ تجربه ویرانی آبادان و خرمشهر کافی نیست؟ به نظر نگارنده در شرایط کنونی به کسانی که از نشستن سران حکومتهای قبیلهای و ایدئولوژیک خاورمیانه بر بمب هستهای میهراسند میبایست تسلیت گفت.
درخواست خلع سلاح هستهای جمهوری اسلامی و دیگر کشورهای منطقه، بیش و پیش از جامعه جهانی میبایست درخواستی از داخل ایران و توسط دلسوزان و وطندوستان ایرانی باشد. مشابه درخواست برخی فعالان مدنی مانند دکتر ملکی از رهبری نظام برای سر کشیدن جام زهر در سال ۱۳۹۱. اما شوربختانه نگاه برخی از فعالان ایرانی به مقوله منافع ملی کوتهنگرانه و خالی از نگاه بلندمدت ملی است.
وظیفه وزارت خارجه و به طور کلی دولت در این مذاکرات حفظ حداکثری توان اتمی برای باز نگاه داشتن امکان گریز هستهای در کوتاهترین زمان و تبدیل ایران به کره شمالی شیعی است. اما تصمیم نوشیدن جام زهر نه در حیطه قدرت دولت که انتخاب رهبری نظام بوده است. میتوان با استناد به هر یک از متون فارسی یا انگلیسی به این نتیجه رسید که تیم مذاکره در این امر (دستیابی به منویات رهبری و سپاه پاسداران در حفظ حداکثری توان هستهای) موفق بوده است یا خیر. اما سوال نگارنده این است که حفظ توان هستهای تا چه میزان در راستای منافع ملی ایران است؟
علیالاصول اگر تنها خواست فرد از نتیجه مذاکرات رفع تحریمهای اقتصادی بوده، میبایست از رهبری، سپاه پاسداران و به خصوص سپاه قدس که در اثر نیاز مبرم مالی، تن به شرایط تحمیلی از طرف غرب دادهاند، تشکر ویژه کند که پس از تحمیل بیش از ۱۰ سال تحریم اقتصادی بر کشور و بر باد رفتن صدها میلیارد دلار به خاطر بلندپروازیهای هستهای خود، از یکدندگی و لجاجت دست برداشتهاند. از آنجایی که ایران برای مصارف پزشکی، تحقیقاتی و تولید انرژی نیازی به غنیسازی در این سطح ندارد، تشکر از دولت و تیم مذاکرهکننده تنها از جانب کسانی که موافق غنیسازی به منظور حفظ توان بالقوه ساخت سلاح هستهای هستند منطقی به نظر میرسد.
اما نکته شیرین در واکنش به این بیانیه، البته مواضع هوادارن میدانی دولت اعتدالگرا است. تسلیتگویی به حسین شریعتمداری و احمد خاتمی این تصور را به ذهن متبادر میکند که این دو و دیگر همفکرانشان به دلیل ضدیت با توافق هستهای، از سرازیر شدن پولهای بلوکهشده بینصیب میمانند. ناگفته پیداست کسانی که در هرم قدرت حکومت جیبگشادان رتبه بالاتری دارند از این سیل رحمت پس از دوران خشکسالی دلارهای نفتی بیشتر متنعم خواهند شد. در کنار مقامات حکومتی، متحدان داخلی و خارجی جمهوری اسلامی، گروههای تندروی مذهبی و شبهنظامیان شیعی بیشترین نصیب را از آزاد شدن پولهای بلوکه شده خواهند برد، چه به گفته معاون وزیر خارجه جمهوری اسلامی، همه بیش از ۴ میلیارد دلار پول بلوکهشده که در جریان تفاهمنامه ژنو آزاد شد، مستقیما به سوریه ارسال شده است.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.