بینش و انگیزه
در دهه نود مردم کشورهای بالکان، از سرکوب سیاسی، وضعیت بد اقتصادی و تحریم رنج میبردند. در ۱۹۹۰، اسلوبودان میلوسویچ، رئیس جمهوری سوسیالیستی صربستان، با بهرهگیری از موج ناسیونالیستی صربها، به قدرت رسید و تنشهای نژادی بین صربها، کرواتها و آلبانیها افزایش بیسابقهای یافت. او همزمان با اوجگیری درگیریهای خشن بین قومیتهای مختلف در یوگسلاوی سابق، با بهرهگیری از پلیس مخفی و نیروی نظامی برای سرکوب مخالفین، رژیم خود را تحکیم کرد.
در هفدهم نوامبر ۱۹۹۶، در انتخابات محلی و شهرداریها، میلوسویچ شکست سختی را متحمل شد وائتلاف مخالفین (ژاژدنو) در شهرداریهای سی و دو شهر، از جمله بلگراد به پیروزی رسیدند. میلوسویچ که سالها قدرت خود را تحکیم بخشیده بود، حاضر نشد تن به شکست دهد و نتایج انتخابات را به دلیل بینظمی، ابطال کرد.۱
هزاران صرب که از تقلب در انتخابات توسط میلوسویچ خشمگین بودند، در بلگراد و سایر شهرها به عنوان اعتراض به بیعدالتی سیاسی، به خیابانها ریختند. دانشجویان دانشگاه بلگراد، در پایتخت اقدام به راهپیمایی کردند و اعتراضات، به سرعت به سایر شهرها نیز سرایت کرده و تظاهرات عظیم تودهای در طی سه ماه آینده تحت رهبری دانشجویان و رهبران مخالفان (ژاژدنو) برگزار شد. محافل بینالمللی به میلوسویچ فشار آوردند که نتایج انتخابات را بپذیرد و سرانجام او در فوریه ۱۹۹۷، اعلام کرد که برندگان میتوانند کنترل شهرداریها را در دست بگیرند.۲
علیرغم شکست در جبهه داخلی و محدودیت دو دورهای رئیسجمهوری بر طبق قانون اساسی، میلوسویچ در ۲۳ جولای ۱۹۹۷، به عنوان رئیسجمهور فدرال یوگسلاوی ( شامل صربستان و مونتهنگرو) انتخاب شد. بعدا در سال ۱۹۹۸، پارلمان صربستان دو قانون تصویب کرد که طبق آن، رسانههای مستقل و آزادیهای دانشگاهی محدود شدند.۳
در اکتبر ۱۹۹۸، گروهی از دانشجویان دانشگاه بلگراد، تشکیلاتی به نام آتپور (به معنای مقاومت) را به وجود آوردند. جنبشی دموکراتیک که هدف آن، صربستانی آزاد و فارغ از رهبری میلوسویچ بوده و بتواند مانند بقیه کشورهای اروپایی باشد. آنگونه که «داورین پوپوویچ» فعال سیاسی آتپور و موزیسین پاپ میگوید: «ما میخواهیم مثل بقیه باشیم. کار کنیم و شغل شرافتمندانهای داشته باشیم. به جای اراذل و اوباش و بیسوادان، مردمانی هوشمند بر ما حکومت کنند و تحت حکمرانی قانون باشیم.»۴
اهداف و مقاصد
اعضای آتپور دارای تنوع فکری بودند ولی در یک هدف اشتراک داشتند و آن هم پایین آوردن حکومت میلوسویچ بود. ضمن آنکه هدف نهایی جنبش، آزادی و انتخابات عادلانه در کشور بود. ایوان ماروویچ یکی از بنیانگذاران جنبش، میگوید: «هدف اولیه، تغییر رژیم بوده و اصلاحات در سیستم، در مرحله بعدی قرار میگرفت».۵ اما تغییر رژیم برای گروهی از دانشجویان که در مقایسه با نیروهای رژیم در ابتدا، اندک و ناتوان بودند، هدف بلند پروازانهای بود.۶ ماروویچ میگوید «ما نمیتوانستیم از زور برای مقابله با کسی استفاده کنیم که سه برابر ما نیرو و اسلحه داشت. ما میدانستیم در «تیان آن مین» چه گذشت؟ جایی که تانکها از روی دانشجویان رد شدند».۷علاوه بر آن، «آتپور» میخواست راهی متفاوت از روشهای خشن میلوسویچ پیش بگیرد: کنشهای صلحآمیز. جنبش میخواست ثابت کند که «صربها متمدن هستند».۸ بنابراین آتپور تصمیم گرفت که رژیم را از طریق کنشهای بدون خشونت و انتخابات، به مبارزه بطلبد و برای این منظور، صربها را پشت سر یک کاندیدای واحد برای مقابله با میلوسویچ متحد کند. آتپور که با روشهای رژیم، آشنایی کامل داشت، از دو سال قبل خود را برای انتخابات سال ۲۰۰۰ آماده کرد. ابتدا آنها نیاز داشتند که مخالفین متشتت را، پشت سر یک کاندیدای واحد متحد نموده و پس از آنکه کاندیدای آنها برنده شد، مردم را برای حفاظت از این پیروزی بسیج کنند. آنها به این نتیجه رسیدند که بهترین روش برای رسیدن به این مقصود، اعتصاب سراسری است که چرخ مملکت را کاملا متوقف کند.۹
رهبری
آتپور در میان بسیاری از جنبشهای دموکراسیخواهی بدون خشونت در اروپای شرقی که در دوران بعد از اتحاد شوروی ظهور کردند، کیفیتی یگانه داشت، به این معنی که رهبری رسمی نداشت. گروهی از فعالان بودند که در بنیانگذاری و عملیات آتپور نقش اساسی داشتند. به عنوان مثال ایوان آندریچ، انتخاب شعارها و تبلیغات را به عهده داشت. پاژاگ لیچ، مسئول چاپ و توزیع اعلامیهها و نشریات بوده و اسلوبودان هومان، تماسهای بینالمللی را به عهده داشت. هیچکس به عنوان رهبر برگزیده نشده بود.
با توجه به این که رژیم، کوچکترین تردیدی در ارعاب و زندانی کردن رهبران، به خود راه نمیداد، نبود رهبری مشخص در آتپور، این تشکیلات را در برابر فشار مقاومتر کرده بود. به گفته یک فعال آتپور «ایده این بود که اگر سر یک عضو آتپور را قطع کنند، پانزده سر دیگر ظهور کند».۱۰ علاوه برآن، این امر سبب ایجاد یک سپر حفاظتی برای اعضای آتپور نیز شده بود. یکی از اعضای آتپور میگوید: «چیزی که مرا به هیجان میآورد این است که رهبری وجود ندارد و بنابراین خطر خیانت نیز وجود ندارد».۱۱
از آغاز جنبش، آتپور ازحمایت مردمی بالایی، برخوردار بود و علت آن، به گفته ماروویچ این بود که : «مردم در ما، آینده صربستان را میدیدند و به همین علت ما را دوست داشتند»۱۲ اگر چه این حامیان به علت سرخوردگی از شکستهای قبلی در مقابله با میلوسویچ، از پیوستن به جنبش اکراه داشتند.۱۳ آتپور نیاز داشت که این افراد را برای شرکت فعالانه در اعتصاب سراسری مورد نظرش متقاعد کند.
ماروویچ برنامه آتپوربرای گسترش پایگاه مردمی خود را اینگونه توضیح میدهد «ما به مردم باید از طریق مثالهای شخصی و پیروزیهای کوچک، نشان میدادیم که پیشرفت عملی است»۱۴ آتپور با همکاری در سطوح محلی و منطقهای برای حل مسائل زندگی معمولی، مانند کمبود برق و یا برخورد با شهرداران فاسد، صربها را قانع کرد که جنبش میتواند موثر باشد. از همه مهمتر آنگونه که ماروویچ میگوید: «مردم این مشکلات محلی را به مشکلات کلی مملکت که در حقیقت رژیم میلوسویچ بود، ربط میدادند. بنابراین وقتی ما این مشکلات محلی را در معرض دید مردم قرار دادیم، خواه ناخواه چالشهای کلی مملکت نیز در معرض دید آنها قرار گرفت.»۱۵
فضای مدنی
صربستان همزمان درگیر با چهار جنگ بود. در مارس ۱۹۹۹، ناتو بمباران صربستان را به علت امتناع میلوسویچ از تخلیه نیروهایش از کوزوو شروع کرد و تعداد زیادی پناهنده به داخل صربستان سرازیر شدند. اقتصاد صربستان از تورمی سرسامآور و تاریخی رنج میبرد۱۶ و علاوه بر شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی، رژیم میلوسویچ کماکان سرکوبگر و فاسد باقی مانده بود. به گفته ماروویچ «دولت خود به علت تشکیل جوخههای مرگ توسط پلیس برای ترور مخالفین، مرتکب جنایت میشد.»۱۷ با همه این احوال، رژیم میلوسویچ رژیمی توتالیتر نبود و تا اندازهای به مخالفین اجازه فعالیت میداد و همین آزادی محدود به آتپور، امکانات لازم برای موفقیت را داد.۱۸
همچنان که جنبش آتپور، مقبولیت بیشتری در صربستان به دست میآورد، میلوسویچ فعالین را متهم به خیانت و تهدید علیه امنیت ملی میکرد.۱۹ یک مقام دولتی، اعضای جوان آتپور را «تروریست» فاشیست و پادوهای ناتو خواند.۲۰ در ژانویه ۲۰۰۰، رژیم به مطبوعات حمله برده و رادیو تلویزیون را بست و رسانه را به جرم پوشش دادن فعالیتهای آتپوربه مبالغ هنگفتی جریمه کرد.۲۱ در می همان سال، قتل یکی از همدستان میلوسویچ، بهانه لازم را به دولت داد تا عملیات سرکوب آتپور را آغاز کند. دولت این گروه را یک سازمان تروریستی اعلام کرد و پلیس اقدام به دستگیری فعالین جنبش نمود. پلیس هزاران تن را به جرم پوشیدن پیراهن آتپور بازداشت نمود و به دفاتر آتپور حمله برده و اوراق تبلیغاتی مهم، مانند پوستر و اعلامیهها را ضبط کرد.۲۲
علیرغم تلاش رژیم برای خفه کردن صدای مخالفین، آتپور برای مقابله با سرکوب، «طرح ب» را به اجرا گذاشت. نخستین قدم، کنترل ترس بود. به این معنی که فعالین را آماده میکرد که در صورت بازداشت، باید انتظار چه چیزی را داشته باشند. قدم بعدی برنامهریزیهای دراز مدت برای اجرای روشهای بدون خشونت بود. در هر یک از تظاهرات، افرادی ماموریت داشتند که اوضاع را زیر نظر داشته و در صورت بازداشت اعضا، به فعالین هشدار داده و آنها را در جریان بگذارند. در واکنش به هر بازداشت، آتپور بلافاصله تیمهای خود را بسیج میکرد. تیم مطبوعات، رسانههای محلی، سازمانهای غیردولتی و احزاب مخالف را در جریان گذاشته و به وکلا نیز خبر میداد تا نخستین کسانی باشند که به ایستگاههای پلیس که معترضین در آنجا بازداشت بودند بروند.۲۳
سرانجام آتپور از طرفداران خود میخواست که در جلوی بازداشتگاههایی که فعالین زندانی بودند، جمع شوند.۲۴این تجمعات وسیله بسیار خوبی برای اعمال فشار بر دولت بود. تجمع فعالین جلوی بازداشتگاهها، صلحآمیز و با نشاط بود تا فضای تجمع را پر شور نگه دارد. آنها به موسیقی گوش میکردند و آواز میخواندند و یا والیبال بازی میکردند.۲۵
آنگونه که یکی از فعالین آتپور میگوید: «رهگذران آنها را خندهدار مییافتند و پلیس از آنها خشمگین میشد. اما چه میتوانستند بکنند؟ بازداشت کسانی که در پیاده رو ایستاده و به موزیک گوش میکردند، کار سادهای نبود. پلیس که از یک طرف با پیگیری مصرانه وکلای حقوق بشر مواجه بود و از طرف دیگر تحت فشار تجمعات عمومی و رسانهها قرار داشت، مجبور میشد فعالین را که بیگناه زندانی شده بودند آزاد کند. پس از آزادی، فعالین بیانیه صادر میکردند و در آن، گفته معروف «جرج لوئیس برجس» را نقل میکردند: «خشونت آخرین پایگاه ضعیفان است». این بیانیهها حاوی این پیام بود که: «رژیم بر آخرین پایههای خود ایستاده است و دلیل ساده آن هم، روی آوردن به سرکوب است.»۲۶
طنز، یکی از واکنشهای کلیدی آتپور در برابر رژیم بود. به عنوان مثال برای هجو و بی اثر کردن تبلیغات رژیم، فعالین، تیشرتهایی میپوشیدند که بر روی آن عبارت «آتپور تروریست» نوشته شده بود. بنابر گزارش «اسردیا پوپوویچ» یکی از فعالین این گروه، آتپور در بین مردم محبوبیت پیدا کرده بود برای اینکه: «من شوخی میکنم شما عصبانی میشوید. من مسخرهبازی درمیآورم شما مرا کتک میزنید و بازداشت میکنید. در این بازی شما همیشه بازنده هستید. برای اینکه شما فقط یک کار بلدید ولی من هر روز شوخی تازه و پیام مثبتی برای مخاطبین بیشتری دارم».۲۷
در نهایت سرکوبها نتیجه عکس داد و جنبش آتپور را به صورت «مظلوم ملی شماره یک» درآورد و همدردی عمومی نسبت به جنبش را گستردهتر کرد. زیرا آنها براین باور بودند که سرکوب بیرحمانه جوانان برای شوخی و فعالیتهای مسالمتآمیز بیمعنی است.۲۸ همدردی عمومی آنقدر گسترده شد که حتی سبب جدا شدن بعضی از طرفداران میلوسویچ و پیوستن آن به آتپور گردید و به این ترتیب، مخالفینی حتی در حلقه طرفداران میلوسویچ نیز ظاهرشدند.۲۹
پیام و مخاطب
آتپور، پیام ساده خود را برای مقاومت از طریق آرم خود که مشت گره کرده سیاه و سفید بود به میان مردم میبرد. این نماد بر در و دیوار همه شهرها در اقصی نقاط کشور نقش بسته بود.
جنبش میخواست مردم را متقاعد کند که آنها نقش اصلی در تغییر رژیم را دارند و شعارها به نوعی طراحی شده بود که برای صربها انگیزهساز باشد، شعارهایی مانند «مقاومت، برای اینکه صربستان را دوست دارم» و «مقاومت تا پیروزی» و برای اینکه رشد قدرت جنبش را نشان دهد «همه جا را فرا میگیرد» و یا «مردم آتپور هستند».۳۰ آتپور از دیوار نوشته، پوستر، اعلامیه و برچسب برای اشاعه این شعارها بهره میبرد و همیشه این شعارها همراه با آرم آتپور یعنی مشت گره کرده سیاه و سفید بود تا آرم خود را برای مردم رسمیت داده و آن را به صورت نشان جنبش در بین مردم جا بیاندازد.۳۱ گسترش شعارها و آرم آتپور، رژیم را عصبی میکرد. یک فعال سیاسی که نشان مشت آتپور را بر دیوار یک ایستگاه پلیس اسپری کرده بود، متوجه میشود که روز بعد پلیسها از این نشان عکس گرفته و مدتهای طولانی آن را آزمایش میکنند. «من متوجه ترس آنها شدم و حس کردم که این اعمال کوچک، ترسی در آنها ایجاد کرده که با اعمال خشونتآمیز امکان نداشت.»۳۲
همزمان که مبارزه آتپور فراگیرتر میشد، دلنگرانی از آینده صربستان به دلنگرانی خود رژیم تبدیل میشد. در اذهان پلیس و ارتش، این شک به وجود آمد که میلوسویچ تا چه زمانی میتواند ادامه دهد. آنگونه که یکی از رهبران مخالفین میگوید: «ما میدانستیم که میلوسویچ بدون حمایت پلیس نمیتواند مقاومت کند. ما میدانستیم که اگر بتوانیم بر روی پلیس و ارتش اطراف او اثر بگذاریم و آنها را وادار به بازاندیشی درباره حمایت از او کنیم، او نمیتواند نجات پیدا کند».۳۳ هر قدر اتهامهای رژیم علیه آتپور، اغراقآمیزتر میشد و بازداشتهای بیشتری صورت میگرفت، آتپور فرصت بیشتری پیدا میکرد تا تناقضات و ادعاهای بیاساس رژیم را برملا کند و حقیقت را برای پلیس روشن نماید. به نظر فعالین، با این شیوه «پلیس دشمن را میشناخت و متوجه میشد که دشمنان، تعدادی جوان هستند که میخواهند با روشهای مسالمتآمیز، رژیم را تغییر دهند و کشور را از شر این رژیم غیردموکراتیک خلاص کنند».۳۴
در مراحل نهایی مبارزه، حتی بعضی از افسران پلیس، برچسب آتپور را روی ماشینهای خود نصب کرده بودند و یک مقام رده بالای پلیس به یکی از رهبران سیاسی مخالف گفته بود: «لطفا هر چه زودتر میلوسویچ را شکست دهید. من حالم از او به هم میخورد».۳۵ همزمان با آن، شهرداریهای محلی با پلیس و ارتش قرار گذاشته بودند که آنها نه نافرمانی کنند و نه فرمانها را اجرا کنند. به این معنی که وقتی میلوسویچ دستور اجرای عملیات را میدهد جواب مثبت بدهند ولی در عمل هیچ کاری نکنند.۳۶
آتپور، تظاهرات عمومی بزرگی را سازمان داد. از جمله تعطیل کلاسهای درس، کنسرت موسیقی راک و راهپیمایی طولانی مانند راهپیمایی از بلگراد تا نوی ساد به طول ۸۰ کیلومتر.۳۷ در سیزدهم ژانویه ۲۰۰۰، شب سال نوی کلیسای ارتودوکس، آتپورتجمع عظیمی را دربلگراد سازمان داد که در آن موسیقی راک نواخته شد و در نیمهشب به جای جشن و پایکوبی، آنها اقدام به نمایش تصویر و نام بردن از صربهایی نمودند که در دوران میلوسویچ کشته شده بودند و سرانجام مردم را با این پیام به خانه فرستادند که «امسال سالی خواهد بود که سرانجام، زندگی در صربستان پیروز میشود.»۳۸
در سپتامبر همان سال، میلوسویچ خواستار برگزاری انتخابات زود هنگام شد تا بلکه بتواند مشروعیت از دست رفته خود را بازیابد. آتپور مبارزه استراتژیک خود را برای انتخابات آغاز کرد. آتپور برای این مبارزه آماده بوده و یک سال تمام برای اتحاد مخالفین کار کرده بود و توانست به سادگی اعضای خود و احزاب مخالف را پشت سر یک کاندیدا (ووچیسلاو کوستونیکا) جمع کند و سپس دو میلیون اعلامیه با شعار اصلی انتخابات «کار او تمام است»۳۹ در سراسر کشور پخش کردند و این پیام را برای مردم فرستادند «ما نمیخواهیم که به ما رای بدهید. فقط از شما میخواهیم قبل از این که رای بدهید از فرزندان خود بپرسید به چه کسی رای دهیم؟ آنچه فرزندان شما گفتند انجام دهید.»۴۰
در دوران مبارزات انتخاباتی، آتپور، کمپین «خروج برای رای» را ترتیب داد و آن را «وقت آن است» نامید. جنبش، هزاران جوان را از طریق برگزاری کنسرت در سراسر کشور و حمایت هنرمندان شناخته شده از کاندیدای خود، به حوزههای رایگیری کشاند.۴۱ سرانجام به گفته یکی از فعالین جنبش «همه حس میکردند که پیام «کار او تمام است» یک پیام واقعی است و حقیقتا اتفاق میافتد».۴۲
آتپوربا حمایت مالی ایالات متحده، سی هزار نفر ناظر انتخاباتی را تعلیم داده و در ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۰، به حوزههای رایگیری فرستاد تا مانع از سرقت آرا توسط رژیم شده و نتایج آرا را پیگیری نمایند.۴۳ نتایج اولیه آرا پیروزی کوستونیکا را نشان میداد و دو روز بعد میلسوویچ پذیرفت که نفر دوم شده است و خواستار برگزاری دور دوم انتخابات شد. معترضین در بلگراد با به صدا درآوردن جغجغه کودکان، امتناع میلوسویچ از پذیرش شکست را مسخره میکردند و سرانجام آتپور آنچه را که ماهها برای اجرای آن برنامهریزی کرده بود، اعلام کرد: اعتصاب عمومی در دوم اکتبر.
مردم پلها و راهها را مسدود کردند و دانشجویان کلاسها را بایکوت نموده و دهها هزار نفر از معدنکاران و کارگران نساجی به اعتصاب پیوستند. پلیسها در حاشیه ایستاده بودند و دخالتی نمیکردند.۴۴ ماروویچ میگوید: «در طول ده روز، اعتصاب عمومی سراسر کشور را فرا گرفت و مملکت را فلج کرد. هیچکس کار نمیکرد. جادهها و راهآهن مسدود شده بود و کمپانیهای بزرگ از کار باز ایستادند و رژیم هیچ کاری نمیتوانست بکند».۴۵ در پنج اکتبر، دویست هزار نفر، با اتومبیل، اتوبوس و بلدوزر به بلگراد آمدند و فریاد میزدند «خودت را بکش اسلو بودان و صربستان را نجات بده» اما هیچکس به خشونت روی نیاورد.۴۶ پوپوویچ میگوید «ما به ملت آموزش داده بودیم که به پلیس حمله نکنند و خشونت به کار نبرند و منظم باشند» همانگونه که گاندی میگوید: «شما باید لشکر بدون خشونت را آنقدر آموزش دهید که به نبرد نیازی نباشد.»۴۷
فعالیتهای فراگستر
احزاب مخالف در صربستان، در اثر مبارزه با یکدیگر برای سالهای طولانی ضعیف شده بودند. ماروویچ میگوید «تنها نقطه اشتراک آنها این بود که همه میخواستند قدرت را به دست گیرند».۴۸ چالش عمده آتپور این بود که این گروههای مختلف را برای انتخابات سال ۲۰۰۰، با هم متحد نماید. آنها به جای استفاده از روشهای قدیمی که رهبران این احزاب را دور یک میز جمع کنند و هدفهای مشترکی پیدا کنند، تصمیم گرفتند ابتدا اعضای اصلی آتپور، خود حول یک هدف مشترک با هم متحد شوند و آن هم برکناری میلوسویچ بود.۴۹ سپس روشهای رسیدن به این هدف را انتخاب کردند، «اعتصاب عمومی و نافرمانی مدنی در واکنش به تقلب در انتخابات». تنها پس از آن بود که با گروههای مختلف تماس گرفتند و آنها را متقاعد کردند که از این روش حمایت کنند. «به تدریج موفق شدیم که حمایت گروههای مربوط را برای این طرح جلب نماییم.»۵۰
در آوریل ۲۰۰۰، رهبران دو گروه اصلی اپوزسیون برای نخستین بار از سال ۱۹۹۷، با یکدیگر ظاهر شدند و ماه بعد، هجده حزب مخالف رژیم متحد شده و ائتلاف «اپوزسیون دموکراتیک صربستان» را به وجود آوردند.۵۱ درهمین حال آتپور با اتحادیههای کارگری و سازمانهای محلی و شهرداریها ارتباط برقرار کرد تا برای اعتصاب عمومی آماده شوند.۵۲
در روز انتخابات، اپوزسیون صربستان متحد و آماده اعتصاب بود. ماروویچ میگوید مهم این بود که اکثریت مردم، فعالانه در آن شرکت کردند و به همین دلیل بود که بسیار موثر واقع شد.»۵۳
در اول آوریل ۲۰۰۱، میلوسویچ دستگیر و سال بعد محاکمۀ او به جرم جنایت جنگی در لاهه آغاز شد. او در ۱۱ مارس ۲۰۰۶، در زندان مرد و محاکمه او به پایان نرسید و بنابراین رای نهایی در مورد او صادر نشد. اگر چه صربستان امروز همچنان از فساد رنج میبرد، ولی اکنون کشوری دموکرات است و انتخابات آزاد در آن برگزار میشود و این همان چیزی است که بنیانگزاران آتپور میخواستند.۵۴
پوپوویچ میگوید: «میلوسویچ و رژیمش با نفرتپراکنی و تبلیغات خود، موعظهگر مرگ بودند. ما پیروز شدیم برای اینکه ما زندگی را بیشتر دوست داریم. ما تصمیم گرفتیم زندگی را دوست داشته باشیم. شما نمیتوانید زندگی را شکست دهید. آنچه آتپور انجام داد همین بود و برای همین هم پیروز شد.۵۵
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.