maghsadi

سال نو میلادی

عقربه های ساعتم
روی زمانِ تازه است.
معنی ِ روزگار من
جان وُ جهانِ تازه است.

کیست درین کرانه ها
نام ِ ترا سرود کرد؟
چیست که سینه ی ترا
از تپش ِ ستاره ها
شعر سپیدِ رود کرد؟

سالِ خمیده ،در گذشت
سالِ خجسته، سر رسید.
عقربه های ساعتم
سوی پرنده ، پرکشید.

 

sale no 1

عاشقانه تر بتاب !

سالِ تازه را به خنده، واگذار !
شادیِ ترانه را به من.

گرچه دست وُ پای این جهانِ پیر
در میانِ هرچه تلخ وُ هرچه زشت
مانده همچنان، اسیر.

چشمِ ماهِ خواب رفته را به خنده، باز کن!
آسمانِ دلشکسته را
آبیِ نیاز کن !

تا ستاره ،سر فرود آوَرَد به پای آب
عاشقانه تر بتاب !

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com