resized_190097_255

 

قرآن تعبیری دارد که اتفاقا در بازی‌های سیاسی کشور ما زیاد مورد استفاده قرار می‌گیرد. در بخشی از آیه ۲۹ سوره «الفتح» می‌خوانیم: «أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ». توصیفی است از یاران و مومنان به پیامبر اسلام که با کفار (یعنی هرآنکس که خارج از دایره «خودی‌ها» قرار دارد) مصداق «اشداء» (خیلی سخت‌گیر) هستند و در میان خودشان به مهربانی رفتار می‌کنند. کاری نداریم آنچه امروز در عرف جامعه ایرانی بیشتر مورد قبول واقع شده توصیه حافظ شیرازی به «با دوستان مروت، با دشمنان مدارا» است. پرسش من این است که اگر همان روایت قرآنی را ملاک عمل قرار دهیم، آن وقت چه توجیهی برای رفتارهای حکومتی پیدا می‌کنیم؟

زمانی که معلوم نیست به تصمیم کدام مقام بی‌درایتی جلوی ورود بانوان به وزرشگاه‌های والیبال گرفته شد، صدای خیلی‌ها درآمد. هزاران زن پرشور ایرانی از تشویق تیم ملی کشورشان محروم شدند و به طرق مختلف به این بی‌عدالتی اعتراض کردند. حتی سرمربی غیرایرانی تیم ملی نیز به نوعی در هم‌دلی با این تماشاگران، یکی از پیروزی‌های تیم ملی را به «همه بانوان ایرانی» تقدیم کرد.(+) خلاصه، از گلایه تا اعتراض و حتی تجمع ایرانیان نه تنها ره به جایی نبرد، بلکه کار به برخوردهای امنیتی و پلیس و گروه ضربت و باتوم و نهایتا «بازداشت» کشیده شد.

وقتی در سراسر ایران، نه صدای مشفقانه دلسوزان، نه انتقاد منتقدان، نه توصیه‌های کارشناسان و نه اعتراض محرومان کارگر نیفتاد و مسوولان کار «اشداء بینهم» را به کمال رساندند، بالاخره پای «بیگانگان» و «کفار» به میان کشیده شد. موج هم‌دلی با زنان محروم ایرانی به تمامی ورزشگاه‌های جهان کشیده شد و آن‌قدر پیش رفت تا مقامات ارشد ورزشی جهان به «تهدید» متوسل شدند. به محض اینکه این چوب تر از جانب «کفار» بلند شد، اینجا همه آن مقامات پر تبختری که هیچ گاه به خود زحمت پاسخ‌گویی به درخواست و التماس شهروندان خودشان را نمی‌دادند به دست و پا افتادند. بنابر روال معمول اول به دروغ‌گویی افتادند که ما اصلا چنین غلطی نکردیم و از اولش هم ورود زنان آزاد بوده و هست! پس از آن خفت دروغ‌گویی را با کوتاه آمدن در برابر تهدیدهای خارجی تکمیل کردند و «رحماء علی الکفار» را با اعلام اختصاص تعدادی از سکوهای استادیوم‌ها به بانوان به نمایش گذاشتند!(+)

البته فراموش نکرده‌ایم که حتی پیش از این جنجال هم، همان زمان که بانوان ایرانی از تماشای بازی‌ها در استادیوم محروم بودند، بانوان «کفار» حق ورود به استادیوم را داشتند چرا که «زور مسوول ایرانی به شهروند ایرانی می‌رسد، پس توی سرش می‌زند. اما زورش به کفار نمی‌رسد، پس برای‌شان فرش قرمز پهن می‌کند»!

ماجرای والیبال که فعلا گذشت و به «آب ریخته» بدل شد. از این پس، هزاران زن ایرانی که به استادیوم‌ها قدم می‌گذارند باید گوشه‌ای از ذهن‌شان به یاد داشته باشند که برای آنکه افتخار بالا بردن پرچم کشور خودشان و حمایت از تیم ملی کشورشان را به دست بیاورند مدیون حمایت خارجی‌ها در برابر زورگویی مسوولان داخلی هستند؛ و ای بسا، بار دیگر شماری فرصت را غنیت بشمارند که «با مسوولان این حکومت جز به زبان زور و جز به پشتوانه چوب تر کفار نمی‌شود صحبت کرد»!

داغ ننگ احقاق حق زن ایرانی توسط مقامات خارجی تا ابد بر پیشانی استادیوم‌های والیبال باقی خواهد ماند، اما ورزش‌های دیگری هم هستند. زن ایرانی هنوز می‌تواند به چشم ببیند که چطور مسوولان کشورش او را از ورود به ورزشگاه فوتبال منع می‌کنند و در عین حال برای زنانی که از خارج وارد می‌شوند فرش قرمز پهن می‌کنند. دیر نیست که بالاخره صبر مقامات فوتبالی جهان هم به سر آید و ای بسا روندی مشابه آنچه در مورد والیبال در پیش گرفتند در مورد فوتبال هم پیاده کنند. چه فایده اگر گوش شنوایی نباشد که «پیش از آنکه زن ایرانی برای تماشای مسابقات فوتبال هم خودش را تا ابد مدیون خارجیان بداند، یک مسوول با شرافت و میهن‌دوست این مشکل را هم حل کند»!

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com