نتیجه انتخابات کنگره در آمریکا که فراتر از نظرسنجی ها به نفع جمهوریخواهان تمام شد بار دیگر نشان داد که در سیاست، از جمله در آمریکا، بیشتر از آن که شاخص ها و موضوعهای اساسی و مواضع و کارنامه احزاب و نامزدها نسبت به آنها تعیینکننده باشند، جو و فضاسازیها موثر اند.
از دید یک ناظر بیرونی در حال حاضر کارنامه اوباما بر اساس نمودار ها و آمار چندان منفی نیست. اقتصاد آمریکا دوباره بر خلاف اکثر کشورهای غربی در حال رشد است، صنایع اتوموبیلسازی از ورشکستگی نجات یافتهاند، بانکها بیش از اروپا (ولو همچنان در حدی نامطلوب) تحت نظارت بیشتر قرار گرفتهاند، بیکاری از ۱۰ درصد در سال ۲۰۱۰ به حدود ۶ درصد رسیده، پروژه بیمه درمانی که دو سه رئیس جمهور مایل به اجرای آن بودند اما توان واراده نداشتند را هم دولت اوباما ولو به رغم نقایص به اجرا درآورد و … البته هنوز تاثیرات این موفقیتها در زندگی همه آحاد مردم آمریکا محسوس نیست، ولی چشماندازها ناروشن نبودهاند.
این که اوباما و تیم تبلیغاتی او نتوانستند این موفقیتها را خوب بفروشند صرفا یک مولفه در توضیح شکست دموکراتهاست.
این که رایدهندگانی که پایگاه اجتماعی دموکراتها را میسازند از جمله سیاهان و لاتینوها به دلیل سرخوردگی از عدم اجرای قول و قرارهای اوباما کمتر پای صندوقهای رای حاضر شدند و این که اوباما هم اینجا و آنجا در رهبریاش بیشتر از اراداه تردید و تامل نشان داده هم، همه ماجرای شکست را توضیح نمیدهند.
بیش از همه اینها شاید سوداگری جمهوریخواهان با ترس مردم آمریکا و فضاسازی بر روی این مولفه بود بود که این نتیجه را به ضرر دموکراتها رقم زد، آن هم در حالی که خود جمهوریخواهان کمتر ایده ایجابی برای ارائهکردن داشتند.
جمهوریخواهان و بهویژه چهرههایی که حزب تیپارتی را در میان آنها نمایندگی میکنند در هفتهها و ماههای اخیر امکان داشتند که از طریق شبکههای تلویزیونی پرمخاطبی مانند فاکسنیوز و ایستگاههای رادیویی مشابه ترس مردم از داعش و ابولا و اوکراین و ادامهنیافتن احتمالی کاهش بیکاری و مهاجرت لاتینوها و … را تشدید کنند و دولت اوباما را به عنوان دولتی که عامل این بحرانهاست یا قدرت مقابله با آنها را ندارد معرفی کنند.
به عبارتی میتوان گفت که پیروز انتخابات کنگره هیاهو و جار و جنجالی بود که بر ترس مردم سوار شد، و اوباما و تیم او توان برابری و هماوردی در این عرصه را نداشتند. چنین فضایی به کابوهای تبلیغاتی نیاز دارد که عرض اندام کند و اهل شلوغکاری باشد و بر احساسات غریزی و کمتر تعقلی شهروندان سوار شود.
اگر جمهوریخواهان جمهوریخواهان دهه ۹۰ قرن گذشته بودند، شاید میشد انتظار داشت که گینگریچی دیگر وارد میدان شود و رفتار معطوف به توافق در دو سال آخر زمامداری کلینتون این بار نیز میان کنگره و کاخ سفید تکرار شود. اما قدرت ولو کاهشیافته حزب تی پارتی در میان جمهوریخواهان و ریاست کسی مانند میچ مککانل بر فراکسیون اکثریت سنا که در ۶ سال گذشته از جمله در همدستی با تیپارتی، برای منفیکردن چهره دولت اوباما به بلوکهکردن کارها و تصمیمات در کنگره مشغول بوده کمتر جای امیدی باقی میگذارد، مگر این که نگرانی از تشدید این احساس در میان مردم که جمهوریخواهان مانع اصلی در روال عادی سیاستگذاری و اجرای آن شدهاند و ترس از جریمهشدن از این بابت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۷ فضا و رویکرد دیگری را در جمهوریخواهان دامن بزند و جناح معتدلی که حالا دیگر به ضعف و فترت افتاده کمی میدان پیدا کند.
تنها در چنین صورتی است که شاید پیشرفت احتمالا نسبی در مذاکرات هستهای ایران نیز با نفی کامل کنگره و هواداران اسرائیل در آن روبرو نشود و امیدی به موفقیتش باقی بماند.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.