چهل‌و‌نهمین جلسه دادگاه دفاعیات حمید نوری، دادیار پیشین زندان گوهردشت کرج و از متهمان اعدام‌های دسته‌جمعی زندانیان سیاسی در ایران، روز پنج‌شنبه ١٨ آذر ۱۴۰۰ برابر با ٩ دسامبر ۲۰۲۱، در دادگاه جرائم جنگی استکهلم‌-‌سوئد برگزار شد.

جلسه امروز دادگاه به شهادت رضا شمیرانی اختصاص داشت. شاهد در این دادگاه گفت سه بار نوری را در زندان اوین دیده‌: یک بار از زیر چشم‌بند، یک بار در راهروهای زندان و یک بار در مقابل حسینه زندان اوین.

 

رضا شمیرانی در این جلسه دادگاه گفت: از ۵ مرداد ۶۷ قتل‌عام زندانیان شروع شد که به‌مدت چند ماه ادامه داشت و چیزی در حدود ۳۵۰۰ تا ۴۰۰۰ تن از زنان و مردان فقط در زندان اوین قتل‌عام شدند.

وی افزود: بعد از مقطع اعدام‌ها تنها حدود ۱۲۰ زندانی باقی ماندند. از زنان زندانی نیز تنها ۲۰ تا۳۰ نفر زنده ماندند.

رضا شمیرانی در مورد دست‌اندرکاران قتل‌عام زندانیان سیاسی در زندان اوین گفت: مجتبی حلوایی عسکری مسئول امنیت و انتظامی زندان اوین، حداد به‌عنوان دادیار، مجید ضیایی به‌عنوان دادیار، مجید قدوسی کمک دادیار و مسئول اجرای احکام در اجرای حکم هیات مرگ و آوردن زندانیان فعال بودند.

وی افزود: موسی واعظی از مسئولان وزارت اطلاعات رژیم در اواخر مهرماه ۶۷ من را به اتاقش صدا کرد و گفت فعالیت‌های شما در داخل زندان و خانواده‌های شما در خارج از زندان کلی برای ما مشکل‌ساز شده و ما زیر بار فشار نقض‌ حقوق بشر رفته‌ایم.

 موسی واعظی گفت ما اعدام‌ها را طبق حکم خمینی انجام دادیم و شمایی که زنده مانده‌اید بعد از آزادی از زندان اگر بخواهید به مجاهدین بپیوندید شما را در همان محلی که دستگیر کنیم اعدام می‌کنیم و اگر خانواده شما پیگیر شد می‌گوییم رفته است اشرف پیش مجاهدین خلق.

رضا شمیرانی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بوده که در تابستان ۱۳۶۰ دستگیر می‌شود و دادگاه او را به ده سال زندان محکوم می‌کند. شمیرانی حدود پنج سال اول را در زندان قزل‌حصار و پنج سال دوم را که مصادف با اعدام‌های ۶۷ بوده در زندان اوین گذارنده‌ است.

رضا شمیرانی در پاسخ به سئوالات دادستان گفت: حدود سه تا چهار هزار نفر در آن زمان اعدام شدند و از مجموع کل زندانیان حدود ۱۲۰ نفر باقی ماندند و در میان زندانیان حدود ۲۰ تا ۳۰ نفر نیز زن بودند.

رضا شمیرانی گفت بعد از پایان اعدام‌ها، پرسنل زندان و نگهبانان اعلام می‌کردند که آن‌ها دخالتی در اعدام‌ها نداشتند و در مرخصی یا در ماموریت‌های دیگری بودند.

دادستان در بخش دیگری از دادگاه از او پرسید: چه کسانی در اعدام‌ها دخالت داشتند؟

شمیرانی از مجتبی حلوایی‌عسگر مسئول بخش امنیتی و انتظامی زندان اوین، حداد، دادیار زندان، مجید ضیایی دادیار زندان، مجید قدوسی کمک دادیار و مسئول اجرای احکام و حسین موتضوی رییس زندان نام برد.

وی گفت: «این افراد حکم‌هایی که هیات مرگ صادر می‌کرد، اجرا می‌کردند.»

شمیرانی به هیات چهارنفره شامل حسینعلی نیری‌(حاکم شرع وقت)، مرتضی اشراقی‌(دادستان وقت)، ابراهیم رئیسی‌(معاون وقت دادستان) و مصطفی پورمحمدی‌(نماینده وقت وزارت اطلاعات در زندان اوین) اشاره کرد که به هیات مرگ معروف شد. شاهد در بخشی از جلسه امروز به دیدارهایش با اعضای این هیات نیز اشاره کرد.

دادستان از شمیرانی درباره حمید نوری پرسید او گفت: «پس از اعدام‌های ۶۷ ناصریان و حمید نوری به همراه شماری از زندان گوهردشت به اوین منتقل شدند. اواخر بهمن ماه در راهرو بند با اکبر صمدی قدم می‌زدیم که دو نفر وارد شدند و تا آخر بند رفتند و برگشتند وقتی از کنار ما عبور کردند در آن لحظه چشم حمید نوری به اکبر صمدی افتاد و پرسید این‌جا چه می‌کنی، هنوز زنده‌ای؟ خوب از دست ما قسر در رفتی، ولی دفعه بعد چنین خبری نیست.»

شمیرانی گفت: «او را نمی‌شناختم و اکبر صمدی معرفی کرد و گفته شد اسم او حمید عباسی است و بعدها فهمیدم اسم اصلی او حمید نوری است.»

دادستان از شمیرانی پرسید: شما از کجا فهمیدید اسم واقعی او چیست؟

شمیرانی در پاسخ گفت: یکی از دوستانش در زندان از نزدیکان مقام‌های قضایی ایران بوده و این اطلاعات را از او گرفته.

دادستان از او پرسید این فرد کیست: شمیرانی گفت این شخص در ایران زندگی می‌کند و نمی‌تواند اسم او را بگوید.

رضا شمیرانی در پاسخ به این سئوال که چندبار نوری را دیده گفت: یک بار در دی‌ماه سال ۶۶ در یک اتاق بازجویی از زیر چشم‌بند کسی را دیده که در حال عبور بوده و یک بار در راهرو زندان و یک بار نیز در مقابل حسینیه زندان اوین حمید نوری را دیده است.

دادستان از او پرسید: آیا او صد در صد مطمئن است کسی که از زیر چشم‌بند دیده همان حمید نوری است؟

شمیرانی گفت: صددرصد مطمئن نیست اما نود درصد مطمئن است که خودش است.

در ادامه جلسه، دادستان و قاضی از شاهد دادگاه خواستند که جزئیاتی از اعدام‌ها و نحوه بازجویی در زندان اوین جلسات «هیات مرگ» با زندانیان بیان کند و تجربه‌های خودش را بگوید.

وی چهار ماه در زندان «کمیته توحید»، پنج سال در زندان قزل حصار و پنج سال را در زندان اوین گذراند. او در زمان اعدام های ۶۷ در زندان اوین بود.

وی افزود، خود او از اواخر شهریور ۶۶ تا مقطع اعدام ها زیر بازجویی و شکنجه و در سلول انفرادی بسر برد. او روز هشتم مرداد در «ساختمان دادستانی» زندان اوین در مقابل هیئت مرگ – یا به قول پاسدارهای اوین «هیات عفو امام» – قرار گرفت. شاهد بار دیگر هجدهم، بیست و یکم و آخرین بار بیست و سوم مرداد نیز به نزد هیات مرگ در «ساختمان ۲۰۹» برده شد. شمیرانی با برائت از سازمان مجاهدین خلق ایران از اعدام جان سالم بدر برد و سال ۱۳۷۰ آزاد شد. او هرگز در زندان مصاحبه نشد.

شاهد گفت: ملاقات‌ها از اوایل مرداد تا اواخر مهر یا اوایل آبان ۶۷ در زندان اوین متوقف شد. داخل زندان حکومت نظامی برقرار و جابه‌جایی بعد از ۱۲ شب ممنوع بود. پاسدارها حق بیرون رفتن و مرخصی نداشتند و کسانی که به مرخصی رفته بودند باید به زندان باز می گشتند.

شمیرانی شهادت داد که قتل‌عام دسته‌جمعی در زندان اوین از پنجم مرداد ۱۳۶۷ آغاز شد و دو ماه طول کشید. او گفت پاسداران در پنجم مرداد، امیر عبداللهی ۲۳ ساله را از سلول او و محمدرضا سردار را از سلول بغلی با خود بردند. امیر نیمه‌های شب با پاسداری بازگشت و در حالی که وسایلش را جمع می‌کرد با حالتی منقلب گفت به دادگاه رفته و حکم اعدام گرفته است. امیر آن شب رفت و هرگز بازنگشت.

شمیرانی گفت: امیر و مجید، برادر ۲۱ ساله‌اش که در سلول بغلی بود، قبلا به حبس ابد محکوم شده بودند.

شاهد گفت از زندانیان دیگر شنید که هیات مرگ نیمی از روز هجدهم مرداد را در زندان گوهردشت و نیمی دیگر را در زندان اوین گذراند. شاهد زمان دقیق اعدام‌ها را در زندان اوین به یاد نمی‌آورد، اما گفت تا جایی که می‌داند رضا فیروزی و تقی صداقت رشتی را در روزهای اول و دوم مهر ماه از بند آن‌ها برای اعدام بردند.

غلامرضا شمیرانی شهادت داد که ابراهیم رئیسی، رییس جمهوری فعلی ایران، پس از اعلام برائت او در مقابل نیری و هیات مرگ، به نیری اصرار کرد که برائت او را نپذیرد، چون «او خیلی منافق» است. رئیسی با واکنش منفی و تند نیری مواجه شد و شمیرانی را به بیرون از دادگاه برد و برگه‌ای به او داد تا اطلاعاتی را در آن پر کند.

شمیرانی در جریان رفت و آمدهایش نزد هیات مرگ شاهد انتقال بیش از ۲۰۰ زندانی سیاسی زن – زنان عضو سازمان مجاهدین خلق – به ساختمان دادستانی بود. او حسین مرتضوی، رییس وقت زندان اوین را دیده بود که شادمانه روی در ورودی ساختمان قدم می‌زند.

وی در پایان شهادتش در دادگاه گفت در این راه همه چیزش را از دست داده است و تنها خواسته‌اش «اجرای عدالت» است.

غلامرضا شمیرانی هم اینک مترجم زبان فرانسه است و شب‌ها در بیمارستانی دولتی کار می کند.

 

جلسه بعدی دادگاه روز جمعه نوزدهم آذر با شهادت محسن زادشیر برگزار خواهد شد.

 

 

  بهرام رحمانی

bahram.rehmani@gmail.com

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)