دریاچه ارومیه به عنوان بزرگترین دریاچه داخلی بعد از دریاچه شور بحر المیت به عنوان دومین دریاچه شور جهان به شمار میرود که دارای ۱۰۲ جزیره کوچک و بزرگ است.این دریاچه که مساحت آن به بیش از ۵۷۰ هزار هکتار میرسد در سالهای اخیر با بحران کم آبی مواجه شده بطوریکه ارتفاع آب آن بیش از ۶ متر کاهش یافته است.
دریاچه ارومیه جزو تالابهای بزرگ دنیا با ارزش های کم نظیر زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی بشمار می رود. تولید آرتمیا، جلبکهای تک سلولی و پرسلولی، وجود انواع نمکهای با ارزش، لجن سیاه با خواص داروئی ویژه و جاذبه های توریستی دریاچه ارومیه، پتانسیلهای اقتصادی – اجتماعی بسیار با ارزشی بودند که در اثر خشک شدن دریاچه رو به نابودی هستند. دریاچه ارومیه به عنوان یک اکوسیستم آبی بی نظیر، فاکتور کلیدی آب و هوای خوب و جذاب منطقه بود، مهاجرت سالانه دهها هزار پرنده به دریاچه ارومیه، آنرا به یک تالاب بین المللی کم نظیر تبدیل کرده بود و فعالیتهای اقتصادی و جذب شدن تعداد کثیری از مردم کشورمان و همچنین گردشگران خارجی به دریاچه ارومیه باعث ایجاد اشتغال و رمز توسعه فرهنگی منطقه بشمار می رفت. عواملی نظیر تغییر اقلیم، سنتی بودن و راندمان پایین سیستم آبیاری کشاورزی، ناهماهنگی الگوی کشت با شرایط بحرانی منطقه، تخلیه سفره های زیر زمینی و به هم خوردن تعادل بین آبهای سطحی و آبهای زیرزمینی(رد کردن جاده از میان دریاچه که باعث به هم خوردن تعادل و افزایش شوری آب شد)، توسعه غیر مسئولانه سد سازی، انتقال بی رویه آبهای سطحی و زیرزمینی برای مصارف صنعتی و آبزی پروری، عدم مدیریت علمی منابع آبی در شرایط بحرانی و در کل عدم رعایت حق آبه دریاچه باعث تشدید بحران شد.
بنظر می رسد اگر متخصصین و مسئولین محترم برنامه های اجرایی کوتاه مدت فوری برای نجات دریاچه ارومیه ارائه ندهند قطعا منجر به خشک شدن کامل آن خواهد شد،در پی وقوع یک فاجعه زیست محیطی که در اثر خشکسالی در دریاچه ارومیه و پدیدار شدن زمینهای خشکی و همچنین اتصال جزایر پارک ملی دریاچه ارومیه به سواحل دریاچه در غرب و جنوب دریاچه، تعداد زیادی از *گوزنهای زرد ایرانی* جزیره اشک به سواحل مزبور راه یافته است. خروج این گونه ی در خطر انقراض از جزیره تهدید دیگری از سوی شکارچیکان غیرمجاز در منطقه را برای گوزنهای زرد ایرانی در پی دارد، فاجعه انسانی بزرگتری نیز ممکن است رخ دهد.
فیلیپ میکلین اما از آینده غیرقابل پیشبینی این دریاچه میگوید: خیلی سخت است که آینده دریاچه ارومیه را پیشبینی کنیم اما میتوانیم فرضیههای علمی را بررسی کنیم. یک حدس علمی میگوید دریاچه بیشتر و بیشتر خشک میشود. کارهای زیادی میتوان انجام داد. واضح است که کار اصلی رهاسازی آب بیشتری برای دریاچه است اما چطور؟ مثلا یکی از راهکارها بهبود و افزایش بهرهوری وضعیت آبیاری است و این گزینه خیلی جدی در حال بررسی است. گزینه دوم جداسازی و تفکیک سازهای دریاچه به چند بخش است. با این کار میتوان بخشهای حیاتیتر دریاچه را برای پرورش آرتمیا و جلوگیری از طوفان نمک حفظ کرد. به عبارت دیگر با این کار میتوان جلوی خشکشدن بخشهایی را که امکان تولید طوفان نمک را میدهند، گرفت.
در ادامه راهکار ها می توان به چند نمونه دیگر از جمله استفاده از دانش و تجارب سایر کشورها و سازمانهای بینالمللی. علاوه بر استفاده از همکاریهای کشورهای پیشرفته، سازمانهای بینالمللی مثل UNDP، یونسکو، و بانک جهانی که در مطالعات مربوط به دریاچه آرال همکاری داشتهاند، میتوانند به مطالعه و اقدامات مربوط به احیا کمک نمایند، تجدید نظر در خصوص احداث صنایع بزرگ و بهویژه صنایع آببر، و جلوگیری از توسعه شهرکهای جدید در اراضی نزدیک به دریاچه ارومیه،پایان بخشیدن به مطالعات شروع شده برای احداث سدهای جدید، و جلوگیری از تکمیل سدهای در حال احداث در منطقه.
می توان با این راهکار ها جلوی نابودی دریاچه ارومیه را گرفت اما این اقدامات تحت سلطه جمهوری اسلامی امکان پذیر نیست.نگاه به طبیعت که تحت رژیم جمهوری اسلامی است حکم تحقیر واقعی طبیعت و به تباهی کشاندن عملی آن را دارد. از این رو معضل حفظ محیط زیست نیز مانند تمامی مشکلات کنونی بشر، راه حل دارد. نمی توان از نظامی که کوچکترین ارزشی برای انسانها قایل نیست توقع داشت که حرمت طبیعت را نگاه دارد. این واقعیتی است که مبارزه برای حفظ دریاچه ارومیه، به عرصه ای برای مقابله با ستم گری نیز بدل شده است. اینکه دولت جمهوری اسلامی هنگام اختصاص بودجه های کلان به طرحهای اقتصادی در مناطق مرکزی (یا اشاعه خرافه از طریق طرحهایی چون توسعه چاه جمکران) سرکیسه را شل می کند اما زمانی که نوبت به مناطق تحت ستم ملی و دور از مرکز می رسد کمر بندها را سفت می کند خود جلوه ای آشکار از تبعیض و ستمگری است.با جمهوری عمیقا بافته شده در سود و فساد، دزدی و ارتشا، سرکوب و جنایت و خرافه و دین نمی توان هیچ کاری در جهت بهبود محیط زیست و بهروزی مردم انجام داد. جمهوری اسلامی در مقابل خواست مردم مقاومت می کند زیرا حافظ ساختار اقتصادی – اجتماعی هست که هم اکنون بر ایران و مشخصا آذربایجان حاکم است. انجام همین اقدامات ساده یعنی به هم زدن ساختارهای اقتصادی منطقه، دگرگون کردن روابط اجتماعی موجود و از میان بردن سلطه و زور و رابطه میان ملت حاکم و محکوم و طبقات دارا و ندار. همه اینها تنها ازطریق سازمان دادن انقلاب اجتماعی میسر است. انقلابی که منافع اکثریت مردم و طبیعت را در دستور کار خود قرار دهد. گام اول این انقلاب سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است.
زمانی یکی از رویاهای مردم آذربایجان شیرین کردن آب دریاچه ارومیه بود. امری که با کنترل نمک رودخانه اهر و سبلان امکان پذیر بود. هنوز باید چنین رویاهایی را در سر پروراند. رویایی که تنها از طریق شیرین کردن روابط اجتماعی میان انسانها از طریق انقلاب میسر است. انقلابی که اکولوژی خردمندانه را با رهایی بشریت پیوند زند.
پانویس:
*- گوزن زرد ایرانی (نام علمی: Dama mesopotamica) پستانداری از خانوادهٔ گوزن است. گمان میرفت که نسل این حیوان منقرض شدهباشد تا این که در دههٔ ۱۹۵۰ گلّهای از آن در خوزستان کشف شد. اینک گلههایی از گوزن زرد ایرانی در دشت ناز ساری در استان مازندران در محوطهٔ محصوری مراقبت میشوند. در برخی از باغ وحشهای جهان نیز نمونههایی از آن وجود دارد.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.