در خلال دو جنگ جهانی، مادامی که فعالان سیاسی و چهرههای شناختهشده مثل رزا لوکزامبورگ۱ در تلاش برای کسب برابری جایگاه زنان و مردان در فضاهای اجتماعی بودند، طراحان و معمارانی همچون مارگارت شوته-لیهوتزکی۲ مشغول به طراحی منازل و آشپزخانههای بهداشتیتر و صرفه جویانهتر بودند تا زندگی زنان را در محیط خانه هم رو به بهبودی ببرند. آشپزخانه فرانکفورت۳(تصویر ۱) که به نوعی جنبه علمی به کار در خانه میداد از جمله نخستین دستاوردهای شوته-لیهوتزکی بود که سرانجام به ظهور منازلی با کار کمتر برای زنان و اقتصاد صرفهجویانهتر برای خانواده موجب شد. اما ساخت چنین خانههایی با چنین ابتکارات نوآورانهای در طول جنگ جهانی دوم متوقف ماند. اما بعد از جنگ، علمی کردن کار در خانه و اداره خانه به موازات نیازهای بهداشتی و اقتصادی بار دیگر مورد توجه فمینیستها و فعالان اجتماعی قرار گرفت.
تصویر ۱ – آشپزخانه فرانکفورت طراحیشده توسط مارگارت شوته-لیهوتزکی، ۱۹۲۶
دولورس هایدن۴، معمار و مورخ طراحی شهری، در مطالعه پیشگامانه خود در باب معماری محیط خانههای آمریکا، تحت عنوان «حومه سازی: فضاهای سبز و رشد شهری از سال ۱۸۲۰ تا ۲۰۰۰»۵ گرایشات مصرفی و نقشهای جنسیتی را در رابطه با معماری خانه آمریکایی کنکاش میکند. هایدن نشان میدهد که گسترش حومه شهر در آمریکای پس از جنگ، عمدتا به لطف توسعهدهندگانی میسر شد که دنبال کسب سود از جمعیت رو به رشد در حومه شهرهای بزرگ آمریکا بودند. گسترش حومه شهر موجب افزایش مصرف زمین و خرید دو چندان اتومبیل شد. این گسترش حومهای نه تنها به محیط زیست خسارت وارد آورد و به اتلاف هرچه بیشتر منافع طبیعی منجر شد، بلکه باعث شد زنان از محیط کار به حاشیه رانده شده و مجبور شوند که اکثر وقتشان را در منازل خود بگذرانند. در طی دورانی که حومههای شهری گسترش مییافتند، فمینیستها به این فکر افتادند که به بررسی مشکلات زنان در خانه بپردازند. بتی فریدان۶، فمینیست، فعال اجتماعی و نویسنده آمریکایی در کتاب رموز و پیچیدگیهای زنانه۷، زن خانهدار ساکن حومه شهرهای آمریکا را چنین توصیف کرد: «تصویری رویایی بود که شاید رشک زنان سراسر جهان را بر میانگیخت.» اما واقعیت امر چنین نبود. فریدان با تکیه بر مثالها و شواهد فراوان به خوانندگانش چهرهای دیگر از این زن رویایی را نشان داد. او علنا ثابت کرد که اغلب زنان آمریکایی در این دوره از زندگی کسالتبار همراه با کار طولانی و مکرر در حومه شهرها رنج میبردند.
در نگاه اول ممکن است به نظر رسد که زن خانهدار حومه شهر به رغم شاد نبودنش حداقل به اقتصاد خانواده کمک میکرد. اما اینطور نبود. بعد از جنگ جهانی دوم، کارهای بدنی و غیر مکانیکی بهمنزله الگوهای پرمنفعتی برای اقتصاد آمریکا تلقی نمیشدند و در طول این دوره بود که شرکتها، بیش از پیش، شروع به تشویق مصرف ماشینآلات و ابزارهای الکتریکی کردند. روت شوآرتز کوان۸ در کتاب کار بیشتر برای مادر: پارادوکسهای فنآوری خانگی از اجاق تا مایکروویو۹ (۱۹۸۵) چنین مینویسد که چگونه الگوی خانواده از مدل (کشاورزی) سنتی با وظایف خاصی که به روی دوش مردان، زنان و بچهها میگذاشت به مدل ماشینی تبدیل شد. نکته جالب این است که به گمان کوان کار با این ابزارها به همان اندازه، وقتگیر بود که کار بر اساس نیروی انسانی خانواده کشاورز. اما بعد از جنگ جهانی دوم وظیفه راهاندازی و کار با ابزارهای الکتریکی خانگی فقط به دوش مادران افتاد. به زعم شوآرتز کوان، اختراعاتی از قبیل ماشین رختشویی به یک خانواده کمتر مرفه شانس این را میداد که همان راحتی خانوادههای مرفهتر را داشته باشد. اما با این محصولات جدید تنها مردان و کودکان بودند که از کار زیاد در خانه خلاصی پیدا میکردند. برای تهیه پول لازم جهت خرید این اقلام که خانوادهها خودشان قادر به ساخت آن نبودند، مردان خانه را ترک کرده و مزدبگیر شدند. مادران، با وسایل مثلا صرفهجویانه، در خانه تنها ماندند. به نظر کوان، این مادران، همچنان مانند گذشته، زمان زیادی را برای رتق و فتق امور خانه صرف میکردند. به عبارت دیگر تنها تغییر اصلی که در این دوره رخ داد در حوزه فرهنگ مصرفی بود. شرکتهای تبغلیاتی مردان، زنان و کودکان را با در نظر داشتن تفاوت در اولویتهایشان، به شیوههای مخصوصی مورد خطاب قرار میدادند و آنها را متقاعد میساختند که بدون برخورداری از این کالاها زندگی رضایتبخشی نخواهند داشت. بنابراین، اعضای خانواده به جای شرکت در مصرف جمعی که باعث سرشکن شدن مخارج خانه میشد، شروع به مصرف بنا بر اولویتهای شخصیشان کردند. اما برای درک بهتر منطق جنسیتی شدن فرهنگ مصرفی در منزل، مهم است که نگاه خود را از آمریکای شمالی بعد از جنگ جهانی دوم فراتر ببریم. در واقع نه فقط در آمریکا بلکه در اروپا هم، در سالیان قبل از جانگ جهانی دوم و خصوصا با آغاز انقلاب صنعتی، فرهنگ مصرفی بر اساس جنسیت افراد خانواده به نوعی شکل گرفته بود.
از همان اوایل دهه ۱۸۰۰، فضای زندگی از محیط کار متمایز شد. فضای عمومی و منازل مدرن و روشهای تمیز دادن نقشهای جنسیتی، ماحصل اقتصاد صنعتی و سرمایهداری بود. این نظام جدید سرمایهداری فرهنگ مصرفی را هم برای زنان و هم برای مردان مورد اشاعه قرار میداد. همانطور که لِئورا آسلندر۱۰ در مقاله خود با نام «جنسیتیشدن مصرفگرایی در فرانسه قرن نوزدهم۱۱» (۱۹۹۶) نشان داده است، هویت مردان و زنان، هر دو، در این دوران به نوعی در معرض تغییر و تحول قرار گرفت. نکته مهمی که از آسلندر میآموزیم این است که او یک تصور عموما پذیرفته شده را به چالش میکشد. بر اساس این تصور مردانگی با حیطه تولید و زنانگی با حیطه مصرف ارتباط دارند. آسلندر، در عوض، با استدلال اینکه دوگانهگی مصرف/تولید گمراهکننده است، به ما نشان میدهد که مردان و زنان، هر دو، در پاریس قرن نوزدهم (اگرچه با مقاصد مختلف) از تولیدکننده به قالب مصرفکننده در آمدند. و این تغیرات حتی در شکل و کاربرد فضاهای خانه هم اثر گذاشت. برای مثال، مکانهای مشخصی در منازل بورژوای پاریسی برای تجمع مرد خانه و میهمانان مردش در نظر گرفته شد. در این محمل مرد خانه مجموعه اشیای عجیب و نفیس خود را به نمایش میگذاشت و مردان را دعوت به کشیدن سیگار و حتی قلیان میکرد. به همین شیوه، در انگلستان هم، مردان از جمع میهمانان مردِ خود در اتاقهایی که مطابق ذوق مردان تزیین و مبلمان شده بود پذیرایی میکردند. از این رو، ابعاد فضایی منزل اروپایی هم کم کم با هویت جنسیتی مطابقت پیدا میکرد.
با اینکه مطالعات آمریکایی و اروپایی فوق الذکر حاوی اطلاعات مفیدی هستند، ضرورتا قابل انطباق به تجربه سکونت و مصرفگرایی خانگی در خاورمیانه یا هرجای دیگری، فرای جهان غرب نیستند. اما این مطالعات، روشهای تحلیلی در اختیار ما قرار میدهند که برای درک رابطه جنسیت، زندگی خانگی و فرهنگ مصرفی در جهان اسلام هم به کار میآیند.
جنسیت، زندگی خانگی و فرهنگ مصرفی در خاورمیانه
برای قرنها، کلمه حرم (یا اندرونی) برای ارجاع به فضای خانه در جهان اسلام به کار میرفت. همه این را پذیرفتهاند که پیش از ورود معماری مدرن، منازل مسلمانان (خصوصا منازل ثروتمندان) به خاطر وجود محیط منحصرا زنانه حرم، کاملا جنسیتی بود. اما این فضاهای جنسیتی همیشه آنطور که خارجیان، خصوصا بازدیدکنندگان غربی، توصیف میکردند، دور از دسترس و “زندان گونه” نبودند. اخیرا پژوهشگران این کلیشههای پذیرفتهشده درباره حرم را کنار گذاشتهاند و نشان دادهاند که مضامین فراتری از آنچه در دیدگاه تنگنظرانه موجود در برخی منابع (غربی) به تصویر گذاشته شده وجود دارد. بسیاری از تاریخنویسان به ما نشان دادهاند که چگونه زنان حرم سلطانهای عثمانی و شاهان قاجار گاهی نقشهای مهمی در جامعه بازی میکردند. مثلا اینکه چطور برخی از زنان عثمانی اکثر اوقات خود را وقف مدارس و مساجد میکردند و یا اینکه چطور زنان حرم ناصرالدین شاه در قضیه جنبش بایکوت تنباکو نقش کلیدی ایفا کردند. جالب اینجاست که هر چه به دوران مدرن نزدیکتر میشویم متوجه میشویم که رابطه بین اندرون و بیرون کمرنگتر میشود. یکی از این مطالعاتی که دوگانهگی بی قید و شرط خصوصی/عمومی و مرد/زن را رد میکند، کتاب لیزا پولارد۱۲است تحت عنوان پرورش ملت۱۳: سیاست خانواده در مدرنسازی، استعمار و آزادسازی مصر از ۱۸۰۵ تا ۱۹۲۳. در این مطالعه درمییابیم که چگونه قلمروی خانگی عرصه اصلی اصلاحات برای دولت تازه سازمانیافته و ملیگرای مصر میشود. دولت مصر در این دوره شهروندانِ مصری را تشویق میکرد تا محیط زندگی خانوادگی خود را بازسازی کنند. پیشنهادات و راهکارهای دولت از طریق انواع رسانهها (از کتب مدارس و مطبوعات جعمی گرفته تا آگهیهای تجاری) ترویج میشد. مهمتر اینکه، این اقدامات در اغلب موارد به برنامه سیاسی بزرگتری مربوط میشدند. برای مثال، پاکیزگی محیط خانه به مثابه سازماندهی سیاسی و قدرت ملی تلقی میشد.
مورخین معماری نیز روی خانه خاورمیانهای و ارتباط آن با مفاهیم جنسیت و فرهنگ مصرفی تفحص کردهاند. برای مثال، گلثوم بایدار۱۴ نشان میدهد که چگونه تصاویر خانه مدرن و زنان مدرن سکولار توسط معماران و روشنفکران جمهوری تازه تاسیس ترکیه ترویج میشدند. بعد از به قدرت رسیدن آتاتُرک، خانه مدرن تُرکی سبک زندگی جدیدی را تشویق میکرد و در عین حال در گفتمان ملیگرایی و سکولاریزه شدن هم سهم مهمی ایفا میکرد. با برداشتن حجاب از سرِ زن تُرک، حجاب از خانه نیز برداشته شد. طرحهای باز و پنجرههای بزرگ و خوشمنظره کم کم رواج پیدا کردند. مهم این است که بدانیم ایده خانه مدرن در ترکیه (و یا هرجای دیگری در جهان غیرغربی) در حقیقت یک ایده خارجی و وارداتی بود. بنابراین، کسانی که منازل مدرن را در این کشورها تبلیغ میکردند مجبور بودند که ایدههای خود را به صورتی معرفی کنند که حالت تهاجم فرهنگی نداشته باشد. گاهی این ایدههای خارجی در تضاد با فضاهای «آلوده و مریض گونه» قدیمی، افکار و اعمال خرافاتی، منازل غیر کاربردی و غیربهداشتی متعلق به رژیمهای پیشین قرار میگرفت. در ترکیه این منازل پیشین همان خانههای «به هم ریخته» امپراتوری عثمانی بودند که در تقابل با منازل مدرن و فضای باز و سادهشان قرار میگرفتند. به همین نحو، هنگامی که رضا شاه در ایران به قدرت رسید، خانه چندهمسری «عقب افتاده» خانوادههای قاجار از دیدگاه بسیاری از روشنفکران و روزنامهنگاران و معماران تحصیلکرده غرب تضاد شدیدی با منازل خانواده مدرن داشت.
روزمرهگی، جنسیت و فرهنگ مصرفی در ایران
در پژوهش تاریخ مدرن ایران، به مطالعه مهاجرت روستاییان به شهرها و توسعه مسکن شهری، توجه فراوانی شده است. بخشی از این توجه به مهاجرت به این دلیل است که «مشکل مسکن» یکی از چالشهای اصلی رژیم محمدرضا شاه پهلوی (۱۹۴۱-۱۹۷۹) بود و بخشی دیگر از آن به این دلیل این است که فقرا و بیخانمانهای شهری در تحولات انقلابی ۱۹۷۹ نقش مهمی ایفا کردند. از دهه ۱۹۶۰، پایان نامهها، کتب و مقالات بسیاری، مستقیم یا غیرمستقیم، هم در طول دوره پهلوی و هم بعد از انقلاب اسلامی، مشکل مسکن را مورد بررسی قرار دادهاند.
مورخین معماری مدرن و باستانشناسی ایران بارها یاد آور شدهاند که چگونه بناهای یادبود و آثار و بقایای باستانی به احساس هویت ملی و قدرت سیاسی کمک کردهاند. اما به دیگر عناصر ظاهرا مهم و ملموس مانند مبلمان خانگی و محصولات مصرفی مورد استفاده در زندگی روزمره توجه اندکی شده است. شاید یک تغییر انقلابی در رژیم ضروری بود تا به یادوارهای مانند بنای آزادی۱۵ که سابقا شهیاد نامیده میشد، معنای جدیدی داده شود، اما اشیای در دسترس زندگی روزمره مانند ماشین رختشویی و صندلی هم میتوانستند به آسانی معنای اصلی خود را از دست دهند و به محض اینکه وارد خانه یک نفر شدند معنای جدیدی به خود بگیرند. این اشیا به رواج احساسات جدید ملیگرایی و به پررنگ کردن نقشهای جنسیتی در اجتماع نقش ایفا میکردند. منزل و محتوای آن نه تنها فرهنگ محیط خانگی ایرانیان را تحت تاثیر قرار داد بلکه به موضوع مورد علاقه اصلاحگران، شرکتهای تبلیغاتی، و حتی روشنفکران و سیاستمداران هم تبدیل شد. مثلا موضوعی به پیش پا افتادگی نشستن روی صندلی، در مطبوعات عمومی به طرز جالبی بحثبرانگیز میشد.
متاسفانه، تنها پژوهشگران معدودی ـ مانند کمرون مایکل امین۱۶، به کالاها و فرهنگ وارداتی مصرفی ایران معاصر نظر انداختهاند. در «فرهنگ زیبایی وارداتی در ایران در دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰: بازاریابی تودهای در عصر ضدامپریالیستی۱۷» (۲۰۰۴)، امین درباره محصولاتی مانند رژ لب، عطر و صابون که در طول دوره پهلوی، بیش از پیش، وارد منازل ایرانی میشد، بحث میکند. امین توضیح میدهد که با ظهور رژیم رضاشاه، بازارهای آمریکا و اروپا به بازار بالقوه ایران روی آوردند. در مقالهای که خود من به تازگی به رشته تحریر در آوردهام «زندگی خانوادگی و فضای ایران مدرن۱۸»، که در این مجموعه هم گنجانده شده، توضیح میدهم که ایرانیان کورکورانه خود را با ایدههای جدید و محصولات مصرفی تطبیق ندادند بلکه آنها را به چالش کشیدند. ایرانیان قادر بودند جوانب مشخصی را از میان آنچه مدرن، جدید یا بیشباهت به روال معمول و سنتی زندگیشان میدیدند برگزینند و از قبول و خرید بقیه ایدهها و محصولات وارداتی سر باز بزنند. این مطالعه، در حقیقت، یک بررسی تاریخی از پایین به بالا درباره واکنشهای روزمره شهروندان، و بهویژه زنان، در برابر تغییرات اجتماعی و فرهنگی است.
نتیجهگیری
به رغم مدرنسازی و پیشرفت در جوامع خاورمیانه (از جمله ایفای نقش زنان خانهدار به عنوان عوامل فعال اجتماعی)، زنان هنوز از زندگی و کار در بیرون از خانه محروم ماندهاند. در بسیاری از جوامع، کار خانگی زنان زیاد است و زنان مسلمان هنوز در معرضخشونت خانگی و دیگر واکنشهای تبعیضآمیز قرار دارند. ضمنا باید اشاره کنم که زنان امروزی در آن دسته از کشورهای اسلامی که اقتصاد پر رونقتری دارند بیش از پیش برای استفاده محصولات خانگی و مصرفی مورد هدف شرکتهای تبلیغاتی قرار میگیرند و بازیچهایی میشوند برای سود کلان سرمایهداران. با در نظر گرفتن این شرایط کنونی، توجه رشتههای علوم انسانی به زندگی روزمره خانواده در جهان اسلام به نظر ضروری میرسد. نیاز به چنین کاوشهایی خصوصا در مناطق محرومی مانند افغانستان و کشورهای ثروتمندی مانند امارات متحده عربی احساس میشود. بیش از نیم قرن پیش، فمینیستهای فعالی مانند بتی فریدان مردم را از موضوعات زنان که سالها پشت دیوارهای منازل حومه شهر پنهان مانده بود، آگاه ساختند. امروزه، ارزیابیهای بیشتری از این نوع در جهان اسلام ضروری به نظر میرسد، در جایی که «مشکلات» زنان در منزل نیاز مبرمی به توجه مسولین و فعالان فرهنگی دارد.
- ۱.Rosa Luxemburg
- ۲.Margarete Schütte-Lihotzky
- ۳.Frankfort Kitchen
- ۴.Dolores Hayden
- ۵.Building Suburbia: Green Fields and Urban Growth, 1820-2000 (2004
- ۶.Betty Friedan
- ۷.The Feminine Mystique 1963
- ۸.Ruth Schwartz Cowan
- ۹.More Work For Mother: The Ironies Of Household Technology From The Open Hearth To The Microwave
- ۱۰.Leora Auslander
- ۱۱.The Gendering of Consumer Practices in Nineteenth-Century France
- ۱۲.Lisa Pollard
- ۱۳.Nurturing the Nation: The Family Politics of Modernizing, Colonizing, and Liberating Egypt, 1805–۱۹۲۳
- ۱۴.Gülsüm Baydar
- ۱۵.یادبود میدان آزادی تهران
- ۱۶.Camron Michael Amin
- ۱۷.۲۰۰۴ Importing ‘Beauty Culture’ into Iran in the 1920s and 1930s: Mass Marketing Individualism in an Age of Anti-Imperialist Sacrifice
- ۱۸.Dwelling, Dispute, and the Space of Modern Iran
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.