اقلیت، طبق تعریف، یک دسته بندی اجتماعی است که توسط گروهی که جایگاه و قدرت اجتماعی بالاتری دارد تعریف میشود٬ تفاوتگذاری میشود و اغلب مورد تبعیض واقع میشود.
با اینکه زنان از نظر آماری اقلیت نیستند و نیمی از جامعه را تشکیل میدهند ولی یک گروه اقلیت به حساب میآیند چرا که در مقایسه با مردان٬ از قدرت٬ مزایا٬ حقوق و فرصتهای کمتری برخوردارند.
اما دسته بندی زنان به عنوان اقلیت چه اهمیت و فایدهای دارد و چه نتایجی در بردارد؟
نظریه فمنیسم سعی دارد به دو پرسش اصلی پاسخ دهد: ۱. دربارۀ زنان چه میدانیم؟ ۲. چرا وضعیت زنان به این صورت است؟
نظریه پردازان فمنیست در پاسخ به پرسش اول، سه نوع توصیف از موقعیت اجتماعی زنان ارایه میدهند:
اول: موقعیت زنان با مردان تفاوت دارد.
دوم: زنان در موقعیت نابرابر با مردان به سر میبرند.
سوم: زنان در یک گروه ستمدیده قرار دارند و ستمگران، همان نظام اجتماعی مردسالار و پدرسالار است.
در چهارچوب مقولات تفاوت، نابرابری و ستمگری، انواع دیگری از موقعیتهای اجتماعی زنان ارایه میشود که مبتنی است بر پاسخهای داده شده به پرسش دوم “چرا وضع زنان بدین گونه است؟” که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
فمنیستها در رابطه با پرسش ” دربارۀ زنان چه میدانیم؟” معتقد به غیبت زنان در تحقیقات اجتماعی انجام گرفته هستند و بر این باورند که غیبت زنان به علت ناتوانی یا بیعلاقگی زنان به حضور در اجتماع نیست، بلکه برای آن است که به عمد کوشش شده تا آنها را از صحنه فعالیتهای اجتماعی بیرون برانند. در جایی هم که زنان حضور فعالانه و نقشی اساسی داشتهاند، حضورشان نادیده گرفته شده و نقش زنان با نقش مردانی که در همین موقعیتها بودهاند، برابر دانسته نشده است.
زنان همواره یک گروهِ به نسبت کم قدرت و زیردست یا یک نوع “اقلیت” بودهاند و هر کجا که زنان تحت ظلم و انقیاد بودهاند، تقریباً همیشه و در همه جا٬ همواره زنانی نیز بودهاند که این موقعیت را تشخیص داده و به انحاء مختلف آن را مورد اعتراض قراردادهاند. اعتراض فمنیستها به این منزلت “اقلیتی” نیز همواره تهدیدی برای “اکثریت” قدرتمندتر و مسلط تر، یعنی مردان، بوده و در نتیجه با مخالفت آنها روبرو شده است.
حوزۀ اقلیتهای اجتماعی از حوزههای مهم پژوهشهای اجتماعی است و پژوهشگران این حوزه همواره در حال بررسی و مقایسۀ وضعیت گروههای مختلف اقلیت در جامعه هستند تا نشان دهند تبعیضات علیه این گروهها در چه وضعیتی است و راهکارهایی برای رفع آن ارائه دهند.
حوزۀ اقلیتهای اجتماعی از حوزههای مهم پژوهشهای اجتماعی است و پژوهشگران این حوزه همواره در حال بررسی و مقایسۀ وضعیت گروههای مختلف اقلیت در جامعه هستند تا نشان دهند تبعیضات علیه این گروهها در چه وضعیتی است و راهکارهایی برای رفع آن ارائه دهند.
کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض از زنان (سیدا) تعریف بسیار دقیقی از تبعیض علیه زنان ارائه داده است و از دولتها خواسته تا برای رفع تیعیض در تمام این زمینهها تلاش جدی کنند. به موجب این تعریف تبعیض یعنی: هرگونه تمایز، استثناء یا محدودیت بر مبنای جنسیت که بر به رسمیت شناخته شدن٬ بهرهمندی یا استفاده از حقوق بشر و آزادیهای اساسی زنان، صرف نظر از وضعیت تاًهل آنها، برپایۀ تساوی زن و مرد در زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی مدنی تاًثیر مخرب دارد.
هدف اولیۀ این کنوانسیون، حذف یا اصلاح قوانین نابرابر تا رسیدن به برابری کامل قانونی بود. اما این برابری قانونی در بسیاری از موارد موجب برابری زنان و مردان در عمل نشد و تنها روی کاغذ باقی ماند.
اقدام مثبت
اقدام مثبت (affirmative action) یکی از راهکارهایی است که جامعهشناسان برای از بین بردن هرچه سریعتر تبعیض علیه گروههای اقلیت پیشنهاد دادهاند. بر اساس این نظر تا زمانی که آثار و نتایج زیانبار سالها تبعیض و محرومیت علیه گروههای اقلیت برطرف نشده است و آنان در روند طبیعی حضور اجتماعی خود موفق به کسب قدرت و جایگاه برابر با گروه اکثریت نشده اند٬ باید میزان مشخصی از قدرت به آنان تفویض شود تا در درازمدت موجب توانمندی آنان و جبران عقب ماندگیهای قبلی شود. این اقدام مثبت، موقتی است و در جایی که آمار و ارقام نشان دهد که تفاوت بارزی در میزان دسترسی گروه اقلیت و اکثریت به قدرت٬ حقوق و فرصتهای برابر وجود ندارد متوقف خواهد شد. برای مثال زنان به طور سنتی از مشارکت سیاسی منع یا محدود شدهاند ٬ همچنین پیش داوریها و کلیشههای جنسیتی موجب شده است تا آن تعداد زنانی که توان رقابت در فضای سیاسی را دارند نیز با اقبال مواجه نشوند و به علت جنسیت خود موفق به ورود به عرصههای سیاسی نشوند. در این شرایط احزاب سیاسی با تعیین درصدی مشخص در لیست کاندیداهای انتخاباتی خود میتوانند موجب شوند تا حضور درصدی از زنان در میان انتخاب شدگان تضمین شود.
سقف شیشهای
در جوامعی که قوانین متضمن برابری زن و مرد است و نیز اقدامات مثبت برای جبران تبعیض علیه زنان صورت گرفته است٬ مشاهده میشود که همچنان با نابرابری زنان و مردان مواجهیم. در تحقیقی که در سالهای اخیر در امریکا صورت گرفته نشان داده شده است که تبعیض علیه زنان تقریباً همسطح و به همان شدتِ تبعیض علیه اقلیتهای نژادی و رنگین پوستان است.
هنوز دستمزد زنان در هیچ نقطهای از جهان با مردان برابر نشده است٬ و دستیابی زنان به قدرت سیاسی و جایگاههای بالای مدیریتی همچنان فاصلۀ زیادی با مردان دارد؛ به این پدیده، سقف شیشهای گفته میشود. سقف شیشه ای٬ نگرشها و تعصبهای منفی است کــه مــانع از آن میشـود تا زنــان و گـروههای اقلــیت ازیک سطح خاص در سلسله مراتب سازمانی بالاتر بروند. علل زیادی برای بقای این سقف شیشهای بر بالای سر زنان و اقلیتها به طور کل، وجود دارد. نحوۀ به تصویر کشیدن اقلیتها در اخبار و رسانهها٬ کلیشه سازی و برچسب زدن٬ و نگرشهای سنتی و ایدئولوژیک، بخشی از این دلایلاند. برای مثال در فیلمهای سینمایی نقشهای منفی و خشن به سیاه پوستان داده میشود٬ یا زنان در نقشهای منفعل و ابژۀ جنسی ظاهر میشوند؛ این تصاویر موجب ایجاد یا تقویت نگاههای تبعیض آمیز و تحقیرآمیز نسبت به تواناییهایی ذهنی سیاه پوستان یا زنان میشود.
در شرایط کنونی، زنان بزرگترین اقلیت را در بسیاری از جوامع تشکیل میدهند و نابرابری جنسیتی “ماندگارترین” و “ریشهایترین” نوع تبعیض شناخته شده است که به نظر نمیرسد در آیندۀ نزدیک برطرف شود و به همین جهت است که سازمانهای حقوق بشری هرساله آمار برابری جنسیتی در کشورهای مختلف را به تفکیک موضوعی منتشر میکنند تا این شکاف بزرگ جنسیتی در میان هیاهو و تبلیغات دولتها کمرنگ و فراموش نشود.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.