• ریشه غریو برداشتن و طنین افکندن آثار و نوشته های آمریکای لاتین بر سه تیغی که کارسیا مارکز پیمود را باید در به هستی درآمدن خود آمریکای لاتین به تبع انقلاب کوبا جستجو کرد و یافت. باید گفت – به دنبال اندیشه های روبرتو فرناندز رتامار – وجود آمریکای لاتین به مثابه یک هویت سیاسی و مستقل پیش شرط وجود یک ادبیات آمریکای لاتینی است …

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com 
آدینه  ۷ شهریور ۱٣۹٣ –  ۲۹ اوت ۲۰۱۴

 

یکی از بزرگترین مولفان آمریکای لاتین، گابریل گارسیا مارکز، نویسنده کلمبیایی، پنجشنبه گذشته درگذشت. درست مانند هر نویسنده دیگری که آثارش به یک پدیده فرهنگی عمومی بدل شده، آثار وی نیز مورد خوانش های بسیار متنوع و گوناگون قرار دارد. این خوانش ها بر فهم ما از واقعیت قاره امان تاثیر مستقیم دارند. به این دلیل تاکید بر میراث «گابو» ، تاکید بر خوانشی است از واقعیتی که زیست کرده ایم.
بر اساس یک خط مشی فکری، گارسیا مارکز خالق ژانر رئالیسم جادویی است. این یک اشتباه محض و از زاویه سیاسی خطرناک است. از سویی آلخو کارپنتیر، خوان رولفو، خولیو کورتاسار و حتی ویلیام فالکنر (همان طور که گابو در سخنرانی دریافت جایزه نوبل اش اشاره کرده) در پدید آوردن این ژانر ادبی دخیل بوده اند. و از سوی دیگر، «واقعیت» در رئالیسم جادویی – درست نظیر واقعیت گوئرنیکا بنا به طنز مشهور پیکاسو – توسط امپریالیسم خلق شده است.

کمپانی یونایتد فروت در پس پشت برخی از «جادویی ترین» المان ها و عناصر ماکوندوی خیالی گارسیا مارکز قرار دارد – نظیر قتل عام کارگران موز که رسما هرگز رخ نداد و هیچ کس بخاطر ندارد – کلنیالیسم و امپریالیسم به طور کل در پشت آن سطح نازل فرهنگی است که نوع ذهنیت و سوبژکتیویته در اغلب داستان ها و رمان هایش ( از ۱۹۶۷ به بعد) را تعریف، تعیین و مشخص می کند. این ها داستان هایی هستند که در آن ها جادو با واقعیت یکی شده و مردم طرز برخوردی غیرانتقادی، فاصله گذاری نشده و پیشاعلمی نسبت به اطرافشان دارند. برای مثال، در مورد بومیان صد سال تنهایی، با یک قطعه یخ یا یک آهنربا به مثابه ابژه شگفتی رفتار می شود اما قیامت و از خاک برخاستن و به پرواز درآمدن امری طبیعی و نرمال در نظر گرفته می شود.

اگرچه به قلم گابو مطمئنا نبوغی آفریننده و خیال انگیز ارزانی شده، اما وی در ثبت واقعیات ناکام نماند. این نویسنده فقید که حامی انقلاب کوبا بود و همکاری مختصری با Prensa Latina داشت، نه تنها اینطور بحث و استدلال می کرد که واقعیت قاره بسیار عجیب تر و غریب تر از یک داستان است بلکه تلاش کرد از مسیر روزنامه نگاری خلاقانه آن را به اثبات رساند. پس از دریافت جایزه نوبل، او خود را معطوف به موضوعاتی چون «مرگ اسرار آمیز گریلا Jaime Bateman» برای مجله Semana کرد، در حالی که ربودن روزنامه نگاران توسط کارتل پابلو اسکوبار به «گزارش یک آدم ربایی» بدل شد.

نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا FARC-EP، که هم اکنون در جریان مذاکرات صلح با دولت کلمبیا در هاوانا بسر می برند اظهار داشته اند که ماکوندو – کشوری که متعلق به ملیتی نیست و جنگ خیالی و سورئال – یک داستان نیست بلکه واقعیتی است که کلمبیایی ها بیش از ۵۰ سال آن را زندگی کرده اند. به همین دلیل هنگام ادای احترام به گابو در این روزها، آنها در بیان این آرزو تردید نمی کنند که ماکوندوی واقعی (برای مثال کلمبیا) بخاطر الیگارشی جنگ طلب در گردباد غبار و خرده سنگ به پایان خود نرسد. و به شکل مشابهی، رییس جمهور فقید ونزوئلا، هوگو چاوز، مکررا این خواسته و اشتیاق را بیان می کرد که آمریکای لاتین صد سال تنهایی اش را پشت سر خواهد گذاشت .
این جا همان جایی است تفاسیر شمال جهانی و جنوب جهانی از آثار گابو، از هم فاصله گرفته و دور می شوند. صد سال تنهایی و کشوری شبیه ماکوندو چنان که برخی بنگاه های انتشاراتی شمال دوست دارند به ما بقولانند، نمی تواند فقط و به سادگی موضوع کنجکاوی باشد. و همان طور که شرح و توصیف جان آپدایک از بیگانگی حومه نشینان نمی تواند غایت مردم آمریکای شمالی درنظر گرفته شود، نمی توان با سبک بدیع و جذاب رئالیسم جادویی به مثابه یک غایت یا برنامه سیاسی برای آمریکای لاتین برخورد کرد .

یک قرن پیش لنین درباره تولستوی نوشت که او نویسنده بزرگی بود اما آثارش به دوره خاصی از توسعه روسیه اختصاص دارد: برهه ای تاریخی که در انقلاب بشدت متناقض ۱۹۰۵ تجسم پیدا می کند که هدف اش دمکراتیزه کردن در یک حکومت استبدادی است. و تا آخرین مورد( اثر) توسط شرایط کشاورزی و ذهنیت مذهبی عاملان اصلی اش، محدود شده است. ممکن است لنین نظرگاهش در این بحث بیش از اندازه مکانیکی بوده باشد اما در تشخیص برخی محدودیت های ذهنیت بیان شده در داستان تولستوی محق بوده است. به طرزی مشابه، دنیای جادویی گابو باید نه نقطه اوج و حد اعلای ادبیات آمریکای لاتین بلکه در جایگاه آغاز و نقطه شروع آن در نظر گرفته شود.

این به دلیل آن است که ریشه غریو برداشتن و طنین افکندن آثار و نوشته های آمریکای لاتین بر سه تیغی که کارسیا مارکز پیمود را باید در به هستی درآمدن خود آمریکای لاتین به تبع انقلاب کوبا جستجو کرد و یافت. باید گفت – به دنبال اندیشه های روبرتو فرناندز رتامار – وجود آمریکای لاتین به مثابه یک هویت سیاسی و مستقل پیش شرط وجود یک ادبیات آمریکای لاتینی است. پیامد و نتیجه منطقی آن که داستان آمریکای لاتینی که بر صحنه جهانی وجود دارد و به مثابه یکی از نخستین و بهترین راویانش ، گابو را دارد، تازه آغاز شده است. این داستان برای روایت شدن تازه آغاز شده است.

* کریس ژیلبرت ، پروفسور علوم سیاسی در دانشگاه بولیواری ونزوئلاست.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com