مینا اکبری – اعلام اخبار فساد مالی پیشآمده در بدنه سازمان سینمایی توسط سخنگوی این نهاد برگ تازهیی بر پرونده حجیم بحران سینمای کشور افزود و همزمان با برپایی جشنواره سینما حقیقت به شکل مستندی پرده از حقیقت آسیبهای عمیق مدیریت سینمای کشور برداشت.
در حالی که فیلمهای ایرانی مانند برههای بیزبان یکی پس از دیگری در کشتارگاه اکران با تیغ سه دم حوزه و ارشاد و اتحادیه ذبح میشوند و هزینه تولید فیلم همچون سمند تیزپایی از محدوده گرانی به سمت وادی غیرممکن میتازد و روز به روز آمار شهروندانی که برای تماشای فیلمهای ایرانی به سینماها میروند مانند برف تابستانی آب میشود و به سمت هیچ میل میکند و سینماگران همچون لشکریان پیادهنظام اردوگاههای اقتصادی و سیاسی برای رقیبان شاخ و شانه میکشند و بدسلیقگی و بیبرنامگی از سر و روی سینمای ایران همچون باران پاییزی میبارد، فهمیدن این نکته که کسانی در بدنه اداری مدیریت سینما بخشی از سرمایه این سینمای در حال احتضار را ربودهاند هر آدم منصفی را دچار قاهقاه خندهیی میکند که از هر هایهای گریهیی تلختر است. این خنده از آنجاست که سالهاست درد و معضل سینمای ایران وابستگیاش به دولت عنوان میشود و مدیران فعلی آنچنان عمیقتر ریشه سینما را با روابط خود گره زدهاندکه همه میدانند این سرمایه بربادرفته قرار نبود گرهیی از هزارتوی سینما باز کند بلکه قرار بود هزینه آثار فاخری شود که با آن به مدیران بالادستی و مخالف فخر بفروشند.
مدعیان مدیریت سینمای ایران که خود را ناجیان دردآشنا توصیف میکردند و با اعتماد به نفس از نجات سینمای ایران میگفتند و کمترین انتقاد را با چاشنی پوزخند به سیاست پیوند میزدند و با نگاهی عاقل اندر سفیه ما را به آینده سینما که با تمهیدات آنها قرار بود چیزی شود فراتر از آنچه بوده حواله میدادند، اکنون به این سوال ساده پاسخ نمیدهند که اعتلای سینمای ایران پیشکش برای سلامت اداری سازمان سینمایی چه در دست داشتهاند که اکنون با دستهای خالی چشم به راه جشنواره نشستهاند.
صحبت از انتقاد بیجا و سیاهنمایی بیهدف و تازهکردن حرفهای کهنه نیست که این روزها انتقاد از سینمای ایران کار سادهیی است. نکته دردناک این است که در سایه مدیریت انجامشده سینمای ایران سرمایه اصلی خود را که همان تماشاگرانش باشد از دست داده است. در همین روزها سینما میتوانست مردم خسته از رویارویی با مشکلات اقتصادی را به سالنها بکشاند و با آثار هوشمندانه و هدایت شده و متنوع خود رویاییترین وادیها را بسازد و در دل ناامیدترین تماشاگران بذر امید به آینده و نیرو برای ادامه تلاش بدهد. اما سینمای ایران آنچنان ضعیف و نحیف شده که مردم حتی رغبت تماشای سردر سالنها را هم ندارند. مشکل از فیلمسازان و آثارشان است که سرمایههای اجتماعی را با آثار پیش پا افتاده بر باد میدهند یا مشکل مدیرانی هستند که میزان پایبندیشان به فرامین ممیزیشان به ناگاه زیر سوالی سنگین به نفس زدن میافتد.
هر اجتماعی نخالهیی دارد و هر نوایی نغمهیی ناکوک. نیست انسانی که در آستانه انواع وسوسهها پایش نلرزد. نکته اینجاست که این فساد در محلی افشا شده که در اتاقهایش قرار است خیانت از صفحه فیلمنامهها و رذالت از پهنه نوار فیلمها پاک شود. امر و نهی به پاکی در جایی که پاکیاش مخدوش باشد، کار دشواری است.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.