در حالیکه بسیاری برگزاری یک مناظرهی نیمبند یا فلان حرف از بهمان مسئول را با تفسیرهای بعید حمل بر تغییر رویّه در آستانهی انتخابات میکنند -که اگر چنین بود هم فقط تغییری مصلحتی بود نه بیشتر- قتل خودسرانهی ستّار بهشتی، یکی از آخرین حلقههایی است که زنجیرهی خشونت، ارعاب و ناپاسخگویی را طولانیتر میکند. اگر زمانی میشد اینها را به اشتباه یا خودسری برخی مأموران غیرمعذور نسبت داد، حالا چه چیز باید گفت؟ اگر زمانی رهبر نظام دستور میداد که قتلهای زنجیرهای را بر اساس نفوذ دشمن تفسیر کنند، قتلهای دنبالهدار درون زندانهای نظام حاکم را به کدام دشمن نامرئی باید نسبت داد؟ به کدامیک از قتلهای پیشین از زهرا کاظمی و زهرا بنییعقوب گرفته تا هدی صابر و دیگران رسیدگی شد؟
سخن گفتن از فقدان کامل مشروعیّت نظام از مدّتها پیش بیحاصل یا تحصیل حاصل بوده است؛ خطابم رو به اصلاحطلبان مسلمانی است که خود را پیرو کسی میدانند که شنیدن خبر ربودن گوشوار و خلخال را در خور اندوهی مرگآور میدانست. مرگ پیشکش، توان خروش، اعتراض یا انتقاد هم ندارید؟ برخاستن از سر سفرهی چرک حاکمیّت و شریکنشدن در این بزم خونین چطور؟ یک کارگر سادهی
وبلاگنویس را زیر شکنجه میکشند و خیلی خونسرد
میگویند که قبر بخرید و جنازه تحویل بگیرید؛ ما مستحقّ این تحقیریم.
نظرات
نظر (بهوسیله فیسبوک)
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.