پارسال یک زن در اردوگاه حزب « کوملهی زحمتکشان انقلابی»(ایران)، به دبیر کلی « عبدالله مهتدی» با گلولههای اسلحهی همسرش از پای در آمد. تقریبا تمامی کسانی که به قول شاه فقید ایران « دانه برنجی» از کومله خورده و یا نخورده بودند. از فارس و کورد و عجم و عرب به ناگهان به فعال حقوق زنان، فعال جنبش زنان، فعال حقوق بشر تبدیل شدند. از احزاب چپ مارکسیست ایرانی گرفته تا احزاب و دستههای راست و سرخ و سبز و کورد استقلال طلب و غیراستقلال طلب. همگی چنان از این قتل ناموسی بر آشفته شدند و چنان داد و هوار راه انداختند که انگار بار اولشان بود با چنین پدیدهای رو به رو میشدند و انگار هیچ کدامشان در کوچه و محله و شهر و جامعهی خودشان هرگز شاهد قتل ناموسی نبودند. هرگز هم با سکوتهای همیشگیشان مشارکت در قتل چنین زنانی نداشته اند. هرگز هم خودشان به عنوان مرد تسلط و اتوریتهی خودشان را بر بدن و آزادیهای جنسی و جسنیتی زنان دیگر اعمال نکردهاند. هرگز همم خودشان به عنوان زن با متلکها و پشت سر حرف زدنها و ایش و ویش کردنهایشان به دفاع از ارزشهای مردسالارانه و تحکیم آنها کمک نکردهاند.
این خبر دقیقا خبری مشابه است. منتها بدی خبر این است که «زن کشته شده» همچون آن یکی زن امکان تبدیل به « ابژهای» دوباره از سوی تفکر مردسالار ندارد. در آن یکی داستان امکان این بود که از زنی که با تفکر « ناموسی» به قتل رسیده بود، دوباره به عنوان « ناموس» برخورد کرد و دقیقا به شکل « دفاع از ناموس» به جنگ حزب دسته و یا جامعهی کوردها رفت و حزب کومله و شخص عبدالله مهتدی را مورد حمله و «مقابله به مثل ناموسی» قرار داد. اما این دختری معمولی است مثل هزاران زنی که ممکن است قربانی قتل ناموسی شوند. اشکالاش این است که به دلیل « غیر سیاسی» بودن، امکان « ابژه سازی دوباره» از وی به عنوان « ناموس» وجود ندارد. نه کسی برایش مهم است. نه کسی جلسه تشکیل میدهد و نه کسی بیانیه مینویسد و نه کسی خواهان پیگیری است.
در واقع آن یکی برخورد خود برخوردی دوباره سازی شده از تفکر ناموسی بود. قتلی دوباره بود که « یلدا» را دوباره به قتل ناموسی رساند.
خلاصهی قصه این است که زن وقتی مهم است و وقتی حقوق اش مهم است که بتوان از وی به عنوان « ناموس» یادکرد. حالا ناموس شخصی باشد، یا ناموس سیاسی و یا ناموسی برای مقابلهی سیاسی.
دختری ۱۷ ساله با سلحهی شکاری در خانوادهاش در مریوان به قتل میرسد. دختری که « نام» ندارد. چه بهتر که نام ندارد و شکل « برهنهی انسان» است. جایی توسطی تفکری در خانوادهاش اعدام میشود. بدون دادگاه بدون وکیل بدون دوستان روزنامه نگار و بدون استفاده از حق اعتصاب غذا و بدون کمپین. شکل انسان برهنه به معنای واقعی همین است.
حقوق انسان و فعالیت برای آن نه امور خیریه است و نه جایی برای تلافی عقدههای سیاسی سر یکدیگر.
فعالیت برای حقوق زنان و مبارزه علیه قتل ناموسی و دیگر خشونتهای جنسی و جنسیتی، زمانی معنی میدهد که شامل فعالیت برای حقوق این انسانها شود.
ای همهی فعالان حقوق زنان که پارسال دمار از حزب کومله در آوردید. این انسان به قتل رسیده هم زن است و دقیقا به خاطر تفکر ناموسی به قتل رسیده است.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.