برای آنانکه می خواهند آزادی را تنفس کنند تنها یک مجرا باقی مانده است: انقلاب. در حالیکه باندها و نیروهای مرتجع و جنایتکار، سراسر منطقه را به خاک و خون کشانده اند، متاسفانه مردم آزادی خواه در پراکندگی، یاس و ناامیدی روزافزون به سر می برند.
از آنجایی که ماهیت استبدادی حکومت جمهوری اسلامی در قوانین اسلامی آن نهفته است و جنایت و استبداد شرط بقای آن، پس این حکومت را نمی توان با اصلاحات قلب ماهیت کرد. تجربه نشان داده است که هرگونه تحرک و تلاشی مانند قیام توده ای بعد از انتخابات ۸۸ که افق انقلابی را پیش روی نداشته باشد به شکست، یاس و ناامیدی متعاقب مردم خواهد انجامید. هیچ راه میانبری جز سرگونی انقلابی جمهوری اسلامی پیش روی مردم نیست و وظیفه تمامی فعالین سیاسی آزادی خواه باید در جهت اتحاد و متشکل کردن مردم برای نیل به این هدف باشد. نقشه راه، نقشه سازماندهی مردمی از پایین، آموزش همه جانبه برای مبارزه مرحله به مرحله و ارتباط گیری با اقشار مختلف طبقه کارگر، در نهایت قیام مردمی برای سرنگونی حکومت مستبد جمهوری اسلامی است.
صرفا با تبلیغات حزبی، افشاگری و خبررسانی نمی توان حقوق خود را گرفت و استبداد را سرنگون ساخت. چهره سرمایهداری هار و مافیایی حاکم بر ایران که جز برای غارت و چپاول نمی کوشد برای اکثریت مردم روشن شده است و این نظام نزد ایشان مشروعیتی ندارد. و آنانکه هنوز به این امر پی نبرده اند، در آینده نیز امیدی به تغییر وضع حالشان نیست. پس اکنون مسئله بر سر این است که چگونه می توان این نظام را سرنگون ساخت. پاسخ قطعی به این مسئله تنها و تنها سازماندهی است. متاسفانه بسیاری از فعالین سیاسی آزادیخواه یا در زندانها در اسارت اند و یا اینکه مجبور به تبعید به خارج از کشور شده اند. این امر متاسفانه پراکندگی و عدم ارتباط سازمان یافته میان فعالین را موجب شده طوریکه هیچ کدام از احزاب موجود قادر به ایجاد وحدت و انسجام نیست. اولین گام ضروری ارتباط گیری و تمرین کار گروهی است تا بستری باشد برای تشکیلات منسجم و انقلابی در آینده.
ما جمعی از فعالین سیاسی بعد از یکسال و نیم ارتباط گیری با مردم و فعالین سیاسی آزادیخواه چه در داخل و چه در خارج از کشور از طیف ها و نیروهای مترقی مختلف، تلاش کرده ایم که بستری برای ایجاد شبکه ای از فعالین بوجود بیاوریم. این بستر گام ضروری برای اتحاد و انسجام بعدی است. اکنون با اعلام موجودیت تحت عنوان جبهه آزادی و برابری، از تمامی کسانی که تنها راه آزادی را در گزینه انقلاب می بینند، دعوت می کنیم که به این جبهه مردمی بپیوندند تا دوشادوش یکدیگر برای سرنگونی انقلابی این نظام مستبد مبارزه کنیم. هدف ما از تشکیل این جبهه فراسازمانی، اول از همه برقراری یک ارتباط سیاسی سالم بین فعالین و دوم ایجاد امکانهایی برای تبادل نظر، فعالیت مشترک و سوم نفوذ از طریق گسترش و رشد شبکه ای در اقشار مختلف طبقه کارگر ایران است.
این نکته لازم به ذکر است که جبهه آزادی و برابری یک جبهه فراسازمانی (یا بینا سازمانی) بوده و متشکل است از افراد مستقل یا متشکل در احزاب مختلف و به هیچ عنوان فعالیت های خود را در تضاد با اهداف و عملکرد هر کدام از این احزاب تعریف نمی کند. تاکید ما بر ارتباط گیری، امکان سنجی برای فعالیت های مشترک و مهمتر از همه اتحاد واقعی مردم در داخل کشور در قالب یک شبکه مخفی از فعالین انقلابی است.
فعالیت این جبهه نه بر اساس پیروی همه از یک فرد ( رهبر ) بلکه بر اساس یک روند دیالکتیکی و بحث و تبادل نظر پیش رفته و پیش خواهد رفت. ما معتقدیم باید تمام اعضای این جبهه یا سازمان خود بتوانند تولید فکر و اندیشه کنند و در سرنوشت این جبهه سهیم باشند.
این جبهه حول هدف اصلی یعنی سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی تشکیل شده است و بنابر اتحاد بر سر سبک کار و نه یک ایدئولوژی مشخص عمل می کند. با این حال، متعهد هستیم به آموزش و ترویج حقوق بنیادین انسانها، آزادی و بهره وری همگان از مالکیت ابزارآلات تولید، زمین و منابع طبیعی و در نتیجه تغییر ریشه ای ساختار سرمایه داری که در تضاد با این حقوق اساسی انسانها قرار دارد. اعضای این جبهه، اگرچه در عقاید و مواضع سیاسی متفاوت هستند اما در ضرورت انقلاب و تعهد به حقوق انسانها وجه اشتراک دارند.
این جبهه با بنیان نهادن یک سبک کار جدید برای مبارزه انقلابی، قصد آن دارد تا روح تازه ای بر کالبد اپوزیسیون دمیده و راه تازه ای برای برون رفت از پراکندگی و تفرق موجود بیابد بی آنکه قصد انحلال یا تقابل با فعالیت سازمان های مختلف سیاسی اپوزیسیون را داشته باشد. این سبک کار جدید بر اصولی ساده اما محکم و اثبات شده استوار هستند: رشد شبکه ای از طریق ارتباط گیری نفر به نفر، فعالیت مشترک در تمامی زمینه های مختلف تا بتواند تمامی فعالین از اقشار مختلف طبقه کارگر و با دیدگاه های مختلف را تحت پوشش قرار دهد. اعضای جبهه مداوما یکدیگر را تشویق به فعالیت و همکاری کرده و با تمرین کار گروهی و ایجاد تقسیم کار میان خود خواهند کوشید تا زمینه لازم برای ایجاد یک سازمان انقلابی و توده ای را فراهم آورند. ما معتقدیم که تبلغیات رسانه ای، خبررسانی و فراخوانی های ایدئولوژیک اگرچه در برخی مواقع ضرورت دارند اما منجر به سازماندهی نخواهند شد. معتقدیم که نباید صرفا منتظر یک شورش توده ای بوده یا نظاره گر حوادث سیاسی ایران ماند بلکه باید مردم را مستقیما برای کنش انقلابی آموزش داده و سازماندهی کرد. همچنین معتقدیم که به دور از هوچیگری و جدل های بی فایده میان یکدیگر، باید مستقیما وارد عمل شد و با فعالیت مشترک از یکدیگر بیاموزیم و اشتباهات یکدیگر را تصحیح کنیم. عقاید و ایده ها باید در زمین سفت مبارزه واقعی محک بخورند.
در پایان از تمامی مردمان آزادی خواه که به گزینه انقلاب برای نیل به آزادی و برابری معتقدند دعوت می کنیم تا در یک جبهه برای آزادی و علیه استبداد مبارزه کنیم. این گامی است هرچند کوچک اما محکم در مسیر سخت و طاقت فرسای مبارزه.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
درباره انقلاب در ایران ۲ نکته اساسی با توجه به اوضاع کنونی کشور وجود دارد:
نخست، وجود گروه های تروریستی همچون «دولت اسلامی» در اطراف مرزهای ایران، تنها نتیجه یک انقلاب نابخردانه، هرج و مرجی احتمالا با پایانی نامعلوم و تجزیه کشور است. گروه های اینچنینی که هدف نخستشان پاک کردن شیعیان (و از همه مهمتر ایرانیان) از منطقه است، بیشک هرج و مرج داخل کشور را نخستین گام برای دستیابی به چنین نقشه پلیدی میبینند. این چالش که همانا پرکردن نیروهای بیشمار امنیتی و اطلاعاتی داخل کشور است، در برهه کنونی بزرگترین چالش است. از سوی دیگر سیاستهای تفرقه افکنانه قومی، مسبب نارضایتیهای فراوانی میان اقوام ایرانی است که خود تهدیدی برای موجودیت ایران عزیز در چارچوب مرزهای کنونی است که باید با سیاستهای فرهنگی و اقناعی تا حد امکان از خطر آن کاست؛
دوم، این پرسش مشخص آن است که اکنون با عدم وجود جایگزین منسجم و مناسب و حتی نبود گروهی از سیاستمداران استخوان دار در کنار یکدیگر آن هم پس از ۳۵ سال (که به نظر بزرگترین فاجعه سیاسی معاصر ایران است!)، چگونه میتوان امیدوار بود که به فرض وقوع چنین انقلابی مجددا شاهد حادثه ای مشابه انقلاب ۵۷ که در اصل جایگزینی استبداد با استبدادی به مراتب بدتر بود، نباشیم؟
به هر روی امیدوارم مشعل هدایت انقلابیون این انقلاب فرضی، اندیشه های مرد جاودان تاریخ ایران، دکتر محمد مصدق باشد!
پاینده ایران!
پنجشنبه, ۹ام مرداد, ۱۳۹۳