هنگامی که بحث «بهشت اجباری» مطرح میشود یعنی حکومت میخواهد جلوی روزه خواران را بگیرد و مانع روزه خواری آنان شود تا آنان را به بهشت موعود سوق دهد، اینجا حکومت در امر شخصی شهروندان دخالت کرده و خواسته است از دید خودش به آنان لطفی کند، اما این لطف یعنی هُل دادن اجباری به بهشت، با اصل آزادی و اراده شخصی افراد در تعارض قرار میگیرد، مضافا اینکه با فلسفه اختیار و امتحان و اختبار آفرینش منافات دارد.
اما هنگامیکه حکومت برای برقراری نظم عمومی، شهروندان را دعوت به رعایت یک ادب و هنجار اجتماعی میکند؛ اینجا حکومت در یک امر عرفی و اجتماعی وارد شده است و این وظیفه حکومت است که فضاهای عمومی را در جهت رعایت منافع عمومی کنترل کنند.
… گام مهم، تبدیل این امور به «هنجارهای اجتماعی» است تا این شیوهها به عنوان فرهنگهای زیستی و همزیستی مشترک در جوامع مسلمانان جا بیفتد. تا فرهنگ احترام به آداب و سنن اجتماعی در وجدان جمعی جامعه شکل بگیرد. بسیاری از امور منع شرعی ندارد اما کسی در انظار عمومی انجام نمیدهد زیرا در فرهنگ عمومی جامعه ناهنجار تلقی میشود.
در مرحله دوم، وقتی امری تبدیل شد به فرهنگ اجتماعی، حکومت میتواند از آن به عنوان یک هنجار دفاع کند. زمانی که امری در جامعه به هنجار اجتماعی تبدیل شده باشد، حکومت نقش آیینه خواستههای مردم و تبلور ضمانت اجرایی آن را دارد.
حتی در مرحله مقدماتی هنگامی که امری خردمندانه و ضروری است ولی هنوز هنجار نشده است تلاش فرهنگی لازم است تا در یک مرحله گذر، تبدیل به یک هنجار اجتماعی شود. «بستن کمربند ایمنی» برای سرنشینان خودرو، در جامعه امری نامانوس بود، حکومت به دلایل ایمنی، آن را لازم و ضروری میدانست، در آغاز بایستی دلایل منطقی این کار را برای جامعه تشریح کند، تا به صورت یک ادب رانندگی در بیاید، و اندک اندک خود سرنشینان برای ایمنی خویش، آن را رعایت کنند.
در مثال فوق، «بستن کمربند ایمنی»، ناشی از یک قاعده و محصول خرد بشری است. میتوان با زبان خرد بشری خردمندانه بودن آن را تشریح کرد وقتی جامعه متوجه خردمند بودن این کار شد، خود جامعه به سمت رعایت کردن آن پیش میرود. در امور ماورایی که خرد بشری نمیتواند فلسفه و حکمت کامل آن را درک کند، نیز همین شیوه بایستی اجرا شود، اما به استناد امری دیگر، نه به استناد خرد بشری، زیرا در امری عبادی مثل «روزه» اگر خرد بشری فرضا سود روزه را برای سلامت بدن یا برای یاد گرسنگان و… درک کند، اما اینکه چرا از این ساعت تا آن ساعت؟ چرا در این ماه؟ چرا…؟ پاسخ این چراها در جای دیگری در ماورای خرد بشری قرار دارد. این امر برای شهروندان متدین به عنوان یک «امر تعبدی» پذیرفته میشود. اما برای شهروندان نامتدین، که متعبد نیستند، بایستی استناد به امر دیگری شود، آن امر دیگر رعایت هنجارهای یک جامعه است. اینجا قباحت روزه خواری در انظار عمومی (برای نامتدینان، یهودیان، مسیحیان، خداناباوران و…) یک قباحت شرعی نیست بلکه یک قباحت عرفی و اجتماعی میشود.
هنگامی که شما وارد یک روستا و یا قبیلهای میشوید که همه عزادار مرگ عزیزی هستند، هیچ قانونی نمیتواند شما را مجبور کند که عزادار عزیز آنان باشید، اما ادب ورود در این روستا و همزیستی با این قبیله، اقتضا میکند شما در انظار عمومی حریم عزاداری آنان را محترم بشمارید. لازم نیست شما مثل آنان عزاداری کنید ولی شما نمیتوانید در برابر عزای عمومی آنان، در انظار عمومی شادی کنید.
اینجاست که روح «زندگی جمعی» و «زیست عمومی» شما را به رعایت هنجارهای آن قبیله دعوت میکند. کدخدا نمیتواند شما را وادار به عزاداری کند ولی میتواند شما را از تظاهر به شادی در انظار عمومی پرهیز دهد.
این هنجارها، دایمی و همیشگی و ثابت و لایتغیر نیست. در عرفها و فرهنگهای مختلف متغیر است. مثلا ممکن است روزه خواری در قهوه خانههای بین راهی، یا در محیطهای بیمارستانی امری ناهنجار تلقی نشود. هنجارها را عرف زمان و مکان میسازند. این امر متفاوت از حکم روزه مسافران و بیماران است که توسط شرع بیان میشود، اگر همان مسافری که شرعا نباید روزه بگیرد در انظار عمومی داخل شهر تظاهر به روزه خواری بکند یعنی نمایش بدهد، در یک جامعه مسلمان امری ناهنجار مرتکب شده است. ولی اگر فرد مُسنّ، یا فردی که ظاهرش نمایانگر بیماری اوست در گوشهای از خیابان روزه خواری کند، کسی بر او خرده نمیگیرد.
این امور، حتی هنگامی که از جهت فرهنگی، به عنوان هنجار اجتماعی جا افتاد، باز بایستی در برابر کسانی که این هنجار را رعایت نمیکنند به دیده اغماض نگریست. فردی که در گوشهای از خیابان به خاطر رفع تشنگی جرعه آبی مینوشد یا برای رفع گرسنگی لقمه نانی میخورد متفاوت است با کسی که به قصد نمایش روزه خواری خویش، اقدام به این کار میکند. در بطن فرهنگ اسلامی، رحمت، چشم پوشی کردن و نادیده گرفتن، از اصول اساسی تلقی میشود.
بخش هایى از یک گفتگو؛ وبسایت جرس
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.