تصویر: مغازه تعمیر سماور، بروجرد، ۱۳۹۱
برخی از معناهای متفاوت که پول بدست میآورد به پتانسیل جهانی آن بستگی دارد: پول در گردش است. جهتی که پول طی میکند و معنای اجتماعی مکانهایی که پول در آنها در حرکت است، بر معنای پول تاثیر میگذارد: خود پول میتواند به لحاظ اخلاقی پاک یا فاسد شود. اصطلاحی مثل «پول کثیف» و موضوع «پول شویی» این را مطرح میکند که پول ممکن است درمیان چنین تبادلات صدمه نبیند. اینکه آیا پول از جایی که بوده و یا به جایی که میرود، رنگ میگیرد، یک نتیجه گیری از پیش واقع شده نیست.
وضعیت پول میتواند توسط شبکهای که در آن جریان دارد تحت تاثیر قرار گیرد. پول تحت تاثیر «منبع مستقیم و نزدیک»، «منبع نهایی» و «جهتی که در آینده طی میکند»، مشخص میشود. اینکه پول از کجا میآید و به کجا میرود مهم است. اولین منبع نزدیک پول را در نظر بگیرید و ببینید پول خاص از کجا میآید؟ اگر منبع، درگیر برخی از انواع نابسامانیها، به لحاظ اجتماعی رسمی یا به لحاظ اخلاقی مشکلدار باشد (دزدی، فروش داروهای غیر قانونی) یا فرد را به صورت غیرقانونی درگیر کند (کلاهبرداری، دزدی)، با عبارت «پول کثیف» یا «پول حرام» برای توصیف آن مواجه خواهیم بود. البته پول قابل تعویض، متجانس و سیال بوده و به سختی قابل پیگیری است و مشکل بتوان گفت که پول از کجا آمده است. ولی اغلب منابع پولی قابل پیگیری هستند. در جوامعی که در آن اقتصاد پولی شده است، پول کاملا از فضاهای اجتماعی جداست، حضور پول در تبادلات غیرپولی میتواند در سطح بالایی مشکلساز باشد. پول به همراه خودش اخلاق میآورد و اعضای جامعه میکوشند تا پول را از تبادلات دور نگه دارند ولی طبیعت پیچیدهٔ پول یک پدیده جهانی نیست.
پول در مدیریت و بقای پیوندهای اجتماعی قاطع بوده ولی نقش کوچکی در جدایی یا استقلال فضای اقتصادی بازی میکند. اینکه چه مقدار از پول در تبادلات استفاده میشود و چه طور استفاده میشود، هر دو به ساختار معنایی باز میگردد. اینکه چه طور از یک فعالیت به فعالیت دیگر جریان مییابد، پول میتواند خوب یا بد، مناسب یا مناسب، قانونی یا غیر قانونی باشد (کاروترز، اسپلاند، ۱۹۹۸: ۱۳۹۰).
معنای پول دراخلاق را مصاحبه شوندگان این پژوهش که بانوان متاهل بودند در معانیای همچون؛ «قناعت»، «اعتبار و آبرو»، «دوستی»، «فداکاری» و «بخشش» دیده و توصیف کردهاند.
یکی از مصاحبهشوندگان شیوهٔ قناعت را اینگونه بیان میکند: «من الان میروم برنج میخرم کیلویی ۵۵۵۰ تومان، اگر یکی دو کیلو بخرم باید همین قدر پول بدهم ولی اگر ۵۰ کیلو بخرم میتوانم کیلویی ۵۵۰۰ بدهم. میرم وام میگیرم و برنج را نقد میخرم و قسطش را میپردازم که باز هم به نفع من است. قبلا سالانه، مصرف من ۱۰۰ کیلو بود با تمام مهمانیها. از وقتی رشته پلو یاد گرفتم و خیلی هم خوشمزه است، مصرف من شده سالی ۸۰ کیلو، با اینکه بزرگتر خانواده هستم و عروس و داماد دارم. قبلا عدس و ماش مصرف میکردم ولی یارمه (بلغور) کمتر استفاده میکردم. الان یارمه را به برنج میزنم و خوشمزه هم هست. رشته و یارمه خیلی از برنج ارزانتر است. ولی به شوهرم میگویم همان صد کیلو را مصرف داریم. نمیگویم شده ۸۰ کیلو. او هم همان ۱۰۰ کیلو را میخرد و بیست کیلو میماند برای سال بعد. اگر پولش را بدهد که خودم بخرم، پول ۲۰ کیلو را میگذارم کنار که جای دیگری به کار میآید». تبدیل غذاهای مختلف به یکدیگر و قناعت کردن شیوهای است که این مصاحبهشونده به آن اشاره کرده است.
مصاحبهشوندهای در خصوص «فداکاری» چنین میگوید: «بعد از ورشکستگی، برای اینکه شوهرم به زندان نیوفتد، من و پسرم توی دفتر کار میکردیم. فکر میکردم که برای پدر خانواده که این همه زحمت کشیده باید برایش زحمت کشید. بچهها پدرشان را رها نکردند که چون الان پول ندارد دیگر مثل کت کهنه شده باشد. موقع سختی هم با هم بودیم.»
مصاحبهشوندهٔ دیگری در همین خصوص میگوید: «از پدرم به من ارث رسیده بود و با آن ارثیه خانه خریدم. چند سال بعد شوهرم ورشکست شد. خودش چیزی نگفت اما من خانه را فروختم. الان بعضی از اقوام میگویند، خانهای که فروختی کلی گران شده اما اهمیت نمیدهم. زندگی ارزشاش بیشتر از این حر فهاست.» از این گفتار چنین برمیآید که از پول گذشتگی شیوهای از فداکاری است که مصاحبهشوندگان آن را بیان کردهاند.
توصیف دیگری از «فداکاری» را یکی دیگر از مصاحبهشوندگان اینگونه بیان میکند: «سال ۴۲ همسرم منتقل شد کرج و حقوقهای ما بیشتر شد و توی کرج همسرم رئیس بانک شد و توی کرج یک خانهٔ ۱۷۰ متری خریدیم با وام بانکی. مخارج ما در کرج خیلی بیشتر شد. مهماندار بودیم دائم. مستخدم داشتیم که با ما زندگی میکرد و ماهی ۳۰ تومن هم حقوق میگرفت. اتفاقاتی که افتاد زندگی ما را تغییر داد. همسرم مریض شد و همه چیز را فروختیم برای معالجه همسرم. خوردیم به پیسی. حتی خدمتکار ما هم هرچی داشت فروخت برای این بیماری. فقط خانه برایمان مانده بود. نگذاشتیم فامیل متوجه فروختن وسایل بشوند و هرکس زنگ میزد دست به سر میکردیم و میگفتیم نیستیم. دو شیفت کار میکردم و تازه شبها گلسازی میکردم برای فروش. کمکم وضعیت زندگی روبراه شد و توانستیم یک باغچهٔ کوچک بخریم.»، مرور خاطراتی که فداکاری زن در آنها نمایان است، بخشی از خاطراتی بود که این مصاحبهشونده با غرور دربارهٔ آن صحبت میکرد.
«بخشش» نیز یکی از معانی مرتبط با پول است که مصاحبهشوندگان به آن اشاره کردهاند. یکی از مصاحبهشوندگان که در یک مرکز بهداشت روستایی کار میکند در رابطه با «بخشش» این طور گفت: «از درآمدی که دارم در حد خودم خرید میکنم. از آن آدمهایی نیستم که بروم تفریح و یا بگردم. من جایی کار میکنم که آدمهای ندار زیاد هستند. وقتی لازم است به آنها کمک میکنم و یا از کسانی که دارند برای آنها کمک میگیرم. از اینکه کار من توی روستا است راضی هستم. چون با مردم و مشکلاتشان از نزدیک در تماس هستم. یک بار یک بچهای آمد که پدرش دستش را سوزانده بود برای اینکه شب یلدا هندوانه خواسته بود. به مادرش پول دادمکه برای بچه هندوانه بخرد. همین مشاهدات باعث میشودکه بیشتر به دیگران فکرکنم، لباس ساده بپوشم».
پاسخگویی، ۳۳ ساله درباره «آبرو و اعتبار» میگوید: «اصلا از رو زدن خوشم نمیآید. دوست ندارم چانه بزنم. داشته باشم میپوشم، نداشته باشم، منّت نمیکشم و قرض نمیگیرم. خیلی وقتها شده فقط یک ماهی توی خانه داشتیم ولی آن را گذاشتم جلوی مامانم و طوری رفتار کردم که گفتند چقدر بریز و بپاش میکنی. پول با آبروی آدم رابطه دارد. یک موقعی هم که نداشته باشم بلو بلوف میزنم که میتوانم فلانی را بخرم و آزاد کنم. اینطوری که فکر نکنند ندارم.» از نظر عرفی اعتراف به داشتن و نمایش دارایی شکلی از حفظ آبرو است.
یکی دیگر از مصاحبهشوندگان در خصوص «آبرو و اعتبار» میگوید: «زندگی ما را همین نزول چند بار زیر و رو کرد. همسرم با اینکه آدم مذهبیای بود ولی ترس از بین رفتن آبرو و اعتبار، باعث شده بود که پول نزول کند و این کار را نه تنها بد نمیدانست بلکه در این بازار خراب، تنها چارهٔ یک کاسب میدانست. کسی این روزها به کسی قرضالحسنه نمیدهد.» این مصاحبهشونده اولویت دادن به آبرو را در نهایت باعث از بین رفتن آن دیده است. در جایی که اعتبار و آبرو از اهمیت بالایی برخوردار باشد، برای حفظ آن ممکن است دست به دامن چیزی شد که خودش آبرو و اعتبار را تهدید میکند.
یکی از پاسخگویان در مورد دوستی چنین بیان میکند: «یادم میآید یک دوستی داشتم که از اول دانشگاه با هم بودیم، الان رئیس شده است. ایشان سوار ماشین شاسیبلند بود و من هم با پسرم توی پراید نشسته بودیم. به پسرم گفتم این دوست من است. ولی نتوانستم با ایشان سلام و علیک کنم! به علت تفاوت طبقاتی. او همراه خانواده سوار این ماشینها بود و من دیدم نمیتونم باهاش ارتباط داشته باشم. مگر اینکه خودش بخواد. تا حدی پول را میخواهم که به من آرامش بدهد نه اینکه باعث بشود آرامشم بهم بریزد. یعنی این قدر میخواهم که دوستیام با آن دوستم که طبقهاش بالاست حفظ بشود. پول باعث میشود که دوستیها ایجاد و پایدار بماند.»
چگونگی تجربهٔ معنای پول در شکلهای مختلف اخلاقی بسیار گسترده و توسط بسیاری از زنان به شیوههای گوناگون بیان شد. مهمترین معانی مرتبط با اخلاق است. قناعت یکی از معانی است که بیشتر زنانی مطرح کردند که از درآمد مناسبی برخوردار نبوده و به قول خوشان صورت با سیلی سرخ نگه میداشتند. قناعت برای این زنان شیوهای از رساندن دخل و خرج بود که با مدیریت مالی درست و ترفندهای زنانه صورت میگرفت. مثلا مصاحبهشوندهای برای خودش خیاطی میکرد نه به این دلیل که به این کار علاقه دارد، بلکه به این دلیل که به صرفه است و لباس بیرون گران تمام میشود.
زنان میانسال بیشتر از جوانان از قناعت صحبت کردند و سبک زندگی زنان جوان امروز را مورد نکوهش قرار دادند. در صحبتهای آنها بارقههایی از پشیمانی خرج کردنهای دوران جوانی دیده میشد و مرتب این را میگفتند که این توصیههای آنها به دختران و عروسانشان با اینکه جنبهٔ نصیحت داشته و چندان خوشایند نیست، اما تجربهای است که به سادگی بدست نیامده و باید به هر شکلی به دیگران گفته شود.
بخشش، یکی دیگر از معانی مرتبط با پول است. بخشش در دیدگاه مصاحبهشوندگان شکلهای گوناگونی داشت و هر کدام به طریقی این معنا را توضیح دادند. بخشیدن پول به دیگران نیازمند، در همهی سنین پاسخگویان وجود داشت. برای این مسئله یعنی بخشیدن پول تفاوتی میان پاسخگویان تحصیل کرده و تحصیل نکرده مشاهده نکردم. تنها تفاوت در شکل بخشیدن و به چه کسی بخشیدن مشاهده شد.
برخی از پاسخگویان از دستگیری و بخشیدن پول به دیگران حس رضایت داشته و به این اعتقاد داشتند که «از هردست که بدهی از همان دست میگیری.» مصاحبهشوندگان بیان کردند که گذشت آنها از پول به شیوهٔ تربیت خانوادگیشان مربوط است و پدر و مادرشان هم همین نگاه را به دیگران و حمایت مالی از آنها داشتهاند. زنان تحصیل کرده و شاغل، اولا در بخشیدن پول به نیازمندان فقط جنبهٔ احساسی را مد نظر قرار نداده و سعی میکردند که در مورد نیازمندان تحقیق کنند، دوم اینکه آنها بخشیدن را فقط در پول ندیده و یاد دادن یک مهارت را به شکل رایگان را هم شکلی از بخشش میدانستند. زنان جوانتر که تحصیلات بالاتری داشتند با این مسئله باور داشتند که باید «به جای ماهی دادن، به دیگران ماهیگیری یاد داد.»
موقعیت مالی مصاحبهشوندگان ارتباطی به تجربهٔ آنها از بخشیدن پول نداشت. پاسخگویانی که در در موقعیت اقتصادی پایین قرار داشتند، بخشش را در حد توان خود به دیگران انجام میدادند و پول را هدیهای از طرف خدا میدیدند که باید در جای مناسب هزینه شود و دیگران را هم نباید فراموش کرد.
در مورد بخشش از مصاحبهشوندگان سوال شد که آیا عضو خیریههای کمک کننده به نیازمندان هستند یا خیر. چند نفری عضو بودند و عضویت در این نهادهای مردمی را راهی برای کمک به نیازمندانی میدیدند که دسترسی به آنها غیرممکن است و در این شرایط بهتر است به این نهادها اعتماد شود تا کمکهای ناچیز را یکی کرده و به دست نیازمندان برسانند. عدهای دیگر بر این باور بودند که نیازمندان فاصلهٔ چندانی از ما ندارند و یافتنشان کار مشکلی نیست و باید خودشان دست به کار شوند چرا که کسانی که آبرومند واقعی هستند به این نهادهای مردمی یا خیریهها مراجعه نکرده و گمنام هستند.
مصاحبهشوندگانی توانایی کمکرسانی به نیازمندان دور و اطراف خودشان را داشتند که سالها بود در محلهای ثابت زندگی کرده و از حال و احوال همسایگانشان اطلاع داشتند.
اعتبار و آبروی ناشی از پول در جایی توسط زنان مطرح میشود که موقعیت مالی خود را در برابر خانوادهٔ درجهٔ اول خود در خطر میبینند. از نظر پاسخگویان هر پدری علاقهمند است دخترش را در وضعیت مالی بهتر ببیند. زنان جوانتر زمانی که با خانوادهٔ خودشان رفت و آمد میکردند، سعی داشتند که اعتبار و آبروی همسرشان را با پول حفظ کنند. حتی یکی از مصاحبهشوندگان که از پسانداز خود برای تعویض کابینت خانه استفاده کرده بود اذعان داشت که نگذاشته پدرش این موضوع را بفهمد تا از اعتبار شوهرش جلوی خانوادهی خودش کاسته نشود.
رو انداختن برای درخواست پول با آبرو و اعتبار در رابطه بود و مصاحبهشوندگان وقتی آبروی خود را در خطر میدیدند که بخواهند از کسی پول قرض کنند. این ویژگی در همهٔ پاسخگویان وجود نداشت و تعدادی بودند که به راحتی میتوانستند از خواهر و یا دوستانشان پول قرض کنند و آن را نه تنها از بین برندهٔ آبرو نمیدیدند بلکه عقیده داشتند که باعث نزدیکی افراد به یکدیگر هم میشود.
زنان دوستی را در شرایطی تجربه کردهاند که خانوادهٔ خودشان، مثلا مادرشان، هم به تعداد زیادی دوست داشته و با آنها رفت و آمد میکردند. هزینه برای دوست به منظور جلب توجه او بوده است. زنانی که خواهر نداشتند یا خواهرشان فاصله سنی بالایی با آنها داشت، بیشتر با دوستان وقت میگذراندند. حفظ دوستان جنبهٔ روحی داشته و امکان تجربهٔ فضای شاد و متفاوت از فامیل و خانواده را فراهم میکند. هزینه برای یک دوست با معنی «تلافی» پیوند دارد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.